پنجشنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۳
۱۴:۲۳ - ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۱۵۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

پرویز ربیعی: دوره طلایی دوبله تمام شده است

پرویز ربیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

پرویز ربیعی پیشکسوت هنر دوبلاژ معتقد است برگزاری کلاس‌های آموزش دوبله که چند سالی است توسط برخی گویندگان قدیمی انجام می‌شود، معنایی ندارد و دوبله را باید با حضور در استودیو و نگاه به کار بزرگان آموخت.بعداز آن نیز کسب تجربه‌ است که با گذشت زمان می‌تواند یک دوبلور بسازد. او همچنین می‌گوید اگر یک بار دیگر به دنیا بیاید و فرصتی برای زندگی داشته باشد، هر شغلی را انتخاب می‌کند جز گویندگی و حضور در عرضه دوبله.در ادامه گفت‌وگوی «مهر» با این گوینده قدیمی را می‌خوانید:

 

یک بخش مهم از رل‌گویی‌های شما به‌جای رابرت دووال است.

بله. شروعش با آقای خسروشاهی بود. پیش از فیلم پدرخوانده، در یک فیلم وسترن که آقای خسروشاهی در استودیوی مسترفیلم دوبله می‌کرد، جای این بازیگر حرف زدم. سپس نوبت پدرخوانده رسیده و بعد هم زنده یاد ایرج ناظریان فیلمی دوبله می‌کرد که دو هنرپیشه بزرگ داشت و یکی‌ از آنها رابرت دووال بود. پس از دعوتِ آقای ناظریان گفتم «شما چون من قبلا به‌جای این بازیگر حرف زده‌ام، دارید رلش را به من می‌دهید! بهتر است خودتان به جایش حرف بزنید چون بازیگر اصلی فیلم است.» گفت «نه، تو قبلا حرف‌ زده‌ای ولی خوب حرف‌ زده‌ای و کار خودت است!» رابرت دووال فیلم دیگری به نام سازمان(شبکه) داشت که دیگر خودش یک‌پا پدرخوانده و از نقش‌های اصلی فیلم بود. در آن فیلم هم به جایش حرف زدم. در کل در یک تقسیم‌بندی، ۸۰ درصد رل‌هایی که گفته‌ام همان فرعی‌ها و مکمل‌ها و ۲۰ درصدشان نقش اصلی بوده‌اند.

 

پدرخوانده دو بار دوبله شد. دوبله دوم توسط آقای خسروشاهی انجام شد. در دوبله اول زنده یاد نوربخش به جای مارلون براندو حرف زده بود که در دوبله دوم این کار توسط ایرج ناظریان انجام شد.

بله. دوبله اول را آقای رسول‌زاده انجام داد. مرحوم نوربخش برای گویندگی آن تیپ خاص پدرخوانده به‌جای مارلون براندو، درون دهانش، پنبه و وسایلی گذاشته بود که فکش شبیه براندو بشود.

 

شما در دوبله اول هم صحبت کرده بودید؟

نه در دوبله اولش نبودم اما با آقای خسروشاهی در پدرخوانده‌های یک و دو و سه صحبت کردم.

 

آقای خسروشاهی این فیلم‌ها را برای شبکه ویدئویی دوبله کرد.

بله و هنوز هم کاست‌های وی‌اچ‌اس دوبله این فیلم‌ها را دارم. با وجود اینکه دی‌وی‌دی و تکنولوژی‌های جدید آمده، هنوز این کاست‌ها را نگه داشته‌ام.

 

یادتان هست پدرخوانده در چه استودیویی دوبله شد؟

فکر می‌کنم مسترفیلم بود چون استودیویی مخصوص فیلم‌های ویدئویی بود و آقای خسروشاهی بیشتر آنجا کار می‌کرد.

 

یک فیلم قدیمی هم به نام «عقاب فرودآمده» بود که رابرت دووال در آن نقش یک افسر آلمانی در جنگ جهانی دوم را بازی می‌کرد و نصرا... مدقالچی در آن به‌جایش گویندگی می‌کرد. یکی از گویندگی‌های اخیر شما به جای رابرت دووال، همراه با چنگیز جلیلوند در فیلم «شیرهای دسته‌دوم» بود که چند سال پیش در استودیوی قرن بیستم انجام شد. تجربه کار با آقای جلیلوند چطور است؟

آقای جلیلوند از مدیر دوبلاژهای خوب و تراز اول ما هستند. او در کارش دقیق و اهل تمرین زیاد است. صدای شیکی دارد و آن را حفظ می‌کند. یعنی مواظب صدایش هست.

 

یکی از آثار ماندگار سینما که آقای خسروشاهی دوبله‌اش کرد، «مردی برای تمام فصول» بود که منوچهر اسماعیلی در آن به‌جای پل اسکوفیلد در نقش سِر توماس مور حرف می‌زد و شما هم در آن دوبله رل یکی از سیاستمداران انگلستان را می‌گفتید.

بله. این فیلم را آقای خسروشاهی همراه با فیلم «بروبیکر» به‌صورت ویدئویی دوبله کرد.

 

از دوبله فیلم «بوچ کسیدی و ساندنس کید» خاطره‌ای دارید؟

آن فیلم در استودیوی دماوند دوبله شد. زمانی که فیلم‌ آمد، اوایل کار من بود. چهارپنج سال بود آمده بودم و خیلی هم کار می‌کردم. فیلم را گذاشتند و دیدیم. تا جایی که یادم هست، فیلم در سینما ریولی پخش شد. مدیر استودیو پس از دیدن فیلم گفت، برایش اسم پیشنهاد بدهید! بچه‌ها پیشنهادهایی دادند و مدیر استودیو گفت اگر کسی اسمی بدهد که کمپانی صاحب فیلم قبولش کند، ۵۰ تومان جایزه می‌گیرد! من چون اوایل کارم بود، دخالت نکردم.مدیر استودیو گفت آقای ربیعی چرا شما چیزی نمی‌گویی؟ گفتم راستش به نظر من «مردان حادثه‌جو» خوب است. این اسم پذیرفته شد ولی از آن ۵۰ تومان خبری نشد. البته از اینکه اسم پیشنهادی‌ام مورد قبول واقع شد، خوشحال شدم.

 

شما فیلم «مرد دو زنه» را هم با ابوالحسن تهامی کار کرده‌اید.

با آقای تهامی زیاد کار کرده‌ام ولی این فیلم را به خاطر ندارم. آقای تهامی هم از آن دسته مدیر دوبلاژهای دقیق است. چون زبان می‌شناسد و مترجم است.

 

ایشان هم فارسی را خوب می‌شناسد هم انگلیسی را.

بله. در فیلم «رومئو و ژولیت» ایشان مدیر دوبلاژ بود و آکسان‌های خاصی را به من می‌داد که موقع کار عصبی و ناراحت شده بودم. رل یک کشیش را می‌گفتم و هنگام کار عصبی بودم. با خودم می‌گفتم این چه تاکید و اصراری است که ایشان دارد؟ ولی وقتی فیلم پخش شد همه به من می‌گفتند ربیعی این رل را چقدر خوب گفته‌ای! آن‌جا بود که به توانایی آقای تهامی پی بردم.

 

از دوبله فیلم «آشوب» ساخته کوروساوا خاطره‌ای دارید؟

من هم در این فیلم حرف زده‌ام؟( با خنده) راستش چیزی به‌خاطر ندارم.

 

سعید مظفری، بهرام زند، شما و گوینده‌ای چون ایرج رضایی در این فیلم حرف می‌زدید. فیلمی رنگی از کوروساوا بود. حرف ایرج رضایی پیش آمد. شما در دوبله سریال «ارتش سری» با مدیریت آقای رضایی حضور داشتید؟

من به آن کار دعوت شدم ولی سر مساله‌ای که پیش آمد، نرفتم. اول قرار بود رلی را بگویم که بعدا ناصر طهماسب گفت. میانه‌های کار هم دوباره صدایم زد ولی نرفتم.

 

یعنی قرار بود شما، کسلر را بگویید؟

بله. مرتبه بعدی، اواخر کار بود که آقای رضایی به من گفت بیا و بنشین این رل را نگاه کن، اگر دوست داری، بگو! پنج ‌شش قسمت آخر سریال بود که رفتم و یک رل را گفتم.

 

در کارنامه شما سابقه گویندگی در چند کارتون و انیمیشن هم وجود دارد.

کارتون را خیلی دوست نداشتم. من آدم اخمویی هستم(می‌خندد) ولی درونم این‌طور نیست. خلاصه اینکه کار کارتون به‌نظرم مزه‌پرانی و شوخی می‌طلبد که من خیلی اهلش نیستم ولی از خوش‌شانسی‌ام چند کارتون بوده که در آنها گویندگی کرده‌ام و ماندگار شده‌اند نمونه بارزش هم که جای پدر پسر شجاع در «پسر شجاع» است. یکی دیگر از کارهایی که به‌خاطر دارم و نیمه ‌فیلم و نیمه ‌کارتون بود، آقای نجار در «وروجک و آقای نجار» بود. من دو کارتونی را که در کارنامه‌ام ماندگار شده، مدیون آقای غلامعلی افشاریه هستم. یکی پسرشجاع و دیگری هم همین وروجک و آقای نجار.

 

وروجک را آقای افضلی می‌گفت.

بله. خدا رحمتش کند. بیشتر از گویندگی در کار کمدی‌سازی و طنز تبحر داشت. وروجک را که می‌گفت خیلی بین مردم طرفدار پیدا کرده بود. آقای افشاریه در این کار به من گفت می‌خواستم نقش استاد نجار را به آقای نوذری بدهم ولی چون این شخصیت سریع حرف می‌زند، تو را انتخاب کردم.

 

سریال کارتونی پینوکیو هم بود که آقای افشاریه دوبله کرد و شما در آن نقش داشتید.

آن کار را به‌خاطر ندارم. از کار با آقای افشاریه همان دو کار را به یاد می‌آورم.

 

چرا در طول سال‌های کارتان، مدیریت دوبلاژ نکردید؟

به دو دلیل؛ دلیل اول اینکه فکر کنید قرار است فردا با مدیریت من، فیلمی دوبله شود که ۱۵ گوینده دارد. شب یک گوینده زنگ می‌زند که من فردا نمی‌توانم بیایم یا همان فردا یک گوینده دو ساعت دیر می‌آید و وقتی علتش را بپرسم، قرار است بگوید من رفته بودم بانک یا بیمارستان. این‌ اتفاقات من را ناراحت می‌کند به همین دلیل قبول مسئولیت نکردم که عصبانی بشوم و برای خودم دشمن بتراشم. از نظر زمانی هم دقیق هستم و این دیرکردها یا انجام دادن کارهای شخصی به جای کار گروهی را بی‌احترامی به دیگر گوینده‌ها می‌دانم.دلیل دومش به‌خاطر قیمت و دستمزد کار گوینده‌ها بود. گاهی پیش می‌آمد که برای اینکه پول کمتری پرداخت شود، مدیر دوبلاژها را تغییر می‌دادند. چون این را می‌دانستم قبول نکردم مدیر دوبلاژ باشم.

 

به هر حال وقتی از استودیو بیرون می‌روم و می‌خواهم به خانه بروم، نمی‌توانم عذاب وجدان داشته باشم. حالا وقتی دارم خوب کار می‌کنم، چه احتیاجی است مدیردوبلاژی بکنم تا کلی حرص و جوش را به جان بخرم یا بخواهم خودم را درگیر سینک و وسواس رعایتش توسط گوینده‌ها بکنم؟ البته یک بار مجبور شدم چنین کاری بکنم. آن هم مربوط به زمانی است که سعید مظفری می‌خواست به مسافرتی برود. سریالی بود که دیالوگ‌هایش را آماده کرده بود و متن‌ها را به من سپرد.

 

یعنی گوینده‌ها را شما انتخاب کردید؟

نه. گوینده‌ها انتخاب شده بودند. نقش من، نظارتی بود یعنی بر کار نظارت داشتم. البته ممکن بود چند شخصیت در قسمت‌های بعدی اضافه بشوند.

 

آقای ربیعی نظرتان درباره برگزاری کلاس‌های دوبله که این روزها توسط برخی گویندگان باسابقه برگزار می‌شود، چیست؟

کلاس گویندگی، این‌جا در استودیو و هنگام دوبله فیلم است. ببینید، تلویزیون، فراخوان می‌دهد و هزاران نفر می‌آیند. اول تست می‌دهند و از میان این‌همه، فقط چند نفر را انتخاب می‌کنند که اگر شرایطشان فراهم باشد، می‌آیند و از نزدیک کار اساتید و پیشکسوت‌ها را می‌بینند، این تازه مرحله اول است. یعنی از اول باید این مراحل طی شود. باید پیش از همه، استعداد، صدا و ذوق را داشته باشید، بعد بیایید و کار گوینده‌های قدیمی را ببینید. این، کلاس گویندگی است. با همه احترامی که برای دوستانم قائلم با کلاسی به اسم کلاس گویندگی مخالف هستم و از نظر من هیچ فایده‌ای ندارد. کلاس‌هایی که برگزار می‌شوند، عنوان «با اعطای مدرک» را یدک می‌کشند.

 

آیا این عنوان تضمینی است که پس از پایان کلاس به شما کار بدهند؟ نتیجه چنین رویکردی می‌شود وضعیت فعلی که فرد کلاس را پشت سر می‌گذارد و چون در تلویزیون کار ندارد، جذب دوبله‌های زیرزمینی و ماهواره‌ای می‌شود.این، لطمه به کار دوبله است. یک بار آگهی منصفانه‌تری را دیدم که نوشته بود هیچ تضمینی برای کار نمی‌دهیم.

 

مشکل دیگر این است که برخی از افرادی که کلاس برگزار می‌کنند، گوینده نبوده‌اند.ببینید، هر صدایی به درد دوبله می‌خورد. در زندگی طبیعی ما هزارجور صدا وجود دارد که به درد فیلم و گویندگی می‌خورند اما ذوق، استعداد و گیرایی لازم است. یک بار از خانمی که به یکی از این کلاس‌ها می‌رفت، پرسیدم در کلاس به شما چه چیزی یاد می‌دهند؟ گفت استاد می‌گوید بروید فلان کتاب را بخوانید! در حالی که این جوان باید سینک‌گفتن دیالوگ را با نگاه کردن به کار بزرگ‌ترها یاد بگیرد.

 

شما به دوره طلایی سینما و دوبله اشاره کردید. دوره طلایی سینما باعث تولد دوره طلایی دوبله شد. حالا که دوره طلایی سینما طی شده...

بله. دوره طلایی دوبله هم تمام شده و الان چنین دوره‌ای نداریم.

 

جناب ربیعی این یک نگرانی بین علاقه‌مندان به دوبله است. امیدوارم که شما مثل آقای زند، این‌قدر زود دوبله و هواداران این هنر را ترک نکنید! دوبله‌های ضعیف ماهواره‌ای یا زیرزمینی را با نمونه‌های صحیح مقایسه شده‌اند ومی‌بینیم چه آثار بی‌کیفیتی هستند. اما بی‌تعارف، اگر روزی شما و گویندگان قدیمی در این عرصه نباشید، چه اتفاقی برایش می‌افتد؟

از نظر من دوبله دارد از بین می‌رود. با وضعیت فعلی، اگر تلویزیون نباشد، دوبله‌ای باقی نمی‌ماند. سطحی‌نگری مردم هم در این بحران تاثیر دارد. اگر می‌بینید فیلمی دوبله خوبی ندارد، اعتراض کنید!‌ مگر صندوق انتقادات و پیشنهادات نداریم؟ از طرف دیگر ارزان‌خواهی هم باعث افت کیفیت دوبله می‌شود. وقتی فلانی، کمتر پول می‌گیرد چرا سراغ گوینده درجه یکی برویم که پول بیشتر می‌گیرد؟ چنین رویکردهایی هستند که دوبله را زمین می‌زنند.

 

مدیر فعلی واحد دوبلاژ، آقای نقی‌یی تا جایی که می‌دانم اکثر فیلم‌ها را می‌بیند و اگر دوبله‌ای خوب نباشد، برای کار بعد به مدیر دوبلاژش کار نمی‌دهد.ببینید، اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم، شاید هر شغلی را انتخاب کنم ولی سراغ دوبله نخواهم رفت. این روزها خیلی‌ها از طریق پیام در فضای مجازی می‌پرسند برای ورود به دوبله باید چه کار کنیم؟ من همیشه به آنها توصیه می‌کنم که به این سمت نیایند. یک بار دختر خودم در این باره صحبت کرد و به او گفتم اصلا حرفش را هم نزن! حتی خودم را آماده کرده‌ام که اگر روزی نوه‌ام گفت پدربزرگ من را برای ورود به دوبله راهنمایی کن، به او بگویم «اگر یک بار دیگر از این حرف‌ها بزنی، دیگر با تو حرف نمی‌زنم!»

 

 

armandaily.ir
  • 20
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش