پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۵۰ - ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۱۲۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

الیکا عبدالرزاقی:

می ترسم پایم را در «خندوانه» بگذارم!

الیکا عبدالرزاقی:,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«من کمی بیم دارم که پایم را در «خندوانه» بگذارم زیرا از ری‌اکشن مر‌دم می‌ترسم.»

به گزارش صبا،الیکا عبدالرزاقی این روزها در سریال «آرمان۲» به کارگردانی احسان عبدی‌پور و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی ایفای نقش می‌کند. عبدالرزاقی را عمدتا با کارهای طنز مهران مدیری می‌شناختیم اما او با بازی در سریال«گاهی به پشت سر نگاه کن» ساخته مازیار میری توانایی خود را در ایفای نقش‌های جدی و درام نشان داد. پس از آن سریال، نقش جدی بعدی که عبدالرزاقی به عهده گرفت در «آرمان۲» بود. گرچه این سریال کمیک است اما عبدالرزاقی نقشی کاملا جدی در آن دارد. «صبا» گفت‌وگویی در این خصوص با الیکا عبدالرزاقی داشته است که در ادامه می‌خوانید:

 

سریال «آرمان‌۲» کاری کمدی است اما نقش شما در آن جدی و واقعی است‌، مخاطبان شما را اغلب به عنوان بازیگر کارهای کمدی می‌شناسند، در ابتدا راجع به نقش خود در این مجموعه به ما توضیح دهید.

من در این مجموعه نقش ناهید را بازی می‌کنم. برای بازی در این نقش ابتدا به من فکر نشده بود چون سریال کمدی است و نویسنده‌ها برای کس دیگری آن را نوشته بودند، اما احسان عبدی‌پور از من خواست که این نقش را بازی کنم. برای اولین بار است که در یک سریال کمدی من نقشی جدی دارم.

 

چطور به این پروژه معرفی شدید؟

این خواسته احسان عبدی‌پور بود. به‌هر‌حال نویسنده‌ها ذهنیتی دارند و کاراکتر ناهید را دختری در رده سنی ۱۹، ۲۰ سال در‌نظر‌گرفته بودند. در آن‌زمان هم حدود سه تا چهار قسمت سریال نوشته شده بود. اما زمانی که قرار شد بازیگران را انتخاب کنند گزینه احسان عبدی‌پور برای این نقش من بودم و از‌این‌رو یک سری تغییرات هم به وجود آمد.ضمن این‌که در ابتدا اصلا فیلمنامه‌ای وجود نداشت که به ما بدهند. الان همه سریال‌ها این‌طور شده و کلا، سه تا چهار قسمت را می‌دهند و مابقی را در ادامه کار می‌نویسند. این رویه خیلی بد و دردناک است. زیرا بازیگر نمی‌تواند راکورد بازی خودش را حفظ کند. باید یک متوسطی را رعایت کنند تا پرش و پراکندگی بازی وجود نداشته باشد. چون بازیگر از عاقبت نقشش خبر ندارد. عموما چیزی که وجود دارد این است که ما یک آنتن داریم و فیدبک تماشاچی باعث می‌شود نویسندگان بر آن مبنا بنویسند. همچنین تیم نویسندگان، سر صحنه و پشت صحنه حضور دارند و بازی بازیگر ارتباط مستقیمی با کارگردان و نویسنده دارد. در این میان برخی هم پیشنهاداتشان را می‌دهند و نویسنده‌ها خط قصه را می‌نویسند، خیلی وقت‌ها هم اصلا نظرات کسی را گوش نمی‌دهند. چیزی که وجود دارد این است که بر آن مبنا می‌شود تغییرات هم داد. مثلا اگر سوالی برای کسی پیش بیاید همان موقع نویسنده هست و می‌تواند از او بپرسد. البته در مورد این پروژه بلاتکلیفی فیلمنامه با تغییرات متعدد لوکیشن همخوانی نداشت و ما را گیج کرده بود.چون وقتی کلیت قصه مشخص باشد بازیگر می‌داند که کدام سکانس را چطور باید بازی کند. اخیرا این کار را زیاد انجام می‌دهند که با یک سینابس یا با دو سه قسمت شروع می‌کنند و این لطمه زیادی به کار می‌زند.این روند به همه فشار می‌آورد؛ از تهیه‌کننده و کارگردان گرفته تا بازیگران و عوامل.

 

شما کمتر نقشی جدی در تلویزیون داشته‌اید و آخرین کارتان سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» ساخته مازیار میری بود. شما در آن سریال توانایی خود را برای بازی در نقش‌های جدی نشان دادید. پیشنهاد‌ها بیشتر به سمت نقش‌های کمدی می‌رود یا جدی؟

من عموما کار کمدی با آدم‌های دیگری انجام نداد‌ه‌ام و فقط با مهران مدیری در این زمینه کار کرده‌ام. کارهای دیگری که پیشنهاد شده یا در سلیقه من نبوده یا به نتیجه نرسیدیم و یا نقش زن در آن سریال کمدی نقش منفعلی بوده که دوست نداشتم بازی کنم. زیرا در حداقل کارهایی که با مهران مدیری داشته‌ام زن یکی از نقش‌های محوری ماجرا بوده است. «گاهی به پشت سر نگاه کن» کاری بود که بعد از مدت‌ها پیش آمد. برای بازی در این پروژه افشین هاشمی مرا به مازیار میری معرفی کرد و میری هم به من اعتماد کرد و آن نقش را به من سپرد. البته فیدبک خوبی هم گرفتم. پیشنهاد بعدی‌ام پنج قسمت از یک مجموعه به کارگردانی بیژن میرباقری بود که در آن‌جا نیز نقشی جدی داشتم. پیش از این احسان عبدی‌پور فیلم سینمایی«تیک آف» را داشت که من چون همزمان در تئاتر آتیلا پسیانی بودم و قرار بود برای بازی در آن به بوشهر بروم امکانش را پیدا نکردم. در آن‌جا هم نقشم جدی بود.

 

از قبل با احسان عبدی‌پور آشنایی داشتید؟

نه من هیچ آشنایی با احسان عبدی پور نداشتم و او از طریق یکی از دوستان مشترک ما، سیامک مردانه با من تماس گرفت و پیشنهاد این نقش را به من داد. من خیلی متاسف شدم که نتوانستم در آن بازی کنم چون فیلم«تنهای تنهای تنها» را از او دیده بودم و تعریف‌های زیادی درباره خودش شنیده بودم. مثلا این‌که او کارگردان جوان با استعدادی است. اما آن‌زمان امکان این همکاری به وجود نیامد.

 

در واقع تجربه عبدی‌پور در «تنهای تنهای تنها» و تعاریفی که از او شنیده بودید باعث شد با او همکاری کنید؟

یکی از چیزهایی که موجب همکاری ما شد، صمیمیت، شور و نشاط و پر‌انرژی بودن او بود. عبدی‌پور خیلی با‌سلیقه است و کارمندی کار نمی‌کند که مثلا سکانسش را ضبط کند و دنبال کارش برود. ما برای هر سکانس با هم گفت‌وگو و مذاکره می‌کردیم و بعد از این‌که به نتایج نهایی رسیدیم آن را اجرا می‌کردیم. یعنی دقیقا همان کاری که در تئاتر اتفاق می‌افتد در این‌جا هم اتفاق می‌افتاد. ما همه تلاشمان را کردیم که کار خوبی باشد. در ابتدا برای من سخت بود در کاری باشم که فقط یک سینابس و سه قسمت از آن را دارم اما با روحیه‌ای که از عبدی‌پور دیده بودم، خواستم که با او کار کنم.

 

زمانی که شما از گروه «دورهمی» جدا شدید گفتید که قرار است در پروژه دیگری حضور داشته باشید اما ما ندیدیم که شما در کار دیگری باشید. از آن گروه جدا شدید چون بخش نمایشی افت کرده بود یا این‌که مهراب قاسم‌خانی دیگر در آن کار نبود؟

مهراب قاسم‌خانی خیلی پیش‌تر از کار جدا شده بود. در واقع این‌کار را او جمع کرد و حتی با مهران مدیری تماس گرفت و ما هم خیلی خوشحال شدیم که دوباره با هم کار می‌کنیم. به دلیل مشکلاتی که به وجود آمد مهراب قاسم‌خانی و به تبع آن شقایق دهقان از پروژه جدا شدند. اما بقیه جدا نشدند. تا روز آخری که حدودا ۱۲ مهرماه بود، کار متوقف شد و مهران مدیری رفت تا فیلم سینمایی‌اش را بسازد. در این میان ما می‌توانستیم سراغ پروژه‌های دیگری برویم. من به سریال «ماه تی‌تی» کار داود میرباقری پیوستم و تا ۱۷ جلسه هم در آن کار فیلمبرداری داشتم، که بعد از آن متاسفانه پروژه کلا‌ متوقف شد. سپس در کار بیژن میرباقری حاضر شدم. زمانی که دوباره خواستیم به «دورهمی» برگردیم خیلی از بازیگران پراکنده شده بودند. مثل محمد نادری که تئاتری روی صحنه داشت. علاوه بر آن چند نفر دیگر هم نبودند،من هم این وسط نمی‌توانستم به پروژه برگردم زیرا وقتی محمدنادری نبود من در آن‌‌جا کاری نداشتم مگر این‌که در هئیت و ظاهر دیگری بازی می‌کردم.

 

چیزی که وجود دارد این است که بخش نمایشی به دلیل بزرگی و عظمتی که دارد با دو هنرپیشه خیلی کم‌جان می شود و خلوتی فضا به‌وجود‌می‌آید. اما دورا‌دور در جریان این برنامه بودم. زمانی که ما بخش نمایشی را اجرا می‌کردیم پارت‌های پلاتوگونه مهران مدیری خیلی برای مخاطبان جذاب بود.

 

شما در فصل‌های قبلی«خندوانه» استندآپ‌کمدی اجرا کردید. در این دوره از برنامه جوانان مستعدی حضور دارند که استند‌آپ‌کمدی اجرا می‌کنند. اجرای آن‌ها را دنبال می‌کنید؟سطح آن‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

طبیعتا خیلی‌ها، خیلی استعداد دارند اما چیزی که در این برنامه لحاظ شده حضور افراد با فرهنگ است. یعنی هر آدمی با هر پیشینیه‌ای صرفا به خاطر این‌که با‌نمک است به برنامه نمی‌آید تا با یک تصوری بیاید و با یک توهمی بیرون برود. من فکر می‌کنم افرادی که انتخاب شده‌اند اتفاق خوبی در زمینه استند‌آپ‌کمدی برای همه ما که در این زمینه نوپا هستیم خواهند بود. ولی بسیار کار سخت و پرفشاری است. خود من کمی بیم دارم که پایم را در «خندوانه» بگذارم زیرا از ری‌اکشن مر‌دم می‌ترسم. برنامه «خندوانه» تلاش ‌می‌کند فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببرد. اما فرهنگ عمومی جامعه هنوز پذیرای این حجم از شوخی نیست. ما هر‌ وقت با هر‌کسی شوخی کرده‌ایم ناراحت شده است. متاسفانه ذهن ما باز نیست و احساس می‌کنیم همه می‌خواهند به ما توهین کنند و ما را زیر سوال ببرند. البته سیاستگذاری‌ها هم باعث شده این اتفاق بیفتد وگرنه قاعده‌اش این است در قرن بیست‌ویکم ما یک جامعه پیشرفته باشیم و به پنجاه سال عقبت‌تر برنگردیم.

 

درحال‌حاضر تئاتری روی صحنه دارید؟

نمایش«فعل» کاری از محمد رضایی راد با اجرای من، باران کوثری، احمدساعتچیان و میلاد رحیمی، آذر‌ماه در سالن چهارسو روی صحنه خواهد رفت.

 

 

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۴
جدیدترین
قدیمی ترین
أينجاس كه بائس كفت وا
خانم عبدالرزاقی بهتره توی برنامه مسخره
درورد بر این بازیگر خوب سینمای ایران
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش