دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۸:۴۷ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۸۱۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با بیتا فرهی

اعتقاد ندارم که مدام دیده شوم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بیتا فرهی

«برادرم خسرو»، نخستین تجربه کارگردان جوانی است که به گفته بسیاری از کارشناسان سینما یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر را ساخته. این فیلم که اخیرا به نمایش عمومی درآمده، درباره ارتباط دو برادر است که شخصیت اصلی از اختلال «دوقطبی» رنج می‌برد. شاید این بیماری برای بسیاری ناشناخته باشد، اما قطعا مبتلایان  از عوارض این بیماری رنج می‌برند.

 

بیتا فرهی که با نقش تحسین‌برانگیز «مهشید» در فیلم درخشان «هامون» به سینمای ایران معرفی شد، در این فیلم هم حضور کوتاه و مؤثری دارد. بیتا فرهی که اغلب در سال‌های اخیر نقش‌های کوتاه و درعین‌حال تأثیرگذار را بازی کرده، در «برادرم خسرو» نیز به انتخاب درستی دست زده است. به همین بهانه با این بازیگر به گفت‌وگو نشستیم.

 

وقتی درباره حضورتان در سینما صحبت می‌کنیم، بدون شک شمایل زنی مدرن و متفاوت در نخستین فیلم‌تان یعنی «هامون» فراموش‌نشدنی است. البته خوشبختانه همکاری‌تان با داریوش مهرجویی بعد از آن تداوم پیدا کرد. به نظرم بد نیست دراین‌باره صحبت کنیم. موافقید؟

تقریبا چگونگی ورود من به سینما و همکاری‌ام با داریوش مهرجویی در فیلم ماندگار «هامون»، قصه‌ای است که در این سال‌ها درباره‌اش حرف زده‌ام. هنوز هم وقتی به آن زمان فکر می‌کنم، پیشنهاد آقای چشم‌آذر، دوست صمیمی دایی‌ام و معرف من به داریوش مهرجویی باعث شد به سمت سینما کشیده شوم. آن سال‌ها از سینما فاصله داشتم.

 

اما قطعا به دلیل اسم و اعتبار داریوش مهرجویی، حس کردم که دوست دارم تجربه کنم. خوشبختانه برای بازی در این فیلم انتخاب شدم. به هر حال اشاره شما به گذشته و نقشی که با آن وارد سینما شدم درست است. نقش «مهشید»، جلوتر از نقش‌های آن زمان بود. تا آن زمان چنین زنی وارد سینمای ایران نشده بود. بلافاصله بعد از «هامون»، آقای مهرجویی بازی در فیلم «بانو» را پیشنهاد کرد. البته همان زمان تأکید کردند که این نقش شباهت‌هایي با شخصیت من دارد!

 

واقعا؟ چه جالب.

بله. من فیلم «بانو» را دوست دارم و اتفاق خوبی در کارنامه من است. بعد از آن با وقفه‌ای دوساله فیلم «کیمیا» را بازی کردم و همکاری با آقای درویش را تجربه کردم. فیلم با حال‌وهوای جنگی ساخته شد. اما هنوز هم یکی از فیلم‌های محبوب من است.

 

تصور می‌کنم تنوع و کیفیت فیلم‌نامه‌ها در آن زمان، فرصت انتخاب بیشتری برای بازیگر در انتخاب نقش‌ها  فراهم می‌کرد. نظرتان چیست؟

متأسفانه در مقطعی قرار داریم که شخصیت‌هایی در رده سنی من بسیار کم نوشته می‌شود.

 

دلیلش چیست؟

شاید به این دلیل که بازیگرانی در رده سنی من کم‌کارتر شده‌اند و درنتیجه نقش‌ها کوتاه‌تر می‌شود. البته مناسبات سینمای ایران در مقایسه با سال‌های گذشته دستخوش تغییراتی شده است. فکر می‌کنم خواسته‌ها، مطالبات و ذهنیت مردم هم نسبت به گذشته تغییر کرده است. مخاطب امروز در سینما بیشتر به دنبال سرگرمی است.

 

شاید هم حق با اوست و ترجیح می‌دهد در میان فشارها و اضطراب‌های زندگی، زمانی را به استراحت بگذراند و با دیدن فیلمی طنز یا مفرح سرگرم شود. اما قطعا میان فیلم‌های کمدی نیز تفاوت‌هایی وجود دارد، برخی از آنها اساسا فیلم‌های کم‌مایه‌ای‌اند که به هیچ‌وجه ذهن را پرورش نمی‌دهند یا جایی برای تفکر مخاطب باقی نمی‌گذارند.

 

سال‌ها قبل سطح کیفی فیلم‌ها نیز متفاوت‌تر بود. علل مختلفی ازجمله کیفیت فیلم‌نامه‌ها یا حضور کارگردان‌هایی که با دقت  و وسواس بیشتری فیلم می‌ساختند،  بی‌تأثیر نبوده است. اما به جز فیلم، مردم زمان بیشتری را به مطالعه و سایر فعالیت‌های هنری مثل دیدن نمایش و... اختصاص می‌دادند و خلاصه به نظرم همه‌چیز بهتر و عمیق‌تر از امروز  بود.

 

در حوزه بازیگری این تغییرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بازیگران جوان را دوست دارم. اما متأسفم گاهی منزلت خود را قدر نمی‌دانند و برخی‌ها برای بازیگرانی که سال‌ها پیش‌تر از آنها، فعالیت خود را شروع کرده و سابقه‌ای طولانی دارند،  ارزشی قائل نمی‌شوند! خصوصا بازیگرانی که در سابقه فعالیت حرفه‌ای، کارهای شاخصی انجام داده و سعی کرده‌اند همیشه استانداردی را در کارهایشان رعایت کنند.

 

بهانه این گفت‌وگو پرداختن به فیلم سینمایی «برادرم خسرو» است  که می‌توان بازی موجز و مؤثر شما را یکی از نقاط قوت این فیلم دانست. معمولا چطور به نقش نزدیک می‌شوید؟

درباره  شیوه بازی می‌توان به این مورد اشاره کنم که خیلی سخت و با وسواس فیلم‌نامه‌ای را انتخاب می‌کنم. قبل از اینکه جلوی دوربین بروم فیلم‌نامه را بارها می‌خوانم و در باره نقش فکر می‌کنم. اما نوع بازی من بسیار غریزی است و در صحنه با تمرین‌های متعدد، گریم و لباس مختص نقش شکل می‌گیرد. به دورخوانی اعتقاد زیادی ندارم و آن را ضروری نمی‌دانم، فقط در فیلم «خون‌بازی» دورخوانی‌های زیادی را تجربه کردم. چون فیلم سختی بود. اما به طور کلی از «تکنیک» سر درنمی‌آورم. اما از آنجایی  که احساساتی هستم، به قول معروف احساساتم همیشه دمِ‌دستم هستند.

 

در «برادرم خسرو» هم نقش کوتاهی را ایفا کردید؛  خواهری که نزدیک‌ترین فرد به برادری است که از اختلال دوقطبی رنج می‌برد و درک درستی از علائم بیماری دارد. این شخصیت از نظر شما چطور زنی است؟

برای من این نقش جذابیت‌های لازم را داشت؛  زنی که در زندگی شخصی خود دچار مشکل است. دخترش در خارج از کشور به سر می‌برد. اما درعین‌حال از برادر بیمارش هم مراقبت می‌کند. در کل زن رنج‌دیده‌ای است که در بسیاری از مواقع به او حق می‌دهم و از صمیم قلب دوستش دارم. به گفته بسیاری از صاحب‌نظران، خوشبختانه از پس نقش برآمدم و خدا را شکر که نتیجه مطلوب هم حاصل شد.

 

تا قبل از این  فیلم، با اختلال دوقطبی آشنا بودید؟

بله. بیماری دوقطبی کم‌وبیش متداول است. این بیماران یا سرخوشی بیش از حد دارند یا از افسردگی شدید رنج می‌برند. خوشبختانه احسان بیگلری اطلاعات جامع و کاملی از این بیماری داشت و همراه پریسا هاشم‌پور، فیلم‌نامه درخشانی نوشته بودند. البته برخی از روان‌پزشکان و متخصصان نیز مشاوره‌های مفیدی منتقل کردند.

 

فیلم‌نامه فیلم نقاط قوت زیادی داشت. بااین‌حال سویه قضاوت شما درباره این دو برادر، ناصر و خسرو، به کدام‌یک گرایش داشت. اصلا تحلیل‌تان چه بود؟

خودم شخصیت خسرو را خیلی دوست دارم. به نظرم به دل می‌نشیند و شهاب حسینی هم به‌زیبایی این نقش را ایفا کرد.

 

«برادرم خسرو»  نخستین تجربه احسان بیگلری در مقام کارگردان است که با وجود جوان‌بودن، توانست توجه منتقدان را جلب کند. چرا با یک کارگردان جوان همکاری کردید؟

کارکردن با کارگردانان جوان را دوست دارم. ویژگی اغلب آنها، انرژی زیاد و خوش‌فکربودن‌شان است و خلاقیت‌هایی که در ساخت فیلم به خرج می‌دهند. احسان بیگلری، محمد حمزه‌ای یا زنده‌یاد نیما طباطبایی ازجمله جوان‌های خوش‌فکری هستند که با آنها همکاری داشتم و لذت بردم. اما قطعا احسان بیگلری از آن دست کارگردان‌هایی است که آینده درخشانی پیشِ‌رو خواهد داشت. او هنگام کار سخت‌گیر، مسلط و کاربلد بود. دقیقا می‌دانست چه می‌خواهد. بازیگران و عوامل را هم درست هدایت می‌کرد.

 

با کوتاهی نقش مشکلی نداشتید؟

به یاد می‌آورم روزی که برای اولین بار با پیشنهاد احسان بیگلری برای بازی در این نقش روبه‌رو شدم، پاسخم منفی بود. خب نقش کوتاه بود و حس می‌کردم آن‌گونه که باید به این نقش پرداخته نشده! اما احسان بیگلری من را مجاب کرد  قطعا نقش تأثیرگذاری در روند قصه است که در اجرا دقیقا همین‌طور شد.

 

خوشبختانه همکاری بسیار خوبی در این فیلم صورت گرفت. شهاب حسینی، ناصر هاشمی و هنگامه قاضیانی به عنوان سه بازیگر اصلی این فیلم بسیار حرفه‌ای و درخشان ظاهر شدند و دوست دارم اینجا به سعید ملکان به عنوان تهیه‌کننده فیلم اشاره کنم که بسیار کاربلد و حرفه‌ای هستند.

 

تابه‌حال با کارگردان‌های مطرح سینما کار کرده‌اید. در جایی خواندم که همکاری با رخشان بنی‌اعتماد برای شما دلپذیر بود؟

بله. یکی از آرزوهای من در عرصه بازیگری این است که بار دیگر با رخشان بنی‌اعتماد همکاری کنم، کار با او فوق‌العاده است. یادم می‌آید صحنه‌ای از فیلم «خون بازی»، مادر از فرط ناچاری به دخترش (باران کوثری) هروئین می‌دهد؛ جایی که مادر از همه‌چیز بریده است. از این سکانس ١٤،١٣ برداشت گرفته شد تا اینکه به جایی رسیده بودم که حس کردم الان سکته می‌کنم و در نهایت رخشان بنی‌اعتماد رضایت داد. کار با او بسیار سخت اما حاصلش شیرین و دوست‌داشتنی است.

 

چرا در سال‌های اخیر مجددا با داریوش مهرجویی همکاری نکردید؟

همیشه علاقه‌مند به همکاری با او بودم. اما اتفاق نیفتاد. شاید زنان قصه‌های او با من تفاوت داشته‌اند. امیدوارم دوباره این همکاری حاصل شود.

 

اساسا در فیلم‌های «دوران عاشقی»، «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» و برخی دیگر از فیلم‌ها در نقش‌های کوتاهی به ایفای نقش پرداختید. به چه دلیل؟

اعتقاد ندارم  مدام دیده شوم و حضورم حتی شبیه  این باشد که پیش‌برنده هیچ اتفاقی در داستان نباشم. اما قطعا نقش‌های کوتاه و مؤثر در پیشبرد قصه را دوست دارم. حتی اگر سه سکانس بازی کنم ولی دیده شوم. مثلا در «خانه‌ای روی آب» که این اتفاق افتاد.

 

شما در این سال‌ها در تلویزیون هم حضور داشتید و در سریال «سرزمین کهن» بازی کردید و به‌زودی مقابل دوربین بهرام بهرامیان هم خواهید رفت. برای شما میان تلویزیون و سینما  مرزبندی خاصی وجود ندارد؟

خیر. اگر قصه جذاب باشد و کارگردان کاربلد، قطعا مدیوم برایم تفاوتی ندارد. «سرزمین کهن» قصه بسیار جذابی داشت و خوشحالم با کمال تبریزی همکاری کردم. البته متأسفانه این سریال دچار وقفه‌هایی شد و بهرام بهرامیان هم نام شناخته‌شده و قابل اعتنا در سینما و تلویزیون ماست. اعتقاد اصلی‌‌ام به مردم است. من همیشه برای مردم احترام قائل هستم و دوست دارم برای آنها کار کنم.

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش