دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۵:۲۶ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۹۸۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

علیرضا خمسه: زشت بودن من باعث شد که تلاش بیشتری کنم که در جامعه دیده بشوم

علیرضا خمسه,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
علیرضا خمسه ایفای نقش جدی را جزو چالش‌های بزرگ حرفه‌ای‌اش دانست و حضور در سریال «میکائیل» در نقش «آقاخان» را موفقیت خود خواند.

به گزارش ایسنا، خمسه هم اکنون به خاطر پخش سریال‌های «میکائیل»، «مرد هزار چهره» و «عصر پاییزی» از جمله بازیگرانی است که با مخاطبان آی فیلم همراه است.

 

علیرضا خمسه با بیان اینکه مادرم می‌گفت که پسر زشتی هستم، در پاسخ به این سؤال که چطور با این اوصاف پا به عرصه‌ای گذاشتید که یکی از نیازهای اولیه آن چهره زیبا است، گفت: این برداشت، برداشت صحیحی از حرفه بازیگری نیست. الان که به تئاتر می‌روم، تمام بازیگران از نظر من زیبا هستند. حالا ممکن است زیبایی بصری داشته باشند، ممکن است نداشته باشند. من به عمق بازی و عشق آن‌ها نگاه می‌کنم. زشت بودن من باعث شد که تقلا و تلاش بیشتری کنم که در جامعه دیده بشوم و مردم من را بپذیرند.

 

این بازیگر کمدین که در سریال‌های «میکائیل» و «مردهزار چهره» نقش جدی بازی کرده است، درباره‌ی نقش آقاخان در سریال میکائیل گفت: نقش «آقاخان» را با علاقه تمام انتخاب کردم و این موضوع در نظرم بود که مخاطبی که چند وقتی است من را با نقش طنز مثل «بابا پنجعلی» می‌بیند، حالا می‌خواهد من را با یک نقش کاملا جدی ببیند و این موضوع برای خودم یک چالش بزرگ بود که فکر می‌کنم با موفقیت انجامش دادم و مردم نقش «آقاخان» را پذیرفتند.

 

وی با اشاره به اینکه بنابراین باورم این است که اگر می‌خواهم کمدین خوبی باشم باید تراژدی و کمدی را خوب بازی کنم، افزود: اصولاً لفظ کمدین به کسی اطلاق می‌شود که همزمان کمدی و تراژدی بازی می‌کند و در فرانسه به کسی که کارهای خنده‌دار بازی می‌کند، کمیک می‌گویند ولی کمدین کسی است که تراژدی هم خوب بازی می‌کند. مثلا مهدی هاشمی و پرویز پرستویی را مثال می‌زنم یا بازیگران خیلی خوب دیگر که کمدی را همانقدر خوب بازی می‌کنند که تراژدی را.

 

خمسه که دوره حرفه‌ای پانتومیم (زبان بدن) را در فرانسه فراگرفته است و در این زمینه تلاش زیادی کرده، دراین باره گفت: همان سال‌ها که فرانسه رفتم سعی در یادگیری این هنر کردم و بعد از آن فکر می‌کردم که این نکته را باید در ایران هم راه بیندازم که نیازی به دیالوگ گفتن زیاد نیست و ما شیوههایی را می‌توانیم یاد بگیریم که از آن طریق در گوشه‌ای از صحنه باشیم ولی سخن زیادی بگوییم.

 

وی با اشاره به اینکه جمله «حضور بازیگر مهم تراز کلام اوست» چکیده آموزه پانتومیم است، گفت: بازیگران نیاز دارند به پانتومیم و وقتی در فیلم «من زمین را دوست دارم» بازی کردم، فرصت استفاده از این هنر را به‌دست آوردم.

 

بازیگر سریال «مرد هزار چهره» تصریح کرد: بعضی وقت ها هم بود که نقش‌هایی به من پیشنهاد می‌شد که هیچ حرکتی نداشت مثل باباپنجعلی. نقش بابا پنجعلی هم یکی از شیوه‌های بازیگری است که خودم خیلی دوست دارم در سریال «مرد هزار چهره» هم وقتی آقای مهران مدیری آن شخصیت را به من پیشنهاد داد، به من گفت اصلا نگران نباش که برای این نقش یک دوبلور با صدای بم در نظر گرفتم. برای من خیلی جای تعجب داشت که چرا من نباید به صدای شخصیتم توجه کنم، و صدای او را از خودم ساختم و مهران مدیری بعد از اولین سکانس گفت من همین صدا را می‌خواستم.

 

خمسه که این روزها مشغول بازی در «پایتخت ۵» است، گفت: من و بقیه اعضای گروه «پایتخت»  سخت مشغول فیلمبرداری سری پنجم این سریال هستیم تا عید نوروز مهمان خانه‌های مردم بشویم. به نظر من «پایتخت ۵» سریال خیلی جذابی است و مردم قطعاً از آن استقبال می‌کنند.

 

 

 

  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱۵
غیر قابل انتشار: ۱۷
جدیدترین
قدیمی ترین
شما میگویید این نقش را دوست دارید. باید هم دوست داشته باشید . چرا که نه ؟ راحت و بدون زجمت، بیشترین کاری که میکنید بطرزی زننده راه میروید و هر وقت دوست داشتید یکی دو کلمه دیالوگ بگوئید وآخر سر هم دیتمزد یک هنر پیشه درجه یک را بگیرید . مسافرت داخل و خارج بدوید و در تین طاشفتهوبازار فیلمسازی بک نقش راحت و بدون حتی کوچکترین حرکت فیزیکی. کوچک شماردن مردم را نزد حود نگه دارید و در مصاحبه ها عنوان نکنید. راستی میدانید مردم چرا با دیدن شما در کوچه بازار میگویند ناهار نخوردم ؟ چون چیز دیگری از شما ندیدند. اگر همین نقش را در یک سریال کم طرفدار و غیر از پایتخت بازی کرده بودید...؟ آیا حقیقتا خیال کردید مردم از این نقش راضی هستند ؟ نخیر اصلا. چون این نقش در یک سریال پرطرفدار وجود داشت مورد اقبال کلی فرار گرفت و گرنه ضعف و افت بازیگری مثل شما بشدت نمایان میشد. یکبار دیگر کل سریال را با دقت و بدون هیچ تعصب و خودخواهی نگاه کنید و خود را داوری کنید. بخصوص چند پلان را که یکی از آنها در پایتخت سه بود آنجایی که در کنار کرسی ایستاده و نقی را تشویق میکنید ! و فهمیمه میخواهد ساکتتان کند ولی نمیشود و مرتب یک شعار ورزشی نامفهوم میدهید و دستانتان را بالا پایین میکنید ! این شخص علیرضا خمسه است ؟! حیف شد کاش در اوج خداحافظی میکردید.
در جایی خواندم که آقای خمسه فرمودند مردم از این نقش خوششان آمده و وقتی در کوچه و خیابان سوال میکنیم همه مردم از این نقش ابراز رضایت میکنند. جناب خمسه شما انتظار داشتید که وقتی در مقابل یک بازیگر پرطرفدار و پرسابقه مثل شما قرار میگیرند از او انتقاد کنند ؟! اگر میگویند ( ناهار نخوردم ) به این حاطر است گه حرف دیگری نمیزنید !! این سریال پرطرفدار است و بقینا یکی از معدود ضعفهای آن در بخش بازیگری نقش پنجعلی است. اگر بین مردم نظر خواهی شود که بین بازیگران سریال باید حتما یکنفر را حذف کنیم ، شک نکنید بین نقشهای اصلی نقش پنجعلی را انتخاب میکنند . تز تقای خمسه خواهش میکنیم دیگر زیر بار این نقش نروید حقیقتا بدجوری تو ذوق مروم میخورد.مثلا وقتی داریم با دقت به حرفها و باز بازیگران فیلم نگاه میکنیم یکدفعه پنجعلی یک کلمه بیربط آدم را شوک زده میکند و همه نوچ نوچ میکنند.
من هم مووفقم که این نقش در شان و مقام آقای خمسه نیست. شاید بچه های کوچک با دیدن پایتخت یک تا سه جمله ( ناهار نخوردم ) را مدتی ورد زبانشان کردند ولی یک سوال از استاد خمسه دارم. به نظر شما که یک عمر تجربه کمدین را در سابقه خود دارید، چه طنزی در یک پیرمردی میبینید که آنطور راه برود و برای اینکه بیاد تماشاچی بیاندازد که من هم هستم بگوید : ناهار نخوردم ؟ یا در یک قسمت ۴۰ دقیقه فقط سکسکه کند ؟ آنهم در یک سریال پنجگانه و حداقل بیست قسمت به بالا ؟ بدون کوچکترین نغییر در راه رفتن و حرف زدن ؟ شما کمدین هستید آیا وقتی این نقش را به شما دادند هیچ نظری ندادید ؟
از طرفداران قدیمی آقای خمسه هستم و تمامی فیلمهای استاد را دیده و آرشیو کرده ام و میخواهم به عنوان یک طرفدار کمی از ایشان انتقاد کنم. آقای خمسه، شما یک کمدین صاحب سبک هستید و بهتر میدانید که یک نقش بسیار راحت و کمرنگ مثل بابانجعلی را میشد به یک هنرور آماتور داد که آنطور راه برود و در کل یک سریال چند قسمتی جند دقیقه دیالوگ تکراری ( ناهار نخوردم ) را اجرا کند . شما استاد کمدین هستید و از شما بعید بود که در یک سریال پرطرفدار کم طرفدارترین نقش را بازی کردید. به خاطر احترام و دیدن نقشهای بیاد ماندنی مثل دو نفر و نصفی و جیب برها به بهشت نمیروند و مهریه بی بی و ...که در ذهن بینندگان مانده مردم قطعا از شما در تلوزیون و کوچه بازار انتقاد نخواهند کرد ولی به عنوان یک تماشاگر و طرفدار شما راست میگویم که نقش پنجعلی و طرز راه رفتن و حرف زدنش سوهانی است بر اعصاب تماشا گران یک سریال موفق و شاید از معدود نقاط ضعف آن. خواهش میکنیم این نقش را از پرونده پربار و موفق خود حذف کرده و یک نقش بهتر و پر رنگ تری را قبول کنید.اگر در فضای مجازی در باره ضعف و انتقادات به سریال پایتخت پنج چرخی بزنید متوجه میشوید که بیشترین انتقادات از بودن یک پیرمرد اعصاب خورد کن به نام پنجعلی است که ظاهرا یک نقش تحمیل شده به سریال است که کمترین نقش در داستان فیلم ندارد و فقط باید باشد که کمی از وقت فیلم را بکشد.یکروز وقت بگذارید و پایتخت پنج و نقش خود را با دقت بررسی کنید، آیا کوچکترین طنزی در آن میبینید ؟ قدر خود را بیشتر بدانید و این نقش در شان شما نیست .
زشت ترین نقش برای یک طناز با تجربه. حیف تز آنهمه تجربه که ارزان فروحتید.پنجعلی بدترین نقشی بود که قبول کردند
ماهها منتظر پخش پایتخت پنج بودیم تا در ایام عید باز هم این سریال کمی شادی و سرگرمی به منازل بیاورد متاسفانه پایتخت پنج بدجوری به برجک ما زد ! و شاهد یک سریال سردر گم و خسته کننده بودیم که با اتلاف وقت و پرگویی های چند بازیگر اصلی مثل نقی و همسر و خواهرش دقایق و ساعات زیادی از مردم گرفت و میشود گفت در جمع میلیونها ساعت از مردم ایران را گرفت و بقولی وقت کشی کرد. تا قسمتهای آخر که فیلم پر بود از نواقص داستانی و فنی و بازیگری ، و چند قسمت آخر هم که رامبو بازی نقی و نمایش جنگ با داعش دست و پا چلفتی و خنگ که مغلوب دو نفر غیر نظامی شدند، زحمات بجه های مدافعین حرم را نادیده و کم اثر کرد. از استاد خمسه متفجب هستیم که چرا انقدر خود را ارزان فروختند ؟! یک نقش بسیار ضعیف را قبول کردند که هر شهروند عادی هم میتوانست آنرا بازی کند ( زشت راه برود و با ظاهری ژولیده چند جمله همیشگی بگوید و غذا بخورد و بخوابد )!! از ایشان بعید بود. بازیگران بسیار زیاد شدند و همین مسئله باعث شده داستان بسیار کند و کشدار پیش برود ! چه اصراری به وجود چهار پنج بازیگر است وقتی که هیچ تاثیری در کل داستان و ماجراهایش ندارند ؟ نه دیالوگی میگویند و نه اجازه دارند با بازی خودی نشان دهند. از یاد نبریم که پایتخت به خاطر همان ساده گیهای یک خانواده شهرستانی و مسافرتها با یک کامیون و اتفاقهای بامزه در جاده و یا در همان محیط گرم و دوست داشتنی یک شهر کوچک بود که انقدر موفق بود ولی الان آنقدر زیاد شدند که برای مسافرت باید در چند کوپه قطار جا شوند و همگی در یک خانه و دور هم نمیتوانند جمع شوند. ( پایتخت یک تا ۳ را بیاد بیاورید ). وقتی تعداد بازیگران که احتمالا به خاطر برخی مسائل مثل سفارش شدن و یا حتی رودروایسی به سریال تحمیل شدند دیگر خانواده نمیتوانند در یک خانه دور هم جمع شوند.ضربه بزرگی به فیلم زدند. اگر همینطور پیش برود سال به سال ضعیف و ضعیفتر خواهد شد.
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش