دانشجو در تمام طول تحصیل برای پزشک عمومی شدن باید ۱۴ تا ۱۵ ترم آموزشی را پشتسر بگذارد؛ ترمهایی که درمجموع به ۴ دوره تقسیمبندی میشوند. زمانی که یک دانشآموز میتواند به کلاسهای دانشکدههای پزشکی راه پیدا کند به او عنوان دانشجوی پزشکی اطلاق میشود و طبق قانون فعلی که در کشور وجود دارد، باید در وهله اول ۴ ترم را بگذراند که به آن دوره علوم پایه میگویند؛ این بخش شامل ۴ ترم است که به دور از فضای بالینی و درمانی و بهصورت تئوری، دانشجو مبانی علم پزشکی و علوم پایه را میآموزد. دانشجو در این فصل از زندگی تحصیلی خود درباره آناتومی بدن، بیوشیمی و... آموزش میبیند و شرط قبولی عبور از این مرحله، آن است که دانشجو بتواند در آزمون جامعی که بهعنوان آزمون علوم پایه معروف است و ۲۰۰ سوال تستی دارد، حداقل نمره را که همان بالای ۸۵ است، به دست آورد. بعد از آن دانشجو وارد دوره دوم میشود که فیزیوپاتولوژی نام دارد. دورهای که برخلاف مرحله اول، کوتاهتر است و دانشجو صرفا باید ۲ ترم را پشتسر بگذارد. اما جالب اینجاست که حتی در این مرحله هم دانشجو قرار نیست بر سر بالین بیمار حاضر شود و تنها بهصورت تئوری با بیماریها آشنا شده و مهارتهای ابتدایی مانند تزریقات، پانسمان، سیپیآر، سرم زدن، و... را آموزش میبیند؛ در کنار آن، به دانشجو یاد داده میشود که چطور میتواند از بیمار شرح حال بگیرد.
مرحله سوم تحصیلی دانشجوی پزشکی، دوره استاجری یا کارآموزی بالینی است که در این مرحله دانشجو بهصورت عملی با حضور در مراکز درمانی با بیماریهای مختلف مواجه میشود. درحقیقت تازه در مرحله سوم است که آموختن تشخیص صحیح بیماری هدف اصلی آموزش قرار میگیرد. درنهایت بعد از ۴ ترم آشنایی دانشجو با تشخیص بیماریها در ۱۵ بخش مختلف، با گذراندن آزمون جامع دوم فرآیند آموزش پزشکی، وارد بخش آخر میشود؛ بخشی که شامل ۳ترم میشود و دوره اینترنی یا کارورزی نام دارد. در این مرحله است که دانشجو بر سر بالین بیمار حاضر میشود و باید تمام آموختههای خود را بهکار گیرد، البته این کار نیز تحتنظر استادان دانشگاههاست و با حضور آنها دانشجوی کارورز میتواند درمان بیماران را دنبال کند. درحقیقت این مرحله یک سال و نیم هم طول میکشد و دانشجو در بیمارستانهای آموزشی مهر مخصوص به خود را دارد، مهری که در محدوده بیمارستان اعتبار دارد، اما با پایان دوران کارورزی، دانشجو باید در آزمون صلاحیت بالینی شرکت کند و تازه بعد از آن که عملا دانشجوی پزشکی فارغالتحصیل میشود، دوران گذراندن دوساله طرحش آغاز میشود. در اصل دانشجو مجبور است به مدت ۲۴ ماه به مردم در مناطق مختلف خدمترسانی کند، البته این بازه بسته به منطقه خدمت فرد بین ۱۸ ماه تا ۲ سال خواهد بود.
گذراندن این دو سال، برای پزشکان عمومی است که بتوانند در آزمون دستیاری شرکت کنند، البته اگر بنا به دلایل مختلف مانند ازدواج یا رتبه برتر بودن فرد در آزمون سراسری، فارغالتحصیل نخواهد ۲ سال طرح را بگذراند، تنها یکبار میتواند در آزمون دستیاری شرکت کند، درغیر اینصورت این محدودیت برای فرد وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر قبولی در این آزمون، یعنی شروع تحصیل ۴ساله پزشک عمومی بهمنظور یادگیری مباحث تخصصی در رشته پزشکی. البته در این مرحله دانشجو حقوق ماهیانه هم خواهد داشت، حقوقی که پیشتر تنها ۳ میلیون تومان بود اما در دولت جدید با دستور رهبری و ابلاغ وزیر بهداشت برای دانشجویان مجرد به ۵ میلیون و متاهل به ۸ میلیون رسیده است، در کنار آن دانشجو هم باید ماهیانه ۴۸۰ تا ۵۲۰ ساعت کشیک را در بیمارستانها داشته باشد. درنهایت همانند قبل آزمون صلاحیت بالینی پیشروی آنهاست، البته گذراندن دوباره طرح خدمت در مناطق مختلف هم بهعنوان مرحله آخر محسوب میشود. یعنی یک دانشآموز باید ۱۵ سال بهصورت مداوم به تحصیل بپردازد تا درنهایت اجازه پیدا کند بهصورت مستقل در هر نقطهای از کشور که میخواهد به طبابت بپردازد.
بیتوجهی به کمبود پزشک با نحوه تربیت نیروی انسانی حوزه سلامت
جالب اینجاست درحالی روند تربیت نیرو در ایران بسیار طولانی است که با کمبود پزشک نیز مواجه هستیم. بسیاری از منتقدان افزایش ظرفیت پزشکی معتقدند نهتنها چنین مشکلی در کشور وجود ندارد، بلکه افزایش ورودیها به دانشگاههای علوم پزشکی وضعیت را بدتر کرده و گاه دست به آمارسازی در این زمینه میزنند، اما به گفته حسین شمالی، پژوهشگر و کارشناس حوزه سلامت در ایران بهازای هر ۱۰ هزار نفر تنها ۱۱.۷ پزشک وجود دارد، درحالیکه این میزان در کشورهایی که نظام سلامت پیشرفتهای دارند به بیش از ۳۰ یا ۴۰ پزشک میرسد. جالب اینجاست که طبق سند چشمانداز ۱۴۰۴ قرار بود ایران رتبه اول منطقه را در سرانه پزشک به دست آورد اما در عمل ما حتی از کشورهایی مانند ارمنستان و گرجستان نیز عقبتر هستیم؛ چراکه سرانه پزشک در این کشورها به ترتیب بهازای هر ۱۰ هزار نفر، ۳۰ و ۶۰ پزشک است.
سیاست متفاوت چینیها در مقایسه با ایران برای تربیت پزشک
یکی از مسائلی که نمیتوان آن را در ارتباط با مساله پزشک در ایران نادیده گرفت این است که همین جمعیت پزشکی نیز توزیع مناسبی ندارد، بهطوریکه در شهر تهران به ازای هر ۱۰ هزار نفر، ۳۵ پزشک وجود دارد و نیمی از جمعیت کشور نیز تنها با سرانه ۲.۵ پزشک روبهرو هستند؛ از دیگر طرف دیگر با وجود اینکه دوره تحصیل در کشور ما برای پزشک شدن، مدت زمان جالبتوجهی را به خود اختصاص داده است، اما به نظر میرسد در بسیاری از کشورها روند بهگونه دیگری دنبال میشود، بهطوری که در کشوری مانند چین دانشجوی بومی این کشور میتواند ظرف ۵ سال و دانشجوی خارجی هم ظرف ۶ سال به عنوان پزشکی دست پیدا کند. با نگاهی به آنچه در روند آموزشی کشور چین رخ میدهد باید گفت انجمن پزشکی چین بزرگترین و قدیمیترین سازمان پزشکی غیردولتی در این کشور است. این سازمان توسط گروهی از متخصصان پزشکی در سال ۱۹۱۵ با هدف متحد کردن متخصصان پزشکی، حمایت از اخلاق پزشکی و حمایت از یکپارچگی اجتماعی تاسیس شد. درحالحاضر، بیش از ۴۳۰ هزار عضو و ۸۲ انجمن تخصصی دارد. این انجمن نقش پیشرو و فعال را در آموزش پزشکی و آموزش و مبادلات حرفهای در چین ایفا میکند؛ درحالیکه در کشور ما چنین وضعیتی وجود ندارد و انجمن پزشک عمومی ایران نقشی در نیروسازی ایفا نمیکند.
در اصل از سال ۱۹۵۷، کالج پزشکی اتحادیه پکن در آکادمی علوم پزشکی چین بهعنوان یک موسسه واحد بهطور مستقیم زیرنظر وزارت بهداشت و امروز با عنوان کمیسیون ملی بهداشت ادغام شد. سیستم آموزش پزشکی در چین از سیستم انگلیسی پیروی میکند اما مدت آن از ۶ سال به ۵ سال کاهش یافته تا طول دوره آموزش کوتاهتر شود. یک دانشجو برای تحصیل در رشته پزشکی باید بهمدت ۵ سال در دانشکده پزشکی تحصیل کند اما این مدت برای دانشجویان خارجی یا بینالمللی همان ۶ سال است. در کنار ۵ سال تحصیل در رشته پزشکی، دانشجویان باید یک سال هم پیش از کسب مدرک نهایی، کارآموزی کنند. تخصص بالینی معمولا شامل یک مدرک کارشناسیارشد دو یا سهساله است و تقریبا تمام دانشگاههای چین براساس پذیرش کنکور دانشجو جذب میکنند. بهطورکلی، ۴۵ دانشکده در چین وجود دارند که به زبان انگلیسی تدریس میکنند و دانشجوی پزشکی خارجی میپذیرند.
هزینه تحصیل در رشته پزشکی در آلمان ارزان؛ در ایران سرسامآور!
وضعیت در قلب اروپا هم تفاوتی با آنچه در چین میگذرد، ندارد. بهعبارت دیگر در کشوری مانند آلمان هم در کمتر از ۷ سال میتوان پزشک شد و پروانه طبابت گرفت، مسالهای که به نظر میرسد در کشور ما با وضعیت فعلی اصلا شدنی نیست و برای تحقق آن باید نظام فعلی را زیر و رو کرد. رشته پزشکی در این کشور یکی از رشتههای محبوب دانشگاهی است که هم بین دانشجویان بومی و هم بینالمللی طرفداران زیادی دارد. این کشور درحالحاضر از یک برنامه درسی یکپارچه در رشته پزشکی استفاده میکند که معمولا بلافاصله پس از دبیرستان شروع شده و شامل یک بخش پیشبالینی ۲ساله است که در آن علوم پایه به دانشجویان آموزش داده میشود؛ همان دورهای که در ایران ما ۴ ترم به طول میانجامد.
بعد از علوم پایه، بخش بالینی نیز در آموزش پزشکی آلمان وجود دارد که ۴ سال زمان میبرد و در آن دانشجویان پزشکی به آموزش جنبههای علمی این رشته هدایت میشوند. در این کشور بیشتر دانشکدههای پزشکی دولتی بوده و با مالیات اداره میشوند و یک برنامه درسی یکپارچه ۶ساله نسبتا استاندارد ارائه میدهند که بهطور مستقیم پس از دوران دبیرستان آغاز میشود و پس از اتمام موفقیتآمیز امتحانات هیاتمدیره دولتی به کسب مدرک پزشکی ختم میشود. درواقع، تحصیل در رشته پزشکی در آلمان به دو مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد تقسیم نمیشود و یک دوره آموزش جامع به شمار میرود. دولتی بودن بیشتر دانشگاههای این کشور به نفع دانشجویان تمام شده، بهطوری که تحصیل در آنها بدون پرداخت شهریه صورت میگیرد و آنها فرصتی هم برای تحصیل در مقطع دکتری پیدا میکنند. تمام مطالعات و دروس پزشکی در دانشگاههای دولتی زیربنای برخی مقررات فدرال است که بر ساختار دوره و نیز فرآیندهای پذیرش تاثیر میگذارد. دانشجویان برای پذیرش در دانشگاههای دولتی آلمان به معدل چشمگیر و بالایی نیاز دارند. تنها ۴ دانشگاه خصوصی در آلمان دانشجوی پزشکی تربیت میکنند.
با وجود اینکه در کشوری مانند آلمان، عموم دانشکدههای پزشکی، دولتی بوده و دانشجو نیاز به پرداخت شهریه ندارد، اما وضعیت در کشور ما بهگونه دیگری است و پزشکی در زمره رشتههای گران برای تحصیل قلمداد میشود و از طرف دیگر همیشه در این سالها، مسئولان وزارت بهداشت از نبود زیرساختهای کافی دولتی برای آموزش رایگان دانشجویان پزشکی گلایه کرده و اعلام کردهاند نهتنها در دانشگاهها زیرساختهای کافی در اختیار ندارند، بلکه در بیمارستانهای آموزشی هم شرایط برای افزایش ظرفیت پزشکی مهیا نیست؛ مسالهای که باعث شده قبولی در دانشگاههای دولتی این رشته به نوعی به یک آرزو برای عموم دانشجویان تبدیل شود. بالاخره ۱۹ آبانماه امسال منصور کبگانیان از افزایش حداقلی پذیرش ۳ هزار دانشجوی پزشکی به ظرفیت موجود طی بازه زمانی ۵ساله خبر داد تا طبق اعلام این مقاممسئول بتوانیم بعد از ۱۸ سال به استاندارد جهانی در ارتباط با تعداد پزشکان موردنیاز برسیم؛ بااینحال نمیتوان مشکلات موجود در سر راه آموزش پزشکی در کشور را نادیده گرفت.
دانشجویان آمریکایی چگونه پزشک میشوند؟
در کنار ایران، آمریکا نیز یکی دیگر از کشورهایی است که پزشک شدن در آن کار آسانی نیست و دانشآموزان زیادی هیچگاه نمیتوانند به این آرزوی خود دست پیدا کنند؛ چراکه در آمریکا مدت زمان طولانی برای تربیت نیروی انسانی موردنیاز در عرصه پزشکی در نظر گرفته میشود. کشوری که در آن آموزش پزشک از سطوح مبتدی آغاز شده و تا تربیت پزشکان کاربلد با آموزش مداوم ادامه دارد. جالب اینجاست که در آنجا نیز برخلاف کشور ما نهادی به اسم دانشگاه علوم پزشکی وجود ندارد، بلکه این دانشکدههای پزشکی هستند که بهصورت یک نهاد با هدف آموزش دانشجو در حوزه پزشکی فعالیت میکنند. علاوهبر این، تفاوت دیگری هم که دانشکدههای پزشکی آمریکا با دانشگاههای پزشکی ایران دارند، این است که در ایران دانشجویان پس از پذیرفته شدن در آزمونهای ورودی، در رشته پزشکی پذیرفته شده و وارد دانشگاه میشوند اما دانشجویان برای تحصیل در دانشکدههای پزشکی آمریکا ابتدا باید بهمدت ۳ سال دوره «پیشپزشکی» را در سطح دانشگاهی پشتسر بگذارند که مدرک درجه دو محسوب میشود! یعنی عملا پزشکی خواندن در آمریکا از ایران سختتر است. بعد از اینکه دانشجویان برای ورود به یک دانشکده پزشکی ثبتنام کردند باید دورهای ۵ساله را بگذرانند که به دو بخش مساوی تقسیم شده و دانشجویان در دوره پیشبالینی، علوم پایه را آموزش میبینند و در دوره بالینی بهعنوان آموزش حین خدمت در بخشهای مختلف بیمارستان فعالیت میکنند.
اما کار به اینجا هم ختم نمیشود و دانشکده پس از پایان ۴ سال بسته به نوع دانشکده، مدرک «دکتری پزشکی» با عنوان MD یا DO را به دانشجو اعطا میکند، بعد از آن است که دانشجو میتواند بعد از گذراندن دوره دستیاری، اجازه طبابت بگیرد. در سال آخر فارغالتحصیلی، دانشجویان میتوانند برای ورود به دوره دستیاری پس از اتمام درس در رشته موردنظر تقاضا دهند. پایان این دوره دستیاری به این معناست که فرد از مهارتهای لازم برای طبابت در ایالتهای این کشور برخوردار است. اما از آنجا که آموزش پزشکی بعد از فارغالتحصیلی طولانی میشود، بسیاری از پزشکان جدید دوره کارورزی را بهعنوان سال اول دوره دستیاری سپری میکنند. برنامههای درسی دوره دستیاری برای طب داخلی حدود ۳ سال و برای تخصص جراحی حدود ۵ سال و برای جراحی مغز و اعصاب بین ۷ تا ۸ سال متغیر است. علاوهبر این، یک دوره تکمیلی تخصصی هم وجود دارد که برنامه آموزشی تماموقت رسمی است که معمولا روی تخصصهای پزشکی تمرکز میکند؛ چراکه حوزههای تخصصی به دورههایی فراتر از دوره دستیاری نیاز دارند.
میانگین دوران تحصیل پزشکی در بیشتر کشورها: زیر ۱۰ سال
جالب اینجاست که در بیشتر کشورها در کمتر از ۱۰ سال میتوان بهعنوان پزشک از دانشگاه یا دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد؛ بهطور مثال در کانادا مدرک دانشگاهی ۳ تا ۵ساله با عنوان دکتری پزشکی MD به فارغالتحصیلان پزشکی اعطا میشود. از سوی دیگر، در هند برای اخذ مدرک پزشکی باید درمجموع ۶ سال تحصیل کرد. در کانادا اما شرایط متفاوت است؛ چراکه اگر بنا به تحصیل در رشته پزشکی در این کشور است، ابتدا دانشجو باید مدرک لیسانس بگیرد. با وجود این، در بسیاری از کشورها، ازجمله پاکستان، هند و چین میتوانید بلافاصله پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان برای تحصیل در دانشکده پزشکی درخواست دهید، اما به نظر میرسد پزشک شدن در ایران قرار نیست چنین مسیری را طی کند و متولیان امر میخواهند همچنان پزشک شدن بهعنوان یکی از معدود رشتههای با پرستیژ در نظام آکادمیک کشور تلقی شود.
- 18
- 6