باید قبول کرد که داشتن وسایل زیاد، جای کم و نداشتن وقت کافی برای مرتب کردن محیط، از عوامل اصلی بی نظمی و به هم ریختگی هایی است که بسیاری از ما در زندگی مان با آن مواجه می شویم. با این حال، شواهد علمی نشان می دهند به هم ریختگی یک موضوع درونی است. در واقع این وسایل ما نیستند که مشکل سازند بلکه وضعیت ذهنی ماست که خودش را در یک میز شلوغ یا یک کمد نامرتب و درهم و برهم نشان می دهد. ابتدا نگاهی می اندازیم به دلیل واقعی بی نظمی و این که چه زمانی این شرایط می تواند مشکل ساز شود. سپس خواهیم دید که بی نظمی با ذهن ما چه می کند و چگونه می توانیم به زندگی مان نظمی پایدار ببخشیم.
مرز بی نظمی زیاد و بی نظمی قابل قبول!
تحمل شلوغی و به هم ریختگی در افراد مختلف، متفاوت است. شاید بعضی از اعضای خانواده شما بی نهایت منظم و بعضی به شدت بی نظم باشند. بدون شک، بی نظمی برای بسیاری افراد قابل تحمل نیست. در یک نظرسنجی معتبر، یک سوم از پاسخ دهندگان اذعان کردند برای این که با به هم ریختگی خانه شان مواجه نشوند، از در خانه ماندن طفره می روند.
آمارها نشان می دهد آمریکایی ها روزانه ۹ میلیون ساعت دنبال چیزهای گم شده شان می گردند! به طور قطع، این شرایط ، چندان مطلوب نیست اما چطور بدانیم به مرز میان درهم ریختگی قابل قبول و شلوغی غیرقابل تحمل رسیده ایم؟ «جولیا مورگنسترن»، کارشناس سازمانی در کتابش به نام «سازمان دهی از درون به بیرون» می نویسد: «اگر بتوانید هرچیزی را زمانی که لازمش دارید، پیدا کنید، شرایط سازمان یافته ای دارید و شلوغی محیط تان نگران کننده نیست اما اگر از به هم ریختگی منزل تان خجالت می کشید، از رفتن به خانه خودداری می کنید و وقتی در خانه هستید استرس دارید، اگر در محل کار وقتی روی صندلی تان نشسته اید نمی توانید تمرکز کنید یا آن قدر که باید کارایی ندارید، بی نظمی تان مشکل ساز شده است.»
از طرف دیگر این امکان هم وجود دارد که شما بیش از حد منظم و مقرراتی باشید. در این صورت بهتر است بدانید که مقداری بی نظمی چیز بدی نیست. هرچند بی نظمی زیاد می تواند خلاقیت را از کار بیندازد اما میزانی از بی نظمی همراه با ویژگی هایی مانند انعطاف پذیری، خود انگیختگی و تخیل، خلاقیت را افزایش می دهد.
وقتی بی نظمی جدی می شود
شلختگی و بی نظمی بیشتر از آن که یک مشکل فیزیکی و ظاهری باشد، یک مشکل رفتاری و عملکردی است.برای بسیاری از افراد، ناتوانی در کنترل به هم ریختگی فقط یک مشکل آزاردهنده است اما این موضوع گاهی می تواند نشانه ای از اختلالات روان پزشکی مانند افسردگی یا اختلال وسواسی-اجباری (OCD) باشد. هم اکنون اختلال احتکار یا انبارکردن (hoarding disorder) زیر مجموعه ای از اختلال OCD به شمار می آید. تخمین زده می شود از هر چهار فرد مبتلا به OCD یک نفر به اختلال احتکار اجباری نیز مبتلاست.
کسانی که به اختلال احتکار مبتلا نیستند، درک نمی کنند چرا بعضی از افراد نمی توانند خودشان را از شر چیزهایی که به آن ها نیاز ندارند، خلاص کنند. اسکن های مغزی نشان می دهد مغز افراد مبتلا به اختلال احتکار نسبت به مغز یک فرد عادی واکنش متفاوتی به پاک سازی محیط اطراف از اشیای اضافی نشان می دهد. هنگام این نوع تصمیم گیری ها، بخشی از قشر جلویی مغز که مسئول تصمیم گیری است، فعال و استرس شدید و فلج کننده ای در فرد ایجاد می کند.
بی نظمی با مغز ما چه می کند؟
تحقیقات نشان می دهد به هم ریختگی محیط بر توانایی مغز در تمرکز و پردازش اطلاعات تاثیر می گذارد. براساس مطالعات دانشگاه لس آنجلس، آشفتگی محیط همچنین بر روحیه و عزت نفس افراد تاثیرگذار است. تحقیقات این دانشگاه همچنین نشان می دهد که زنان در محیط های به هم ریخته بیشتر دچار استرس می شوند. به گفته محققان، میزان استرس زنان در منزل، تناسب مستقیمی با میزان وسایلی دارد که در خانه انبار شده است.
آشفتگی محیط، انرژی ذهنی ما را می گیرد و باعث می شود احساس اضطراب، خستگی و گیجی کنیم. بی نظمی ناامید کننده است و باعث می شود وقت زیادی را در جست و جوی وسایل مورد نیازتان تلف کنید. بی نظمی تمرکز را نیز از بین می برد و اجازه نمی دهد روی مسائل مهم متمرکز شوید. خوره بی نظمی دایم به شما نق می زند که کارهایتان را انجام نداده اید و یک گفت و گوی درونی منفی در این باره که تنبلی کرده اید و یک باید مستمر را که به شما احساس گناه می دهد، در درون تان تکرار می کند.
چرا مغز نظم را دوست دارد؟
هرچند مقداری آشفتگی می تواند مفید باشد اما مغز انسان به گونه ای برنامه ریزی شده است که به نظم واکنش مثبت نشان می دهد. یکی از دلایلی که نظم احساس خوبی به ما می دهد، این است که باعث می شود مغز راحت تر عمل کند و درنتیجه شما احساس آرامش و پر انرژی بودن می کنید. همچنین در یک محیط سازمان یافته، توانایی تمرکز ذهن افزایش می یابد و شما بهتر می توانید روی جنبه های مختلف زندگی فکر کنید. کارشناسان سازمانی اغلب گزارش می دهند که مراجعان شان توانسته اند در کاهش وزن، ترک عادت های بد و خارج شدن از شغل ها و روابط سمی، موفق عمل کنند.
چگونه به زندگی مان نظم بدهیم؟
کارشناسان معتقدند نظم بخشیدن به زندگی، مهارتی است که هرکسی می تواند آن را یاد بگیرد. با این حال توافقی درباره بهترین شیوه سازمان دادن به زندگی میان کارشناسان وجود ندارد. به عنوان مثال، بعضی کارشناسان توصیه می کنند نظم بخشی را به صورت بخش بخش انجام دهید و هرروز به یک بخش محدود بپردازید. آن ها پیشنهاد می کنند کار را از بخش هایی شروع کنید که بی نظمی شان بیشتر از همه شما را آزار می دهد حتی اگر این بخش، جای کوچکی مثل کیف پول شما باشد.
بعضی روان شناس ها همچون «ماری کاندو»، نویسنده کتاب پرفروش «جادوی متحول کننده مرتب سازی» با این شیوه مخالف است. او معتقد است که تکه تکه و مرحله به مرحله کردن، کار شما را با شکست مواجه خواهد کرد.توصیه «ماری» این است که برای جلوگیری از پسرفت در کار، بهتر است کار را به یک باره تمام کنید. یکی از شعارهای ماری این است که هر چیزی که در اطراف شماست باید شادی را به شما منتقل کند.
یاسمین مشرف
- 27
- 10