ساعت یک ظهر روز چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ هنگامی که خبر آمد کیومرث پوراحمد، فیلمنامهنویس و کارگردان سرشناس سینما و تلویزیون ایران، دیگر در این جهان نیست، هنوز عمق فاجعه مشخص نبود. توئیتر و اینستاگرام بودند که سهمگینی خبر را به صورت هر که در حال بالاوپایین کردنشان بود کوبیدند. خبر، لحظه به لحظه تکمیل و صحنه، ثانیه به ثانیه هولناکتر شد. سیدعلی قائممقامی، تهیهکننده «پرونده باز است»، آخرین ساخته کیومرث پوراحمد برای پیشگیری از تاثیر آنچه پوراحمد کرده بود علت را سکته قلبی عنوان کرد اما مگر در وضعیت فعلی و بهواسطه گستردگی استفاده از فضای مجازی، امکان پنهان کردن وجود داشت؟
کانال تلگرامی «ماهنامه سینمایی فیلم امروز» و دوستان پوراحمد، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری ترجیح دادند پردهپوشی را کنار بگذارند؛ حتی اگر طیف عظیمی از شنوندگان خبر به تکرار آن بیندیشند. آنها نوشتند: «کیومرث پوراحمد خودکشی کرد، همینقدر سهمگین و باورنکردنی، وحشتناک و تکاندهنده، از سر افسردگی و ناامیدی، بیآیندگی و بیهودگی. فعلا همین.» کمی بعد سیدمهدی فلاح میری، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان با تایید خبر گفت: «بازپرس ویژه قتل در محل، یکی از واحدهای دهکده ساحلی انزلی حاضر شده و با بررسیهای اولیه نظر بر خودکشی این کارگردان سینما داشته است که واکاوی جزئیات، مستلزم رسیدگی قضایی است.»
با اینهمه داغی که بر دل داریم
یادآوری آخرین حرفهای کیومرث پوراحمد پیش از صحنه هولناکی که جزئیاتش را با دقت چید و پیش رویمان گذاشت، تلاشی ناکام است برای یافتن چرایی آنچه کرد. او که فیلم آخرش «پرونده باز است» بهرغم میل باطنیاش در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر شرکت داده شد ساعتی پس از اعلام نام اثرش بهعنوان یکی از فیلمهای راهیافته به بخش سودای سیمرغ این رویداد در صفحه اینستاگرامش که اکنون باید به remembering تغییر وضعیت دهد، نوشته بود: «با اینهمه داغى که بر دل داریم دیگر چه جشنى، چه جشنوارهاى!؟...».
سیلی سهمگینی که کیومرث پوراحمد با مرگ خودخواستهاش به صورتمان کوبید حرفهای دیگری را هم در توئیتر پیش آورد. از جمله اشاره به امنیت روانی ناموجود که اگر بود شاید میتوانست مانع از این اتفاق شود.
مهدی کوهیان، کارشناسارشد حقوق ارتباطات اسفند سال گذشته در توئیتی نسبت به وضعیت روحی و روانی هنرمندان بخصوص هنرمندان معترض هشدار داد و از تشکلهای صنفی خواسته بود امکان ارتباط آنها با تراپیستهای امین را فراهم کنند. او در همین مورد میگوید: «این نکتهای بود که با توجه به ارتباط نزدیکم با هنرمندان بهوضوح مشاهده میکردم و کیومرث پوراحمد فقط یکی از مصادیق آن بود. یکی از مصادیق شرایطی که از جمله ویژگیهای آن بسته بودن فضا، عدم امکان فعالیت و بالتبع ناامیدی است. من نمیگویم کاش شرایط ایدهآل بود؛ میگویم کاش دستکم مانند ۱۵ - ۱۰ سال پیش یا حتی مانند دهه ۶۰ بود. مانند زمانی که کیومرث پوراحمد بهترین آثارش را تولید میکرد، نه مثل حالا که خالق «قصههای مجید» را به چنین نقطهای رسانده و به انجام چنین کاری واداشته است.»
کوهیان با اشاره به مواجهه دولت با هنرمندان و تولیدات فرهنگی و هنری، سانسور شدید و فضای بسته کنونی، این عوامل را موجب افزایش ناامیدی و به خطر افتادن امنیت روانی بهعنوان حق مسلم انسانها دانست و افزود: «هرچند امیدوارم شاهد تکرار چنین اتفاقی در میان هنرمندان نباشیم اما نشانهها حکایت از افسردگی بسیار گسترده در میان همه مردم و البته هنرمندان دارد. یکی از حقوق مسلم بشری، برخورداری از امنیت روانی است. این حق مسلم، مطالبهای عمومی است که همه مردم و از جمله هنرمندان خواهان آن هستند و حاکمیت موظف به تضمین آن است. خواهش مکرر من از نهادهای صنفی؛ خانه سینما، خانه تئاتر، خانه موسیقی و... در نظر گرفتن این هشدار است که در کنار نگرانی برای وضعیت معیشتی هنرمندان، باید نگران وضعیت روحی و روانیشان هم بود و چارهای برای آن اندیشید.»
حفظ جان، مقدم بر ارزشهای خبری
یافتههای پلیس حاکی از آن است که کیومرث پوراحمد دستنوشتهای از خود بهجا گذاشته است. دستنوشتهای که شاید بتواند گره از راز اقدام هولناکش بردارد و وجه اعتراضی را از آن بزداید. وجهی که امیرحسین جلالی، روانپزشک اجتماعی بر نسبت ندادن آن به خودکشی، تاکید میکند و در موردش میگوید: «خودکشی میتواند تبدیل به امری مسری شود و به همین خاطر است که سازمانهای جهانی حوزه بهداشت و کشورهای مختلف از جمله ایران، از پروتکلهایی مشخص برای نحوه درج اخبار خودکشی در رسانهها پیروی میکنند. مسئله این نیست که اخبار خودکشی منتشر نشود، مسئله این است که اگر به شیوههایی نادرست منعکس شود، منجر به افزایش احتمال خودکشی در افراد آسیبپذیر خواهد شد. ضمن اینکه در مورد افراد مشهور، این امر میتواند منجر به تقلید دیگران از آنها شود.
بهعبارت دیگر افراد مشهور یکی از گروههایی هستند که انتشار اخبار خودکشی آنها به شیوههای دراماتیک، همراه با گمانهزنی در مورد علت آن و اعتراضی نشان دادن اقدامشان، میتواند موجب تقلید شود. بهطور مشخص در مورد کیومرث پوراحمد، افرادی در محدوده سنی ایشان با وضعیت حرفهای و شغلی مشابه او، ممکن است اقدام به همذاتپنداری با او کنند. این وضعیت زمانی خطرناکتر میشود که این افراد در موقعیتی آسیبپذیر
قرار داشته باشند.»
جلالی در جواب اینکه با توجه به موارد ذکرشده، شیوه صحیح انتشار این خبر چگونه است، میگوید: «ما در اینجا با دو مسئله مواجهایم و ناچاریم دست به انتخاب بزنیم. آزادی بیان در مورد مسئله خودکشی محدودیت دارد و این مسئلهای پذیرفتهشده در تمام جهان است؛ چراکه در برابر آن مسئله نگهداشت جان آدمها مطرح است.
پس، ارزش حفظ جان آدمها در برابر آزادی بیان قرار میگیرد. هر زمان که در مورد اقدام به خودکشی فردی صحبت میکنیم باید بر راهکارهای موجود برای افرادی که از وضعیتی مشابه رنج میبرند تاکید کنیم و بگوییم که افکار خودکشی ممکن است در ذهن هرکداممان شکل بگیرد و هرکس زمانی که در شرایطی بغرنج قرار میگیرد ممکن است مرگ را راه حل بداند اما پیشنهاد ما این است که اگر چنین شرایطی را تجربه میکنید حتما کمک حرفهای بگیرید.»
اگر به خودکشی فکر میکنید با شماره تلفن ۱۲۳(اورژانس اجتماعی)، ۱۱۵(اورژانس شهری)، ۱۴۸۰ (صدای مشاور) و ۴۴۵۰۸۲۰۰ (اورژانس روانپزشکی تهران) تماس بگیرید. اگر مایل به گفتوگو با مشاور بحران در قالب نوشتاری هستید هم سامانه «طعم گیلاس» به آدرس irancrisisline.org در دسترستان است.
نرگس کیانی
- 10
- 8