پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۰۴ - ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۶۱۲۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

ژوله: گول فالوورهایم را نمی‌خورم/ وضعیت تئاتر از سینما بهتراست

نمایش یک ساعت آرامش,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
امیرمهدی ژوله که این روزها در یک تئاتر ایفای نقش می‌کند، گفت: مخاطب نمایش‌ها تنها همان مخاطبان لایک‌زن صفحات مجازی نیستند، من هیچ‌وقت گول فالوورهای صفحه مجازی‌ام را نمی‌خورم!

به گزارش فارس، نمایش «یک ساعت آرامش» از فلوریان زلر، ترجمه حمیدرضا و حامد  امان‌پور قرایی و کارگردانی سیدجواد روشن اجرایش را همزمان با روز هنرهای نمایشی(هفتم فروردین) در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر آغاز کرده و تا هفدهم اردیبهشت ماه نیز اجرایش ادامه دارد.

 

بازیگران این نمایش امیرمهدی ژوله، معصومه کریمی، وحید نفر، الهه شهپرست، ارسطو خوش‌رزم، ابوذر ساعدی و مهدی ذاکر حسینی هستند.

 

نمایش یک ساعت آرامش,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

داستان نمایش از این قرار است که میشل بعد از مدت‌ها صفحه موسیقی مورد علاقه‌اش را پیدا کرده و می‌خواهد  در یک روز تعطیل و در آرامش آن را گوش دهد اما اتفاقاتی می‌افتد که مانع این کار شده و رازهای زیادی برملا می‌شود.

 

با امیرمهدی ژوله بازیگر نقش میشل که پنجمین اجرای تئاتری خود را تجربه می‌کند، گفت‌‌وگو کردیم.

 

نمایش یک ساعت آرامش,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

*آقای ژوله پنجمین کار تئاتری خود را پشت سر می‌گذارید، حضور در این کار چه نوع تجربه ای برایتان محسوب  می‌شود و چطور شد حضور در این نمایش را پذیرفتید؟

اغراق نیست اگر بگویم یکی ـ دو سالی می شود در تمام ایام سال پیشنهاد تئاتر دارم. برای این نمایش هم چندین مرتبه با من تماس گرفتند و پیشنهاد خواندن متن را دادند منتها من از سر تنبلی آن را به تعویق می انداختم تا اینکه قرار شد در جمع دوستان حضور پیدا کنم و آن را بخوانیم که خوشبختانه متن را خواندم و چون ذهنیت خوبی هم راجع به زلر و کارهایش داشتم ـ مثل نمایش «آن سوی آیینه» که آقای سرابی روی صحنه  بردند ـ بنابراین حضور در این کار را پذیرفتم.

 

نمایش یک ساعت آرامش,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

*چقدر تلاش کردید به فضای ذهنی نویسنده برای اجرای نمایشتان نزدیک شوید؟

خب واقعیت نمی دانم اما من همیشه در فرآیند تمرین به این فضا نزدیک می شود چرا که خیلی اتفاقات ناخودآگاه برای بازیگر در تمرین رخ می دهد و خیلی هم خوب است ، چرا که من در امر بازیگری خیلی آگاه نیستم به همین دلیل به فرآیند تمرین خود را می سپارم و کار را شروع می‌کنم، بهرحال در این فرآیند بعضی چیزها تغییر میکند متن چکش می‌خورد، نظر کارگردان و  عوامل هم دخیل می شود و خلاصه جزئیات در می آید.

 

خیلی اتفاقات در تمرین نمایش ها و ناخودآگاه برای بازیگر می‌افتد و این خیلی خوب است

برای این کار هم ما نزدیک به سه هفته تمرین داشتیم، بعد من برای کار دیگر تئاتری به ترکیه رفتم و دو هفته ایران نبودم، بعد از بازگشتم هم باز یک هفته تمرین کردیم، همه خیلی نگران حجم دیالوگ‌ها و رسیدن من بودند.

 

*چرا؟

چون دیالوگ‌های نقشم زیاد بود و انرژی زیادی در طول کار می طلبید، بنابراین کل گروه نگران بودند که من برسم من هم در ترکیه دچار حمله نقرسی شده بودم و پایم ورم کرده بود، زمانی که به ایران برگشتم می‌لنگیدم! برای همین حتی به دنبال طرح جایگزین و جابه جایی با دیگر بازیگران هم بودیم اما خدا را شکر مشکلم حل شد و توانستم به خوبی ایفای نقش کنم.

 

*شما خودتان هم نویسنده هستید و با فضای ذهنی زلر هم آشنایید، چقدر نوشتن برای خودتان با سبک کارهای کمدی زلر متفاوت است؟

خب بهرحال این کار برای جامعه فرانسه است، اگر نمایشنامه ایرانی بود شاید خیلی چیزهایش قابل اجرا نبود اما به هر حال یک پیام اخلاقی در آن است که می تواند برایمان قابل استفاده باشد.

 

*پس جهان شمول است...

بله ولی اگر متن ایرانی بود خیلی جاهایش قابل اجرا نبود با این حال پیام اخلاقی گسترده‌ای می‌دهد؛ اینکه اگر صداقت نداشته باشیم، یک ساعت آرامش هم نخواهیم داشت این خیلی حرف سنگین و جهان‌شمولی است که می تواند با یک نگاه باز نویسنده آن را بنویسد و خودش را سانسور نکند. به نظرم زلر کارش خیلی درست است  چرا که هم خوب داستان را گسترش می‌دهد و هم جمع می کند و حتی شخصیت های فرعی اش هم جذاب هستند.

 

البته من متن «آن سوی آیینه» را خیلی پیچیده تر می‌بینم با آن صداهای ذهنی که درش وجود دارد کار را پیچیده تر کرده و مخاطب خاص فهم تر دارد ولی این کار مفرح تر و ساده تر است و ریتم هم در آن حفظ شده و در واقع برخلاف آرامشی است که کاراکتر میشل آن را طلب میکند.

 

* در کارهای زلر، لایه‌های زیرین شخصیت انسان‌ها را می‌بینیم که برملا می شوند حتی در کار آن سوی آیینه  خیلی پیچیده تر وجود دارد و این کار شاید سطحی تر نشان داده شود، اما بهرحال یک توازنی بین کمدی و درام آن وجود دارد فکر نمی‌کنید ایفای نقش شما توازن را از بین برده و کفه ترازو را به سمت کمدی کشانده است؟

ببینید این نمایش اتفاق‌محورتر از آن سوی آیینه است، از سوی دیگر من اعتقادی به تراژدی در این کار ندارم، به  نظرم فقط یک پیام وجود دارد و اساس کار کمدی است، حتی طنز تلخ هم  نمی‌توانم اسمش را بگذارم چرا که طنز تلخ هم اشک از چشم مخاطب بیرون می آورد و این کار لحظه‌های اینچنینی ندارد.

 

پیام اخلاقی مهم این نمایش صداقت است؛ آنچه خیلی وقت‌ها در زندگی‌ها فراموش می‌شود

با این حال پیام اخلاقی مهمی کار دارد و آن هم صداقت است، خیلی موقعیت های تراژیک در این کار نیست حتی موقعی که میشل فکر می‌کند لو رفته باز هم رازش برملا نشده و یک سوتفاهم رخ داده است.

 

در نهایت این میشل است که میخواهد با هر تلاش و تقلایی آرامش  کوچک خود را حفظ کند و دائم بال بال می زند تا آن را پیدا کند منتها صادق نبوده و همه درگیری هایش ذهنی اش به خاطر همین است من تمام سعی ام را کردم تا با تلاش یک قدم به این شخصیت نزدیک تر شوم و این نزدیک شدن و ناکام ماندن ها را به خوبی نشان دهم.

 

* آیا از ایفای نقش خود رضایت داشتید؟

بله خیلی راضی بودم، دیگر چکار می‌توانستم بکنم؟ استقبال مخاطبان هم که از ابتدا خیلی خوب بود با اینکه  اواسط هفته کار را شروع کردیم و خیلی هنوز به آخر هفته های زیادی نرسیدیم اما باز هم خارج از ظرفیت هم فروش داشتیم و اصلا فکر نمی‌کردم اینطور باشد.

 

قبل از این کار من در رویای شب نیمه تابستان که خیلی کار پر سروصدایی بود حضور داشتم و قبل‌تر هم اپراتور  نسل چهارم که آنجا هم با اینکه گفتند سالنش خیلی سخت فروش می‌کند و مخاطب خاص‌پسند دارد، باز هم ما فروش خیلی خوبی بدون استفاده از هیچ بیلبورد و تبلیغات مجازی داخلی و خارجی و تلویزیونی داشتیم و عموما  مردم راضی بودند.

 

*بهرحال شما هم مخاطب خود را دارید...

ولی ولی این مخاطب همان مخاطب لایک‌زن صفحه های مجازی نیست، اینها با هم فرق دارند؛ کسی که بخواهد برای سالن تئاتر پول بدهد، مخاطب متفاوتی است، من هیچ وقت گول فالوورهای صفحه مجازی‌ام رانمی‌خورم!

 

*به عنوان مخاطب تئاتر شرایط را چطور می بینید؟

خیلی صلاحیت صحبت درباره آن را ندارم اما بهرحال جسته و گریخته به عنوان مخاطب، تلاش جوانان را با کارهای عجیب و غریب و آوانگارد و تجربه‌گرا خیلی می‌پسندم چرا که مایه لذت من است، امیدوارم روز به روز  شرایط برایشان سهل تر شود در کنار آن جوانان هم نیاز به بزرگان و پیشکسوتان احساس می شود، به نظرم فضای تئاتر این روزها خیلی بهتر از سینما است.

 

*کار بعدی تان چیست؟

من یک قراردادی برای اجرای تئاتر در کانادا بستم، چند پیشنهاد دیگر هم داشتم که یا زمانش به من نمی‌خورد یا  اینکه خیلی جدی بودند و نقش‌ها را دوست نداشتم، خلاصه کار بعدی‌ام اگر خدا بخواهد خارج از کشور خواهد بود.

 

  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش