بحرانهای زیستمحیطی نه فقط در ایران که کموبیش در سراسر جهان به موضوع روز تبدیل شده است. چنانکه ردپای این بحرانها و مسائل مربوط به آن را میتوان در همه حوزههای فرهنگی از جمله هنرهای تجسمی پیگیری کرد تا آنجا که امروزه میتوان به گفتمان محیطزیستی در حوزه مطالعه و تولید آثار هنری در هنر معاصر قائل شد.
نمایشگاه «آبسو»، که آخرین نمایشگاه ما در سالجاری بود ، هم کموبیش با همین فکر و همین نگاه برگزار شده است، توجه به بحران آب که در طول چند ساله گذشته موضوع نمایشگاههای هنری فراوانی در ایران بوده است.
با اینحال نگاه ویژه برگزارکنندگان این نمایشگاه و ارجاع به وجه اساطیری آب و اهمیتش در تفکرات مردمان میانرودان باعث شد تا این نمایشگاه برخلاف دیگر نمایشگاهها به تاریخ نقب زند و بیشتر به نمایشگاهی در ستایش آب تبدیل شود. شاید از همینرو بتوان گفت در میان نمونههای مشابه این نمایشگاه را موفق فرض کرد چون با نگاهی ژرفتر به یک مفهوم روز (بحران آب)، ما را به عمق تاریخ و به قداست و اهمیت این مایه حیات به خصوص در میان نیاکانمان وصل میکند. به این بهانه با فرهاد آذرین، صحبت کردیم.
ایده برگزاری این نمایشگاه چگونه شکل گرفت و از طرف چه کسی بوده است؟
خانم لیلا سبیانی چندین سال است در زمینه هنر مجسمهسازی فعالیت می کند و پیشنهاد برگزاری یک نمایشگاه گروهی حجم در سالجاری را مطرح کردند. من شخصاً به نمایشگاه گروهی که موضوع نداشته باشد اعتقاد ندارم و احساس میکنم که فقدان موضوع مشترک – بهخصوص در حوزه حجم - باعث یک نمایشگاه گسیخته میشود.
در نتیجه ترجیح میدهم که نمایشگاههای گروهی موضوعمحور باشند که از این طریق انسجام داشته باشند. در نهایت پیشنهاد موضوع را به خود من محول کردند و من دو گالری را پیشنهاد کردم که برگرفته از اسطورههای بینالنهرینی است و بعدتر در ادیان سومری واجد شخصیت میشود و به ایزد آبهای شیرین تبدیل میشود. در اعلانهای نمایشگاه هم ازعنوان این ایزد به خط میخی استفاده کردیم. موضوعی است که فکر میکنم به دغدغههای امروز ما مربوط میشود؛ کشور ما با بحران آب مواجه است و فکر میکنم هنرمند وظیفه دارد به بحرانهای روز بپردازد، ولو با زبانی غیر از زبان مستند یا روزمره.
به همین دلیل تصمیم بر این شد که بر همین موضوع متمرکز شویم. معمولاً خانم سبیانی با چند هنرمند کار میکنند؛ مثل بابک جوانمرد یا نیلوفر صالحی و دیگران. این بخت هم با ما یار بود که آقای حمید جبلی هم به ما اضافه شد. چند سال است که ایشان دارند با مجموعه کارگاه هنر در حوزه حجم کار میکنند. من کارهایشان را دیده بودم و از ایشان خواهش کردم که به عنوان یک هنرمند شخصیتپرداز و با ویژگی قصهگو با ما همراه شوند. در کنار یک اثر آقای جبلی، جلالالدین شهابی هم با یک اثر در نمایشگاه حضور پیدا کردند. لیلا سبیانی با سه اثر، بابک جوانمرد با دو اثر، نیلوفر صالحی با دو اثر و حمید شیری با سه اثر در نمایشگاه شرکت کردند. با توجه به فضای این گالری که خیلی بزرگ نیست، فکر میکنم نمایشگاه پر و پیمانی است.
گالری آبسو از اسطورههای بینالنهرینی است، در اسطورههای ایرانی کموبیش آناهیتا همین نقش را ایفا میکند. چه شد که به سراغ این گالری رفتید؟
اولاً آناهیتا صرفاً این ویژگی را ندارد و صرفاً ایزدبانوی آب نیست. اما این گالری ، فقط نماینده یک چیز است و صرفاً ایزد آب است و در واقع به جهان زیرین اطلاق میشده که سرمنشأ آب پاک است. بعداً در اسطورههای بابلی و آشوری و سومری شخصیت پیدا کرده و به ایزد تبدیل میشود.
یعنی نه فقط صرفاً به ایزد آب منتسب است که در همان حوزه بینالنهرین گستردگی بیشتری دارد. از سوی دیگر آناهیتا اسطوره شناختهشدهتری است و قبلاً نمایشگاهها یا آثاری را با ارجاع به آناهیتا دیدهایم. ولی این موضوع را من لااقل تا امروز ندیده بودم. دوست داشتم که نمایشگاه با موضوع تازه و دستنخوردهتری برگزار شود.
این بخت را هم داشتیم که دو اثر قدیمیتر حمید جبلی از مجموعه فرشتهها را هم در این نمایشگاه رونمایی کردیم که جزو آثار این نمایشگاه محسوب نمیشوند.
بعد از طرح موضوع هنرمندان کار را شروع کردند؟
بله. نگاه بعضی از هنرمندان سمبلیکتر و نگاه بعضی دیگر تا حدودی واقعگرایانهتر بود. به عنوان مثال بابک جوانمرد حوضچه آبی را انتخاب کردند که آب در قالب برنز از آن جاری است. فکر میکنم ارجاعشان به این موضوع بوده که در همه اماکن مقدس و محلهای نیایش، حوضچههای آب هست که نشان از همین باور است که آب سرچشمه پاکی است. بعضی به سراغ تمثیل رویش رفتهاند.
یا حجمی که آقای شهابی ارائه کردند یک اثر آبستره ارگانیک است که انگار از یک مَشک منتزع شده باشد. یا در اثر نیلوفر صالحی آب در شکل آینه تصویر شده که از انتهایش یک فرم ارگانیک به شکل ریشه رشد کرده. یعنی هندسه و فرم ارگانیک در یک اثر حجمی تجسمی در کنار هم همخوان شدهاند. اتفاق جالبی افتاده که هر کدام از هنرمندان با حس خودشان با موضوع برخورد کردهاند. وقتی مجموعه را با حوصله تماشا کنید و برایش وقت بگذارید با اینکه ممکن است خیلی متفرق به نظر بیاید، متوجه نزدیکی آثار به موضوع میشوید که هدف ما هم همین بوده.
سلیقه این گالری در طول سالهای فعالیت تثبیت شده و نشانههایش را میتوان در آثار این نمایشگاه هم دید. تا چه حد با توجه به شناخت هنرمندان آثار نهایی را پیش از اجرا پیشبینی میکنید؟
این هنرمندان، هنرمندانی نبودند که به صورت مرتب با این گالری کار کنند و مسئولیت نمایشگاه هم -چنانکه گفتم – با خانم سبیانی بوده. من سعی نکردم خیلی دخالت کنم. هرگز دلم نمیخواهد در نمایشگاهی که توسط دوستی کیوریت میشود دخالت کنم تا سلیقه این گالری یا فرهاد آذرین را تحمیل کنم. در این مجموعه هم آثاری هستند که با سلیقه من کاملاً همخوانی ندارند.
از طرف دیگر اگر بخواهیم سلیقه گالری را بر کل آثار اعمال کنیم، تنوع را از آثار نمایشگاه میگیریم. من حس میکنم که تنوع خوب است و سعی میکنم آن را از دست ندهم. این نمایشگاه سیصدوپنجاهمین نمایشگاه این گالری در طول ۱۸ سال فعالیت بوده، فکر میکنم حفظ یک تنوع لازم باشد. در عینحال که سعی میکنم سلیقه گالری را حفظ کنم، سلیقهای که فکر میکنم برای کسانی که نمایشگاههای آن را تعقیب میکنند احتمالاً شناخته شده است، در عینحال میکوشم تنوع در محتوا و نوع آثار را هم در نمایشگاهها مورد توجه قرار دهم.
گالریهای باسابقهتر معمولاً به سلیقه و انتخابهایشان شناخته میشوند. چقدر یک گالری میتواند این سلیقه یا انتخاب را تغییر دهد؟
قرار نیست تغییر دهد، ولی به هر حال نمایشگاههای کیوریتوریال امکان این تنوع را ایجاد میکنند.
به نظر میرسد که سلیقه مدرنیستی گالری در مجموع و در این مجموعه بر اشکال دیگر میچربد، این حرف درست است؟
اصولاً سلیقه من اینگونه است. چون تقریباً همه نمایشگاههای این گالری با سلیقه من به عنوان مدیر انتخاب و برگزار شده این سلیقه به چشم میآید. کشش من به هنر مدرنیستی بیشتر است.
استقبال از نمایشگاه چگونه بود؟
نمایشگاههایی که در اسفند ماه برگزار میشوند، همیشه با خطر میزان استقبال مواجهاند. در روز افتتاحیه ما، افتتاحیههای زیادی در تهران برگزار شد، یعنی خیلی از گالریها نگران این خطر نبودند یا اصولاً به احتمال استقبال کم قائل نبودند. استقبال از این نمایشگاه بیشتر از انتظار من بود.
من مخاطبانی دارم که حجم برایشان جذاب است و معمولاً از این نمایشگاهها استقبال میکردند، ولی متأسفانه حضورشان کمرنگتر بود. ولی در مجموع میتوانم بگویم نمایشگاه موفقی بود. نکته جذاب این بود که من مخاطب جوان و نشناخته داشتم که باعث خوشحالی بود.
حافظ روحانی
- 19
- 2