پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۴۸ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۷۲۴۸
رادیو و تلویزیون

نقدی بر برنامه «ماه عسل»؛ آبرویی که به دست بندگان خدا افتاده

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«ماه عسل» ۹۷ آمد و رفت و مثل برنامه های سال‌های گذشته احسان علیخانی جریان ساز و حتی جنجالی شد.به «ماه عسل» امسال که ابعاد اجتماعی متعددی داشت، از منظرهای مختلف می‌توان پرداخت. عده ای با زبان روزه پای ماه عسل نشستند، عده ای تماشای این برنامه را دست کم برای چند روز به یک پیاده روی عصرگاهی لذتبخش در فصل بهار ترجیح دادند، برخی شاید از سر بیکاری و بی حوصلگی و یا کنجکاوی قسمت هایی از این برنامه را نظاره‌گر بودند و برخی نیز به دلایل مختلف، ثانیه ای را هم مخاطب این برنامه زنده تلویزیونی نبودند.امسال هم ماه عسل از رسانه های مختلف و در فضای مجازی بازخوردهای پردامنه‌ای گرفت. همان اوایل ماه رمضان یکی از خبرگزاری های پربازدید کاریکاتوری نشر داد که از زوایای مختلف قابل تعمق بود.

 

در اینجا هدف، فقط پرداختن به یک کاریکاتور نیست که اتفاقا باز بودن فضا برای انعکاس افکار و عقاید مختلف همیشه باعث خوشحالی است. مساله‌ای که جلب نظر می‌کند این است که این طرح یا کاریکاتور از برنامه ماه‌عسل، «خودش به تنهایی» نماینده «چندین» طرز تفکر است. تفکرها و عقایدی که در شکل های مختلف، زیاد به گوش‌مان خورده و برای‌مان خیلی خیلی آشناست.

 

«بچه ها تو گوشی بهم اطلاع دادن مردم اونجور که باید گریه‌شون نگرفته؛ بیشتر سعی کنید لطفا!»؛ این مونولوگ مجري برنامه در کاریکاتور است خطاب به یک زوج که با چهره‌ای محزون در مقابلش نشسته اند. مشابه این جملات را در قالب جوک و نقل قول های مختلف زیاد شنیده ایم. مخاطبی که امسال به صورت رندوم و اتفاقی برخی از قسمت های ماه عسل را دیده و شاید حداقل با یکی، دو برنامه خندیده باشد. نکته مثبتی که در مورد ماه عسل ۹۷ نباید نادیده بگیریم، توجه سیاست‌گذاران برنامه به نقدهایی است که به آن‌ها -درست یا غلط- وارد بود. مجري برنامه امسال در اکثر قسمت های برنامه اش به فراخور حال شوخ‌طبعی می‌کرد و با مهمانان سر برخی جزيیات وارد بحث‌های شیطنت آمیز می شد.

 

این شوخی ها ممکن است عده ای را حسابی خندانده باشد، همان‌طور که ممکن است حالت تدافعی برخی افراد در برابر این مجری و برنامه‌اش را پررنگ تر کرده باشد. ماه عسل امسال با تمام لحظه های شاد، غم انگیز و تامل برانگیزی که برای مردم رقم زد، حول محور ایجاد جوهای سنگین و جانگداز نمی‌چرخید اما همچنان از پشت عدسی های همان عینک قبلی قضاوت می شود. انگار نمی خواهیم هیچ زحمتی به خودمان بدهیم و در عین حال همیشه حرف و اظهار نظری داشته باشیم.

 

باز شدن سر موضوعی که جای مطرح شدن داشت

حالا دیگر همه می دانند که یکی از کشنده ترین سرطان های زنانه، قابل پیشگیری است. آگاهی، حق اولیه هر انسان است و آگاهی دادن در هر زمینه ای وظیفه آن‌ها بوده که مسئولیتی را به عهده گرفته اند. برخلاف بحث‌های کشمکش‌گونه ای که در رابطه با تولید واکسن ضد ویروس پاپیلومای انسانی در رسانه های مختلف شاهدیم، در اینجا قصد، پیوستن به یک طرف دعوا نیست. گاهي حقیقت آنقدر به راحتی روشن شدنی است که اصلا لازم نیست برای اثبات واقعیت حرص و جوش خورد.

 

کمی تحقیق و درنهایت مشورتی گزیده با یک متخصص کافی است تا جوینده، جواب سوال خود را که سال‌هاست علم آن را به قطعیت پاسخ داده، بگیرد. در اینجا کاری نداریم که عده ای آشنا کردن مردم با بیماری مسری که گمنام و خزنده پیش می رود، توطئه می خوانند و از اهرم کتمان برای راحت کردن خیال خود مدد می‌گیرند. هیچ مانوری روی این قضیه نمی دهیم که تابوشکنی به‌جای یک برنامه تلویزیونی را لگدمالی ارزش ها می خوانند و ستون های ادبیات تلویزیونی را به واسطه استفاده از چند کلمه مرتبط با یک بیماری جنسی، ویران شده مي‌دانند. به آن‌ها که شاکی شدند چرا یک غیرمتخصص وارد بحث علمی شده هم فقط چند جمله می گوییم: فرض را بر این می‌گذاریم که همان‌طور که عده ای گفتند مهمان غیر متخصص ماه عسل، هر قصدی داشته غیر از اطلاع رسانی و خیرخواهی.

 

وقتی متخصصان نتوانستند به شکلی وسیع و موثر در مورد ریشه قابل انقطاع یک سرطان کشنده اطلاع رسانی کنند و هشدار دهند، هشدار یک غیرمتخصص که جرقه پژوهش و آگاه شدن را از سوی مردم می زند، غنیمت نیست؟ بله، تمام حرف ما در این مبحث، ضرورت آگاهی افراد جامعه از تمام مسائلی است که به سلامت‌شان ارتباط دارد. به هر دلیلی این آگاهی به بند کشیده شده و یک برنامه تلویزیونی درصدد آزادسازی و شفاف سازی یک واقعیت برمی آید.

 

همه از ضرورت تولید یا عدم تولید واکسن حرف زدند اما ماموریت بزرگی که ماه عسل به انجام رساند، فارغ از بحث ضرورت تولید داخلی واکسن گارداسیل، هشدار بجا نسبت به شیوع بیماری های مهلکی است که به واسطه روابط پرخطر جنسی منتقل می شود. خیلی ها شاید این را هم انکار کنند اما قربانیانش تاوان ندانستن یا کم دانستن خود را پس می‌دهند. ندانستنی‌اي که افراد زیادی مسئول و باعثش هستند اما سنگینی وظیفه را روی دوش خود احساس نمی‌کنند.

 

فرهنگ سازی براي قضاوت نکردن

«وقتی می شنویم کسی زندان رفته، شروع می کنیم به خیالپردازی و داستان ساختن در مورد او و آنچه انجام داده است»؛ این یکی از حرف‌های مجري برنامه در رابطه با بحث زندانیان است. او در تمام قسمت های برنامه‌اش از زندانیانی گفت که جانی و قاتل و کلاهبردار نیستند و خانواده‌هاي شان به شدت در مضیقه هستند. در جامعه ای که باوجود ظاهر گاه عالم مآبانه افرادش، هنوز پچ پچ ها و حرف های درگوشی به‌سادگی نسخه آبروی افراد را می پیچد، ماه عسل تمام تلاش خود را کرد تا باور زدایی و باورسازی کند.

 

دقیقا مثل همان مبحث واکسن و بیماری زگیل تناسلی، اینکه درصدی از افراد جامعه به یک زندانی و خانواده اش انگ نمی زنند کافی نیست، چون درد جامعه ما از ندانستن و به قدر کافی ندانستن عامه آن ناشی می شود. به بقیه زوایای مثبت و قابل توجه این برنامه در ماجرای آزادسازی زندانیان اشاره نمی کنیم. باز می خواهیم از تلاش برای غبارزدایی از ذهن های خاک خورده و فرهنگ سازی در رابطه با برچسب نزدن و قضاوت نکردن تقدیر کنیم. نگوییم این چیزها را همه می دانند، اتفاقا همه نمی دانند و خیلی از آن‌هایی هم که می دانند رعایت نمی کنند تا ضعف اخلاق و روابط آشفته و اضطراب آوری که نتیجه آن است، یک جلوه عادی و آشنای جامعه باشد.

 

گاهي باید اشک ریخت

بله، جایی زندگی می کنیم که حتی خوشبخت‌ترین های‌مان با مشکل و کاستی و درد غریبه نیستند. دنبال فرصت ها و بهانه هایی می‌گردیم برای شادی و خندیدن. حوصله از درد شنیدن و دیدن اشک را خیلی وقت است که خیلی های‌مان نداریم. با اخبار بد که مواجه می شویم گوش‌مان را می گیریم و چشم های‌مان را می بندیم تا نشنویم و نبینیم و بگذریم. ترجیح می دهیم خودمان باشیم و مشکلات خودمان و دنیای خودمان. آزارمان به کسی نمی‌رسد اما دست کسی را هم نمی گیریم چون نمی‌خواهیم به‌خاطر انسان بودن هیچ بهای اضافه‌ای بپردازیم.

 

شاید ندانیم کافی است مدتی تمام جهان را در خودمان خلاصه کنیم تا کم کم از معنویت وجودی مان دور و دورتر شویم. می توانیم به جایی برسیم که اگر دیدیم مردابی وجود دارد تنها راهمان را کج کنیم که ضرری متوجه خودمان نشود و اینقدر دغدغه نجات داشته باشیم که برای یک اخطار دادن ساده به بیچاره ای که بی خبر از همه جا یک‌راست دارد به سمت مرداب نابودی می رود، زبان نجنبانیم.

 

زیاد که در دنیای خودمان فرو برویم و حاضر نباشیم گاهي اشک مظلومی را ببینیم، شاید به این جایگاه تنزل کنیم که راه را از بیراهه بدانیم اما زبان‌مان برای هشدار دادن به همنوعمان در دهان نچرخد. برخی از طرح مشکلات و داستان‌های ماه عسل گرچه دارای مضمون تکراری و ضعف بود، اما برای اندیشیدن و برای دور نشدن از انسانیت ایجاد زمینه و فضا کرد. خوب است همسو با تشخیص ضعف ها و نکات منفی، نگاه منصفانه ای هم برای دیدن وجوه مثبت قضایا داشته باشیم.

 

آبرویی که به دست بندگان خدا افتاده

همان روزهای ابتدایی ماه رمضان بود که متنی از قول یک استاد دانشگاه در فضای مجازی خطاب به مجري ماه عسل منتشر شد و او را مورد مواخذه شدید قرار داد. این متن و این استاد دانشگاه حقیقی و یا ساختگی، علیخانی را به خاطر بازی با آبروی مهمانانش و نمایش آن‌ها در قامت یک شکست خورده زیر سوال برده بود. چند بدهکار که به خاطر عدم توانایی در پرداخت دین‌شان به زندان افتاده بودند، مهمان یکی از قسمت های ماه عسل بودند. بدهکارانی که همه زمانی کسب و کار پررونقی داشته اند و در بازار شناخته شده بوده‌اند. علیخانی به یکی از آن‌ها که سن و سالی از او گذشته بود و می گفت برای خودش در بازار اعتباری داشته، رو کرد و گفت: «سختت نبود مردم تو را ببینند؟ تایید کنید که با رضایت خودتون اومدید.

 

ما گفتیم که میشه تصویرتون رو پخش نکرد». علیخانی در ادامه گفت: «آبروی مردم که باید دست خدا باشد، به دست بنده خدا افتاده و عده ای به راحتی با آبروی دیگران بازی می کنند». بدون تردید این اشاره به انتقادات بیرحمانه ای بود که قضاوت های بدون آگاهی چاشنی اصلی آن است. شاید حواس‌مان نیست که گرفتار نوعی «همه چیز زشت انگاری» شده ایم. در هر اتفاق خوبی دنبال نقاط تیره می گردیم. بر ضعف ها ذره بین می گذاریم، از نقطه‌ضعف‌ها بیرحمانه جوک می سازیم، نشسته ایم یک گوشه، نظاره می‌کنیم و قضاوت. گاهي حتی لازم نمی بینیم که اول نیم نگاهی به واقعه بیندازیم و بعد نظر بدهیم. کافی است یک نقل قول از شخص ثالث به گوش‌مان بخورد، تا آخرش را بدون توقف می رویم.

 

مينا محمدي

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
برنامه اش بسیار خوب وآگاهی دهنده ست.
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش