یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۸:۵۱ - ۰۶ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۱۶۴۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با «علی درخشی» به مناسبت روز جهانی انیمیشن

چگونه «وی» از دیرین دیرین متنفر شد؟

علی درخشی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اینجانب علی درخشی، به ساخت این مجموعه ادامه می‌دهم. چون هم متعهد به ادامه‌اش هستم و هم درآمد دیگه‌ای جز اون ندارم. البته نگرانی‌ای هم بابت تاثیرات منفی احتمالی این نوشته, روی برند "دیرین دیرین" ندارم. چون قطعا دیده نخواهد شد! همونطور که نویسنده و کارگردان این مجموعه در طول این سال‌ها دیده نشد.»

 

این نوشته بخشی از دلنوشته علی درخشی نویسنده و کارگردان دیرین دیرین است که چند ماه پیش در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت و باعث شد تا در روز جهانی انیمیشن به سراغ او بروم. می خواستم بدانم چه اتفاقی می افتد که خالق شخصیت های محبوب کارتونی از همه آن چیزی که یک روز با عشق و علاقه خلق شان کرده متنفر می شود؟! علی درخشی حرف های شنیدنی زیادی داشت و با آن لحن آرام و منطقی و دلنشینش مسائل قابل تاملی را بیان کرد . برای او که ما را بارها و بارها با انیمیشن‌های حیات وحش و دیرین دیرین خندانده و خودش در پشت صحنه همه این خنده‌ها، به مرز افسردگی رسیده کمترین قدردانی نشستن پای درد دل هایش در روز جهانی انیمیشن است.

 

آقای درخشی، چند ماه پیش در یکی از پست‌های اینستاگرام‌تان نوشتید از «دیرین‌دیرن متنفر» هستید! خالق دیرین‌دیرین و تنفر؟! چرا؟

چون سر جای خودم نیستم! من یک زمانی کاراکترهای دیرین‌دیرین را خلق کردم، ولی الان خودم برده آنها هستم و اجازه هیچ تکان‌خوردنی ندارم و این حتی دارد افسرده‌ام می‌کند. جایگاه انیمیشن شبکه‌های مجازی نیست و این فضا نهایتا می‌بایست جای تبلیغ آنها می‌بود. محصولات انیمیشن باید از تلویزیون‌ها، سینما و ویدیوی خانگی پخش شود، ولی متاسفانه ما این امکان را نداریم. تلویزیون که ما را پخش نمی‌کند. موسسه صبا هم که زیر نظر تلویزیون است نه‌تنها کمکی به تولید انیمیشن نمی‌کند بلکه به جرأت می‌توانم بگویم کاملا بازدارنده است! یعنی موسسه‌ای که انیمیشن تولید می‌کند الان سعی می‌کند انیمیشن تولید نشود!

 

تلویزیون که یک مدتی دیرین‌دیرین را پخش می‌کرد.

به نظرشان رسید که دیرین‌دیرین دارد معروف می‌شود و حقش نیست! آقای ابوالحسنی، تهیه‌کننده کار حرف جالبی می‌زند؛ می‌گوید تلویزیون پول می‌دهد کارتون‌های خارجی را می‌خرد و بچه‌ها می‌بینند و کارتون‌های خارجی برای بچه‌های ایرانی محبوب می‌شود و بعد هم از چین اسباب‌بازی‌های شخصیت‌های کارتونی خارجی مثل باب اسفنجی وارد می‌کند و کلی ارز از کشور خارج می‌شود، اما حاضر نیست انیمیشن داخلی را پخش کند به این بهانه که ما معروف می‌شویم.

 

چرا این اتفاق‌ها می‌افتد؟

واقعیتش را بخواهید، فکر می‌کنم ریشه در بروکراسی ناکارآمد ارگان‌های مسئول دارد. می‌گویند حمایت از تولید ملی، اما جلوی ما گرفته می‌شود، در حالی‌ که ما هم یک محصول صنعتی هستیم. الان تلویزیون بنگاهی برای تبلیغ محصولات خارجی شده! به نظرم رسانه ملی رسالت اصلی‌اش را فراموش کرده چون یا دارد کلاس کنکور تبلیغ می‌کند که اینها قاتل خلاقیت بچه‌هاست یا ستاره، فلان عدد، مربع که آنها هم قاتل جیب‌های مردم است. نمی‌دانم تلویزیون به کجا می‌خواهد برود، در حالی‌ که رسانه ملی رسانه مردم است و این حق ماست که کارهای‌مان از شبکه‌های تلویزیونی پخش شود.

 

دیرین‌دیرین در لابه‌لای طنز و شوخی‌هایش نگاه منتقدانه‌ای دارد. پخش‌نشدن دیرین‌دیرین از تلویزیون به دلیل جریان فکری یا بحث سانسور و مسائل خط قرمزدار نبود؟

نه، من به جرأت به شما می‌گویم بحث پول است! اگر آمار بگیرید از بین دو هزار کاری که ساخته‌ایم به جرأت می‌گویم که ٩٩ درصدش قابل پخش از تلویزیون است، یعنی ما همیشه ضوابط و خطوط قرمز را رعایت کرده‌ایم. ضمن اینکه تندترین کارهای ما قبلا از تلویزیون پخش شده و ما برای پخش، مشکلی با ریاست سازمان نداریم. دلیلش هم این است که در طول چند سالی که کار کرده‌ایم، منتقد همه جریان‌ها بوده‌ایم و کسی نمی‌تواند بگوید دیرین‌دیرین نزدیک به کدام جریان سیاسی است. ما سعی کردیم استقلال خودمان را حفظ کنیم؛ اتفاقی که حتی باعث شد ما چوب دوسر طلا شویم و خیلی از جناح‌ها به ما بگویند شما از فلان جناح پول گرفتید!

 

پس منظورتان از بحث پول چیست؟

شاید آقای ابوالحسنی، تهیه‌کننده برنامه خیلی دلگیر شوند به دلیل این صحبت من. این موضوع برمی‌گردد به واحد بازرگانی صداوسیما، چون تلویزیون تبدیل شده به بنگاه بازرگانی از هر طریق ممکن. برای آگهی‌های تلویزیون مهم نیست چه چیزی را تبلیغ کنند. از مضرترین مواد مثل چیپس و پفک تا ماکارونی و غیره که کمترین ارزش غذایی را دارند در تلویزیون تبلیغ می‌شود تا همان کلاس‌های کنکوری که عرض کردم.

 

دیرین‌دیرین‌ها ناراحت نشدند که خالق‌شان از آنها متنفر شده؟

همه ناراحت شدند ولی من نمی‌توانم به خودم و مخاطبم دروغ بگویم. من وقتی کار می‌کنم با علاقه کار می‌کنم ولی این علاقه می‌توانست صد برابر الان باشد. من الان حتی نمی‌توانم کوچکترین تغییری در کاراکترها بدهم.

 

چرا اجازه تغییر در کاراکترهایی که خودتان خلق‌شان کردید را ندارید؟

به هر حال اسپانسرها صدای‌شان درمی‌آید و از آن طرف مخاطب. از طرف دیگر تهیه‌کننده هم می‌ترسد و نگران می‌شود و اهل ریسک نیست.

 

یعنی انیمیشن‌ها سفارشی شده‌اند؟

اصلا بحث سفارشی نیست، سلیقه‌ای شده است. یعنی یک آدم‌هایی که جایگاهی ندارند یا سر جای خودشان نیستند، اظهارنظرهای غیر کارشناسی  و سلیقه‌ای می‌کنند! و مجموع همه اینها جلوی یک کار خلاقانه و خوب را می‌گیرد. برای همین مجبور شدیم برویم در فضای آزاد مثل شبکه‌های اجتماعی کار کنیم که خب، تکلیف این شبکه‌ها هم معلوم است؛ بی‌نهایت کار آماتور در فضای مجازی منتشر می‌شود که بالاخره دنبال‌کننده دارد و ما باید در چنین فضایی رقابت کنیم تا دیده شویم و این خیلی ناامیدکننده است.

 

به اندازه یک آدم عادی فالوور دارم

 آقای درخشی، موضوعی که در اینستاگرام شما توجه من را جلب کرد، کم‌بودن فالوورهای‌تان بود. به‌هرحال الان اینستاگرام شبکه مهمی در فضای مجازی به حساب می‌آید  و صادقانه می‌گویم تعجب کردم که چرا دنبال‌کننده‌های‌تان حتی نصف پیج‌هایی که با کارهای آماتور و ساده جزو شاخ‌های اینستاگرام به حساب می‌آیند هم نیست. رک بپرسم! چرا خیلی دیده نشدید؟

خیلی ممنونم از نکته سنجی‌تان! بله، من به اندازه یک آدم عادی فالوور دارم. البته فالوور کسب‌کردن در اینستاگرام روش‌های خودش را دارد، یعنی باید خیلی فعال باشی و هر روز نیاز مخاطبت را رصد کنی و در واقع وقت زیادی صرف کنی. اگر هم به تولیدات اکثریت کسانی که فالوورهای زیادی دارند، توجه کنید متوجه می‌شوید خیلی کارهای حرفه‌ای و درخوری تولید نمی‌کنند، اما امثال من که مشغله‌های سنگین و دغدغه‌ای جدا از فضای اینستاگرام دارم و به هر حال باید روزانه انیمیشن تولید کنم، نمی‌توانم زمان بگذارم و برای اینستاگرامم محتوا تولید کنم بنابراین طبیعتا دیده هم نمی‌شوم.

 

اینکه دیده نمی‌شوید ناراحت‌تان نمی‌کند؟ چون در همان پستی که درباره تنفر از دیرین‌دیرین گذاشتید، نوشته بودید که این پست هم مثل خودتان دیده نخواهد شد.

نه! مشکلی بابت دیده‌نشدن ندارم، چون من اصلا نه سلبریتی هستم نه بازیگر! نویسنده و کارگردان به ‌هرحال با آدم‌هایی که جلوی دوربین می‌روند، فرق دارد و چون پشت صحنه است قرار هم نیست دیده شود. ولی متاسفانه در کشور ما مسئولان و متولیان فرهنگ هم عقل‌شان به چشم‌شان است! یعنی وقتی شما دیده نشوی ظاهرا نزد آنها اعتباری نداری! در این مملکت آدم باید به هر نوعی دیده شود و این خیلی دردناک است.

 

حالا که مسیر فرهنگی ما این‌شکلی پیش رفته و دیده‌شدن در اینستاگرام با خودش شهرت و پول می‌آورد، نمی‌خواهید برای دیده‌شدن در فضای مجازی تلاش کنید؟

نه، من هیچ تلاشی برای دیده‌شدن نخواهم کرد، چون اصلا این روش‌ها را برای دیده‌شدن نمی‌پسندم. کار من چیز دیگری است. البته در کشورهای دیگر هم همین‌طور است. مطمئنا مردم کارگردان باب اسفنجی را نمی‌شناسند، در حالی‌که همه شخصیت‌های این انیمیشن مثل پاتریک و آقتای خرچنگ و خود باب اسفنجی شناخته‌شده‌اند.

 

متولیان انیمیشن دغدغه‌های مردم را به رسمیت نمی‌شناسند

 آقای درخشی، از این بحث خارج شویم. گفتید این فضای کار افسرده‌تان کرده است. واقعیتش افسردگی برای کسی که شخصیت‌های طنزی مثل دیرین‌دیرین را طنازانه طراحی و خلق کرده، یک مقدار دور از باور است. خودتان چه روحیه‌ای دارید.

من آدم تلخی هستم! (می‌خندد) بسیار اهل شوخی هستم و این از همان تلخ‌اندیشی من می‌آید. البته من همیشه در جمع زیاد شوخی می‌کنم و آدمی نیستم که اوقات دیگران را تلخ کنم ولی از آن مدل‌هایی که همه را بخندانم، هم نیستم، چون دوجور شوخی و خنده داریم. یک خنده از سر شادی است و یک خنده از سر تمسخر است؛ و من بیشتر دومین مدل را بلدم! (می‌خندد) ولی وقتی تنها هستم، اخمالو هستم! حتی موزیکی که گوش می‌دهم، یک موسیقی بسیار تلخ است.

 

یک‌بار با آقای ابوالحسنی تهیه‌کننده دیرین‌دیرین صحبت می‌کردم و او گفت که شخصیتش شبیه پیرهن قهوه‌ای است. شما شبیه کدام شخصیت دیرین‌دیرین هستید؟

«وی»! البته نه اینکه شبیه‌اش باشم ولی دوست دارم شبیه او باشم. پیرمرد دانایی که مدرن است و برخلاف تمام آدم‌های پیری که ما در ادبیات و داستان‌هایمان داریم، به گذشته نچسبیده و دنبال تحول آینده است.

 

شما یک کاریکاتوریست بودید و بعد وارد کار انیمیشن شدید.  فضای ذهنی یک انیماتور کاریکاتوریست که مدام با تخیل سروکار دارد، چه شکلی است؟

راستش من بین کاریکاتور و انیمیشن گیر کردم! (می‌خندد)  بنابراین نه می‌توانم خودم را انیماتور کاملی بدانم، نه کاریکاتوریستی کامل، برای همین هم گاهی اوقات نمی‌توانم خودم را با اعتمادبه‌نفس زیادی جزو جامعه انیمیشن بدانم، چون به‌ هرحال گاهی کارهایم آن‌قدر دچار محدودیت می‌شوند که بچه‌های حرفه‌ای این کار ممکن است ایرادات فنی از کارم بگیرند. از آن‌طرف هم از کاریکاتور فاصله گرفتم! ایده‌های مورد علاقه فضای ذهنی من مسائل فلسفی، علمی و شوخی با مسائل جاری است.

 

ظاهرا به‌عنوان یک انیماتور باید آرشیو کاملی از انیمیشن‌های دنیا داشته باشید. یعنی کلی کارتون دیده‌اید؟

اتفاقا من خیلی کم انیمیشن دیدم و می‌بینم. من بیشتر مستندهای علمی می‌بینم و کتاب‌های علمی می‌خوانم و اینها برای کار خیلی به من ایده می‌دهند. البته یک انیمیشن‌هایی هستند که خیلی دوست‌شان دارم ولی الان اگر زیاد انیمیشن ببینم، تمرکزم را از دست می‌دهم و نمی‌توانم روی تصویرهای ذهنی خودم تمرکز کنم. دلیلش هم این است که وقتی کارهای خوب را می‌بینم، ناخودآگاه روی ذهنم تأثیر می‌گذارند و چون ما این‌جا محدودیت داریم و نمی‌توانیم آنها را اجرایی کنیم، باعث می‌شود بیش ازپیش سرخورده شوم! (می‌خندد)

 

کارتون محبوب کودکی‌تان چه بود؟

پلنگ صورتی و پروفسور بالتازار را خیلی دوست داشتم.

 

آقای درخشی کارتون‌های زمان ما بچه‌های دهه ٥٠ و ٦٠ داستان‌های رئال و ماجرایی داشتند، اما شخصیت‌های کارتون‌های نسل جدید یا موجودات فضایی هستند یا کلا جنبه تبلیغاتی پیدا کردند و می‌خواهند یک‌سری عقیده را به خورد مخاطب‌شان دهند. چرا حالا که ایران در حوزه انیمیشن پررنگ‌تر از دهه‌های قبل کار می‌کند، نمی‌تواند یک کارتون مثل خانواده دکتر ارنست یا مهاجران و بچه‌های کوه آلپ بسازد، به همان سادگی و این‌بار روایت زندگی یک خانواده ایرانی...

برای اینکه متولیان انیمیشن دغدغه‌های مردم را به رسمیت نمی‌شناسند.

 

اما ظاهرا انیمیشن‌سازها هم چنین ایده و طرح‌هایی را ندارند، چون جز روایتی از پهلوانان با ماجراهای پندآموز قصه‌های دیگری نداشتیم...

چون هیچ‌کس سرمایه‌گذاری نمی‌کند. من طرح اولیه دیرین‌دیرین را هم وقتی به موسسه صبا بردم، همان مرحله اول به شکل توهین‌آمیزی رد شد! ما هنوز در این دغدغه که به بچه‌ها آموزش دهیم که پایشان را جلوی پدرشان دراز نکنند و به بزرگترها سلام دهند، گیر کردیم! مسائلی که در خانواده آموزش داده می‌شود و واقعا وظیفه تلویزیون رشد خلاقیت کودک است و باید دست بچه‌ها را بگیرد و با برنامه‌هایش آنها را با دنیاهای ناشناخته آشنا کند تا خودش کشف کند.

 

از خیلی از انیماتورها و هنرمندانی مثل شما شنیده‌ام که پیشنهاد کار در خارج از کشور داشته‌اند. اگر از پیکسار و دریم ورکس پیشنهاد کار داشته باشید، قبول می‌کنید؟

من از این‌جور جاها پیشنهاد نخواهم داشت، چون من در بافت فرهنگی ایران رشد کردم و ایده‌هایم را از این فضا می‌گیرم. البته می‌توانم کاری بسازم که برای مخاطب بین‌المللی هم جذاب باشد ولی این دغدغه من نیست. اگر می‌خواستم، می‌توانستم انیمیشن‌های کوتاه جشنواره‌ای بسازم و کم‌کم بروم در جشنواره‌های خارجی و شانسم را امتحان کنم، ولی دغدغه من از کودکی این بود که چرا انیمیشن فارسی کم داریم و آنهایی هم که داشتیم، خیلی زشت بودند مثل زهره و زهرا که فوق‌العاده ضعیف بود! هنوز هم همین دغدغه را دارم و دوست دارم برای بچه ایرانی کار بسازم و قهرمان ایرانی خلق کنم تا بچه ایرانی اعتمادبه‌نفس بگیرد و حس کند دغدغه‌هایش جدی گرفته می‌شود.

 

آقای درخشی امروز روز جهانی انیمیشن است و در واقع همین مناسبت بهانه ما برای گفت‌وگو با شما بود. می‌خواهم بدانم حالا که در چند‌سال اخیر انیمیشن‌های ایرانی جدی‌تر وارد فضای رسانه‌ای شده‌اند و حتی در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند و جایزه دریافت می‌کنند. در ایران این روز جدی گرفته می‌شود؟

راستش من خودم نمی‌دانستم چه روزی است!(می‌خندد) یعنی چون هیچ‌سال اتفاق خاصی نمی‌افتد، تاریخش هم یادم نمی‌ماند. هر‌سال فقط یک‌سری تبریک است که دوستان و همکاران به یکدیگر می‌گویند. اینکه یک اتفاق فرهنگی بیفتد، مراسمی باشد و از اساتید انیمیشن تجلیل شود، راستش من یادم نمی‌آید چنین برنامه‌ای بوده باشد! یعنی من که خاطرم نیست شاید هم بوده است! ما خیلی نیروهای خلاق درحوزه انیمیشن داریم اما متاسفانه انیمیشن هنر مظلومی است.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش