دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۲۲:۲۰ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۰۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با محمد عمرانی، بازیگر سریال «پرستاران»:

به باندبازی در سینما و تلویزیون اعتقادی ندارم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمد عمرانی
یکی از ویژگی های فصل دوم سریال «پرستاران» پرداختن به زندگی شخصی پرستارانی است که در این بیمارستان حضور دارند که به نسبت فصل اول پررنگ تر شده است. یکی از این داستانها مربوط به پرستاری است که فریبا نادری ایفاگر این نقش است. دختر کارخانه داری که با مشکلاتی در زندگی خواهر و همسرش درگیر است. از طرفی یکی از همکارانش نیز به وی علاقه مند است.

به گزارش بانی فیلم،محمد عمرانی بازیگر سریال هایی چون: جراحت، راستش را بگو، همه چیز آنجاست، نفس گرم و آخرین گناه در این مجموعه نقش یک کارخانه دار را ایفا می کند که با داماد ناخلفش درگیر مشکلاتی می شود.

وی که این اواخر در مجموعه «پرواز در ارتفاع صفر» حضور داشته است، در گفت و گو با بانی فیلم از فعالیت های اخیرش و سریال «پرستاران» و گله مندی از شرایط کار در رادیو گفت که در ادامه می خوانید:

 

 

 این اواخر در سریال «پرواز در ارتفاع صفر» حسین برزیده حضور داشتید. درباره فضای این کار و نقشی که در این سریال ایفا کرده اید بگویید.

– من نقش مردی به نام تراب را بازی می کنم که یک نجاری دارد.

 

 گویا برادرتان هم در این سریال حضور دارند؟

– بله برای نخستین بار است که در یک مجموعه با هم سکانس های مشترک بسیاری داریم. البته در سریال «جراحت» هم همبازی بودیم، اما حضور کوتاهی به نسبت این سریال بود.

 

 درباره نقشی که در این سریال ایفا کرده اید، می گفتید.

– خیلی نمی توانم درباره قصه و شخصیتی که بازی کرده ام، توضیح بدهم. چون داستان لو می رود. اما مشکلاتی برای این خانواده در طول داستان پیش می آید.

 

 داستان سریال در فضای دهه ۶۰ می گذرد و درباره یک خلبان هواپیمای جنگی است. شما تا به حال چنین فضایی را در کارهایی که بازی کرده اید، تجربه کرده بودید؟

– به آن شکل تا به حال در کارهای جنگی بازی نکرده بودم. اما می توانم بگویم یکی از نخستین افرادی هستم که تله تئاتر جنگی در تلویزیون کار کردم. «هنگامه شیرین وصال» عنوان آن تله تئاتر بود که درباره یک گروه ۵ نفره بود که من نقش یک سرباز را بازی کردم. بعد از آن خاطرم نیست که سریال یا فیلم جنگی کار کرده باشم. البته این سریال هم به نوعی کار جنگی حساب نمی شود.

 

 گویا بازسازی صحنه های دهه ۶۰ در این سریال کار بسیار مشکلی هم بوده است؟ اما فکر می کنم برای بازیگرها ترسیم چنین فضایی باید جذاب باشد؟

– بله کار بسیار مشکلی است که فضای دهه ۶۰ را در دهه ۹۰ بازسازی کنید. از این نظر دوستان برای این سریال خیلی زحمت کشیدند. من هم تجربه کارهای تاریخی داشتم، با این حال این سریال هم برای من جذابیت های خودش را داشت.

 

 و غیر از این سریال در چه کارهایی این اواخر حضور داشتید؟

– بعد از این سریال درگیر «پرستاران» بودم که مدتی است پخش فصل دوم آن آغاز شده است.

 

 البته شما در فصل اول این مجموعه هم حضور داشتید. با این تفاوت که حضورتان در فصل دوم پررنگ تر شده است؟

– بله در فصل دوم این مجموعه داستان یک مقدار از فضای اورژانس خارج شده و وارد زندگی و خانواده پرستاران شده است.

 

 این مجموعه با دو کارگردان ساخته شد. شما فقط با آقای شاه حسینی همکاری داشتید و یا با آقای افخمی هم کار کردید؟

– بله فاز اول را با آقای افخمی کار کردیم. من دیرتر رسیدم به گروه، اما حدود یک ماهی با آقای افخمی کار کردم.

 

 فکر می کنم برای بازیگر کار کردن با دو کارگردان در یک مجموعه کار سختی باشد. آن هم با دو نگاه و سلیقه متفاوت!

– من که از کار کردن با آقای افخمی و از حضور صمیمی و دوستانه ایشان لذت بردم. اما با نظر شما موافق هستم. کار کردن با دو کارگردان در یک مجموعه کار راحتی نیست. اما به این دلیل که آقای شاه حسینی و آقای افخمی در سریال «همه چیز آنجاست» همکاری داشتند، با سبک و سیاق و سلیقه کار یکدیگر آشنا هستند. ضمن اینکه هر دو کارگردان شخصیت های منعطفی هستند. به همین دلیل برای من که با هر دو پیش از این هم کار کرده بودم، کار خیلی سختی نبود و فکر نمی کنم از این نظر لطمه ای به کار وارد شده باشد.

 

 برای بازیگر با تجربه ای چون شما قطعا در این زمینه مشکلی پیش نمی آید. فکر می کنم برای بازیگرهای جوانتر کمی سخت بوده است؟

– این حرف درستی است که ممکن است کار کردن برای یک بازیگر در یک مجموعه با دو کارگردان که به هر حال نگاه و سبک و سلیقه متفاوتی دارند، کار سختی باشد. به هر حال هر کدام از زاویه نگاه خود کار را می بینند و بازیگر را هدایت می کنند. اما همانطور که عرض کردم، در این کار به دلیل وجه اشتراکی که این دو کارگردان داشتند، با مشکلی روبرو نشدم.

 

 یکی از نکاتی که نظرم را درباره شما جلب می کند این است که بیشتر از اینکه در سریال یا فیلم حضور داشته باشید، در رادیو به خصوص رادیو نمایش فعالیت می کنید. علاقه شما بیشتر فعالیت در رادیو است یا شرایط اینگونه ایجاب می کند؟

– من بازنشسته نمایش رادیو هستم و سی سال در نمایش های رادیویی کار کردم. اما دوست ندارم که دیگر دیگر درباره نمایش های رادیویی صحبت کنم. چون به شدت نزول کرده و مدیرانی آمده اند که صلاحیت این کار را ندارند. بنابراین دوست ندارم دیگر درباره آن فضا صحبت کنم. تا زمانی هم که وضعیت مدیریتی بدین شکل است، دیگر کار نمی کنم.

 

 شما در سینما هم بازیگر بسیار کم کاری هستید. این اتفاق به باندبازی ها و فضای حاکم بر سینما برمی گردد و یا به فیلمنامه هایی که بیشتر درباره مسائل مربوط به جوانان است و از همین رو بازیگران پیشکسوت کم کار می شوند؟

– حقیقت این است که من خیلی معتقد به باندبازی ها و گروه بندی ها و مافیا در سینما نیستم. چون اصولا این اصطلاحات و القاب به سطح های بالاتر محسوب می شود. چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ کیفی سینمای ما خیلی کوچک است. یک مقدار به سلیقه آدمها برمی گردد. ممکن است بازیگرانی مثل من را دوست نداشته باشند و یا نوع کار من را دوست نداشته باشند. ضمن اینکه من بازیگر تلویزیونی هستم.

 

 یعنی شما به دسته بندی بازیگران سینما و تلویزیون معتقدید؟

– بله این حقیقت است که من بازیگر تلویزیون هستم. بازیگر تلویزیون هم ویژگی دارد اینکه خانواده ها او را به حریم خانه شان راه می دهند و می بینند و پذیرای او هستند. حال ممکن است این بازیگر در سینما موفق نباشد. بنابراین لزوما بازیگری که در سینما مورد توجه قرار می گیرد، نمی تواند در تلویزیون هم موفق باشد و بالعکس.

 

 اما تماشاگر به سینما می رود که بازی خوب ببیند. فکر می کنم دورانی که تماشاگر برای دیدن بازیگران چشم رنگی به سینما می رفت گذشته است. به خصوص اینکه این اواخر در سینما و تلویزیون شاهد حضور بازیگران با تجربه تئاتر هستیم که می تواند اتفاق خوبی باشد. نظر شما در این باره چیست؟

– الزاما این فرمول وجود ندارد بازیگری که در تئاتر خوب است، در سینما هم خوب باشد. ما بازیگران بسیار توانمندی در تئاتر داشتیم که در سینما موفق نبودند و با مخاطب نتوانستند ارتباط برقرار کنند. یا بازیگران بسیار معروفی در تلویزیون داشتیم که درسینما موفق نبودند. عکس این اتفاق هم افتاده است. ما سوپر استارهایی در سینما داشتیم که خانواده ها پذیرای آنها در تلویزیون نبودند. بنابراین من بازیگر تلویزیون هستم. ضمن اینکه من معتقدم تهیه کننده سینما و سرمایه گذاری که برای یک فیلم سرمایه گذاری می کند، حق دارد که در انتخاب بازیگر دخالت کند. بنابراین شاید فکر می کند با انتخاب من بازیگر سرمایه اش برنمی گردد. در این صورت من چرا باید فکر کنم باند و گروهی وجود دارد که اجازه کار کردن من را در سینما نمی دهد؟!

 

 شما سال های بسیاری است که در سینما حضور نداشتید. با این حساب پیشنهادی نداشتید و یا خودتان نپذیرفتید؟

– من طی سال های اخیر اصلا پیشنهاد سینمایی نداشتم. سال های قبل هم که تجربیاتی در این زمینه داشتم، تجربیاتی از سر جوانی بود. به عنوان مثال در فیلم «کفش های میرزا نوروز» به دلیل حضور آقای نصیریان و دوستان دیگر در این فیلم بازی کردم. چون اغلب بازیگران آن فیلم تئاتری بودند. اما یکی دو فیلم سینمایی دیگر هم که بازی کردم، برای خودم تجربیات خوبی نبودند. شاید به این دلیل است که هر رسانه ای تخصص خودش را نیاز دارد. من بازیگرانی را می شناختم مثل زنده یاد مهدی فتحی که می گفت برای من بازی مقابل دوربین هنوز هم خیلی سخت است. اما می بینم که استاد مشایخی چقدر استادانه مقابل دوربین بازی می کنند.

 

 پس بازی مقابل دوبین سینما و تلویزیون هر کدام نیاز به تجربه و تخصص خودش را دارد؟

– دقیقا. اتفاقا بازیگران بزرگی هم در تئاتر بودند که به رادیو آمدند تا در نمایش های رادیویی فعالیت کنند، اما در رادیو نتوانستند موفق باشند. هر رسانه ابزار خودش را دارد. درست است که بازیگری به شکل عام هیچ تفاوتی در سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون ندارد. اما به شکل خاص در هر مدیومی بازیگر به نوعی تخصص نیاز دارد. یعنی بازیگر باید بلد باشد مقابل دوربین سینما و یا تلویزیون و یا مقابل میکروفون رادیو بازی کند. اینها هر کدام مهارت خودش را می خواهد. بنابراین شاید تهیه کننده ها بازی من را مناسب سینما نمی دانند. وگرنه من به وجود باند و گروه و دسته در سینما معتقد نیستم.

 

 اما برخلاف شما که نگاه مثبتی به شرایط دارید، بازیگران دیگر به این مسئله معتقدند و دلیل کم کاری خودشان را این مسئله می دانند!

– شاید آنها درست می گویند و نظر من اشتباه است. اجازه بدهید از یکی از دوستان کارگردانم در این زمینه مثال بزنم که می دانم از من ناراحت نمی شوند. به عنوان مثال آقای عسگرپور در تلویزیون سریال ساختند که من در دو تا از سریال هایشان نقش های خوبی داشتم، اما ایشان در سینما فیلم می سازند ولی به من پیشنهاد نمی دهند! آیا من باید به این موضوع فکر کنم که با من مشکلی دارد و یا دست های پنهانی وجود دارد که به من اجازه نمی دهند در سینما کار کنم؟! ممکن است ایشان سبک کار من را در تلویزیون می پسندند نه سینما. یا اینکه آقای شاه حسینی که در سریال «پرستاران» و «همه چیز آنجاست» با هم کار کردیم هم در سینما فیلم می سازند، اما به من پیشنهاد نمی دهند. در صورتی که می دانم هر دو این کارگردانان من را دوست دارند. قطعا بازی من را مناسب سینما ندیده اند. ضمن اینکه کارگردان باید آزادی انتخاب داشته باشد. از طرفی تهیه کننده ای هم که سرمایه گذاری کرده دوست دارد که سرمایه اش برگردد. لابد به این موضوع فکر کرده اند که با وجود من در فیلم هایشان سرمایه شان در گیشه باز نمی گردد.

 

 در تلویزیون چطور؟ چون بسیاری از همکاران شما از نقش فروشی و رابطه ها گله مند هستند.

– نه به نظر من نباید این مسائل را خیلی بزرگ کرد. اجازه بدهید باز هم من با ذکر مثالی در این باره توضیح بدهم. استاد من آقای دکتر رفیعی برای یکی از فیلم هایشان از من دعوت کردند. در صورتی که تهیه کننده آن فیلم علاقه ای به همکاری با من نداشت و به دنبال بازیگر سینمایی بود. به هر حال تهیه کننده حق دارد، چون پول سرمایه گذاری کرده است. بنابراین خیلی به این مسائل نگاه منفی ندارم.

 

 چه خوب که نگاهتان به این مسائل مثبت است! برخلاف همکارانتان که دلیل بیکاری و یا کم کاری شان را در سینما و به خصوص تلویزیون این مسائل می دانند.

– البته یکی از مهمترین دلایل کم کاری و بیکاری دوستان کم شدن تولیدات در تلویزیون است. تله فیلم ها و سریال های بسیاری ساخته می شد که از این طریق بازیگران بسیاری فعالیت می کردند و بیکار نبودند. در رادیو هم شرایط همین گونه بود. من و عده ای در کنار کار رادیو در سریال و تله فیلم هم بازی می کردیم، اما شرایط برای بسیاری از دوستان و همکاران ما سخت بود. آن هم هنرمندانی که عمرشان را برای نمایش های رادیویی گذاشتند. اما من در این سالها در تلویزوین خوشبختانه کم کار نبودم و خوب کار کردم. اما باید توقعمان را به نسبت هر دوران هماهنگ کنیم. به هر حال تولید فیلم و سریال در تلویزیون کم شده که عده ای کم کار شده اند. وگرنه کسی با کسی غرض ورزی که ندارد.

 

 حال که وارد بحث رادیو شدید من از شما که سالها در این زمینه فعالیت کردید، سوال دارم. چرا در هر دولتی و هر مدیریتی کمترین توجه به رادیو و هنرمندانش که دغدغه شان رادیو است، می شود؟ این نگاه از کجا نشات می گیرد؟

– یکی از مهمترین اشکالات ما در جامعه مشکل مدیریتی است. در دانشگاه ها مدیر تربیت نمی کنیم. تعدادی مدیر داریم که دائم آنها را می چرخانیم و از این شبکه به شبکه دیگر می بریم. البته این افراد آدمهای مورد اعتماد نظام هستند، اما مدیران هنری نیستند. می توانم بگویم ما مدیر هنری نداریم. مدیر ورزشی نداریم. به عنوان مثال یک مدیر ورزشی باید بداند که چگونه با یک نخبه ورزشی رفتار کند. یا یک مدیر هنری باید بلد باشد با یک هنرمند نخبه چگونه رفتار و برخورد کند. اما در کشور ما این اتفاق نمی افتد. ما مدیر ورزشی و یا هنری تربیت نکرده و نمی کنیم. مدیران ما اساسا یا نظامی هستند و یا سیاسی. فلان آقا سردار است، آدم خوبی هم هست و برای کشور زحمت کشیده، بعد می شود مدیر رادیو! این آقا می تواند از مملکت دفاع کند، اما نمی تواند برای رادیو مدیر موفقی باشد. فکر می کند رادیو، رادیوی ۶۰ سال پیش است و می خواهد با همان شیوه آن را اداره کند. به عقیده من این مسائل باید کارشناسی شود.

 

 حرف های شما بسیار منطقی است. چون عصر، عصر رقابت رسانه هاست و با این شیوه نمی توان رقابت کرد!

– بله ما باید کاری کنیم که مخاطبان خاص خودمان را حفظ کنیم. به نظر من رادیو رسانه بحران است. آنقدر باید اعتماد مخاطبش را جلب کند که در زمان بحران ها مردم به بی بی سی و صدای آمریکا مراجعه نکنند و پی گیر رادیو باشند. چون تنها رسانه همه گیری است که به راحتی در اختیار همه قرار می گیرد. در صورتی که اینگونه نیست. رادیو به شیوه ۵۰ سال پیش مدیریت می شود. به عنوان مثال اگر سالها قبل برنامه ای مثل «شما و رادیو» محبوب بود، هر مدیری می آید می خواهد یک «شما و رادیو» یا «صبح جمعه» بسازد! سلیقه شان به روز نشده است. چون کارکرد این رسانه و مخاطبانش را نمی شناسد. چقدر در برنامه سازی به شنونده هایشان ونیازهایشان توجه می کنند!

 

 تنها اتفاق تازه ای که در این زمینه افتاده، این است که فیلم های سینمایی را در رادیو پخش می کنند!

– خب به نظر من این کار، کار کم ارزشی است. سینما، سینماست. باید سینمایی برای رادیو ساخت که شنونده در تخیلاتش آن را ببیند. البته من سر جنگ با هیچ مدیری ندارم. به هر حال ممکن است آدم های خوبی باشند، اما برای مدیریت هنر و یا ورزش مناسب نیستند. به همین دلیل به بودجه و رادیو توجه نمی شود. البته در تلویزیون این مشکلات کمتر است و مدیران تجربیاتی در زمینه کاری خود دارند. من امیدوارم شما اصحاب رسانه بتوانید کاری برای این رسانه کنید. ما که هر چه می گوییم کسی نمی شنود.

 

 البته در تلویزیون هم اتفاق خوبی که در حال وقوع است، از سر گرفتن تولید تله تئاتر هاست. شما که در بازی و ساخت تله تئاتر تجربیاتی دارید، تصمیمی به همکاری با تلویزوین در این رابطه هم دارید؟

– من هم مثل شما فقط شنیده ام که قرار است تله تئاتر ساخته شود. اتفاقا تله تئاترها مخاطبان خاصی دارند. جالب اینکه خیلی از افراد من را به واسطه تله تئاترهایم می شناسند و کارهایی را نام می برند که مربوط به ۲۵ سال پیش است. امیدوارم به این مقوله هم توجه ویزه ای شود. چون برای مردم جذاب است و هم باعث اشتغال برای دوستان و همکاران می شود. ان هم در شرایطی که تولید سریال و تله فیلم کمتر شده و اغلب دوستان بیکار و یا کم کار هستند.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش