چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۱۹ - ۰۲ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۰۴۳۴
تئاتر شهر

تفسیری بر نمایش «روز عقیم»

تئاتر روز عقیم,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

«وَلَا یزَالُ الَّذِینَ کفَرُوا فِی مِرْیه مِنْهُ حَتَّی تَأْتِیهُمُ السَّاعَه بَغْتَه أَوْ یأْتِیهُمْ عَذَابُ یوْمٍ عَقِیمٍ». کافران همواره در شک هستند تا آنکه عذاب روز عقیم (قیامت) ناگهان به سراغشان‌ آید. (حج / ٥٥)

 

«پس آنها همه به خانه‌های خود رفتند اما عیسی به کوه زیتون رفت و هنگام صبح باز به عبادتگاه آمد. همه مردم به دور او جمع شدند و او نشست و به تعلیم‌دادن آنها مشغول شد. در این وقت علما و فریسی‌ها زنی را که در حین عمل زنا گرفته بودند پیش او آوردند و میان جمعیت ایستاده کردند. آنها به او گفتند: ‌ای استاد، این زن را در حین عمل زنا گرفته‌ایم. موسی در تورات به ما امر کرده است که چنین زنان باید سنگسار شوند. اما تو دراین‌باره چه می‌گویی؟ آنها از روی امتحان این را گفتند تا دلیلی برای تهمت‌زدن بر او پیدا کنند. اما عیسی سر به زیر افکند و با انگشت خود روی زمین می‌نوشت، ولی چون آنها با اصرار به سؤال خود ادامه دادند، عیسی سر خود را بلند کرد و گفت: آن کسی که در میان شما بی‌گناه است، سنگ اول را به او بزند». (انجیل یوحنا: ٨-١١)

 

روز عقیم یعنی روزی نازا که روز دیگری از آن زاده نخواهد شد و منظور از آن روز قیامت است که روز سرانجام خواهد بود. این ترکیب به همین صورت «یومٍ عَقیمٍ» در قرآن کریم چنان‌که اشاره شد آمده است. «شهر نو» یا «محله زاهدی» محله‌ای قدیمی در تهران بود که مجموعه‌ای از میخانه‌ها و روسپی‌خانه‌ها در آن قرار گرفته بودند. این محله به «قلعه خاموشان» نیز معروف بود و زنان آن را «ساکنان محله غم» می‌گفتند. قلعه شهر نو در ابتدا ازسوي محمدعلی‌شاه قاجار و برای اسکان خانواده شاه ساخته شد اما پس از دگرگونی‌هایی در طول زمان، در اوایل حکومت رضاشاه پهلوی بخش‌هایی از آن ‌که نیمه‌ویران بود بازسازی و مرکز زنان تن‌فروش تهران شد. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل تن‌فروشی در ایران اعلام کرد. رضا شاه به شهربانی دستور داد که تن‌‌فروشان را از تهران خارج کنند و در بیرون دروازه قزوین در این محله اسکان دهند؛ به‌عنوان‌نمونه در سال ١٣٤٦، هزار و ٥٠٠ زن در شهر نو زندگی می‌کرده‌اند. آنها باید هر هفته به درمانگاه سر می‌زدند و هر شش ماه نیز برای تأیید سلامتشان آزمایش خون می‌دادند. این محله همچنان دایر بود تا روز دهم بهمن‌ماه ١٣٥٧ فرارسید؛ برهه‌ای که اوج بحران‌های انقلابی بود و وضعیت امنیت شهرها را از جهاتی متزلزل می‌کرد.

 

در روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ چنین آمده است:

 

«از حدود ساعت پنج بعدازظهر در اطراف قلعه شهر نو به‌تدریج مردم اجتماع کردند. مدت زیادی نگذشت که اجتماع افراد با تظاهرات توأم شد. ابتدا مأموران فرمانداری نظامی از مردم خواستند که پراکنده شوند و پس از مدتی اقدام به تیراندازی هوایی کردند. با رفتن مأموران دوباره اجتماع کثیر مردم در اطراف محله روسپیان تشکیل شد. در حدود ساعت شش بعدازظهر چند نفر از جوانان به در قلعه حمله کردند و بعد جمعیت به تبعیت از آنها به خیابان‌های داخل قلعه ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانه‌ها و مغازه‌های داخل قلعه به آتش کشیده شد. گروهی به زنان ساکن محله حمله کردند، اما در این جریان عده دیگری از تظاهر‌کنندگان مانع واردساختن صدمه به ساکنان قلعه شدند. چند تن از شاهدان عینی اظهار داشتند تعدادی از روسپیان در این وقایع مجروح و دو تا سه نفر کشته شده‌اند. به‌این‌ترتیب روسپی‌خانه بزرگ شهر به آتش کشیده شد. آتش‌سوزی ساعت‌ها محله غم را می‌سوزاند و خاکستر می‌کرد. مأموران آتش‌نشانی که پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش‌کردن آتش‌هایی که مردم نمی‌خواهند خاموش شود خودداری خواهند کرد، در نتیجه اقدامی برای خاموش‌کردن این آتش‌ها صورت ندادند».

 

 

مدتی بعد روزنامه قدس چنین نوشت: «سیمین بی‌ام و، پری‌بلنده، اشرف چهارچشم، شهلا آبادانی و پری سیاه از جمله سردسته‌های روسپی‌خانه‌ها بودند که پس از انقلاب  اعدام شدند». طبق گزارش روزنامه کیهان چهار متهم از جمله سکینه قاسمی معروف به پری‌بلنده در ساعت یک بامداد ۲۱ تیر ۱۳۵۸ اعدام شده‌اند. در گزارش خبرنگار روزنامه کیهان، محل و نحوه اعدام ذکر نشده‌ است. در تیتر خبر نوع اعدام، تیرباران ذکر شده‌ اما از محل اعدام هیچ خبری ارائه نشده ‌است.

 

طبق بعضی گزارش‌های غیررسمی که درست‌‌تر به نظر می‌رسد آنها جلوی کافه شکوفه‌ نو، پایین بیمارستان فارابی، نبش خیابان امیرآباد جنوبی به ‌دار آویخته شده‌اند. حدود هزارو ٥٠٠ زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن، در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعدادی از آنها در سال‌های  بعد اعدام شدند. در اواسط دهه ٦٠، این مکان که به صورت نیمه‌ویرانه درآمده بود به طور کامل تخریب شد. سپس بعدها در این محل پارکی به نام بوستان رازی ساخته شد و هم‌اکنون پارک و فرهنگ‌سرای رازی در محدوده شهر نو و خیابان جمشید ساخته شده و خیابان جمشید به‌طور کامل از نقشه حذفشده ‌است.

 

آنچه در سطور فوق از نظرتان گذشت مختصری است از ثبت وقایعی حقیقی در برهه‌ای از تاریخ معاصر ایران که نمایش‌نامه «روز عقیم» بر اساس آنها به نگارش درآمده است و رسالت نمایش‌نامه‌نویس معاصر چه می‌تواند باشد جز بررسی مسائل انسانی و دردهای برخی مردمان هم‌روزگارش؟ پرداختن به چنین مقاطع حساسی از گذشته نه‌چندان‌دور و بیرون‌کشیدن آلام و آرزوهای انسان‌ها از میان آن ازسوي این درام‌نویس باتجربه حرکت ارزشمندی است.

 

آیا جز این است که باید گاه به دردهای فرودست‌ترین طبقات مردم از نظر وضعیت زندگی پرداخت و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آنها را مورد مداقه و بررسی قرار داد تا با دست‌یافتن به شناخت بیشتر، آسیب‌شناسی‌های لازم انجام شده و براي اصلاح آن عمل شود؟ این ضرورت همیشه از سوي نمایش‌نامه‌نویسان بزرگ جهان نیز مورد توجه بوده و دستمایه آثار درخشان بسیاری قرار گرفته است. برای نمونه می‌توان به نمایش‌نامه‌های «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی و «گوریل پشمالو» نوشته یوجین اونیل اشاره کرد. حسین کیانی به عنوان نمایش‌نامه‌نویسی باسابقه و برجسته در این نمایش نیز همانند آثار قبلی خود دغدغه‌مند و جهت‌دار عمل می‌کند و سعی بر آن دارد تا از دیدگاه هنر و تلطیف وقایع تلخ برهه‌ای از تاریخ ایران در قالب هنر تئاتر، پرسش مطرح کند، نگاه نو ایجاد کند و حقیقت برخی تابوها را از پس گردوغبار سالیان آشکار كند.

 

پری و لیلی و اکی (اکرم) سه زن روسپی‌اند که در دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی سال ١٣٥٧ از قلعه زاهدی می‌گریزند و به زیرزمین خانه‌ای پناه می‌برند تا از حمله برخی افراد، در امان بمانند. زیرزمین پر از جعبه‌های کهنه و شکسته است که لباس‌های زنانه بسیاری روی آنها ریخته شده و این سه گمان می‌کنند آنجا ممکن است قبلا مزون بوده باشد. پری معتاد به تریاک و لیلی معتاد به الکل است و اکی در روزهای آخر بارداری به سر می‌برد. پری ماجرای به‌آتش‌کشیدن عفت عمومی (مسئول روسپی‌خانه) را برای دو نفر دیگر تعریف می‌کند و همگی غرق در وحشت و اضطراب می‌شوند. در این بین صداهایی از طبقه بالا توجه آنان را به خود جلب می‌کند و متوجه می‌شوند در آنجا سه مرد مشغول به شکنجه‌کردن سه زن به طرزی فجیع و بی‌رحمانه هستند. آنها تصمیم به ترک خانه می‌گیرند، اما وقایعی رخ می‌دهد که اصل پندار مخاطب را درباره داستان ماجرا به کل دستخوش تحول و چرخش می‌کند.

 

کیانی سؤال‌های تأمل‌برانگیز عدیده‌ای را در نمایش جدید خود مطرح می‌کند. اینکه آیا یک روسپی تنها خود در وضعیتی که به آن دچار شده، مقصر است یا اینکه وضعیت و شرایط جامعه، افراد فرصت‌طلب و سودجو و عوامل دیگری نیز دراین‌باره دخیل‌اند؟ در داستان‌ها، افسانه‌ها و مذاهب سایر ملل جهان نیز به این قبیل موارد اشاره شده است. مثلا در شرح حال بودا چنین آمده که وی زمانی به دهکده‌ای سفر کرد. زنی که مجذوب سخنان او شده بود، از بودا خواست تا میهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: «این زن، فاحشه است، به خانه او نروید». بودا به کدخدا گفت: «یکی از دستانت را به من بده». کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دست بودا گذاشت. آن‌گاه بودا گفت: «حالا کف بزن!» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: «هیچ‌کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند». بودا لبخندی زد و پاسخ داد: «هیچ زنی نیز نمی‌تواند به‌تنهایی هرزه باشد، مگر اینکه مردان دهکده نیز هرزه باشند، بنابراین مردان دهکده و پول‌هایشان است که از این زن،فاحشه ساخته‌اند».

 

از بزرگان و عارفان دین اسلام نیز کم از این رفتارها دیده نشده و اساسا از درِ محبت وارد شده‌اند و همواره تأثیر چنین رفتاری از  هزاران اِعمال خشونت و زجر و شکنجه بیشتر بوده است. همچنین در دین اسلام شرایطی بسیار دقیق، ویژه و متعدد برای امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر تعیین شده که اگر کسی دارای آن شرایط نباشد حق ندارد اقدام به این کار كند. برخی از آنان مشتمل بر موارد زیر است:

 

١ - علم به واجب یا مستحب یا حرام‌بودن امور؛ یعنی شناخت معروف یا منکر به دور از شبهه، بنابراین در امور متشابه امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر واجب نیست.

 

٢ - احتمال تأثیر، بنابراین اگر بداند یا احتمال قوی بدهد که اقدامش تأثیر ندارد، واجب و مستحب نیست چون بی‌فایده است.

 

٣ - شخص مخاطب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بر ادامه عمل خود اصرار داشته باشد. اما اگر نشانه‌ای باشد که آن کار را ترک کرده است، تکلیف ساقط می‌شود. چون دیگر امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر بیهوده است.

 

٤ - مفسده‌ای در پی نداشته باشد. اما اگر احتمال ضرر برای خود یا فردی از مسلمانان را بدهد تکلیف ساقط می‌شود. زیرا ضرر و اضرار در دین روا نیست. البته جست‌وجو نیز جایز نیست؛ مانند گوش‌دادن برای شنیدن صدا و بوکشیدن و بررسی زیر لباس اشخاص و نظیر اینها.

 

یا مثلا یک ‌بار از مهره درخشان مذهب تشیع؛ امام جعفر صادق (ع) سؤال شده است که آیا امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر بر تمام امت واجب است یا نه؟ ایشان فرموده‌اند: نه. پرسیدند چرا واجب نیست؟ فرمود: این کار بر عهده شخص نیرومندی است که فرمانش را ببرند و معروف را از منکر باز شناسد، نه بر کسانی که ناتوان‌اند و خود هدایت نیافته‌اند و از روی ناآگاهی دیگران را از حق به سوی باطل می‌خوانند.

 

پرسش دیگری که مطرح شده و پیرامون آن آسیب‌شناسی صورت می‌گیرد این است که آیا با تمسک بر حذف صورت مسئله، مسائل و مشکلات جامعه حل و برطرف خواهند شد؟ آیا با کشتن زن فاحشه، فاحشگی ریشه‌کن می‌شود؟ یا مثلا آیا با تعطیل‌کردن «شهر نو» روسپی‌گری نیز از اجتماع رخت برمی‌بندد یا اینکه کل شهر تبدیل می‌شود به شهر نو؟

 

در مبحث اجرائی، کارگردانی دقیق و حساب‌شده‌ای را شاهد هستیم. از آنجا که کارگردان، نویسنده نمایش‌نامه نیز هست، زیرمتن‌ها را می‌تواند بهتر از هر‌کس دیگر تشخیص داده و سفیدخوانی کند. مکث‌ها، رعایت سکوت بین دیالوگ‌ها، ریتم یکدست و رعایت‌شده، هدایت صحیح بازیگران و هماهنگ‌كردن آنها همگی در اجرا بارز است. از نور و تعویض رنگ نورها استفاده بایسته، مفهومی و اندازه به‌عمل آمده است. دکور در نهایت صرفه‌جویی اما کارآمد و کاربردی طراحی شده و جایی که به‌عنوان پنجره زیرزمین در دکور تعبیه شده با ایجاد امکان دیدن پاهای مردی که در حیاط قدم می‌زند، بسیار در فضاسازی و ایجاد تنش و اضطراب موفق عمل می‌کند، همین‌طور استفاده از سایه روی دیوار کناری که به طرزی زنده نفس را در سینه مخاطبحبس می‌کند.

 

برای توصیف بازی‌ها به جرئت می‌توان از وصف بازی خوب و فنی درباره عملکرد بازیگران این نمایش استفاده کرد. رؤیا میرعلمی یکی از بهترین بازی‌های خود تا به حال را ارائه می‌کند. توجه به ریزترین نکات شخصیتی کاراکتر و انعکاس آنها در اطوار بدنی و حتی حرکت چشم‌ها از ویژگی‌های شايان توجه بازی او در نقش لیلی است. فهیمه امن‌زاده باورپذیر و قدرمند ظاهر می‌شود. بازی او به‌ویژه در صحنه‌هایی که می‌باید بروزدهنده مهر مادری باشد به‌راستی تماشاگر را منقلب می‌کند و این حاکی از موفقیت او در ارائه این نقش است و اما بازی شایسته ایرانی درخشان است. به‌خوبی مشخص است که پروسه کار روی نقش را بسیار دقیق و با وسواس، قدم‌به‌قدم پیش برده و به انجام رسانده و با کار روی صدا، بدن، لحن و بیان، حرکت و تربیت و برجسته‌کردن حس‌های مورد نیاز و بیرونی‌کردن آنها با موفقیتی مثال‌زدنی، گویی در نقش حلول کرده تا تماشاگر را به یک بازی دیدنی و کم‌نقص همراه با جزئیات فراوان میهمان کند.

 

در طراحی صدا، افکت و فضاهای صوتی، فرشاد فزونی با پخش زیرصدایی از آوازهای سوسن؛ خواننده شهیر فضاهای کافه‌ای و کاباره‌ای آن دوران به تصویر فضا، زمان و مکان وقوع نمایش می‌پردازد و بخش مهمی از شکل‌گیری اثر اجرائی را بر عهده دارد.

 

باید به حسین کیانی به دلیل ثبات بر رویه و سویه‌های خود در تئاتر و حیات هنری‌اش، همچنین عملی‌کردن بخش اعظمی از آنها در جهت رسالتی که بر دوش خود احساس می‌کند، تبریک گفت. نام او به‌عنوان مهره‌ای برجسته در ادبیات نمایشی معاصر ایران شايان ذکر بوده و تلاش‌هایش در جهت احیا و ارتقای نمایش ایرانی ستودنی و درخورتوجه است. امید است که بسیار زِید و دیر بپاید و همچنان در راهی که پیش‌رو گرفته است، موفق عمل کرده و نهال ادبیات نمایشی ایران را تناورتر از پیش كند.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش