پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۳۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۹۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

كوروش تهامی:

اولویت من مدیومی است که برایم احترام بیشتری قائل هستند

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,كوروش تهامی

 کوروش تهامی که از سال ۷۵ با فیلم «سینما سینماست» وارد دنیای تصویر شد، نزدیک به ۲۰ سال است که در این حوزه فیلم ها و سریال های گوناگونی را بازی کرده است.

 

وی تاکنون بیش از ۵۰ فیلم، سریال و تله فیلم را در کارنامه کاری خود ثبت کرده و مدتی است که بیش از پیش مشغول سینما شده است.

 

«آشوب» و «رگ خواب» از جمله کارهای اخیر او هستند که هر ۲ آنها کم و بیش سر و صدا به پا کردند و مورد توجه واقع شدند.

 

«تنها در چند دقیقه سکوت»، «دل بی قرار»، «برف روی شیروانی داغ»، «عصر پاییزی»، «یه تیکه زمین»، «رویای گنجشک ها»، «تبریز در مه»، «شوق پرواز»، «ملکوت» و… از جمله برخی دیگر از فیلم ها و سریال های وی هستند.

تهامی بعد از دو فیلم مذکور، مدتی است که مجدداً با سریال «گمشدگان» به کارگردانی رضا کریمی، به قاب جعبه جادو برگشته و طبق گفت و گویی که داشتیم ممکن است این فعالیت ها ادامه دار شوند. بازگشت ۵ ساله این بازیگر به تلویزیون، پیشنهاداتی که وی در حوزه تصویر داشته و مشکلاتی که صدا و سیما با آن دست و پنجه نرم می کند از جمله مواردی اند که تهامی در گفت و گو با بانی فیلم از آنها صحبت کرد.

 

علاوه بر این ها ماجرای درگیری حسی و تلاش او برای نقشی که اخیراً در «رگ خواب» داشت، از جمله دیگر موضوعاتی بودند که وی از آنها گفت، در ادامه این گفت و گو را می خوانید:

 

 

 شما نزدیک به ۵ سال است که از تلویزیون فاصله گرفته اید و بعد از این وقفه مدتی است که با سریال «گمشدگان» مجدداً به قاب این جعبه جادویی برگشتید، از این سریال و عاملی بگویید که باعث شد تا شما آن را بپذیرید.

ـ من چند سال بود که در تلویزیون کار بلند نکرده بودم، در این مدت نیز پیشنهاداتی که می شد کم نبودند، اما در بین آنها نیز یا نقش های چشمگیری که وسوسه کننده باشد، وجود نداشت و یا فیلمنامه قابل توجهی نبود. گاهی هم کارهایی بودند که کمی با آنها ارتباط برقرار می کردم و مثلاً دلخوش می کردم به اینکه می شود متن آن را با صحبت با کارگردان و نویسنده در آینده بهتر کنیم. اما از لحاظ مالی نمی توانستیم به توافق برسیم، به همین دلیل در این سالها من کمی بیشتر روی سینما تمرکز کردم و در این میان حتی یک تئاتر هم کار کردم.

 

به هر صورت بعد از این مدت سریال «گمشدگان» به من پیشنهاد شد و فیلمنامه قسمت هایی که شخصیت من در آنها حضور داشت را نیز برای بررسی به من دادند، چون در این مجموعه یک بازیگر اصلی بیشتر نیست و بقیه بازیگران به صورت مهمان حضور دارند و هر کس در قسمت های خاصی وارد می شود، ما با آنها همراه می شویم تا اینکه نقششان به پایان می رسد.

 

 یعنی سریال اپیزودیک است؟

ـ اپیزودیک نیست، اما در واقع روی روال ثابتی که کار در حال پیشروی است، آدم های مختلف با داستان های خودشان وارد این قطار می شوند و زمانی که داستانشان تمام می شود به اصطلاح از این قطار پیاده می شوند، من هم یکی از همان نقش های مهمان هستم و اگر اشتباه نکنم از قسمت ۱۵ تا ۱۶ وارد ماجرا می شوم و احتمالاً تا قسمت ۲۳ یا ۲۴ ام حضور دارم، البته هنوز نویسنده ها در حال نگارش هستند و ممکن است تغییراتی ایجاد شود به همین دلیل نمی توانم دقیق صحبتی درباره این موضوع کنم.

 

 به سوال اول برگردیم. داشتید از ماجرای پذیرش این سریال می گفتید.

ـ بله، به هر حال وقتی درباره نقش با آقای کریمی و دستیارشان صحبت کردیم، من از کار خوشم آمد، فیلمنامه را خواندم و حس کردم که این نقش، نقش خوبی است و بازیگر را درگیر می کند و روی مخاطب نیز اثر می گذارد.

 

 و این نقش چه ویژگیهایی دارد؟

ـ مسعود در این سریال کاراکتری است که مقداری مشکلات فیزیکی دارد. دیدش با اشکال مواجه است و روحیات خاص خود را دارد، در کل این شخصیت، نقشی بود که به جهت ویژگی ها و شرایطی که دارد، من احساس کردم که می تواند جای کار داشته باشد. این کاراکتر بابت همین شرایط، نگاهش مقداری به جهان اطرافش تغییر کرده. کمی بدبین و نا امید است و همه این ها باعث می شود تا همانطور که گفتم بشود روی آن تمرکز و کار کرد. همه این ها دلیلی بودند که مجاب شدم تا این وقفه کاری در تلویزیون را کنار بگذارم و این کار را بپذیرم.

 

 کمی هم از گروهی بگویید که در این سریال با آنها همبازی شده اید، می دانم که قبل تر تجربه کار با برخی از آنها چون پرویز پورحسینی و… را داشته اید، این آشنایی و شناخت از بازیگر مقابل چه قدر در روند کار موثر است؟

ـ بله، پیش از این در سریال «مریم مقدس» با آقای پورحسینی کار کردیم، با آقای بهرام ابراهیمی نیز در تئاتر همکاری داشتیم و با خانم مهتاش نجومی نیز در چند کار بازی کردیم و درسریال «عصر پاییزی» ایشان نقش مقابل من بودند.

این آشنایی ها قطعاً بی تأثیر نیستند، چون اینکه تو بازیگران مقابلت را از قبل می شناسی موجب می شود تا در بخشی از بد و بستان ها سر صحنه و کار راحت تر باشی، اما در کل تفاوت چندانی ندارد، چون حتی اگر بازیگرانی که از آنها شناختی نداریم نیز رو به روی هم قرار بگیرند، در تمرین ها و جلساتی که گذاشته می شود، سبک بازی همدیگر را پیدا می کنند و متوجه می شوند که چه طور باید مقابل هم کار کنند، ولی وقتی این شناخت از قبل وجود داشته باشد همانطور که گفتم این داد و ستد راحت تر اتفاق می افتد.

 

 و رفتن جلو دوربین رضا کریمی چه ویژگی هایی دارد؟

ـ آقای کریمی کارگردان خوبی هستند و من زمانی که تعدادی از کارهای ایشان را دیدم، آنها را دوست داشتم و با فضای موجود در آنها ارتباط برقرار کردم.

 

علاوه بر این همیشه فکر می کردم که خوب است مجالی پیش بیاید تا ما بتوانیم با هم تجربه ای داشته باشیم و در این کار این اتفاق افتاد. حال امیدوارم که تجربه های بعدی هم به خوبی اتفاق بیفتد، چون تا الان که من از این کار ناراضی نبودم.

 

 شما سال ها است که تجربه حضور در سینما و تلویزیون را داشته اید و در هر ۲ مدیوم نیز آثار قابل توجهی را کار کرده اید. این حضور منهای چند سال اخیر که بیشتر به سینما اختصاص داشت، تقریباً در هر ۲ حوزه با هم پیش می رفت، می خواهم بدانم که شما در کل ترجیح و اولویتی برای فعالیت بیشتر در یکی از این فضاها دارید؟

سینما و تلویزیون ۲ مدیوم متفاوت هستند و این تفاوت هم از لحاظ اجرایی است و هم از جهت مخاطبینی که دارند، به نظر من هر کدام از این ۲ حوزه در جایگاه خودشان بسیار مهم هستند. همه تلاش من هم این است که اگر قرار شد در هر یک از این مدیوم ها فعالیت کنم، کارم را درست انجام دهم. نقشی که به عهده دارم را دقیق و صحیح اجرا کنم و تعامل خوبی با گروه، کارگردان، نویسنده و… داشته باشم. این ها مواردی اند که برای من اهمیت دارد. و این که بخواهم بگویم کدام برای من ارجحیت دارد واقعاً نمی دانم، اما می توانم بگویم در هر کدام که احترام بیشتری برای من قائل باشند، هر حوزهای که ارزش آدم ها بیشتر صحه بگذارند و در آنها مهم، اتفاقات هنری و فرهنگی باشد که رخ می دهد. ارجحیت را این ها برای من تعیین می کنند. البته آنچه که واضح و مبرهن است، این است که در این سالها تلویزیون مقداری به دلایلی شاید آن جایگاهی که چندمین سال گذشته داشت را از دست داد،

 

اما فکر می کنم با یک برنامه ریزی درست، زمان بندی دقیق سرمایه گذاری های به جا و اینکه آدم هایی انتخاب شوند که کارشان را بلد باشند و تصمیمات باری به هر جهت نباشد، تلویزیون باز هم می تواند به روزهای اوجش برگردد. این رسانه در حال حاضر به یک اتاق فکر قوی و مدیران جسوری دارد که با تمرکز روی اتفاقات خوب حال آن را تغییر دهند. من مدتی پیش شنیدم ۱۲۸ سریال قرار است در تلویزیون ساخته شود، به عقیده من این تعداد کمی زیاد است، چرا که اگر ما تمرکزمان را روی ۶۰، ۷۰ سریال بگذاریم،

 

می توانیم بودجه موجود را بین همین تعداد کار تقسیم کنیم و افرادی را بیاوریم که به کارشان کاملاً مسلط هستند تا این که مخاطبی که بخشی از آنها از دست رفته اند، دوباره برگردند. این درست است که تلویزیون باید آگاهی هایی به مردم دهد و برنامه هایی را در این راستا بسازد، ولی همه ماجرا این نیست، بلکه در بخشی مردم باید با تلویزیون وقتشان را به شکل درست و هیجان انگیز بگذرانند، طوری که آنها تشویق شوند که دیدن یک برنامه خوب را ادامه دهند، حال آن برنامه می تواند سریال، فیلم، مستند، گفت و گو یا هر چیز دیگری باشد، اما در کل باید کمی از این برنامه های کلیشه ای و یکنواخت دوری کرد. در این راستا حتی الگو برداری از برنامه های موفق کشورهای دیگر نیز هیچ اشکالی ندارد، ما می توانیم آنها را ایرانیزه کنیم و متناسب با فرهنگ خودمان تنها از بخش های جذاب آنها استفاده کنیم. از همین رو با تغییر شرایط کنونی می توانیم انتظار داشته باشیم که تلویزیون باز هم به دوران طلایی خود برگردد.

 

 جدا از فضایی که در ۲ مدیوم سینما و تلویزیون وجود دارد، بحث تفاوت در نقش هایی که هر بازیگری انتخاب می کند، موضوعی است که باعث می شود آن بازیگر یا به تکرار بیفتد و یا از آن فاصله بگیرد، شما نیز در پرونده کاریتان نقش ها و فضاهای گوناگونی را تجربه کرده اید، می خواهم بدانم خود شما چه قدر به این موضوع اهمیت می دهید و اصلاً دغدغه عدم تکرار در نقش هایی که بازی می کنید را دارید؟ چون متأسفانه مدت ها است که وقتی یک بازیگر نقشی را خوب بازی می کند مدام در همان حوزه به او پیشنهاد داده می شود. 

ـ بله درست همینطور است و من همیشه از این اتفاق فراری بوده ام، به همین دلیل مدتی بود که کار بلندی رادر تلویزیون نپذیرفته بودم و به دنبال یک اتفاق متفاوت می گشتم. من همیشه معتقد هستم فارغ از شعارهایی که وجود دارد، هر کاری که انجام می دهیم، مثل یک کلاس درس است و یک نفر هیچ وقت نمی خواهد در یک کلاس درجا بزند و شما هم اگر یک نگاه اجمالی به کارنامه من داشته باشید، همانطور که گفتید، متوجه می شوید که همیشه تلاش کردم تا کارهای متفاوتی را بازی کنم، یعنی به طور کلی من نقش عباس میرزا را بازی کردم، از سوی دیگر نقش یک خواننده را در سینما ایفا کردم، همچنین کاراکتر من در سریال های «زیر تیغ»، «ساعت شنی»، «مشق عشق» و… همیشه به گونه ای بوده اند که هیچ کدامشان به دیگری شبیه نبودند. در کشور ما همانطور که گفتید زمانی که یک بازیگر به خصوص کسی که اوایل کارش است، اگر نقشی را خوب بازی کند، من بعد تمام پیشنهادات در همان فضا به او داده می شود. این کار بازیگر را سخت می کند، یعنی آدم باید جرأت نه گفتن را داشته باشد و این را ثابت کند که حاضر نیست در هر کاری حاضر شود.

 

 در بین کارهای اخیر شما از فیلم «رگ خواب» نمی شود گذشت، کسی هم از نقشتان در این کار و درگیری حسی بگویید که به جهت میزان احساسات موجود در کل کار قطعاً برای بازیگران از جمله شما ایجاد شده بود. همچنین بگویید چطور به نقش هایتان چه در «رگ خواب» و چه در دیگر آثاری که دارید نزدیک می شوید و آن را به شکل باور پذیری ارائه می دهید؟

ـ «رگ خواب» واقعاً کار خاصی بود و خوشبختانه وقتی شما در کاری حاضر می شوی که کارگردان ماهری مثل آقای نعمت الله بالای سر آن هست، می توانی راحت خودت را به دست او بسپاری. ما هم در این گروه بعد از صحبت هایی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که قرار است یک کار اثر گذار و قوی ارائه دهیم. نقش کامران هم در «رگ خواب» یک نقش بسیار متفاوتی بود که آن را ایفا کردم. من هم با وجود چرخشی که در شخصیت این کاراکتر بود آن را دوست داشتم و خوشبختانه ارتباط بین من و نقش آن قدر خوب برقرار شد و با کمک آقای نعمت اله خیلی خوب جلو رفتم، تا جایی که این چرخش را نیز دوست دارم، البته ای حرفها بدین معنا نیست که بخواهم خودم را تأیید یا تکذیب کنم بلکه تنها از نظر حرفه ای و تکنیکال این موارد را مطرح کردم. درکل آن نقش یا باید خیلی خوب از آب در می آمد یا با یک اجرای ضعیف رو به رو می شد، اما به لطف خدا، نگاهی که آقای نعمت الله به نقش داشت، متن خوبی که ما داشتیم و تعاملاتی که بین من و خانم حاتمی عزیز بود، موجب شد تا آن اتفاق خوبی که باید رخ دهد، من هم برای لحظه به لحظه آن تلاش کردم و ثانیه ای از آن نقش نیست که باری به هر جهت اتفاق افتاده باشد. همچنین با وجود این که «رگ خواب» بیست و چندمین فیلم سینمایی من است، اما هر روز که سر فیلمبرداری می رفتم آن قدر هیجان داشتم که فکر می کردید این اولین کار سینمایی من است. خودم هم در قبال این نقش طوری رفتار می کردم که تا حد امکان همه چیز در جهت درست و خوبی که باید پیش برود.

 

 و فیلم «آشوب» که در آن هم نقش متفاوتی داشتید، چه طور بود؟

ـ به عقیده من فیلم «آشوب» کمی مورد بی توجهی قرار گرفت، به عنوان مثال زمان اکران «آشوب» مناسب نبود، چرا که با انتخابات و روزهای تبلیغات ریاست جمهوری و… مواجه شد و اینها باعث شد فیلم نتواند آن جایگاهی که باید را کسب کند.

 

حال قرار است که این کار در چند قسمت در شبکه خانگی منتشر شود، چون فیلم «آشوب» این صد و چند دقیقه ای که در سینما دیده شد نیست و زمانش خیلی بیشتر از این بود، به همین دلیل مجموعه ای پر و پیمان تر از سینمایی که بود در شبکه نمایش خانگی عرضه خواهد شد.

 

 جدا از نقش شما، در کل ساختار این فیلم متفاوت و جدید بود.

ـ بله، دقیقاً، اصلاً جای همچین فیلم هایی همیشه در سینما و تلویزیون ما خالی است برای آن که این دست کارها به زمان خاصی تعلق دارند که سازندگان خیلی به سمت آن نمی روند، چون ساخت آنها کار سختی است و نیاز به طراحی و فکر دارد و در «آشوب» این اتفاق ریز به ریز افتاد. مردمی هم که این کار را دیدند کاملاً متوجه این زحمتی که از طرف من و گروه برای نقش و فیلم کشیده بود، شدند.

 

 در آخر بگویید به غیر از «گمشدگان» پیشنهاد و کار دیگری دارید که از آن بگویید.

ـ در حال حاضر هنوز مشغول کار دیگری نشدم، اما ۲ نمایشنامه برایم فرستاده شد که مشغول مطالعه آنها هستم و در حوزه سینما نیز صحبت هایی درباره یک کار کرده ایم که هنوز قطعی نشده است و مضاف بر این ها پیشنهادی از طرف یک سریال تلویزیونی نیز داشته ام که تکلیف آن هم هنوز کامل مشخص نشده است، چرا که دلم نمی خواهد ۲ سریال پشت سر هم بازی کنم، مگر آنکه نقش های موجود در آنها با هم کاملاً متفاوت و قابل توجه باشد.

 

 

 

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش