پیشبینیها درباره دولت حسن روحانی به آن شکلی که برخی عنوان میکردند جلو نمیرود و دولت پس از اتفاقات اخیر با چالشها و موانع جدیدی در زمینه تحقق مطالبات مردم مواجه شده است. تغییر معادلات بینالمللی با روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده آمریکا از یک سو و از سوی دیگر تشدید مخالفتهای داخلی با دولت حسن روحانی شرایطی را برای دولت و اصلاحطلبان به وجود آورد که نیازمند تدبیر ویژه برای عبور از این بزنگاه مهم و تاریخی است.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این شرایط با دکتر محمدرضا خباز نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی و استاندار سمنان در دولت یازدهم گفتوگو کردیم. استاندار سابق سمنان در تحلیل این شرایط در گفتوگو با «آرمان» تصریح میکند: «هنگامی که اصلاحطلبان بدون اینکه زمینه را برای رقبا برای تاختن به دولت مهیا کنند به صورت دلسوزانه از دولت انتقاد میکنند در واقع به دنبال حمایت از دولت و کمک به دولت هستند. منتقدان که از منظر بیرونی به عملکرد دولت نگاه میکنند بهتر از کسانی که در دولت حضور دارند میتوانند عملکرد دولت را نقد کنند. در نتیجه این افراد تلاش میکنند دولت را نسبت به ضعفها و رویکردهای اشتباهی که در پیش گرفته آگاه کنند که یک حرکت روبه جلو قلمداد خواهد شد». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با دکتر خباز را از نظر میگذرانید.
وضعیت رسیدگی به مطالبات مردم در دولت دوازدهم به دلایل مختلف سختتر از گذشته شده و به نظر میرسد دولت آقای روحانی با فشار بیشتری نیز در آینده مواجه خواهد شد. این در حالی است که با رخ دادن اتفاقات اخیر در کشور برخی تلاش کردند دولت را در سیبل انتقادات مردم قرار بدهند. به نظر شما در این شرایط دولت چگونه میتواند به وعدههایی که به مردم داده است عمل کند؟
به نظر من در اتفاقات اخیر عدهای برای تضعیف دولت دست به یک سلسله نابسامانیها زدند که به این وسیله دولت را تحت فشار بیشتری قرار بدهند. با این همه، پس از مدتی کار از دست این عده خارج شد و به دست سلطنت طلبان، منافقین و معاندین نظام افتاد و در نهایت به تشنج و اغتشاش کشیده شد. به همین دلیل نیز کسانی که این اتفاقات را برنامهریزی کرده بودند به دلیل سوءاستفاده معاندین خارجی از کرده خود پشیمان شدند. با این همه، خیلی زود متوجه شدند که پشیمانی سودی ندارد و اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند پیامدهای ناگواری برای کشور به همراه خواهد داشت.
با این همه، پس از اتفاقات اخیر این انتظار وجود داشت که عاملان طراحی اتفاقات اخیر با اظهار پشیمانی در محضر خداوند و ملت ایران رفتار خود را اصلاح کنند. این در حالی است که در عمل این اتفاق رخ نداده و مخالفان دولت به تازگی «فیلشان یاد هندوستان کرده» و فشارهای خود را افزایش دادهاند. کسانی که امروز فشارهای خود را به دولت افزایش دادهاند همان افرادی هستند که در سال ۹۲ و هنگامی که آقای روحانی در انتخابات به پیروزی رسید عنوان میکردند که اجازه نخواهیم داد دولت آقای روحانی به پایان برسد و در نیمه راه کار آن را یکسره خواهیم کرد.
از سوی دیگر هنگامی که دولت آقای روحانی مستقر شد و عملکرد قابل قبولی نیز از خود نشان داد عنوان میکردند که حسن روحانی اولین رئیسجمهور چهارساله ایران خواهد بود و در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ دوباره قدرت در اختیار اصولگرایان قرار خواهد گرفت. به همین دلیل نیز از تمام ظرفیتها و تواناییهای خود استفاده کردند تا به این هدف خود دست پیدا کنند. این در حالی بود که مردم در سال۹۶ دوباره به آقای روحانی رأی دادند و زمینه خدمت دولت اعتدال را برای چهار سال آینده فراهم کردند. در شرایط کنونی نیز مخالفان دولت باید این نکته را در نظر داشته باشند که امروز دولت سکاندار کشتی کشور است و اگر به دولت صدمه بزنند و اجازه ندهند دولت به مسیر خود ادامه بدهد نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاکنشان.
چرا در برخی افراد بدنه جریان اصلاحات نسبت به آینده و همچنین رویکرد محافظهکاری دولت نوعی ناامیدی ایجاد شده است؟ آیا این ناامیدی در بزنگاههای سیاسی آینده پیامدهای منفی برای جریان اصلاحات و دولت در پی نخواهد داشت؟
کسانی که در انتخابات۹۶ به صورت آگاهانه و با اطلاع از وضعیت کشور از آقای روحانی حمایت کردند امروز از حمایت خود ناامید و پشیمان نیستند و معتقدند در این مقطع تاریخی بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کردهاند. البته این وضعیت در بین رهبران فکری و سیاسی جریان اصلاحات وجود دارد و همگی نسبت به تصمیمی که در سال۹۶ اتخاذ کردند رضایت دارند. بنده حتی یک مورد نیز مشاهده نکردم که شخصیتهای تأثیرگذار جریان اصلاحات از حمایت از آقای روحانی اظهار پشیمانی کرده باشند و به همین دلیل همه نخبگان جریان اصلاحات وهمچنین جریان اعتدالگرا در این زمینه متفق القول هستند. بدون شک این رویکرد به این معنا نیست که همه رفتار و رویکردهای دولت مورد تایید جریان اصلاحات است و هیچ انتقادی به دولت وارد نیست.
بدون شک انتقاداتی در برخی زمینهها به دولت وجود دارد و دولت نیز هر چه زودتر باید این چالشها را مرتفع کند. هیچ دولتی معصوم نیست و دارای نقاط ضعف و قوت است. خوشبختانه این رویکرد مثبت در دولت آقای روحانی وجود داشته که در برخی مقاطع که نیاز بوده از مردم عذرخواهی شود. این اتفاق رخ داده و مسئولان دولت در کمال تواضع به خاطر عملکرد ناموفقیت آمیز خود از مردم عذرخواهی کردهاند. در شرایط کنونی مشاهده میشود که این وضعیت در دیگر قوا و نهادها نیز به وجود آمده و برخی مسئولان به دلیل عملکرد ناموفق خود از مردم عذرخواهی میکنند. از سوی دیگر ما باید شرایط کشور را به خوبی درک و فهم کنیم و متوجه باشیم که دولت آقای روحانی با چه چالشهای بزرگی در آینده مواجه خواهد شد. در نتیجه اگر شرایط کشور و پتانسیل دولت را به خوبی تحلیل و بررسی کنیم جایی برای ناامیدی باقی نخواهد ماند.
آیا دولت حسن روحانی در چهار سال دوم خود دچار محافظهکاری شده است؟
با توجه به شرایط بینالمللی پاسخ بنده به این سوال «خیر» است. در شرایط کنونی و با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا معادلات بینالمللی به سمتی در حال حرکت است که احتمال هر نوع اتفاقی وجود دارد. به همین دلیل رویکرد دولت آقای روحانی در جهت نزدیک شدن به نهادهای قدرت در راستای حفظ وحدت و انسجام ملی است. بدون شک هرچه نهادهای نظام به هم نزدیکتر باشند و از انسجام بیشتری برخوردار باشند به سود مردم و کشور است.
برای مثال هنگامی که آمریکا سپاه پاسداران را مورد هجمه قرار داد دولت آقای روحانی در یک رویکرد صحیح و در راستای منافع ملی به صورت تمام قد از سپاه حمایت کرد. در شرایط کنونی این رویکرد بسیار صحیح و منطقی است. دولت آقای روحانی تلاش کرده این رویکرد را در مورد سایر قوا و نهادهای نظام انجام دهد تا تصمیمگیری در مقاطع احتمالی سخت در آینده برای نظام راحتتر شود. در زمینه داخلی نیز دولت آقای روحانی همان رویکرد اعتدال خود را به شکل دیگری ادامه میدهد. در نتیجه بنده با محافظهکار خواندن دولت دوازدهم موافق نیستم و معتقدم با توجه به شرایط کشور و همچنین فضای بینالمللی حرکت دولت در مسیر صحیحی قرار گرفته است.
آیا در دو دولت حسن روحانی جریان اصلاحات فاصله نقادانه خود را با قدرت حفظ کرده است؟ آیا جریان اصلاحات به دلیل ضعف گفتمانی تلاش نمیکند خود را در قدرت تعریف کند؟
جریان اصلاحات برای اینکه بتواند در بین افکار عمومی جامعه تأثیرگذار باشد و گفتمان خود را برای مردم تئوریزه کند با بخشهایی از دولت که رویکرد همسویی با جریان اصلاحات دارد همراه و همگام شده است که به نظر من رویکرد صحیحی است. قرار نیست زبان اصلاحطلبان مانند برخی از رقبا همیشه به انتقاد باز شود. انتقاد به معنای این است که علاوه بر اینکه نقاط مثبت یک دولت عنوان شود برخی از نقاظ ضعف نیز عنوان شود تا دولت نسبت به کمبودها و نقصانهای خود آگاهی پیدا کند ودرصدد مرتفع کردن آن بربیاید.
در نتیجه نزدیک شدن جریان اصلاحات به قدرت برای تأثیرگذاری بر جامعه و آینده جامعه است. به نظر من این یک فرصت است که جریان اصلاحات میتواند به این وسیله دغدغهها و مطالبات خود را به پیش ببرد. در شرایط کنونی اغلب رسانهها و روزنامههای اصلاحطلب درصدد نقد عملکرد دولت برآمدهاند. با این همه، این رسانهها به شکل محترمانه و دلسوزانهای انتقادات خود را مطرح میکنند تا مبادا آب به آسیاب رقبا و دشمنان خارجی بریزند. بنده معتقدم این نوعی تدبیر است. هنگامی که اصلاحطلبان بدون اینکه زمینه را برای رقبا برای تاختن به دولت مهیا کنند به صورت دلسوزانه از دولت انتقاد میکنند در واقع به دنبال حمایت از دولت و کمک به دولت هستند. منتقدان که از منظر بیرونی به عملکرد دولت نگاه میکنند بهتر از کسانی که در دولت حضور دارند میتوانند عملکرد دولت را نقد کنند. در نتیجه این افراد تلاش میکنند دولت را نسبت به ضعفها و رویکردهای اشتباهی که در پیش گرفته آگاه کنند که یک حرکت روبه جلو قلمداد خواهد شد.
چرا بین نسل گذشته و نسل کنونی جریان اصلاحات از نظر گفتمانی فاصله ایجاد شده است؟ برای ترمیم این فاصله چه باید کرد؟
در شرایط کنونی من همکاری مناسبی بین دو نسل گذشته و امروزی در جریان اصلاحات مشاهده میکنم و معتقدم فضا برای حضور جوانها در صحنه مهیاست. البته این سخن به معنای این نیست که هرکسی که وارد فعالیتهای سیاسی شد از همان ابتدا میتواند به دنبال پست و مقام و جایگاه باشد. نسل جدید باید تلاش جدیتری برای تأثیرگذاری در فضای سیاسی از خود نشان بدهد و با بالا بردن سعه صدر و استقامت خود به مرور زمان برای خود جایگاه و فرصت ایجاد کند. نمیتوان یک شبه ره صدساله را پیمود و به همه آرزوهای خود دست پیدا کرد. نسل جدید پرحرارت و پرشور و پر انگیزه است. به همین دلیل نیز نسل گذشته در جریان اصلاحات باید به نسل جدید کمک کند و تجربیات خود را در اختیار آنها قرار بدهد. در نتیجه فاصله ایجاد شده بین دو نسل قدیم و جدید با حمایت نسل قدیم از نسل جدید و تلاش جدی از سوی نسل جدید برای رسیدن به اهداف خود از بین خواهد رفت.
دوران پساروحانی دارای چه ویژگیهایی است؟ جریان اصلاحات باید برای دوران پسا روحانی چه رویکردی در پیش بگیرد؟ در سالهای آینده چه چالشها و فرصتهایی پیش روی جریان اصلاحات قرار دارد؟
بنده باید در مرحله نخست این مساله را عنوان کنم که جریان اصلاحات قبل از رسیدن به بزنگاه سیاسی سال۱۴۰۰ باید در انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کند که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در نتیجه مسیرموفقیت اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ از معبر و بزنگاه انتخابات ۹۸ میگذرد. بدون شک باید از امروز به فکر هر دو انتخابات۹۸ و ۱۴۰۰ باشیم و دوباره همه چیز را به لحظات آخر واگذار نکنیم. موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری سال۱۴۰۰ نیاز به یک پیش نیاز بسیار مهم دارد و آن نیز احزاب فراگیر است.
تا زمانی که احزاب فراگیر قوی در کشور وجود نداشته باشند ما نمیتوانیم برای آینده برنامهریزی کنیم و این مساله به رویکرد جریانهای سیاسی در کشور آسیب میزند. در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ برخی از نمایندگان مجلس به صورت مستمر با آیتا... هاشمی و رئیس دولت اصلاحات دیدار میکردند تا این دو بزرگوار را برای حضور در انتخابات ترغیب کنند. این در حالی بود که هر دو بزرگوار برای حضور اعلام آمادگی نمیکردند و حواله به دیگری میدادند. با این همه، پس از حضور و عدم تایید صلاحیت مرحوم آیتا...
هاشمی اصلاحطلبان تصمیم گرفتند که بهترین گزینه از بین گزینههای موجود آقای روحانی است و به همین دلیل همگی در انتخابات از ایشان حمایت کردند. در نتیجه اغلب تصمیمات در کشور ما در لحظات آخر و به صورت تصادفی گرفته شده که رویکرد مناسبی نیست. امروز جریانهای سیاسی بیش از هر زمان دیگری به احزاب فراگیر و تأثیرگذار نیاز دارند تا بتوانند به صورت بلندمدت در فضای سیاسی ایران تأثیرگذار باشند. متاسفانه در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و از جمله جریان اصلاحات فاقد احزاب فراگیر هستند و به همین دلیل نمیتوانند افق آینده را به خوبی برای خود و مردم روشن و شفاف کنند.
- 9
- 4