با به نمایش در آمدن تئاتر الیورتوییست در سالهای گذشته پای نوع جدیدی از تئاتر به کشور ما باز شد؛ تئاترهای موزیکال عظیمی که با سرمایه نسبتا بالا تهیه میشوند و صحنه آرایی، چهره آرایی و طراحی لباس نسبتا پیچیدهای دارند. این نمایشها با وجود گرانی نرخ بلیتهایشان، توانستند در بین مردم جا پیدا کنند و با اینکه در بزرگترین سالنهای نمایش کشور برگزار میشوند ولی تقریبا تمامی صندلیها فروخته شده و نمایشها خیلی زود Sold Out میشوند. بعد از اجرای نمایش بینوایان در سال گذشته که بازخوردهای ضد و نقیضی از اهالی رسانه داشت، حالا نمایش عروس مردگان در سالن رویال تهران واقع در هتل اسپیناس پالاس روی صحنه رفته؛ نمایشی که به گفته عوامل آن بزرگترین نمایش فانتزی-موزیکال تاریخ کشور حساب میشود.
برخلاف نمایش بینوایان یا الیورتوییست، تیم مارکتینگ عروس مردگان کار خود را بسیار دیر شروع کرد و بیلبوردهای شهر تنها چند هفته مانده به اجرای نمایش خبر از ساخت و عرضه تئاتر عروس مردگان داد. البته اهالی فرهنگ و هنر از زمستان سال گذشته شایعات شنیدن ساخت این تئاتر را شنیده بودند و حتی احتمال خبر ساخت نمایشی مشابه به تهیه کنندگی نوید محمدزاده نیز به گوششان خورده است (که سرنوشت آن هنوز مشخص نیست ولی قرار بود که در سل ۹۸ نمایشی موسوم به عروس مرده به توسط مرتضی اسماعیل کاشی و به تهیه کنندگی نوید محمد زاده روی صحنه برود.)
نمایش عروس مردگان با بازیگری میلاد کیمرام، امیر جعفری، نیکی کریمی، نازنین بیاتی و شقایق دهقان و دهها بازیگر دیگر روی صحنه رفته و چند روزی است که از اجرای آن میگذرد. بازهم برخلاف نمایش الیوتوییست و بینوایان (که خواه ناخواه با این اثر توسط ذهن مخاطب مقایسه میشوند) اجراهای محدودتری دارد و به نظر میرسد که تا آخر اردیبهشت ماه روی صحنه بماند. بلیتهای این نمایش از ۷۰ تا ۲۰۰ هزارتومان بوده و جزو آثار گرانقیمت حوزه تئاتر محسوب میشود؛ اما آیا نمایش عروس مردگان ارزش این هزینه را دارد؟
همانطور که از اسم این اثر برمیآید، با نمایشی مواجه هستیم که قرار است همان داستان انیمیشن عروس مردگان، ساخته تیم برتون در سال ۲۰۰۵ را بار دیگر به تصویر بکشد. انیمیشن مذکور در زمان اکران خود به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرد و با اینکه دستش از جایزه مهمی چون اسکار بازماند و قافله را به انیمیشن والاس و گرومیت باخت، اما توانست جوایز سینمایی دیگری را درو کند. نمایش عروس مردگان داستان مردی به نام ویکتور بود که قصد ازدواج با دختری به نام ویکتوریا را داشت و اشتباهی در حین تمرین مراسم خواستگاری، از یک دختر در عالم مردگان خواستگاری کرد و آن دو به عقد یکدیگر در آمدند!
نمایش عروس مردگان نیز تا حد زیادی وفادار به انیمیشن بوده؛ از گریم و چهرهپردازی بازیگران گرفته تا نوع طراحی لباس و صحنه همه و همه تا حدی زیادی کپی برابر اصل خود انیمیشن هستند. اگر انیمیشن عروس مردگان را دیده باشید احتمالا از قیافههای عجیب و غریب کاراکترهای آن (که به نوعی امضای تیم برتون در تمامی آثارش هستند) آگاه هستید و خوشبختانه باید اعتراف کرد که تیم نمایشی عروس مردگان توانسته از این حیث نمره ۲۰ را دریافت کند. کاراکترها دقیقا شبیه به شخصیتهای انیمیشنی خود طراحی شدند و لباسها و گریمهایشان با کاراکترهای اثر تیم برتون مو نمیزند. در بخش طراحی صحنه اما کمکاریهای زیادی پیش آمده و با اینکه نمایش سعی میکند از چندین ترفند برای تغییرات صحنه استفاده کند اما این تغییرات طولانی بوده و حوصله بیننده را سر میبرد، ضمن اینکه برخلاف طراحی لباسها با دکور چندان قوی روبرو نیستیم.
جدا از مساله دیزاین (چه در چهره و چه در صحنه) با سه عنصر مهم دیگر این نمایش کار داریم، داستان، موسیقی و بازیگران. بگذارید یک به یک به طور خلاصه به این مباحث بپردازیم تا بدانیم با چه نمایشی طرف هستیم. از منظر داستان همانطور که گفته شد با نمایشنامهای طرف هستیم که تا حد زیادی داستان انیمیشن را مو به مو پیاده میکند و تغییرات جزیی نیز در آن به وجو میآورد. انیمیشن عروس مردگان مدت زمانی تقریبا نود دقیقهای دارد و این نمایش هم حدودا بین ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه است اما در کمال تعجب باید گفت که نمایشنامه بسیار سرسری بوده و نمیتواند داستان را منسجم پیش ببرد. نمایشنامه عروس مردگان در بسیاری از لحظات شتابزده عمل میکند و از بس دیالوگنویسی در آن کم صورت گرفته و بیشتر به آوازها پرداخته شده، داستان به قولی آبکی از آب در آمده و شبیه به نمایشهای کمدی آخر شب شده است.
دلیل وجود این نقص در نمایشنامه همانا به بها دادن بیش از حد به برخی صحنهها که عملا کارکردی در طول داستان ندارد برمیگردد (مانند صحنه دوم کافه مردگان) و البته تغییرات دکوراسیون صحنهها که چیزی حدود یک ربع تا بیست دقیقه نمایش را از آن خود کرده است. جدا از این مساله باید گفت که نمایش عروس مردگان پتانسیل داشتن دیالوگهای بسیار بامزهای دارد ولی متاسفانه به جز چند مورد انگشت شمار (که آن هم بیشتر توسط مهران احمدی ادا میشود و خدا خیرش بدهد۱) مخاطبین با خنده همراه نمیشوند. شاید کارگردان تصور کرده با بیش از حد خندهدار کردن نمایش خود، بیشتر و بیشتر به نمایشهای کمدی آخر شب نزدیک میشود و سعی کرده که درجه کمدی را در کارش کمی تا قسمتی کاهش دهد اما باید گفت که این موضوع به ضرر نمایش تمام شده و عملا بسیاری از سوژههای خندهدار و دیالوگهایی که میتوانست ریتم و حال و هوای نمایش را صرفا از یک نمایش شاد به نمایش کمدی-شاد بدل کند، از دست رفته است.
تا یادم نرفته بگویم که آغاز یک نمایش، آن هم چنین نمایش عظیمی که بینندگان آن وقت و هزینه بیشتری نسبت به بقیه نمایشها برای آن کردهاند، از مهمترین فاکتورهاست که متاسفانه نمایشنامه در این بخش نیز باخت میدهد. آغاز نمایش عروس مردگان بسیار مایوس کننده بوده و برای اینکه نمایش به ریتم بیفتد و برای مخاطب جذاب شود، باید حداقل پانزده دقیقهای به آن فرصت داد. استفاده بیش از حد از کلمات انگلیسی نیز برای من مشخص نبود و اگر قرار بود که این اصطلاحات نمک کار باشند، باید گفت که این موضوع نیز با شکست مواجه شده است.
موسیقی عروس مردگان توسط گروه ایستگاه صورت گرفته و میلاد مهدوی سرپرستی آوازها را بر عهده دارد. آنطور که جستجو کردم سابقه چندانی از مهدوی نیافتم اما میتوان اذعان داشت که او و تیمش کارشان را خوب انجام دادهاند و با اینکه نقصهای جزیی در موسیقیها و آوازها دیده میشود ولی میتوان از آنها چشم پوشی کرد. آوازها در برخی صحنهها قوی کار شده و در برخی موارد نقطه ضعفهایی بزرگی دارد که بیشتر از آنکه این مشکل به متن ترانه برگردد، به اجرای بازیگران مرتبط است؛ اجرایی که در ادامه مفصلا درباره آن صحبت خواهیم کرد. موسیقی نمایش خوشبختانه اصیل بوده و ربط چندانی به موسیقی انیمیشن تیم برتون ندارد.
بازیگران انیمیشن عروس مردگان اما برگهای برنده فروش بلیت آن هستند و بیشک اگر همین نمایش با نامها و چهرههای نه چندان معروف روی صحنه میرفت، شاهد این حجم از فروش بلیت و پر شدن سالن نبودیم. ستارگان نمایش همانطور که پیشتر ذکر شدند میلاد کیمرام، امیر جعفری، نیکی کریمی، نازنین بیاتی، مهران احمدی و شقایق دهقان هستند و دیگر بازیگران نیز چهرههای ناشناختهتری برای عموم مردم هستند. موضوعی که در بین آثار نمایشی موزیکال به آن توجه نمیشود، در اینجا هم دیده شده و همانطور که پریناز ایزدیار برای آوازخوانی در بینوایان اصلا شخص مناسبی نبود، در بین بازیگران فعلی نیز افرادی وجود دارند که هیچ صدا و قدرتی برای آوازخوانی ندارند.
میلاد کیمرام که بازیگر نقش اصلی به شمار میرود و نقش ویکتور را بازی میکند، متاسفانه از این حیث بدترین مورد به شمار میرود و نه میتواند درست آوازها را اجرا کند (صدای او غالبا در بین موسیقی گم میشود. این موضوع البته الزاما به کی«رام برنمی؛ردد و مشکلات فنی را نیز باید در نظر گرفت) و نه صدای خوبی برای آوازخوانی دارد. کیمرام زمانی که آوازخوانی نمیکند و به دیالوگگویی مشغول است بازی بهتری از خود نشان میدهد ولی در کل در بین تیم بازیگری باید گفت که ضعیفتر از همه عمل میکند.
نیکی کریمی نیز دیگر شخصی است که حضورش در نمایش با علامت سوالی برای من همراه بود. او نه سن و سالش به نقشی که در حین بازی کردن اوست میخورد و نه بازی چندان جالبی نسبت به بقیه بازیگران دارد. صدای کریمی با اینکه خوش آهنگ است و آوازخوانی انگلیسی و فارسیاش در نمایش انصافا شنیدنی است، اما لااقل باید اینطور گفت که او نمیبایست در بین نقشهای کلیدی قرار میگرفت. امیر جعفری و نازنین بیاتی با وجود گریم نسبتا سنگین خود بازی به یاد ماندنی از خود به جای میگذارند و در بخش آوازخوانی نیز نمره قبولی را میگیرند. مهران احمدی نیز به تنهایی بار کمدی بسیاری از صحنهها را به دوش میکشد و با اینکه نقش زیاد پررنگی در اجرا ندارد اما هربار حضور کوتاهش بسیار موفق آمیز عمل میکند.
شقایق دهقان نیز گریم و اجرای بسیار سختی باید از خود به جای بگذارد و خوشبختانه از پس کار خود به خوبی برمیآید. دهفان از معدود افرادی است که انگاری نقش را برای خودش نوشتند و به شدت خودش را با فضای فانتزی کار جفت و جور کرده است. زوج بازیگری او و مهران امام بخش از جمله زوجهای به یاد ماندنی نمایش عروس مردگان به شمار میروند و نقشهای روبرو آنان نیز (محمد لهراسبی و فرناز توللی) نیز شیمی بسیار قوی با آنها برقرار میکنند.
نمایش عروس مردگان با یک هزینه یک میلیادری ساخته شده و روزهای معدودی نیز اجرا خواهد شد. این نمایش به گفته کارگردان اثر سرآغاز سلسله نمایشهای ساخته شده بر اساس کارهای تیم برتون خواهد بود و قرار است که تیم به زودی سراغ آثاری چون سویینی تاد،ماهی بزرگ، ادوارد دست قیچی و آلیس در سرزمین عجایب هم بروند. نمایش عروس مردگان ایده جاهطلبانهای بوده که نتوانسته به صد در صد موفقیت برسد و نسبت به آثاری چون بینوایان ضعیفتر عمل میکند. بازیگران فرعی هماهنگیهای لازم را ندارند و موسیقیها نیز آن هیجانی که باید را به مخاطب انتقال نمیکنند. تمام این مسائل دست به دست هم داده تا عروس مردگان بیشتر شبیه به یک نمایش نصفه و ناقص باشد که نیاز به تمرین بیشتر و نمایشنامه قویتری داشته باشد. امیدوارم کارگردان و تیم همراه او این موضوع را در نمایشهای آتی خود رعایت کنند و با طمانینه و دقت کافی بیشتری به ساخت بقیه آثار برتون به صورت نمایشی دست بزنند.
پینوشت: عبارت با اجازه آقای برتون شایعاتی را در سطح فضای مجازی کشورمان راه انداخته که گروه نمایش با خود تیم برتون برای این اجرا هماهنگ کردهاند و به اصطلاح کپی رایت این اثر را به دست آوردهاند، این شایعات را باور نکنید.
- 16
- 5