جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۳۷ - ۲۷ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۷۰۴۴
رادیو و تلویزیون

علی ضیا: من مجری هستم نه صدا خفه‌کن

علی ضیا در نشست خبری برنامه فرمول یک,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
علی ضیا در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران، درباره حاشیه‌های برنامه‌ای که با حضور پدر و کودک مبتلا به سرطانش روی آنتن رفت، توضیحاتی داد.

به گزارش خبرآنلاین، بعد از گذشت چند هفته از پخش برنامه «فرمول یک» با حضور پدری که ادعا کرده بود در پرداخت هزینه‌های درمان و داروهای فرزند مبتلا به سرطانش با مشکل مادی مواجه است و حتی به این خاطر کلیه‌اش را هم فروخته، صبح امروز (دوشنبه ۲۷ آبان) علی ضیا در یک نشست مطبوعاتی توضیحاتی درباره این مسئله و حواشی آن داد؛ توضیحاتی که به نظر چندان کامل و روشن نبود و نقاط مبهم این ماجرا همچنان به قوت خود باقی هستند. زمان یک ساعته جلسه که البته با کمی ارفاق بیشتر شد، فرصت شفاف شدن برخی موارد را فراهم نکرد و البته توضیح درباره پاره‌ای دیگر از مسائل هم به زمانی موکول شد که ابعاد این ماجرا لااقل برای تهیه‌کننده و مجری برنامه روشن‌تر شود.

به نظر می‌رسد در این جلسه با وجود اینکه هدف برگزارکنندگانش پاسخ به سوالات و روشنگری درباره حاشیه‌های به وجود آمده بود، اما در نهایت این مهم عملی نشد.

مهمان ما قبلا در شبکه زنجان حضور داشته است

علی ضیا، تهیه‌کننده و مجری «فرمول یک» پس از توضیحاتی درباره چگونگی آشنایی با افشین ولی‌خانی و پسرش درباره لزوم تحقیق برای حضور مهمان‌ها در برنامه گفت: «برای حضور هر مهمان تحقیقات لازم انجام می‌شود؛ اگر کوتاهی بوده بحثی است که در همه جا وجود دارد. برخی مشکلات و پیچیدگی‌ها وجود دارد که در هر برنامه تلویزیونی اجتناب ناپذیر است. در نظر داشته باشیم که ویدئوی این فرد پیش از برنامه ما در شبکه خبر زنجان به شکل گسترده پخش شده است، ما به اندازه یک برنامه تلویزیونی زنده برای حضور مهمانمان تحقیق کردیم و از این پس خیلی بیشتر دقت و تحقیق خواهیم کرد.»

ضیا با اشاره به هدف از دعوت این مهمان ادامه داد: «ما با علم به اینکه این پدر درگیر خرید دارو برای فرزندش است او را دعوت کردیم. او به ما گفت که کلیه‌اش را برای خرید داروهای فرزندش فروخته است؛ این حرف را در برنامه هم گفت. بعد از برنامه حواشی پیش آمد و ما متوجه شدیم که فروش کلیه برای خرید دارو نبوده؛ چون گرفتار بوده کلیه خود را فروخته و از انجمن کلیه هم حدود دو و نیم میلیون گرفت. پس از آن از این پول بخشی را به گیرنده کلیه داد و این چرخه ادامه پیدا کرد. ما در برنامه خود روی صداقت آدم‌ها حساب کرده‌ایم.»

به دادگاه احضار شدم

احضار ضیا به دادگاه  از دیگر بحث‌های مطرح شده در این نشست بود که این مجری درباره‌اش توضیح داد: «هر کسی که می‌گوید من به دادگاه احضار شدم، یک برگه احضاریه به من نشان دهد. دادستانی استان زنجان از من درخواست کرد که برای بسته شدن پرونده توضیحاتی را ارائه بدهم اما خودم نخواستم و درخواست کردم که این اتفاق رقم نخورد. من اگر جلوی این حساب را نگرفته بودم، حدود یک میلیارد تومان از حساب خارج می‌شد و اگر به دادستانی رفتم به اختیار خودم بود و احتیاجی به احضاریه نبود. خودم خواستم که مسئولان ذیربط ورود پیدا کنند و درباره این موضوع تحقیق شود.»

ضیا در بخش دیگری از صحبت‌هایش اضافه کرد: «من کم دادگاه نرفته ام و برخی اوقات هم خیلی سخت رفتم؛ ولی هیچ وقت نگفتند که علی ضیا احضار شد. اتفاقاً من به خاطر ژن خوب بودن به دادگاه رفتم اما خودم احساس ژن خوب بودن را نمی‌کنم. اینکه به دادسرا رفتم، بنا به خواهش دوستان بوده و آن‌ها گفتند که خارج از وقت اداری به دادسرا بروم. در واقع خودم پیگیر اتفاقات این پرونده بودم و شاید روزی دوبار تلفنی با دادستان صحبت می‌کردم.»

من باید درد مردم را بگویم

تهیه‌کننده و مجری «فرمول یک» درباره هدف از دعوت مهمانی که حاشیه‌ساز شده هم گفت: «مسئولیت من گفتن درد مردم است و در این برنامه فقط درد یک پدر درد کشیده را گفتم؛ آیا واقعا ما بچه سرطانی نداریم که با مشکل دارو دست و پنجه نرم نکند؟ آیا من با احساسات مردم بازی کردم؟ مرجع من برای تحقیقات برنامه نهادی مثل محک نیست؛ مرجع من دکتر یا افراد آشنا با سوژه ام هستند. البته باید در یک بستر تخصصی از محک هم پرسید، اما درباره این سوژه باید از خود دکترهای این بچه پرسیده می شد. نمی‌دانم چرا وقتی این ویدئو در شبکه اشراق زنجان پخش شد، کسی به سراغ درد این پدر و فرزند نرفت. یکی از دغدغه‌های اصلی من در این برنامه این بود که این پدر آبرو دارد و در یک شهر کوچک باید مراقبش باشیم. شاید این اتفاقات می‌توانست در یک فضای خصوصی حل شود و این حواشی رخ نمی‌داد اما من فکر می‌کنم که باید این پدر هم درباره این اتفاقات صحبت کند.»

او درباره سرانجام پول‌های جمع آوری شده هم توضیحاتی داد اما درنهایت به نظر می‌رسد همچنان این موضوع مبهم است. با این حال ضیا توضیح داد: «پدر این بچه از همان ابتدا بخشی از پول را برای رفع مشکل فرزند خود برداشت کرد. حدود ۸۰ میلیون از یک صبح تا بعد از ظهر، از حساب خارج شد و وقتی خارج شد ما متوجه شدیم. بلافاصله با پلیس فتا تماس گرفتیم و درخواست بسته شدن آن حساب را دادیم چون باید از پول‌های مردم حفاظت می‌کردیم. باقی این مبالغ باید برای کودکان سرطانی خرج شود البته این گزینه که پول‌ها به حساب مردم بازگردد هم روی میز دادستانی وجود دارد.»

تلاش می‌کنم زندگی شفافی داشته باشم

ضیا افزود: «دادستان به من گفته که بخشی از این پول را به این پدر می دهیم. من امید دارم که اتفاقی برای این پدر رخ ندهد و همه چیز درست پیش برود. من منت دار مردم هستم و رویکردم در برنامه تلویزیونی این است که با صداقت پیش روم.»

این مجری در پایان صحبت‌هایش هم تاکید کرد: «در برنامه تلویزیونی به ویژه در یک برنامه زنده، مهمان برنامه ما هر اظهار نظری می‌تواند داشته باشد. من مجری هستم و صدا خفه کن نیستم. سال گذشته خانم کتایون ریاحی به برنامه ما آمد و درباره مشکلات شنوایی بچه‌های کم شنوا گفت، آن هم در زمانی که این همه هجمه دلار و ارز رقم نخورده بود. مهمان برنامه ما با هر لحنی که خواست صحبت کرد، جالب اینجاست که بعد از برنامه من بازخواست شدم. تلاش من این است که یک زندگی شفاف و سفید داشته باشم و خودم را درگیر وظیفه‌ای می‌کنم که از دغدغه و درد مردم بگویم.»

  • 12
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش