حدود سه هفته دیگر اعضای جدید شوراهای شهر و روستا در نقاط مختلف مشخص میشوند. اکنون زمان تبلیغات انتخاباتی است و نامزدهای حضور در شوراها سعی برنامههای خود را اعلام میکنند؛ برنامههایی که در بسیاری موارد بر ساختوساز استوار شده است. محمد امین قانعی راد، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با آرمان وظایف و بایدها و نبایدهای نهاد شهری از شهرداران تا اعضای شوراهای شهر را بررسی کرده است.
به زودی منتخبان پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا انتخاب میشوند. این شوراها قرار بود وضعیت شهرها و روستاهای ما را بهبود ببخشند، اما عملکردها نشان میدهد آنچنان که باید و شاید شوراها و شهرداریها فعالیت مناسبی نداشته و زندگی ایرانیان از طریق تصمیمات و عملکرد آنها بهتر نشده است. مسائل کلان مرتبط با مدیریت شهری در ایران چیست؟
حوزه شهری که شامل شوراها و شهرداری میشود در معرض فسادپذیری در جامعه هستند. این نهادها در معرض عدم شفافیت و فساد پذیری بیشتری قرار دارند. در واقع این قضیه به دلایل معتدد بروز کرده است. نهاد شهرداری که به شکل مستقل از دولت به فعالیت میپردازد باید به تدریج تحت نظارت و کنترل جامعه قرار گیرد. باید نهادهای اجتماعی از قوت برخوردار شوند و به نسبت ساز و کارهایی را تهیه کرده و در کنار آن نهادهای اجتماعی نقش ناظر را ایفا کنند. مسئولیت نظارت از گذشته به عهده دولت بود و هم اکنون به جامعه و دیگر نهادها سپرده شده است، اما در کشور ما نظارت بر جامعه مدنی و نظارت سازمانهای غیردولتی بر شهرداری وجود ندارد. این امر باعث بروز خلأ نظارتی شده است. این در حالی است که نهادهایی برای رسیدگی به تخلفات دولت، کارکنان دولت و دادگاههایی درباره کارکنان دولت وجود دارد. درضمن وزارتخانهها نیز تحت نظارت ریاستجمهوری، سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات قرار دارند. برای مثال سازمان بازرسی کل کشور نسبت به فعالیت بخش عمومی یعنی دولت حساس است. در این وضعیت شهرداریها تحت نظارت عمومی از سوی شهروندان یا نهاد ویژهای نیستند.
چند هفته دیگر انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا برگزار میشود. بسیاری در شهرها و روستاهای مختلف داوطلب حضور در پارلمان شهری هستند. اکنون لزوم طرح این سوال بیشتر ضروری به نظر میرسد که شورای شهر و روستا جای چه کسانی است و اصلا تخصصی که این افراد باید داشته باشند چیست؟
اعضای شورای شهر و روستا را باید از بین افراد سیاسی و حزبی انتخاب کرد، اما شهرداران از بین افرادی انتخاب شوند که جنبههای تخصصیشان بر جنبههای شخصیتیشان غلبه داشته باشد. آنها به شکل مشخص باید مجری برنامههای شورا باشند نه اینکه حاکم بر اقدامات شورا. برای مثال در برخی از شرکتها هیات مدیره به انتخاب مدیر عامل میپردازد. این در حالی است که مدیر عامل اختیار چندانی ندارد و فقط مصوبات را اجرا میکند. این فرد در صورت عدم انجام وظایف به راحتی کنار گذاشته میشود. هم اکنون هیچ یک از اعضای شورا سیاستمدار حرفهای نیستند، اما شهردار را به عنوان یک سیاستمدار انتخاب میکنند. در ایران اغلب سیاستمداران غیر حزبی هستند. برای مثال قالیباف به حزب خاصی تعلق ندارد. بنابراین اعضای شوراها غیرحزبی هستند و شهردار به شکل جناحی عمل میکند.
در کنار تخصص، پاکدستی نیز فاکتور مهمی است که باید درباره اعضای شورای شهر مورد توجه قرار گیرد. تعارف را که کنار بگذاریم در دورههای اخیر شاهد بروز تخلفات زیادی از جانب برخی از اعضای شورای شهر در شهرهای مختلف بودهایم؛ تخلفاتی که گاه کشف و منجر به تشکیل پرونده و عزل اعضای شورا شده و گاه چندان پیگیری نشده است. این مساله چه تاثیری بر نهاد شهری میگذارد. این موضوع که از نظر برخی افراد داوطلب برای حضور در شورای شهر این نهاد پلهای برای ترقی مادی و موقعیتی است چه آسیبهایی به دنبال دارد و راه حل رفع آن چیست؟
هم اکنون اغلب مباحث درباره انتخاب افراد پاکدست است. وقتی افراد پاکدست هیچ درکی از شهر، شهروندی و تعلق شهری نداشته باشند و اجازه ساختوسازهای آسیبزا بدهند در جامعه شاهد بروز آسیبهای فراوان خواهیم بود. فعالیت شهرداری میتواند در افزایش قیمت اراضی و دیگر آسیبهای تهدید کننده این کلانشهر نقش داشته باشد. درضمن فعالیت حوزه شهری تاثیر مستقیم بر سلامت، کیفیت زندگی و نشاط اجتماعی دارد، اما به طور کلان به مقوله اجتماعی حوزه شهری توجه نمیشود. برای مثال حوزه شهری میتواند از وزارت بهداشت درباره کمبود تختهای بیمارستانی سوال کند یا درباره کمبود پزشک در مناطق کم برخوردار این وزارتخانه را به چالش بکشد، اما در عمل به این قضیه توجه نمیشود.
هم اکنون شهرهای ما اشاعه کننده بیماری، آلودگی و استرس هستند و با این شیوه مدیریت کیفیت زندگی شهروندان مورد تخریب قرار میگیرد. این وضعیت باعث تولید و بروز بیماری در شهرها میشود؛ در این شرایط هیچ فردی مدیریت شهری را مسئول بروز بیماریها و نارساییهای موجود نمیداند! در حالی که بیماریهای موجود در تهران در حد قابل توجهی به دلیل فضاهای شهری، شکل شهر و مدیریت شهری بروز کرده است، چون شکل و نمای شهری به شکل مناسب طراحی و ساخته نشده و مناسبات شهری به شکل مناسب نبوده است. به این ترتیب شاهد شهری آمیخته به خشونت و اعتیاد هستیم.
این مسائل به هیچ عنوان از سوی مدیریت شهری مورد توجه قرار نگرفته است. در نهادها و سازمانها یک تقسیم کار سازمانی انجام شده و اگر نارسایی در یک بخش بروز کند دیگر نهادها نوک پیکان را در مقابل آن سازمان مربوطه میگیرند. این در حالی است که درباره بیماریهای موجود در بین شهروندان نه تنها وزارت بهداشت و مدیریت شهری بلکه وزیر امور خارجه نیز باید پاسخگو باشد. در واقع نوع سیاستهای خارجی یک کشور در سلامت روحی شهروندان تاثیرگذار است. شهرداران نیز باید در زمینه سلامت جامعه پاسخگو باشند. هم اکنون در سیاستهای شهری و درک شهر با کمبودهای اساسی مواجه هستیم. اینکه برخی میگویند با حضور افراد پاکدست در صحنه مشکلات کاهش مییابد، باید در پاسخ آنها گفت که اینطور نیست؛ افراد پاکدست هم میتوانند در اقداماتشان به دلیل نا آگاهی از شرایط موجود اقدامات نامناسب فراوان انجام دهند که به هیچ عنوان قابل جبران نیست. این گونه افراد شاید از سلامت اقتصادی برخودار باشند، اما درک مناسبی از شهر و نیازهایش ندارند. باید دانش در بین احزاب و شهروندان پرورش یابد و این اقدامات در قالب برنامههای شهری باشد. این امر در مدیریت شهری باعث بروز آزادی عمل بیشتر و افزایش فساد پذیری شده است.
شورا نهاد بالا دستی شهرداری است، یعنی شهرداریها ملزم به اجرای مصوبات این نهاد هستند، اما در شهرهای مختلف از جمله تهران شاهد این هستیم که مصوبات در بسیاری موارد اجرا نمیشود. اینجا وظیفه شورا چیست و شورایی که واقعا میخواهد تاثیر گذار باشد چگونه باید عمل کند؟
در ایران شهرداران آزادی عمل زیادی دارند و شخص شهردار از اختیارات فراوانی برخوردار است. برای مثال در درون وزارتخانهها اگر قرار باشد یک امتیاز ارائه شود بایدکمیسیونهای مختلف به موضوع رسیدگی کنند، اما در حوزه شهری شهردار با اختیارات خود میتواند یک مجوز را واگذار کرده یا از یک اقدام جلوگیری کند. در این وضعیت ساختار شورایی در شهرداریها چندان قوی نیست. به همین دلیل است که مدیریت شهری از یک نوع مطلق گرایی برخوردار است. حتی در مقایسه با فعالیت شهرداران با وزرا که از محدودیتهای فراوانی برخودار هستند باید گفت که آنها از اختیارات فراوان برخوردار هستند.
یکی از مسائل مهم در این زمینه نیز جنبه اقتصادی و تسهیلاتی است که شهرداریها در اختیار دارند. تصمیمات در مدیریت شهری بر اقتصاد شهر تاثیرگذار است و معمولا به این اقدامات توجه نمیشود. در دهههای گذشته در کشور بخش زمین و مسکن به شکل قابل توجهی به تولید پول پرداخته و در مقایسه با دیگر حوزههای اقتصادی چنین وضعیتی در دیگر بخشهای کشور چندان جاری و ساری نبوده است. در کشور بخش اقتصاد و تولیدی به شکل پویا نیست. اهمیت بخش زمین و مسکن در اقتصاد باعث شده حجم قابل توجهی از پول در کشور جابه جا شود. در این شرایط نهاد تاثیرگذار در بخش مسکن به ویژه شهرداریها در تعیین قیمت زمین و مسکن نقش دارند و همراه با افزایش فراوان قیمت زمین و مسکن ناشی از فعالیت شهرداریها اقتصاد شهری نیز فقط ناکارآمد و تورمزده شده است. در کشور ابتدا شاهد منشأهای تورم در زمینه زمین و مسکن بودیم و در مرحله بعد تورم به سایر بخشها همچون ساختوساز منتقل شده است. با بررسی قیمت زمین و اجاره بهای مسکن در تهران در یکی دو دهه اخیر باید گفت که قیمتهای به شکل فزایندهای رو به افزایش است.
برای مثال افراد در دو دهه گذشته با ۱۰میلیون تومان میتوانستند صاحب یک آپارتمان شوند، اما هم اکنون قیمت زمین در برخی مناطق به شکل قابل توجهی تحت تاثیر فعالیتهای شهرداری حتی در زمینهها مختلف افزایش یافته است. این در حالی است که حتی نهاد شهرداری هم قیمت برخی واحدهای تجاری را مشخص میکند. این نهاد با تعیین قیمتها میتواند عوارض بیشتری از شهروندان اخذ کند. درضمن فعالیت در شهرداری تهران برای شهرداران همچون سکوی پرش برای فعالیت در سطوح بالاتر است. با بررسی کارنامه شهرداران تهران در دهههای گذشته میتوان گفت که اغلب آنها سودای ریاستجمهوری را در سر میپروراندند. در این شرایط برای تحقق این وسوسه باید نمایش قدرتمندی میدادند و توان اجراییشان را درسطح شهر تهران به نمایش میگذاشتند. در این وضعیت سادهترین اقدام ساختوساز است. آنها با ساخت جادهها، پلها، فضای سبز و... به نوعی به نمایش اقداماتشان میپردازند. همچنین این گونه ساختوسازها نیازمند تامین هزینه از سوی شهروندان در قالب عوراض، فروش تراکم و... است. در این شرایط تامین هزینههای کلانشهری نیازمند اخذ از شهروندان و گرانی قیمت زمین و بروز تورم شد و به این شکل تورم در قیمت زمین و مسکن در دیگر زمینهها گسترش یافت. در کشور ما وضعیت قیمت گذاری بر زمین و مسکن قدرت تورمزایی دارد. این امر نیز تحت تاثیر شهرداریها و شوراهای شهر و روستاست. طبیعتا این امر باعث بروز رانت و فساد میشود. برای مثال در یک نقطه هزار متری در شهر تهران میتوان به ساختوساز برج پرداخت و به این ترتیب با دریافت یا عدم دریافت تراکم زمینه تبادلات بین سازمانها آغاز میشود.
از طریق همکاری شهرداریها با دیگر نهادهای کشور امتیازهایی بین آنها رد و بدل میشود. به طور معمول بخش قابل توجهی از این امتیازها در پی استمرار مدیریت خود است و اگر امکان ورود آنها در صحنههای سیاسی به وجود بیاید میتوانند از تایید آنها برخوردار باشند. تاکنون هیچ سازوکاری در زمینه ایجاد محدودیت در اختیارات شهرداران ایجاد نشده است.در این شرایط شهرداریها میتوانند به برخی نهادها اراضی یا حق تراکم ارزان اختصاص دهند. در این شرایط آن نهادها نیز قدرتمند میشوند. همین امر آمادگی فسادپذیری را در بین شهرداران و اعضای شورای شهر ایجاد میکند. این امر در بین برخی شهروندان جزو جاذبههای این شغل محسوب میشود، چون این گونه عملکردها با پول و سود همراه است. بنابراین برخی افراد این مشاغل را همراه با سودمندیهایی میبینند. این امر را نمیتوان فقط مربوط به تهران دانست، بلکه در روستاها هم شاهد ایجاد این گونه رانتها هستیم. برای مثال یک عضو شورای روستا میتواند اراضی روستای حوزه انتخابیه خود را به شکل مناسب به فروش برساند یا تغییر کاربری دهد. باید به این امر تاکید کرد که وجود اختیارات فراوان در حوزه شهری به ویژه برای شهردار باعث شده تا این امر به سطوح پایینتر نیز تسری یابد. طبیعتا در سطوح پایینتر نیز برخی افراد در جامعه فاقد جامعه پذیری سیاسی هستند. اغلب این افراد به منافع کوتاه مدت خود میاندیشند.
گروههایی هم از فرایند دموکراسی جامعه سوء استفاده اقتصادی میکنند. چه بسا که هدف از تشکیل شوراهای شهر و روستا واگذاری امور مردم به خودشان است، اما به دلیل نبود تجربه سیاسی در بین مردم فعالیت شوراها باعث بهرهمندیهای اجتماعی به نفع خود فرد یا بر اساس منافع جریان سیاسی خاص خود میشود یا در برخی مواقع نیز در جریان منافع قبیلهای و خویشاوندی توانستهاند تصمیماتی را بگیرند که در کل منافعشان به شهروندان نرسیده، بلکه کاملا به شکل جهتدار به افراد رسیده است.
شورا نهاد نظارتی و بالا دستی شهرداری است. اعضای شورا چه افرادی باشند که این کار را به درستی انجام دهند؟
صرفا متخصصان ساخت و ساز باید در شوراهای شهر و روستا حضور یابند، چون در این زمینه افراد متخصص فقط شامل مهندسان میشوند. این در حالی است که در شهرها مقولهای تحت عنوان اقتصادی شهری، هویت شهری و.. باید مورد توجه قرار گیرد. باید شهری با هویت ساخته شود. شهری ساخته شود که ساکنان آن احساس شهروندی داشته باشند. مدیران شهری باید شهری بسازند که در آن برای شهروندان مقوله زندگی در شهر و شهری بودن به شکل مستمر تداعی شوند. قبل از انجام اقدامات مهندسی به مقوله شهر باید دانست که شهر یک مفهوم فنی، سیاسی، فرهنگ شهروندی و... است. اما در وهله نخست بعد از واژه شهر مفاهیمی تحت عنوان مهندسی حمل و نقل، ترافیک و... عنوان میشود. حضور در شورای شهر و روستا را نباید تخصصی دید، بلکه حضور در این نهاد باید تحت عنوان یک فعالیت سیاسی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین افرادی باید در این نهاد حضور داشته باشند که یک سابقه جامعه پذیری سیاسی داشته و به این ترتیب در کارنامه خود سابقه فعالیت در احزاب و سازمانهای مردم نهاد را داشته باشند. در این شرایط هیچ محدودیتی برای حضور یک هنرمند و ورزشکار در شورا وجود ندارد، اما به شرطی که هنرمندی که عضو شورای شهر میشود از سوی سازمان حرفهای هنرمندان کاندیدا و معرفی شده باشد تا به این شکل بعد از حضور در شوراهای شهر و روستا بتواند به نقش هنری در شهر بپردازد نه اینکه به منافع شخصی توجه کند.
برای مثال وقتی یک ورزشکار از طریق نهاد ورزشی در شورای شهر کاندیدا شده باشد باید دید که بعد از حضور او در پارلمان محلی چه اقداماتی در زمینه ارتقای ورزش و سرانه ورزشی در شهر انجام میشود. افرادی باید در این نهاد حضور پیدا کنند که یک تعلق حزبی و یک نوع تعلق به سازمانهای غیردولتی داشته باشند. این تعلق باید جدی و با برنامه باشد. برای مثال به صرف اینکه یک فرد اصلاحطلب است نباید در شورا ورود پیدا کند، بلکه باید فردی به شورا بیاید که سابقه حزبی داشته و به سیاست و برنامه شهری توجه داشته باشد. هم اکنون در زمان انتخابات باید از احزاب پرسید که چه برنامهای برای شهر دارند. این در حالی است که اغلب افراد فعال در احزاب درباره مسائل کلان سیاسی اظهارنظر میکنند تا ارائه برنامهای درباره احیای شهرها. اغلب افراد ثبتنامکننده در انتخابات شوراها از خلأ برنامهای برخوردار هستند. بی شک این افراد با حضور در شورا اقدامات سیاسی را در اولویت قرار میدهند. متاسفانه هیچ یک از احزاب و جریانهای سیاسی موجود در کشور دارای یک سیاست شهری نیستند. در وهله نخست باید احزاب به تدوین برنامههای خود بپردازند. در مرحله بعد نیز افرادی آگاه به مقوله حوزه شهری به ارائه برنامهای به نفع شهروندان میپردازند.
شورای چهارم شهر تهران با این امید تشکیل شد که مانند دو شورای قبلی (دوم و سوم) شورای شهرداری نباشد. این شورا چقدر در این زمینه موفق بود؟
با بررسی اقدامات شورا باید گفت که شورای چهارم فقط روی مسائلی مانند املاک نجومی یا بروز سوء استفادهها در زمینههای مختلف به فعالیت پرداخته و افشاگریهایی کرده اند. قبل از هر اقدام هر یک از کاندیداها برای حضور در شورای شهر باید وظایف و اختیارات اعضای شورا را در قانون مورد مطالعه قرار دهند. در کشور ما بین سیاستمداران نیز شاهد نا آگاهی از اقتصادی ملی و اختیارات شوراها هستیم. در طول تاریخ فعالیت شورای شهر به ندرت شاهد برکنار شهرداری از سوی شورای شهر بودیم. اما باید به سمتی رفت که این برکناری به سهولت انجام شود. شهردار هم باید به انجام پروژههای شورای شهر توجه کند.
این در حالی است که برخی شهرداران برای خود پروژههای شخصی دارند. هر یک از آنها در ابتدای ورود به حوزه شهری برای خود برخی پروژههای شخصی تعریف میکنند. این پروژهها در برخی مواقع باعث نقش آفرینی در حد سیاستهای ملی یا افزایش منابع اقتصادی فرد شهردار یا گروههای وابسته به اوست. در برخی مواقع نیز در پاسخ به اعتراضات به فعالیت او شاهد پرداخت رانت بودیم. در واقع مشکل اصلی شهر تهران انتخاب شهردارانی با پروژههای شخصی است. باید این پروژهها از طریق خرد جمعی در شورای شهر شکل گیرد و سپس آن را در اختیار پروژههای عمومی قرار دهند. اگر شورای شهر خواستار پروژههای جمعی خردمندانه است باید از حمایت احزاب برخوردار باشد. در این وضعیت باید از احزاب سیاسی درباره برنامههایشان سوال شود. اما تاکنون مشاهد نشده که احزاب درباره اهدافشان صحبت کنند. اغلب مسائل مطرح شده در احزاب سیاستهای کلان کشور است و در سطح شهری با خلأ بزرگی مواجه هستیم. باید با آسیبشناسی در زمینه برطرف سازی آسیبها گام برداشت و به این شکل مدیریت شهری در سطوح مختلف همچون انتصاب شهرداران و برنامه اعضا در نظارت بر فعالیت شهرداران مورد بررسی قرار گیرد.
اعضای اصلاحطلب شورا و منتقدان شهردار فعلی میگویند قدرت برخورد با شهرداری را ندارند، چون طرفداران شهرداری دست بالا را در شورا دارند. فارغ از این مساله عملکرد این اعضا چگونه بوده و در زمان در اقلیت بودن چه باید میکردند و تا چه حد این کار را انجام دادهاند؟
در شهر تهران شهردار باید از یک شخصیت سیاسی قوی برخوردار باشد. بنابراین این فرد در نقاط مختلف نفوذ دارد و بعد اعضای شورای شهر هم افراد حزبی مقتدر نیستند. اگر ما افراد حزبی مقتدر داشته باشیم، این افراد به مجلس وارد میشوند آن هم به شکل ملی نه در سطح شهری. برای مثال با بررسی لیست اعضای اصلاحطلبان داوطلب کاندیدا برای ورود به شورای شهر فقط چند نفر برای مردم شناخته شده اند. در این زمینه شاهد بروز شکاف شخصیت بین اعضای شورای شهر هستیم.
هم اکنون هیچیک از این اعضای هم رده شهردار نیستند تا بتوانند با شهردار روبهرو شوند. در این شرایط اگر این شخصیت مقتدر سیاسی مصوبات شورا را اجرا نکند چه اتفاقی میافتد؟ به نسبت هیچ نهاد نظارتی هم وجود ندارد تا بتواند در این شرایط کار کند. شورای شهر به خودی خود هیچ تواناییای مگر انتخاب شهردار ندارد. در عمل شورای شهر چنین قدرتی را در خود نمیبیند که به برکناری یک شهردار بپردازد.
- 16
- 6