دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۶:۰۲ - ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۳۷۸۲
رادیو و تلویزیون

علیخانی در فستیوال هیپ‌هاپ!

برنامه عصر جدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

‏«طرف داره توی صداوسیما کار می‌کنه، ولی می‌گه من مستقلم. اصلا جوکه چنین حرفی.»‏

بیت‌باکس، بریک‌‌دنس و گرافیتی را کمترکسی می‌شناخت. احسان علیخانی دنبال همین ناشناخته‌ها و ‏کمترشناخته‌شده‌ها بود. این‌طور شد که مُجوز پیوند «هیپ‌هاپ» و «تلویزیون» را گرفت. او ‏اخذمجوزهای بسیاری را در کارنامه‌ خود دارد. انگار قرار است بسیاری از نخستین‌ها در سیمای ‏جمهوری‌اسلامی به‌دست علیخانی رقم بخورد. او مجریِ پُرطرفدار و درعین‌حال حرف‌گوش‌کنِ ‏صداوسیماست. «عصر جدید» مُزد این دو فاکتورِ علیخانی به‌حساب می‌آید!‏

 

پیوند هیپ‌هاپ و صداوسیما به کجا برمی‌گردد؟

هیپ‌هاپ جنبشی فرهنگی است که از چهار عنصر تشکیل شده است. وقتی که می‌خواهیم حضور این جنبش در تلویزیون را بررسی کنیم، به «رپ» و چند نام می‌رسیم؛ ‏شهاب حسینی، مهران مدیری و رضا عطاران. آنها در اواخر دهه‌ ٧٠ و اوایل دهه‌ ٨٠ در اجرا ‏و سریال‌هاشان از رپ بهره بُردند. عطاران این تجربه را حتی در کارهای بعدی‌اش هم تکرار کرد. ‏رپ‌خوانیِ او هنگام افطار در ماه‌رمضان پخش می‌شد و همین مسأله یک هنجارشکنی به‌حساب می‌آمد. ‏رپ که پیش‌تر در رسانه‌های رسمی به‌عنوان نشانه‌ شیطان‌پرستی، شرارت و وندالیسم معرفی می‌شد، حالا به ایرانی‌ها سلام می‌کرد. «خانه به‌دوش»، «متهم گریخت» و «ترش‌وشیرین» ‏سریال‌های عطاران‌اند که تیتراژ آنها با استفاده از موسیقی رپ ساخته شده. شهاب حسینی هم مجریِ ‏برنامه‌ای به‌نام «اکسیژن» بود که از شبکه دو پخش می‌شد. او یک قطعه‌ رپ در «اکسیژن» خواند که ‏در زمان خودش کلی مورد استقبال قرار گرفت.

 

«خندوانه» هم مدت‌هاست که با توسل به شاخه‌های ‏مختلف هیپ‌هاپ سعی می‌کند با هیجانِ بیشتری تولید شود. خندوانه‌ای‌ها در قسمت‌های مختلف ‏برنامه‌شان از بیت‌باکس، رپ و گرافیتی استفاده کرده‌اند.‏ رپ در تلویزیون ایران معمولا در دوحالت رُخصتِ حضور پیدا می‌کند: مسخره‌بازی یا مُجرم‌انگاری. ‏مهران مدیری پیشگام استفاده‌ مسخره‌آمیز از رپ است. وزنه‌ اصلیِ این ماجرا هم بر دوش جواد ‏رضویان می‌افتد. این بازیگر انگار توجه ویژه‌ای به رپ دارد. او در سریال سروش صحت هم در ‏جایگاه یک رپر قرار گرفت. رضویان حتی چندوقت پیش در خندوانه اجرای رپ داشت‎. وقت دیگری ‏که صداوسیما سراغ این شاخه از هیپ‌هاپ می‌رود، زمان کاراکترسازیِ منفی‌ است.

 

آنهایی که قرار ‏است دُزد، عیاش و شَرور نشان داده شوند، شیفته‌ رپ‌اند! شخصیت مانی در سریال «بچه‌مهندس» ‏مصداق دقیق این حرف است. او تُخس، جِلف و شَر به‌تصویر کشیده شد و خانواده‌ای ازهم‌پاشیده داشت‎.‎‏ ‏در واقع می‌توان گفت صداوسیمایی‌ها معمولا وقت‌هایی سراغ رپ می‌روند که دو نوع کاراکتر دارند:  ‏شرور و بد یا لوده و مسخره! درک آنها از هیپ‌‌هاپ اغلب همین‌قدر سطحی و نادرست است.‏

 

اهالی خانواده‌ هیپ‌هاپ چرا به تلویزیون می‌روند؟

شاید مهمترین ادعای آن‌دسته از هیپ‌هاپی‌هایی که به تلویزیون می‌روند، معرفی این فرهنگ به مردم ‏باشد. آنها مدعی‌اند که مردم از این راه با فرهنگ هیپ‌هاپ آشنا می‌شوند و درک درستی نسبت به ‏عناصرِ آن پیدا می‌کنند. اما آیا صداوسیما و برنامه‌سازانش دنبال تبیین اصول هیپ‌هاپ‌اند؟! آیا آنها ‏اصلا اسمی از هیپ‌هاپ به‌میان می‌آورند؟ این اجازه را دارند؟ یا این‌که فقط دنبال گزینه‌ ‏سرگرم‌سازی‌اند؟! صداوسیما چیزی به هیپ‌هاپ اضافه می‌کند یا چیزی از آن می‌گیرد؟ این فرصت‏منجر به شناخت و همراهی مردم می‌شود یا کالایی‌سازیِ هیپ‌هاپ؟ وقتی اهالیِ این خانواده مثل بقیه‌ ‏فرهنگ‌ها و هنرها روی زمین و بر صفحه‌ تلویزیون حاضر می‌شوند، چطور می‌توانند از رویارویی ‏با جریان اصلی حرف بزنند؟ اصلا جریان اصلی‌ای باقی می‌ماند؟

 

این چیزی ا‌ست که دقیقا آن گروهِ ‏محافظه‌کار می‌خواهند: یک هیپ‌هاپ تقلیل‌یافته درحد دیگرهنرها و سرگرمی‌ها. چیزی شبیه‌به هنرِ ‏همان آدمی که به خودش موز می‌چسباند یا شبیه‌به هنر فردی که روی سرش چوب خرد می‌کرد‎.‎‏ به‌قول ‏‏«نوید مرداب»، «تجاری‌سازی مفاهیم هنر زیرزمینی برای دیده‌شدن و پول‌درآوردن در هر ابعاد و ‏جایگاهی که باشد بی‌ارزش است. هنر حتی اگر اسم هیپ‌هاپ را یدک بکشد و بی‌دغدغه باشد، مثل مداد ‏بی‌مغز می‌ماند؛ هرچقدر که آن را بتراشی، چیزی نیست!»‏

 

ما به کدام رسانه می‌رویم و با چه آدم‌هایی سَروکار داریم؟

هدف تلویزیون از میدان‌دادن به خانواده‌ای که هیچ اعتقادی به کاروبارشان ندارد، چیست؟ آیا آنها برابر ‏حضور همه‌جانبه و موثر این خانواده کم آورده و مُجاب شده‌اند؟ یا با عرصه‌دادن به فکر قرائت‌های جدید ‏و ابتر از این فرهنگ‌اند؟ پاسخ به این پرسش‌ها ساده است. کافی ا‌ست نگاهی به سازمان صداوسیما و ‏رویکردش بیندازیم. آن‌وقت متوجه می‌شویم که این رسانه به‌هیچ‌وجه مواجهه همدلانه‌ای با هیپ‌هاپ ‏ندارد.

 

اصلا نمی‌تواند هم داشته باشد. زهرا چخماقی یکی از کارمندان تلویزیون است که گزارشی ‏تخریبی‎ ‎علیه هیپ‌هاپ‎ ‎ایران‎ ‎ساخته. او در یک‌دقیقه با ترکیب‌های زیر برای کوبیدنِ‎ ‎رپ‎ ‎زور می‌زند: ‏‏«خیلی ذهنو درگیر می‌کنه؛ خیلی تنده؛ خوشم نمیاد؛ موادمخدر؛ قانون‌شکنی؛ جملات مبتذل و تحقیرآمیز؛ ‏آشفتگی؛ نمی‌شه جلوی خونواده و حتی دوست‌ها گوش داد؛ بی‌اعتنایی به ساختارهای شعری و ‏قافیه‌سازی؛ درست صحبت نمی‌کنن؛ رپ و حرف‌هاش تأیید اجتماعی نداره؛ مواجهه با مفاهیم پوچ‌گرا، ‏افسرده و پُر از ناسزا‎.» به‌قول «فدایی»‏‎ ‎در‎ ‎‏«جعبه جادویی»، «ندارم حسی به عشقی‌ که تحمیل شه از ‏جعبه‌ جادویی/نمی‌شه سربسته حرف زد/وقتی‌ آینه نشون می‌ده سرباز هرشب/عقلم می‌گه بجنگم بشکنم ‏مرزهای فلزی رو/به تلویزیون‎ ‎نشم خیره/یه جعبه که به زبونای مختلف چرند می‌گه/در حدی که/جنگ ‏شده سینمای حضار و‎ .... از طرفی، داورانِ این میدان چه کسانی‌اند؟ آیا صلاحیت نظردهی درباره‌ ‏هیپ‌هاپ را دارند؟ نگاه‌ها و سوال‌های داوران نشان می‌داد که آنها نخستین برخورد -دست‌کم- مستقیم‌شان ‏با هیپ‌هاپ را در «عصر جدید» تجربه کرده‌اند!‏

 

مگر هیپ‌هاپ خودش رسانه نیست؟

‏«زیرزمین»، «اعتراض»، «فرهنگ»، «استقلال»...؛ اینها واژه‌هایی‌اند که روز‌به‌روز کمرنگ و ‏کمرنگ‌تر می‌شوند. چهره‌های تریبون‌دارِ هیپ‌هاپ مُدام زور می‌زنند تا اصل‌های ریشه‌دار را از این ‏فرهنگ جُدا کنند. همین هم می‌شود که رسانه‌ جریان اصلی، مَقر جولان مدعیان جریان فرعی می‌شود. ‏این میزان از قرابت بی‌سابقه است. همه‌ اینها درحالی اتفاق می‌افتد که یکی از ویژگی‌های هیپ‌هاپ ‏عدم‌وابستگی به رسانه‌هاست.

 

دلیلش هم واضح است:   هیپ‌هاپ خود رسانه است. شما چه رسانه‌ای را ‏کارآمدتر از «خیابان» و «دیوار» سراغ دارید؟ به‌قول «الون» (پیشگام گرافیتی در ایران)، «هنرمند ‏زیرزمینی‎ ‎به‌محض آن‌که به‌فکر ساختن برج‌وبارو از‎ ‎هنر خود شود، از‎ ‎زیرزمین‎ ‎فاصله خواهد گرفت؛ ‏چراکه در این‌جا خود را تابع الگوی پله‌های ترقیِ‎ ‎سیستم‎ ‎می‌کند. حتی اگر شعارها یا پوششی ‏آزادی‌خواهانه به کارش بدهد، باز هم در پایه‌ کار خود تابع سیستم عمل می‌کند و این تناقض با حرف یا ‏سکوت رفع‌شدنی نیست؛ بلکه تنها عمل و روش انتخاب عملیِ هنرمند می‌تواند زیرزمینی و ‏پیشرو‌بودنش را نشان دهد. ساحتی از هنر را زیرزمینی باید دانست که آگاهانه به تمامی این الگوها ‏پشت کرده است‎.‎‏ هنرمند زیرزمینی‎ ‎به عمق می‌رود و از آن‌جاکه خود باید روشنی‌بخش مسیرهای نهفته ‏و ناگفته‌ زیرِزمین باشد، از پله گریزان است. چه‌بسیار دوستانی که هم زیرزمینی‌اند و هم با همین ‏برچسب و نام، فعالانه به‌دنبال شرکت در فستیوال‌ها و جشنواره‌ها فرم پُر می‌کنند و در بهترین و ‏تکامل‌یافته‌ترین حالت نظرشان این است که به‌هرحال باید از این تریبون‌ها استفاده کرد تا این آثار یا این ‏صدا به مخاطبانِ بیشتری برسد! اما دوستانِ من! «زیرزمینی» یک برچسب بازاریابی نیست‎.‎‏»‏

 

شسته‌رفته بنویسم: ما همان‌طور که در رپ باید افراد بی‌مایه‌ای مثل «لیتو» داشته باشیم تا شیفته‌ «رض»، «نوید»، ‏‏«سورنا» و «پیکار» شویم؛ در بیت‌باکس و بریک‌دنس هم لابد باید «لیتو»های کم‌ارزشی داشته باشیم تا قدر ‏سورناهایش را بدانیم. همان‌ها که قیمت ندارند، اما قیمتی‌ترین‌اند!‏

 

امیر‌هاتفی‌نیا

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش