چیزی که در بخش عکس جشنواره تجسمی فجر امسال دیدیم، جلوهای بود از آنچه در فضای عمومی عکاسی جریان دارد. بهطور کلی باید گفت که بعد از ظهور عکاسی دیجیتال، هنر عکاسی تغییر کرده است. مشکلی که در عکاسی ایران در این سالها وجود دارد، به نفس دیجیتالی شدن عکاسی مربوط نمیشود بلکه به تلقیهای بعضاً اشتباهی برمیگردد که بعضی از عکاسان عمدتاً جوان با این امکانات جدید از عکاسی پیدا کردهاند. بگذریم از اینکه من مثل خیلی دیگر از همکاران همنسلم معتقدم که عکاسی دیجیتال به لحاظ کیفی نتوانسته جای نگاتیو را بگیرد.
امروز دیگر مثل گذشته نیست که ابزار عکاسی کردن فقط دست عکاسان باشد. این مسأله باعث شده است که عکاسی با در اختیار داشتن امکانات آن یکی گرفته شود که این تلقی نادرستی نیست. ما نمیتوانیم هر کسی را که دوربین دستش بگیرد، عکاس بدانیم. عکاس باید نگاه هنری داشته باشد. اگر بخواهم نقش دیجیتالی شدن را در وضعیت عکاسی حال حاضر ایران توضیح بدهم باید بگویم که عکاسی دیجیتال تا حد زیادی روشهای اندیشیدن را از بچهها گرفته است. قبلاً وقتی عکاس نگاتیو میخواست دنبال یک سوژه فرهنگی، اجتماعی و... برود، قبل از آن کلی فکر میکرد و با برنامهریزی جلو میرفت. دوربین دیجیتال این نظم و اندیشه را تا حد نگرانکنندهای از جوانهای عکاس گرفته است. اخیراً در سفری که با تعدادی از همکاران عکاس اعم از همنسلان خودمان و جوانترها داشتیم، دوست جوانی با ما بود که شاید در طول دو روز چهار یا پنج هزار فریم عکس گرفت. دیدم بنده خدا قدرت انتخاب عکسهایی که خودش گرفته است را هم ندارد. پرسیدم چرا اصرار دارد این همه عکس بگیرد؟ برایش مثال زدم و توضیح دادم که این نوع برخورد با عکاسی چطور خلاقیت را کاهش میدهد.
من در دورههایی دبیر گروه عکس ایرنا بودم. عکاسمان را به یک برنامه خبری میفرستادم. میدیدم با ۵۰۰ فریم عکس برگشته و حتی قادر نیست از بین آنها ۲۰ عکس خوب انتخاب کند. به نظرم آسانشدن شرایط عکاسی منجر به تنبلی فکری شده است. در حالی که در دوره عکاسی نگاتیو این تنبلی نبود و در نتیجه فضای خلاقتری برای عکاسی وجود داشت. عکاس دوره نگاتیو میدانست چه میخواهد و برای تکتک فریمهایش برنامه و ایده داشت و این متضمن افزایش خلاقیت در کار او بود. چیزی که بسیاری از عکاسان امروز که دوره قبل از دیجیتال را درک نکردهاند، فاقد آن هستند.
در زمان ما و قبل از ما، عکاسان خبری برای مراسمی که مثلاً با حضور رئیس جمهور برگزار میشد، گاهی حتی تنها ۱۲ فریم عکس میگرفتند و از میان آنها هشت عکس را انتخاب میکردند که عکسهای خلاقی هم بود. یعنی ضریب خطا در میان ۱۲ عکس تنها چهار عکس بود؛ اما حالا عکاس جوان ما نمیتواند از ۵۰۰ عکسی که گرفته ۲۰ عکس قابل قبول انتخاب کند.
آقای حسین شرکت که از پائین آمدن امام(ره) از هواپیما عکس گرفتند، دوربینشان یک نگاتیو ۱۲ فریمی بود که ایشان در فاصله پائین آمدن امام از پلههای هواپیما تنها هشت عکس گرفتند که یکی از آنها همان عکس معروفی است که از ۴۰ سال پیش تا امروز در خیابانها بنر میشود. عکسی که تماماً هنر عکاس است و نه امکاناتی مانند فتوشاپ و کولاژ دیجیتالی و کارهایی از این دست. اینها باید برای عکاسان جوان ما درس باشد. همانطور که ما هم از عکاسان قبل از خودمان درس گرفتیم.
علی فریدونی
- 17
- 4