پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۷:۴۹ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۱۲۲۴
رادیو و تلویزیون

اولین مدیر شبکه سه: نه گزینش مزدک میرزایی مشکل داشت، نه محبوبیت عادل فردوسی‌پور

عادل فردوسی پور و مزدک میرزایی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

خبر مهاجرت مزدک میرزایی یک‌بار دیگر شبکه‌سوم سیما را با اتفاقات عجیب‌وغریبی که در آن رخ می‌دهد به صدر اخبار رسانه‌ها کشاند. درحالی‌که حرف‌وحدیث‌ها درباره حذف عادل فردوسی‌پور از این شبکه هنوز به پایان نرسیده، رفتن مزدک تأکید دیگری بود بر این سؤال بزرگ که واقعا در تلویزیون و خصوصا شبکه۳ چه خبر است؟

برای گفت‌وگو و تحلیل درباره آنچه این روزها در شبکه۳ می‌گذرد، بنیانگذار و نخستین مدیر این شبکه یکی از بهترین گزینه‌هاست. محمدجعفر صافی دیروز با شفافیت خاصی به سؤالات همشهری پاسخ داد. او مهاجرت مزدک را یک اشتباه بزرگ از سوی او می‌داند اما در عین حال تأکید دارد این مهاجرت‌ها و خانه‌نشینی‌ها محصول سوءمدیریت مدیرانی است که این روزها به اشتباه در جام‌جم نشسته‌اند.

مزدک میرزایی، عادل فردوسی‌پور و... نسلی از گزارشگرها بودند که در دوره ریاست شما وارد کار شدند. این گزارشگرها و مجری‌ها که خیلی هم پیشروتر از نسل قبل از خودشان بودند، چگونه گزینش و انتخاب شدند؟

شبکه۳ در آذرماه۷۲ افتتاح شد و چون قرار بود حجم برنامه‌های ورزشی و گزارش‌های فوتبال نسبت به سال‌های قبل چندبرابر شود، نیاز به چهره‌های جدیدی برای گزارشگری بود. ما در سال۷۳ فراخوانی دادیم و چهره‌های بااستعدادی را جذب کردیم. البته بعد از آن هم درها بسته نشد و چهره‌های جدیدی وارد می‌شدند. آنها برای ورود باید از یک استانداردهایی برخوردار می‌بودند و به مرور فوت‌وفن گزارشگری را هم در کنار قدیمی‌ترها یاد می‌گرفتند. بعد از ورود به سازمان کلاس‌هایی برای‌شان برگزار می‌شد و حین کار هم آموزش‌هایی می‌دیدند. این کلاس‌ها بعد از رفتن من یک دوره دیگر هم برگزار شد و بعدا به‌طور کلی تعطیلش کردند.

مازیار ناظمی در ایسنا مطلبی نوشته بود با این مضمون که صداوسیما از گزارشگرهای خود به خوبی مراقبت نمی‌کند و حواسش نیست که از یک جایی به بعد آنها کجا می‌روند و چه می‌کنند. نظر شما چیست؟

الان مدتی است یک‌سری گزارشگر جدید هم آمده‌اند که می‌بینیم بعضی از آنها صدای خوبی دارند و خوب هم کار می‌کنند اما بعضی دیگر اصلا خوب نیستند و نیاز به‌کار بیشتری دارند. حالا اگر در بازی‌های کم‌طرفدارتر از آنها استفاده شود تا رشد کنند بد نیست. اما می‌بینیم در بازی‌ تیم‌های مهم مثل رئال،   بارسا ، منچستر و... از گزارشگرانی استفاده می‌شود که خیلی برای گزارش آن مسابقه مناسب نیستند و حتی باعث ناراحتی می‌شود. چون کسانی که طرفدار این تیم‌ها هستند توقع دارند گزارشگرهای بهتری بازی تیم‌شان را گزارش کنند. به این ترتیب کم‌کم شاهد بودیم که از گزارشگرهای خوب و قدیمی کمتر استفاده شد. مزدک میرزایی کم‌کار شد. آقای فردوسی‌پور که یکی از گزارشگرها و مجریان برجسته صداوسیماست کنار گذاشته شد. به هر حال اینها سرمایه‌های صداوسیما هستند و سال‌ها روی تربیت آنها کار شده تا به این درجه برسند. برای بعضی از اینها بحث مالی و ضرری که بابت این بیکاری متحمل می‌شوند مهم است اما از آن مهم‌تر بحث اعتبار آنها و عشق و علاقه‌ای است که به این کار دارند و باید این نکته درنظر گرفته شود. نمی‌شود افرادی که سال‌ها عمرشان را روی گزارشگری و اجرا گذاشته‌اند یک مرتبه اینطور به آنها بی‌اعتنایی شود.

یعنی شما فکر می‌کنید مزدک میرزایی را هم همین بی‌اعتنایی‌ها دلخور کرده است؟

مزدک میرزایی البته هنوز هیچ پاسخی به شایعات نداده و ما در مورد آن طرف هنوز نمی‌توانیم قضاوتی داشته باشیم. امیدوارم تمام این اخباری که درباره رفتن او هست اشتباه باشد. چون آن شبکه، شبکه‌ای است که تمام پولش را از سرویس‌های عربستان سعودی می‌گیرد و کاملا معاند با جمهوری اسلامی است. امیدوارم سفر او به همراه همسرش یک سفر صرفا سیاحتی باشد و به‌زودی به ایران برگردد. تا زمانی که خودش در این مورد صحبت نکند هیچ‌چیزی مشخص نیست. اما به هر حال وقتی به بعضی‌ها احترام گذاشته نشود یا ‌شأن و شخصیت‌شان حفظ نشود قاعدتا مجبور می‌شوند کار دیگری بکنند. اتفاقا آقای مزدک میرزایی کسی است که این حاشیه نخستین حاشیه زندگی اوست. او فرد بسیار مودب و بی‌حاشیه‌ای بود. اصلا حس برتری‌جویی نسبت به دیگران نداشت و کارش را سربه‌زیر انجام می‌داد و می‌رفت. به همین دلیل این خبر برای من یک شوک بزرگ است. امیدوارم این خبر نادرست باشد و یا اگر هم مزدک چنین مسیری را رفته مسیرش را عوض کند و برگردد. حالا فوقش اینکه در صداوسیما دیگر جایی برای این افراد نیست، خب، می‌توانند بروند و کار دیگری انجام بدهند.

آقای فلاحت‌پیشه عضو سابق کمیسیون امنیت مجلس مصاحبه کرده‌اند و گفته‌اند مشکل فردوسی‌پور محبوبیت زیادش بوده و پروژه حذف عادل از ۸ماه قبل کلید خورده است! جای تأسف دارد که چرا محبوبیت یک آدم باید باعث حذف او شود. اما درباره مزدک حتی این بهانه اشتباه هم وجود ندارد چون او که به اندازه عادل محبوب نبوده است. مدیریت صداوسیما و به‌طور خاص شبکه۳ چرا باید چنین نیرویی را از سازمان فراری بدهد؟

مزدک میرزایی از آنهایی است که واقعا زحمت کشیده، کار و مطالعه کرده تا خودش را به اثبات برساند. اینکه با چنین افرادی اینطور برخورد می‌شود نشانه بی‌درایتی است. من در بحث آقای فردوسی‌پور و برنامه۹۰ هم یک مثالی زدم که قبلا هم چاپ شده است. مگر یک آدم پولدار پولش را همینطور بی‌دلیل دور می‌ریزد؟ ما چرا باید سرمایه‌هایی را که در یک سازمان ساخته شده‌اند به این راحتی دور بریزیم؟ عادل و مزدک و امثال آنها سرمایه‌های سازمان صداوسیما هستند که باید به آنها احترام گذاشته شود و از آنها به شکل خوب و درست استفاده شود. آدم بی‌حاشیه‌ای مثل مزدک که برای یک رسانه مشکلی ندارد. حتی عادل فردوسی‌پور هم حاشیه‌ای نداشت. حاشیه او این بود که برنامه‌اش چالشی بود و ما در این مملکت حاضر نیستیم نقدپذیر باشیم. الان شما ببینید بعد از حادثه‌ای که در فینال جام‌حذفی در اهواز اتفاق افتاد، همه تبرئه شدند و هیچ‌کس محکوم نشد. بالاخره تأخیری که آنجا اتفاق افتاده و بازی فینال تا ساعت یک نیمه‌شب طول کشیده، یک مسببی داشته است یا نه؟ دو تیم بارها به زمین آمدند و گرم کردند و برگشتند، وقتی هیچ‌کس محکوم نشده و همه تبرئه شده‌اند یعنی از نظر برگزارکنندگان این اتفاقِ میمون و جالب و فرخنده‌ای بوده است؟ اگر اتفاق خوبی بوده که یاد بدهیم کشورهای دیگر هم بیایند از ما الگوبرداری کنند! بعد از آن شب یک عده باید خودشان استعفا می‌دادند یک عده هم باید برکنار می‌شدند. چون آن اتفاق را خیلی از کشورها دیدند و باعث آبروریزی برای کشور ایران شد. حالا اگر برنامه‌ای مثل ۹۰ وجود داشته باشد و این چیزها را نشان بدهد طبعا یک عده‌ای خوششان نمی‌آید چون این برنامه ناتوانی آنها را مشخص می‌کند. اگر برنامه‌ای مثل ۹۰ می‌آید و درباره این مشکلات حرف می‌زند، باید برنامه را تعطیل کرد؟ باید صورت مسئله را پاک کرد؟ تازه اینها همه درباره عادل فردوسی‌پور بود. مزدک میرزایی که اصلا اینقدر هم تأثیرگذاری و محبوبیت نداشت و بدون حاشیه کارش را می‌کرد. چرا باید به او کم‌توجهی کنند و به او گزارش ندهند تا این اتفاق بیفتد. به‌نظرم یک سوءمدیریتی در کار است که این اتفاق‌ها می‌افتد.

چطور می‌شود که خیلی‌ها متوجه این سوءمدیریت هستند اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد؟ انگار اراده‌ای هست که با مردم لجبازی می‌کند و می‌خواهد به همه ثابت کند نظرشان هیچ اهمیتی ندارد.

من اعتقادم این است و در دین اسلام هم آمده که اگر کسی مسئولیتی را بپذیرد و صلاحیت آن را نداشته باشد ملعون است. این دیگر از ائمه ما نقل شده و جای تردید ندارد. افرادی که می‌آیند و مسئولیت‌ها را می‌پذیرند باید تخصص کافی در آن زمینه داشته باشند، تعهد داشته باشند و از همه مهم‌تر تحصیلکرده آن حوزه باشند. افراد باید براساس سلسله مراتب یک مراحلی را گذرانده باشند تا به یک پست و مقامی برسند. من بحثم درباره شبکه۳و فرد خاصی نیست، بحثم کلی و درباره تمام مسئولیت‌های مهم مملکت است.

شما چقدر احتمال می‌دهید چیزی که آقای فلاحت‌پیشه درباره عادل فردوسی‌پور گفته درست باشد؟ مثلا در دوره خودتان چنین مواردی دیده بودید که بگویند فلان چهره دارد زیادی محبوب می‌شود و باید فکری برایش کرد؟

چون من خودم شخصا اعتقادی به این قضیه ندارم، هیچ مشکلی با محبوب‌تر شدن کسی نداشتیم. اتفاقا من اعتقاد دارم برای یک رسانه خیلی خوب است که تعدادی نیروی محبوب و ستاره داشته باشد تا بتوانند مردم را جذب کنند. طبعا برای هر شبکه‌ای این یک نکته مثبت است. ولی این حس در این کشور وجود دارد که تا افرادی محبوبیت پیدا می‌کنند باید کم‌کم انگار به فکر انتقال به‌جای دیگری باشند.

روزنامه کیهان نوشته بود رفتن مزدک میرزایی نشان‌ داد در به‌کارگیری این افراد، گزینش درست و دقیقی صورت نگرفته. به‌نظر شما چنین ایرادی وارد است؟

نه. من به‌نظرم نمی‌رسد که در گزینش ایشان مشکلی بوده است. اینها بیشتر از ۲۰سال کار کردند، گزارش کردند و مشکلی هم نداشتند. یک مواردی هست که حالا من نمی‌خواهم آنها را در این مصاحبه زیاد باز کنم، ولی گاهی از اینها چیزهایی خواسته می‌شود که با درونیات آنها خیلی سازگاری ندارد. اگر کسی گزارشگر ورزشی است خب فقط باید از او گزارش ورزشی خواسته شود نه چیز دیگری. منظور اینکه این افراد و همه اینهایی که بودند، مشکلی در گزینش نداشتند. اگر کسی بیاید و ۶ماه یا یک سال بعد مشکل‌ساز شود می‌توان گفت او درست گزینش نشده است. اما کسی که بالغ بر ۲۰سال بدون مشکل در سازمان کار کرده که نمی‌توان گفت گزینش او ایراد داشته است. الان چیزهای زیادی تغییر کرده است که آن افراد به مشکل می‌خورند و در بحران قرار می‌گیرند. بعضی‌ها ظرفیت‌شان خیلی بیشتر است و تحمل می‌کنند اما برخی دیگر ظرفیت‌شان کمتر است و ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرند. چون اگر این خبر واقعیت داشته باشد من معتقدم مزدک اشتباه خیلی بزرگی کرده است.

  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش