یک شنبه شب چهارمین مستند فینالیستهای مسابقه «عصر جدید» یعنی گروه «دختران نینجا» پخش شد. هرچند که این قسمت از مستندهای «داستان تولد یک ستاره» به گروه «دختران نینجا» اختصاص داشت، اما این برنامه، بیشتر داستان تولد ستارهای به نام فریبا فرجیپور به عنوان مربی و نماینده گروه را روایت کرد. روایت «عصر جدید» از دختران نینجا که در مراحل قبل طرفداران فراوانی یافته بودند، چطور بود؟
مستند، نه روتوششده
مهمترین نکته مستند «دختران نینجا» لحظات مستند و روتوشنشده است. مثلا وقتی فریبا فرجیپور در محلهشان حضور داشت، کاملاً صادقانه گفت که کسی را نمیشناسد و شاهد تصاویر اغراقشدهای از استقبال مردم از او در محله و خیابان نبودیم. در بخشی از مستند هم این مربی صادقانه اعتراف کرد که وقتی در برنامه از او درباره اصالتش سؤال شده، صداقت نداشته و چون در شهر و دیار خودش، روستایی در آذربایجان شرقی که اصالتش به آن جا برمیگردد فضایی برای پیشرفت نداشته، به اصالتش اشاره نکرده و پشیمان است. در بخش دیگری هم وقتی از اعضای گروه پرسیدند که در آینده میخواهید چه کاره شوید، تعداد زیادی از افراد گروه، به رشتههای پزشکی اشاره کردند! پاسخ آنها گویای اعتماد نداشتن به خود و نگرانی درباره آینده این رشته بود که سعی نکردند آن را پنهان کنند.
گفتوگوهای صمیمانه
دوربین «عصر جدید» مانند مستندهای قبلی، فریبا فرجیپور را در محله و خانه پدریاش همراهی میکرد و مخاطب شاهد روایت صادقانه و مستندی از روابط او با اعضای خانوادهاش بود. فرجیپور برای آشنایی بیشتر مخاطب با زندگی شخصی خود درباره تعداد خواهران و برادرانش و حتی محل زندگی آنها توضیحات مختصری داد و یکی از برادران او هم خاطرات بامزهای از دوران کودکیشان تعریف کرد. دعای پدر فرجیپور برای ازدواج دختران و دغدغهاش درباره این مسئله هم از لحظات جالب این مستند بود.
قسمت مبهم داستان
دختران نینجا تا به حال به سختیها و امکانات کم باشگاه محل تمرین خود اشاره کردهاند، بنابراین جا داشت دوربین «عصر جدید» به این بخش مهم و جذاب از داستان تولد دختران نینجا هم میپرداخت، اما جای تصاویر تمرینات گروه در باشگاه، خالی بود و این مستند به شکلی ملموس، مخاطب را با سختیهای گروه برای تمرین آشنا نکرد.
- 16
- 4