بچهها گوشی موبایلی دستشان گرفتهاند و توی بغل مادرشان لم دادهاند؛ مجلس رسمی است؛ اما نه برای آنها. خانواده قربانیان عزادار و سیاهپوش روبهروی مسئولان نشستهاند. زن خیز برمیدارد و با گریه و صدای خشداری که دیگر نمیتواند بلندتر شود، پسربچهاش را تکان میدهد و میگوید: این پولها که دارید میشمارید، برای من شوهر نمیشود، برای این بچهها بابا نمیشود، کاش قبل عید اومده بودید، کاش همون موقع که جلو فرمانداری رفتن برای اعتراض اومده بودید، دیر اومدید، دیر!
اشاره زن به قولها و پولهایی است که استاندار در حال شرح برای میزبانان است؛ پولهایی شامل حق بیمه، دیه، مستمری و کمکهای جنبی که در این مدت به خانواده جانباختگان حادثه پرداخت شده یا در حال پرداخت است.
روایتهای معدن زمستان یورت زیاد است و دراینمیان روایت آنهایی که ماندهاند، از آنها که رفتهاند، به واقعیتی که ٤٣ نفر را زیر خاک کرد واقعیتر و منصفانهتر است. روایتهایی که بعد از ٤٠روز هنوز به یک گزارش نهایی برای بازماندگان ٤٣ خانواده و همه مردم ایران که منتظرند تبدیل نشده است، روایتهایی که خانوادهها نگراناند نکند از میانشان آنهایی که بیرون میآید، آنهایی نباشد که آنها در همه این سالها دیده و با پوست و گوشت و خونشان دردش را کشیدهاند. ٤٠ روز از حادثه انفجار در معدن زمستان یورت آزادشهر گذشته است و در این مدت معدن تعطیل و کارگران بیکار و رسیدگی به مطالبات خانواده جانباختگان شروع شده است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند معدن ١١ تونل دارد و تونلی که انفجار در آن رخ داد، یکی از فعالترین تونلها بوده که روزی حداقل ٢٥٠ تُن و تا ٤٠٠ تُن زغال از آن استخراج میکردند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند زغال این معدن را تُنی ٤٠٠ هزار تومان میفروشند و اصلا به نام معدن یورت هم نیست و به نام «زیراب» مازندران به فروش میرسد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند تونلها تهویه و ورودی و خروجی کافی برای انتقال و خروج گازهای احتمالی و جریان هوا نداشته است؛ اما نمیتوانستند این را به جایی بگویند؛ چون اخراج میشدند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند (پسرعموی یکی از جانباختگان) این معدن از پنج سال قبل که پیمانکارانش دائم در حال تغییر بود، استانداردها را رعایت نمیکرد و با پول، کارش را پیش میبرد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بدون هواکش کار میکردیم و گاز را هم احساس میکردیم؛ اما هر وقت میگفتیم، تهدیدمان میکردند به اخراج.
کارگران زنده معدن یورت میگویند (عموی یکی از جانباختگان که خودش ١٥ سال است در یورت کار میکند) تونل حداقل هزارو ٨٠٠ متر جلو رفته بود؛ اما طول آن را دقیق نمیگویند تا تعداد هواکشهایی که لازم داشت، معلوم نشود. آنجا اصلا هواکش نداشت و مجبور بودیم با همین شرایط کار کنیم، اگر نمیرفتیم بیکار ميشديم.
کارگران زنده معدن یورت میگویند: باور نکنید که دستگاههایشان معلوم کند آنجا چقدر گاز داشته؛ اصلا آنجا دستگاهی نبوده! آمار را خودشان رد میکردند. هیچکدام جرئت نمیکردیم بگوییم که اینجا گاز دارد یا مشکلی هست؛ چون اخراجمان میکردند!
کارگران زنده معدن یورت میگویند آنقدر این منطقه نیروی بیکار دارد که اگر امروز یکی را اخراج میکردند، چند نفر در نوبت برای جایگزینشدن بود و کک کسی هم نمیگزید که ما بیکار میشدیم.
کارگران زنده معدن یورت میگویند اصلا یا بهندرت مأمور یا بازرسی را برای نظارت در معدن دیدهاند و استانداردهای اندکی که معمولا در معدنهای دیگری که کار کرده بودند، در این معدن رعایت نمیشد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند (بازنشستهای که خودش از خانواده بازماندگان است) وقتی معدن دست دولت بود، حواسشان به این چیزها بود؛ ولی الان اصلا نمیگذارند مأمور داخل معدن برود و از همان بیرون گزارش را رد میکنند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بعد از انفجار بلافاصله به سمت تونل میروند و میدانستند تعداد زیادی کشته شدهاند؛ اما باز هم تعدادی داخل تونل میروند؛ درحالیکه تجهیزاتی نداشتهاند. میگویند به دنبال خانواده و رفقایشان رفتهاند و در همان گاز تونل خفه شدهاند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند که بعد از انفجار جز ورودی اصلی هیچ راهی برای کمک نداشتهاند و اگر تونل یورت مثل همه تونلها یک ورودی و خروجی داشت، شاید بعد از انفجار راهی برای رسیدن به آنها یا خروج گازها وجود داشت. میگویند تونل خروجی نداشت؛ چون برای گذاشتن خروجی تونل باید تعطیل میشد و آنها نمیخواستند تونل اصلی تعطیل شود.
کارگران زنده معدن یورت میگویند پیمانکار معدن هر چند وقت یک بار تغییر میکرده و سوابق بیمهای آنها هم بارها از دست رفته است.
کارگران زنده معدن یورت پیمانکاران و مسئولان متخلف معدن را خوب میشناسند و از اینکه آنها بدون هیچ مشکلی برای خودشان زندگی میکنند؛ اما دوستان و عزیزانشان زیر خاک هستند، خشمگیناند.
کارگران زنده معدن یورت اسم پیمانکار را میگویند و اینکه پیمانکار معدن هر دو یا پنج ماه تغییر میکرده و وقتی از پیمانکاری خوششان نیامده باشد یا با هم سازگار نمیشدند، تغییر میکرد.
کارگران زنده معدن یورت که جد اندر جد کارشان معدن بوده، میگویند پدرانشان بازنشسته معدن هستند؛ ولی هیچوقت حادثهای مثل این را نداشتهاند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بارها برای گرفتن مطالباتمان که حقوق و بیمه و ایمنی بود، جلوی فرمانداری اعتراض کردیم؛ اما ما را با باتوم زدند. میگویند محمد علیخانی، همان مهندسی که برای نجات کارگران بعد از انفجار داخل تونل رفت و برنگشت، ١٣ ماه بوده که حقوق نگرفته است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند اگر همین امروز معدن را باز کنند سیلی از جوانان بیکار وارد همین معدنی که هنوز بوی جنازه همکارانشان را میدهد میشوند؛ چون بیکارند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند در این منطقه از گلستان کشاورزی دیم است و نیروی کاری نمیخواهد و شغل دیگری غیر از معدن نیست. میگویند بیشتر جوانها حتی تحصیلکردهها و دانشجوها مجبورند در معدن کار کنند چون کاری نیست. میگویند خیلی از همین جانباختگان یورت لیسانس داشتند.
کارگران زنده معدن یورت که تجربه کار در معادن دیگر را هم دارند، میگویند کار معدن نرم خاصی دارد که در این معدن رعایت نمیشده و ساعت و اندازه کار در هر شیفت کاملا در اختیار پیمانکار بوده است. میگویند عموم کارگران دوشیفته بودهاند و از شش و هفت صبح تا شش و هفت عصر حداقل سرکار بودهاند. میگویند میانگین کار در معدن چهار متر در روز است که اگر انجام شود کار تمام است، اما این پیمانکار قانون خودش را داشته و نمیگذاشته که بعد از اتمام کار بروند و اضافهکاری هم در کار نبوده است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند جانباختگان انفجار اين معدن و باقی کارگران یورت ماهها حقوق طلبکار بودند و بعضیشان حتی از سال ٨٣ تابهحال طلب دارند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند سال گذشته و سال ٩٣ جلوی فرمانداری رفتهاند تا ١٤ ماه حقوقشان را طلب کنند، اما کسی که به حرف آنها گوش نداد، هیچ؛ یکسری را هم بازداشت کردند. میگویند ابراهیم گنجی که جزء فوت شدههاست، جزء بازداشت شدههای همان روز بوده است. میگویند پارسال همسرانشان جلوی فرمانداری رفتند و اعتراض کردند که پول نان نداریم اما کسی توجهی نکرد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بسیاری از آنها که هنوز زندهاند و تعدادی از جانباختگان روزهای کمی بوده که در معدن یورت فعال بودهاند و حالا جزء لیست بیمه بیکاری قرار نمیگیرند.
کارگران زنده معدن یورت که پدرانشان بازنشسته و سهامدار همان معادن هستند میگویند این سهام ارزشی نداشته و آنقدری نیست که حتی ارزش پیگیریکردن داشته باشد. میگویند مسئولان دهانشان را باز میکنند و میگویند کارگران معدن سهامدار معدن هستند، اما رویشان میشود که رقم این سود را که هنوز هم ندادهاند بگویند. میگویند اکثر این کارگران بومی همین روستاهای منطقه هستند و هیچوقت دنبال حقشان نرفتهاند، بروند هم فایدهای ندارد.
بیشتر مردانی که در مسجد نشستهاند برادر و عمو و پسر عمو و به نوعی اقوام یکدیگرند که در عزای پسر عموهایشان نشستهاند. روحانی مسجد از قانون آزمون الهی میگوید که برای همه است. کارگرانی که فرصتی برای حرفزدن بدون ترس و آوردن اسمشان پیدا کردهاند، زبان به گفتن باز کردهاند. همه حرفشان روی دو چیز بیشتر نیست؛ حقوق و ایمنی کارشان.
خودشان، خودشان را بچه معدنی خطاب میکنند و از این خطاب ابایی ندارند. میگویند این کوهها برای پدرانشان همین روزی را گذاشته و حالا همین کوهها پدران و برادران و همسرانشان را گرفته است. میگویند ما میدانیم که مقصر این حادثه خود مسئولان و پیمانکار بوده است و خودشان هم میدانند که مقصر هستند، اما همه اینها دیگر برنمیگردد و حالا ٤٣ زن بیوه و ٤٠ کودک یتیم شدهاند و تعداد زیادی از پدرها و مادرها بدون فرزند. خانواده جانباختگان معدن یورت حالا و بعد از ٤٠ روز از آن حادثه تلخ و شکننده، همچنان منتظرند گزارش دستگاه قضائی درباره این حادثه منتشر شود و مقصران این حادثه معرفی و مجازات شوند. شهمرادی، فرزند یکی از جانباختگان یورت میگوید حتی اگر حق و حقوقمان را هم ندهند، کاری نداریم؛ اما میخواهیم با مقصران این حادثه برخورد جدی شود و همه به جزای عملشان برسند. او هم مثل بسیاری دیگر از خانوادهها با درد و آهی که در صورت خیساش سخت نشسته خطاب به وزیر کار میگوید: «آقای وزیر فردای قیامت مدیون این جانباختگان و خانوادههایشان نباشند و خونشان پایمال نشود». همیشه یک داغ تازه، سر داغهای دیگر را باز میکند، انفجار معدن یورت و مرگ ٤٣ کارگر آن شاید بتواند محرومیت و مشکلات چند روستا و شهر و مظلومیت چند معدن را کم کند.
معصومه اصغری:
- 18
- 6