جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۵۴ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۲۳۲۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

نگاهی به كنشگری سياسی سلبريتی ها؛

محمدامين قانعی راد: هنرمندان از پوپوليسم فاصله بگيرند

محمدامين قانعی راد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

نمي‌آييم. اين پاسخ خانم‌ها و آقايان سلبريتي پشيمان به دعوت رييس‌جمهور براي شركت در ضيافت افطاري است. فضاي مجازي را پله كرده و قصد دارند كه بر بلنداي آن صداي نارضايتي‌هاي اقتصادي و اجتماعي مردم را فرياد كنند. از همين رو مي‌گويند كه # ما_به_افطاري_ رييس‌جمهور_ نخواهيم_ رفت اما نمي‌گويند كه با اين نرفتن چه گام موثري در جهت رفع مشكلات مردم برداشته مي‌شود. مي‌خواهند پيام نارضايتي مردم را به گوش دولت برسانند اما نمي‌دانند يا نمي‌خواهند بدانند كه پژواك اين صدا گوش همين مردم را كر مي‌كند.

 

تزريق حجم عظيمي از نارضايتي به مردم همه ماجرا نيست و نمي‌توان پالس‌هاي ناكارآمدي و ناتواني دولت را ناديده گرفت. محمد باقر نوبخت سخنگوي دولت هم در واكنش به همين پالس‌ها گفت: «ما تمام تلاش‌مان را كرديم كه مشكلات كشور حل شود. چه كاري را دولت انجام نداده است؟ چه كسي دوست دارد كه سفره مردم پربارتر نباشد؟ به ما بگويند چه كاري را بايد انجام مي‌داديم كه انجام نداديم؟ آيا سفره‌هاي مردم ارديبهشت ماه پارسال رنگين‌تر بود و امسال خالي‌تر شده است؟»

 

بايد به سوال‌هاي نوبخت اين سوال را هم افزود كه هنرمندان معترض به دولت از اين نحوه كنشگري چه سودي مي‌برند. محمد امين قانعي‌راد استاد جامعه‌شناسي مي‌گويد «بازيابي اعتبار». به چه قيمتي اما ؟ قانعي‌راد مي‌گويد «افزايش شكاف و گسست در جامعه». او معتقد است كه هنرمندان حتما راه و روش بهتري براي كنشگري سياسي دارند. از پايبندي به تعهدات اجتماعي در هنر خود گرفته تا ديالوگ با دولت. قانعي‌راد با تاكيد بر اينكه انتظار مي‌رود روشنفكران رفتار و رويكردي فراتر از توده داشته باشند از اين شيوه هنرمندان گلايه مي‌كند و مي‌گويد من هم با سينما قهر هستم اما قهر كه كاري از پيش نمي‌برد.

 

برخي از سينماگران و هنرمندان با انتشار پست‌هايي در فضاي مجازي دعوت رييس‌جمهور براي ضيافت افطاري را رد كرده‌اند. به نظر شما اين كنش آنها حاوي چه پيامي است؟

سينماگران طبق تعريف جزو قشر روشنفكر جامعه محسوب مي‌شوند و بايد تفاوت‌هايي با عموم جامعه داشته باشند. اينها يك قشر اجتماعي موثر هستند و نظرشان مي‌تواند الگو باشد لذا اكنون كه مي‌گويند به افطاري نمي‌رويم، بايد از آنها پرسيد كه چرا چند سال قبل آنقدر براي آقاي روحاني هورا كشيديد؟ اين چه نوع پايداري است؟ كنش سياسي نياز به پايداري دارد.

 

اين گروه هم مثل برخي ديگر از اقشار نقدهايي نسبت به وضعيت موجود جامعه دارند و اعلام كرده‌اند كه به خاطر مشكلات كنوني حاضر به حضور در مراسم افطاري رييس‌جمهور نيستند. به نظر شما پرهيز از حضور در مراسم افطاري و اعلام آن به اين شكل در فضاي مجازي چه سودي دارد؟ آيا كمكي به رفع مشكلات مي‌كند؟

اگر هم نقدي وجود دارد بايد رفتن خود را مشروط به اين مي‌كردند و مي‌گفتند كه مثلا چند نفر از نمايندگان ما مي‌خواهند ديدگاه‌هاي خود را نسبت به عملكرد دولت شما بيان كنند. به اين ترتيب ميان خود نيز دو دستگي ايجاد نمي‌كردند چون به هر حال يك سري از آنها به مراسم مي‌روند و يك عده هم نمي‌روند. اينطور نيست كه همه نروند. حتي معلوم نيست كه آنهايي كه نمي‌روند حتما به روحاني راي داده بودند و با اين جريان جلو آمده‌اند.

 

به اضافه اينكه هنرمندان بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه عرصه كتاب، سينما، تاتر، موسيقي و... با وجود همه محدوديت‌ها به نسبت هفت، هشت سال قبل بازتر شده است. تلاش دولت روحاني، وزارت ارشاد و مسوولان امر قابل لمس است و در حوزه صدور مجوز‌ها بهتر عمل كرده‌اند.

 

هنرمنداني كه مي‌گويند به افطاري نمي‌رويم مطالبات صنفي خود را طرح نكرده‌اند. اين گروه اتفاقا به مطالبات عمومي جامعه مثل مشكلات اقتصادي اشاره دارند. اين را بايد اقدامي در راستاي همصدايي با مردم تلقي كرد؟

اگر به خاطر مشكلات اقتصادي صرفا از دولت نقد مي‌كنند و همه مسائل را از چشم دولت مي‌بينند، نيز مشخص است كه ساختار اقتصادي كشور را نمي‌شناسند.

 

يعني شما با اين رويكرد مخالف هستيد؟

من به كنش انتقادي هنرمندان اعتقاد دارم اما مي‌گويم كه اين شيوه مناسبي نيست.

 

به نظر شما به عنوان يك جامعه‌شناس شيوه درست چيست؟

به نظر من يكي از ضرورت‌هاي جامعه مدني اين است كه هنرمندان نيز وارد ديالوگ با دولت شوند. حتي به دفاع از مردم. كنش انتقادي جنبه گفت‌وگويي دارد و بايد با شناخت و آگاهي در زمينه‌هاي مختلف همراه باشد. از هنرمندان انتظار نمي‌رود كه چريك باشند ولي انتظار مي‌رود زبان مردم باشند. اگر قرار است صداي مردم باشند بايد وارد گفت‌وگو شوند و حرف بزنند نه اينكه قهر كنند.

 

به اضافه اينكه بهترين ابزار آنها براي حرف زدن، توليدات خودشان است. نمي‌توان در سينما به دنبال فيلم‌هاي كوچه بازاري و باهدف بيشتر ساخت و به تعهدات اجتماعي بي‌توجه بود اما اينطور كنشگري سياسي كرد. در مورد افرادي كه گفته‌اند به افطاري نمي‌روند، صحبت نمي‌كنم و به‌طور كلي مي‌گويم. انتظار مي‌رود كه سينماگران در فرم هنري خود يعني همراه با ظرافت‌هاي محتوايي كه سينما مي‌تواند در بازنمايي ديدگاه‌هاي مردم، بازنمايي شرايط اجتماعي و انعكاس مطالبات مردم موثر باشد، به شيوه‌ هنرمندانه و به صورت محتوايي و معنايي كنش داشته و در جامعه اثرگذار باشند. اگرنه من هم با سينما قهر هستم و سينما نمي‌روم چون سينماي امروز ما از يك سو گرفتار دلقك بازي شده و از سوي ديگر يك سينماي منفي و نااميد‌كننده است. قهر كردن كه كاري از پيش نمي‌برد.

 

شما مي‌فرماييد كه هنرمندان بايد از طريق آثار خود نظرات‌شان را بيان كنند اما در همه جاي دنيا هنرمندان در مورد مسائل مختلف اجتماعي و سياسي اظهارنظر مي‌كنند.

بله، اظهارنظر مي‌كنند اما قرار نيست كه يك روشنفكر بزرگ مثل يك فرد عادي در خيابان داد و بيداد كند. اينجا خط و مرز بين روشنفكر و توده نامشخص مي‌شود. روشنفكران خط‌دهندگان به جامعه هستند.

 

سينماگران ايران كه همين چند ماه قبل فرياد «پشيمان هستم» مي‌زدند اما نه از فرصت گفت‌وگو با رييس‌جمهور براي بيان انتقادات استفاده كرده‌اند و نه به قول شما از هنر خود براي بيان مطالبات مردم استفاده مي‌كنند. به نظر شما سود آنها از انتخاب روش فعلي و اينطور مقابل دولت ايستادن چيست؟

مساله اين است كه تمامي گروه‌هاي اجتماعي ما با بحران مواجه هستند. يعني اين فقط آقاي روحاني و سياستمداران نيستند كه با بحران مرجعيت مواجه‌اند. سينماگران و هنرمندان نيز در اين برهه خاص با بحران مرجعيت مواجه هستند. هر گروهي نيز سعي مي‌كند كه به نوعي اعتبار خود را بازيابي كند. اين بازيابي اعتبار بايد از طريق گفت‌وگو و تعامل يا داشتن يك طرح مشترك براي بازيابي اعتبار گروه‌هاي مرجع در كشور بايد صورت بگيرد. اين قهر كردن‌ها كنش منفي و بي‌نتيجه است.

 

بازيابي اعتبار به چه قيمتي؟ به هر حال اين سلبريتي‌ها نزد افكار عمومي جايگاهي دارند و مواضع سياسي آنها نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد. آيا اين رويكرد غير از تزريق حجم عظيمي از نااميدي و يأس به جامعه و تخريب دولت نتيجه ديگري هم دارد؟

تاثير اين رويكرد بر افكار عمومي پيش از هرچيز به اين بستگي دارد كه تركيت آنها چقدر از اعتبار اجتماعي برخوردار باشند. بايد ديد كه آيا اينها هنرمندان مطرح و تاپ هستند؟ اگر اين طور است هم بايد به روش ديگري اقدام مي‌كردند. مثلا ذيل يك بيانيه مي‌گفتند كه ما به اين دلايل و انتظاراتي كه داريم از ديالوگ با دولت خودداري مي‌كنيم. البته در اين صورت هم بايد صبر مي‌كرديم و ببينيم كه آيا در پيگيري مسائل صنفي خود نيز از ديالوگ با دولت پرهيز مي‌كنند. آيا وزارت ارشاد نمي‌روند؟ اگر معاونت سياسي يا وزير ارشاد دعوت‌شان كنند هم نمي‌روند؟

 

رد كردن دعوت رسمي رييس‌جمهور به عنوان منتخب مردم، آن هم به اين شيوه را مي‌توان بي‌احترامي به راي مردم تلقي كرد؟

نه، با اين موافق نيستم. ممكن است در شرايطي حق داشته باشند كه بگويند ما نمي‌رويم اما اين بايد براي مردم روشن شود. نمي‌گويم چون مردم به يك رييس‌جمهوري راي داده‌اند هنرمندان نيز مجبور به تبعيت هستند. به نظر من مي‌توانند رويكرد انتقادي داشته باشند و حتي برنامه‌هاي دولت را در زمينه‌هاي مختلف از جمله هنر، قبول نداشته باشند. اينكه بگويند نمي‌رويم توهين نيست اما اين امر توجيه ناشده باقي مي‌ماند. بايد مشخص شود كه چرا اين شيوه را براي دفاع از مردم برگزيده‌اند؟ چرا ديالوگ خود با دولت قطع مي‌كنند؟ چرا از فرصت‌ها استفاده نمي‌سكنند؟

 

پاسخ شما به عنوان يك جامعه‌شناس به اين سوالات چيست؟

ما سطوح مختلف روشنفكر داريم. از هنرمندان و سينماگران يك نوع انتظار مي‌رود و از روشنفكران پيشگام مثلا چپ نيز نوع ديگري انتظار مي‌رود. اينها با دولت ارتباط دارند. از منابع دولتي گرفته تا مسائل ديگر. سينماي ايران هنوز يارانه مي‌گيرد و اينها از امكانات دولتي استفاده مي‌كنند. به همين خاطر فكر مي‌كنم اينها بايد كنش سياسي خود را به توليد محتواي هنري براي كمك به ساخت يك جامعه مناسب‌تر معطوف كنند و در عين حال در عرصه جامعه نيز كنش‌هاي گفتاري و گفت‌وگوي فعال داشته باشند.

 

الان من ترديد دارم كه يك گفتمان منسجم در بين اينها وجود داشته باشد كه بگويند به اين دليل با دولت قهر هستيم و بتوانند ديگران يعني ديگر گروه‌هاي روشنفكري را هم متقاعد كنند.

 

رويكرد هنرمندان را قهر با دولت توصيف كرديد. اين قهر كردن چه پيامدي براي دولت دارد؟

الان دولت روحاني از جهات مختلف تحريم است. اين دولت اعتدالي نيز با وجود اينكه تندرو نبود و گفت‌وگوهاي بين‌المللي را در پيش گرفت، تحريم شد. در داخل نيز از سوي دولت پنهان تحت فشار و تحريم است. مردم نيز بنا به دلايل مختلف مثل سياست‌هاي اقتصادي كه نارضايتي ايجاد كرده است، گسست رسانه‌اي كه موجب شد مردم از برنامه‌هاي دولت اطلاع نداشته باشند و... از دولت فاصله گرفته‌اند. رسانه اصلي ما يعني صدا و سيما دولت را تحريم كرد.

 

دستاوردها، برنامه‌ها و دغدغه‌هاي دولت يا گام‌هايي كه براي بهبود وضعيت اقتصادي و... برداشته شده است را منعكس نمي‌كنند. از طرف ديگر برخي گروه‌هاي دولت پنهان در جامعه شورش‌آفريني مي‌كنند و همه اعتراضات را به پاي نارضايتي از دولت روحاني مي‌گذارند. به اين ترتيب مي‌توان گفت كه دولت از سوي مردم و رسانه‌هاي نيز به نوعي تحريم شده است. در اين شرايط كه جنبش دانشجويي دچار ركود شده، نااميدهاي اجتماعي افزايش پيدا كرده و تهديدات خارجي تا حدودي اثر گذاشته و مردم دچار سردرگمي و ابهام هستند و.

 

وظيفه روشنفكران باز كردن افق اميد است. بايد بگويند كه در اين شرايط مي‌توان اميدوار بود. به گفت‌وگوهايي دل بست، مي‌توان نقاط مشترك بين خودمان را پيدا كنيم و دست به دست هم بدهيم. اينها نافي انتقاد نيست اما بيان انتقاد به شيوه قهر مناسب اين زمان نيست.

 

به اعتقاد من الان وظيفه روشنفكران آشفته‌تر كردن اوضاع و سياه نمايي بيشتر و افزايش تنش‌ها و تضادها نيست.

 

بهترين واكنش دولت به اين قهر كردن‌ها چه مي‌تواند باشد؟

گاهي ما به صورت نمادين قهر مي‌كنيم و هدف اين است كه بعدا پيوندها را محكم‌تر و زمينه گفت‌وگو را فراهم كنيم. مثلا من با خانواده و رييس سازمانم قهر كنم يا بگويم كه دلخور هستم و بايد گفت‌وگو كنيم.

 

قهر هنرمندان را از اين جنس مي‌دانيد؟

به نظر من بخشي از هنرمندان حرف‌هايي دارند و خوب است كه دولت هم نگاه از بالا به پايين نداشته باشد و نگويد خب قهر هستند كه باشند. يا در مقام تلافي‌جويي برنيايد. به نظر من بهتر است كه اينها را براي گفت‌وگو دعوت كند.

 

يعني آقاي رييس‌جمهور بگويد كه شما قهر كرديد اما ما شما را به يك مراسم ديگري دعوت مي‌كنيم؟

نه به يك مراسم افطاري ديگر اما مي‌توان آنها را به يك جلسه كاري چندين ساعته دعوت كرد و ديد كه سينماگران يا گروه‌هاي مشابهي كه قهر كرده‌اند، يا حتي كساني كه قهر نكرده‌اند؛ چه حرفي دارند. بگويند ما احساس كرديم كه شما دلگير هستيد و اين گروه براي ما مهم است. به اين ترتيب وارد گفت‌وگوي اجتماعي با هنرمندان شوند. خود آقاي روحاني بارها از ضرورت گفت‌وگوي اجتماعي صحبت كرده است. پس مي‌توان اين گفت‌وگو را از هنرمندان آغاز كرد.

 

اين گفت‌وگو مي‌تواند در سطح وزارت ارشاد شروع شود و به سطوح بالاتر مثل معاونت رييس‌جمهور يا خود رييس‌جمهور برسد.

 

به دولت توصيه كرديد كه وارد فاز تلافي‌جويي نشود. به هنرمندان چه توصيه‌اي مي‌كنيد؟

هنرمندان فارغ از ضعف يا قدرت‌ در عرصه هنري و اينكه آيا براي انجام رسالت اجتماعي خود توانمند هستند يا خير، در بين مردم از محبوبيت‌ برخوردارند. جامعه نيز ذهنيت‌هايي دارد و توصيه من اين است كه هنرمندان سوار اين ذهنيت جامعه نشوند بلكه خود آن را هدايت كنند. از اين پوپوليسم هنري كه به سوي آن مي‌روند، فاصله بگيرند. اينكه مرجع‌هاي هنري خود را ناديده بگيريم تا از فرد ديگري تجليل كنيم، درست نيست. من بعد از فوت مرحوم ملك‌مطيعي يك تجليل واقعي نديدم.

 

داستان روي موج عاطفه سوار شد و با همان بعد نوستالژيك خود پيش رفت. بعد هم ديديم در شرايطي كه از هر فرصتي براي بيان نارضايتي از سيستم استفاده مي‌شود، از مراسم تشييع او نيز چنين استفاده‌اي شد. حرف من اين است كه شعار دادن در يك راهپيمايي شيوه تجليل از يك هنرمند يا اعتراض و كنش سياسي نيست. جامعه هنري بايد از پوپوليسم فاصله بگيرد و به طرف ارتباط فكورتر، انديشمندانه‌تر و سازمان يافته‌تر برود. اينكه پشت بلندگو بروي و شعار‌دهي كار سياستمداران پوپوليست است. هنرمند پشت تريبون چند پاراگراف حرف مي‌زند و بسياري از فكر‌ها، دل‌ها و ذهن‌ها را تحت تاثير قرارداده و تبديل به يك الگو مي‌شود.

 

هنرمندان ابزارها و شيوه‌هاي گفتار بهتري در اختيار دارند. من فكر مي‌كنم آن ظرافت، متانت و فرهيختگي كه از يك روشنفكر (دانشگاهي، نويسنده، سينماگر، شاعر، نقاش و...) انتظار مي‌رود، مشاهده نمي‌شود. اينكه جمعيت راه بيفتد، شعار بدهند و دست بزنند و هورا بكشند و... سياست توده‌اي طي ٤٠ سال گذشته در ايران بوده و بايد تغيير كند. بايد به يك سياست سازمان يافته كه حتي گفتار ما را تغيير مي‌دهد، تبديل شود. نهايتا اينكه، در شرايط كنوني وظيفه روشنفكر تلاش براي پيوند شكاف‌ها و گسست‌هاست و نبايد خود عامل ايجاد گسست باشد حتي اگر لازم باشد ازخودگذشتگي كند چون هنرمند در قبال جامعه مسووليت اجتماعي دارد.

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 13
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش