دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۳:۵۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۲۹۹۴
هنرهای تجسمی

طراح نوستالژی‌باز!

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
گفت‌وگو با «علی‌میری» که نقاشی هایش درشبکه‌ های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته

 تصویر «بچه‌های بازیگوشی که لحاف و تشک‌های روی هم چیده شده را پایین ریخته‌اند»، «آفتابی که روی فرش افتاده است و بچه‌هایی که توی آشپزخانه از سبد آبکش برنج‌های باقی مانده را می‌خورند» یا «اجباری خوابیدن بچه‌ها در بعدازظهرهای تابستان» همه‌شان تصاویر ماندگاری هستند که در حافظه جمعی یکی دو نسل از ما باقی مانده‌‌اند. نسل دهه هفتادی‌ها خیلی کم اما دهه شصتی‌ها و پنجاهی‌ها هر کدام گوشه ذهن‌شان این خاطرات را حفظ کرده‌اند و گاهی با یادآوری‌شان حس خوبی به آن روزها پیدا می‌کنند.

در پرونده امروز با «علی میری» تصویرگر و نقاش مشهدی گفت‌وگو کرده‌ایم که نقاشی‌های دیجیتالش از خاطرات خوب آن روزها حسابی مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. «میری» هدفش را از کشیدن این نقاشی‌ها ایجاد حس خوب در جامعه اعلام می‌کند. او البته معتقد است نباید در گذشته گیر کرد بلکه با حس و حال خوبی که از یادآوری آن روزها پیدا می‌کنیم باید در جست‌وجوی راهی برای حل مسائل این روزهای‌مان باشیم. با ما و گفت‌و‌گوی خواندنی‌مان در پرونده امروز همراه باشید.

  زودتر از قاشق، قلم دست گرفته‌ام!

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

«علی میری» متولد ۵۵ در مشهد است. تحصیلاتش خیلی مرتبط با نقاشی نبوده و فقط دو ترم در دانشگاه، طراحی صنعتی خوانده و بعد درسش را رها کرده است. او کارش این روزها به طور حرفه‌ای تصویرسازی و نقاشی است. خودش می‌گوید از سال ۷۵ نقاشی دیجیتال را شروع کرده است. از «میری» درباره علاقه‌اش به نقاشی در کودکی و دوران مدرسه می‌پرسیم که می‌گوید: «من از بچگی نقاشی می‌کشیدم و دوستش داشتم.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

حتی مادرم تعریف می‌کند وقتی یک تکه نان هم می‌خوردم آن را جوری گاز می‌زدم که نان شکل چیزی دربیاید. تقریبا هیچ لحظه‌ای از زندگی را یادم نمی‌آید که از دنیای نقاشی دور بوده باشم‌. این اصطلاح مادرم است که می‌گوید من پیش از قاشق دست گرفتن، قلم دست گرفتن را یاد گرفته‌ام. دوران تحصیل هم سر کلاس نقاشی می‌کشیدم و طبیعتا تمرکز لازم برای فراگیری درس‌ها را هم نداشتم. به همین دلیل توبیخ و به دفتر فرستاده شدن زیاد برایم پیش آمده است». او درباره ورودش به شغل حرفه‌ای نقاشی می‌گوید: «راستش پیش از آن‌که به خودم بیایم و بخواهم شغلی برای خودم انتخاب کنم عملا وارد بازار کار شده بودم. من وقتی دبیرستان بودم از کار نقاشی‌ام درآمد داشتم. به تدریج هر چه هم کار کردم بیشتر رشد داشتم و کارم ارتقا پیدا کرد».

  نوستالژی‌بازی، حس خوبی به آدم‌ها می‌دهم

از «میری» درباره چگونگی ورودش به عرصه کشیدن طرح‌های نوستالژیک می‌پرسیم و او این گونه توضیح می‌دهد: «من به دلیل احساساتی بودنم با روزهای کودکی و خاطراتش انس خاصی دارم. همچنین پدربزرگ و مادربزرگم را در سال‌های اخیر همزمان از دست دادم و همین باعث شد دوران سختی را تحمل کنم. بنابراین گاهی نقاشی‌هایی می‌کشیدم که در آن‌ها، خاطرات گذشته‌ام به تصویر کشیده می‌شد. پس از انتشار چند نمونه از این کارها متوجه شدم که استقبال خوبی از آن‌ها می‌شود. البته در این سال‌ها کارهای تجاری و غیرتجاری زیادی داشته‌ام اما مشخصا در صفحه هنری خودم کارهای تجاری را کمتر نشر داده‌ام.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

اتفاق خوبی که در صفحه اینستاگرام افتاد البتهمستقل از نقدی که به بحث نوستالژی می‌توان وارد کرد، این بود که فضایی ایجاد شد انگار آدم‌ها برای لحظاتی حال خوب پیدا و این حال خوب را به دیگران هم منتقل می‌کردند. شما ببینید پای طرح‌ها چه نظرات مثبتی ابراز می‌شود و دور از آن فضای زشت فحاشی یا خشنی که در بخشی از فضای‌مجازی می‌بینیم، این جا دارد اتفاق مثبتی رخ می‌دهد. بنابراین من دیدم حالا که می‌توانم چنین جامعه کوچکی را به‌وجود بیاورم و حال آدم‌ها را خوب کنم چرا این کار را نکنم؟ این شد که بقیه کارها را در صفحه خودم تعطیل کردم و به طور مشخص روی این کار وقت و انرژی گذاشتم».

  فقط تجربیات خودم را می‌کشم

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین دلایل زیاد دیده شدن کارهای «میری» جمعی بودن خاطراتی است که او به تصویر می‌کشد. به همین دلیل این سوال پیش می‌آید که ایده این نقاشی‌ها از خود اوست یا از دیگران هم کمک می‌گیرد؟ او در این باره می‌گوید: «ایده کارهایی که انجام می‌دهم از تجربیات شخصی خودم می‌آید. من خاطراتی از گذشته دارم که سال‌هاست با من هستند. برای اجرایی کردن هر کار شاید یکی دو هفته از نظر ذهنی خیلی رویش متمرکز باشم تا تصویر کامل شود اما اجرای آن از وقتی شروع به کشیدن می‌کنم، یک تا سه ساعت بیشتر وقت نمی‌برد.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

البته در این مدت با تماس‌ها و پیام‌های زیادی روبه‌رو بودم که دوست داشتند فضای ذهنی و تجربه‌های شخصی آن‌ها را پیاده کنم اما خودم علاقه‌ای به این کار ندارم. چون از خاطرات دیگران در ذهنم تصویر و حس روشنی ندارم». از او درباره طرح مورد علاقه خودش می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: «راستش همه طرح‌ها را دوست دارم و نمی‌توانم جدایشان کنم چون دلی هستند. البته از نظر تکنیکی قابل نقد هستند و حتی جزو کارهای نه چندان قوی من محسوب می‌شوند. از نظر حسی آن تصویری که یک روز برفی را نشان می‌دهد و یک خواهر و برادر توی برف جلو می‌آیند و یک ژیان هم پشت‌شان قرار دارد، به نظر خودم کار عمیقی است چون از یک تجربه حسی ماندگار می‌آید».

از طرح‌هایم در مالزی، هندوستان، تونس و ... هم استقبال شد

وقتی یک اثر هنری خلق می‌شود، مواجهه مخاطب با آن برای صاحب اثر بسیار مهم خواهد بود. بازخوردها می‌توانند به صاحب اثر کمک کنند که در ادامه کار هنری‌اش نکاتی را اعمال کند یا قوت و انرژی بیشتری بگیرد. این هنرمند درباره بازخورد کارهایش می‌گوید: «بازتاب‌هایی که از مردم می‌گیرم برایم خیلی لذت‌بخش است. مثلا شخصی به من پیام داد که با پدر و مادرش سال‌ها قطع ارتباط بوده است اما با دیدن این طرح‌ها تصمیم گرفته است دوباره در کنار پدر و مادرش باشد. یا مادری به من پیام داده که با این طرح‌ها گریسته چون در تمام خاطراتش مادرش حضور داشته است. اما حالا که خودش مادر شده به دلیل کارمند بودن خیلی ساعت‌ها از فرزندش دور است. بنابراین او تصمیم گرفته است بیشتر با فرزندش وقت بگذراند تا خاطرات مشترک بیشتری با او داشته باشد.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

می‌‌خواهم بگویم اثرگذاری زیادی دارد». این نقاش به بازخوردهای عجیب در خارج از کشور هم اشاره می‌کند که خودش هم از قبل تصورش را نمی‌کرده است. او این طور تعریف می‌کند: «خیلی برای خودم هم عجیب و غیرقابل پیش‌بینی بود که بازتاب کارهایم را در بین مردم کشورهای دیگر دیدم. شما ببینید دیده شدن کارهایم بین مردم ترکیه و تاجیکستان باز تا حدی قابل درک است چون مراودات فرهنگی و ارتباطات قومی زیادی با آن‌ها داشته‌ایم اما این‌که ‌می‌دیدم در مالزی، هندوستان، تونس، ترکیه، فلسطین و ... از کارهایم استقبال می‌شود و از این که طرفدار پیدا کرده است، خیلی تعجب کردم. چون از نظر اقلیم، فرهنگ، پوشش و خیلی چیزهای دیگر با ما متفاوت هستند».

در گذشته گیر نکرده‌ام!

وقتی طرح‌های نوستالژیک «علی میری» را می‌بینیم تصور می‌کنیم که او خودش باید خیلی آدم خاطره‌بازی باشد اما او به نکته مهمی اشاره می‌کند که با وجود حس خوب داشتن به گذشته، دوست ندارد در گذشته باقی بماند. او درباره شرایط خودش در دهه ۶۰ و ۷۰ و دوران کودکی می‌گوید: «آن موقع فضایی پراضطراب و پرفشاری حاکم بود. ما وسط روزهای شلوغ و حتی ناامنی بزرگ شدیم. به هرحال ما به عنوان کودک و نوجوان دنیای خودمان را داشتیم. البته رفتار پدر، مادرها و معلم‌ها با بچه‌ها با امروز متفاوت بود و حتی شاید الان قابل دفاع هم نباشند اما آدم‌ها، همدلی‌ها و صمیمیت‌های خاصی با هم داشتند. اما این نکته را حتما دوست دارم بگویم که من خوشبختانه در گذشته گیر نکرده‌ام. من دوست ندارم به گذشته برگردم، ضمنا همه اتفاقاتش را هم تایید نمی‌کنم.

فقط مثل یک مورخ آن روزها را روایت می‌کنم چون خاطرات من هستند و دوست‌شان دارم. امروز جامعه ما کمی بیمار است و خشونت، خستگی و ناامیدی در بین مردم زیاد است. راستش مردم وسایل زیادی برای سرگرم و شاد شدن ندارند. البته این را نمی‌خواهم به اتفاقات سیاسی ربط بدهم. به نظرم این بیشتر از فرهنگ غر زدن که حاکم بر خودمان است، می‌آید. من در این بین سعی می‌کنم به اندازه خودم به عنوان یک تصویرگر حس خوب بدهم تا بتوانند برای مسائل امروزشان با انرژی و فکر درست راه حل‌هایی پیدا کنند. چیزی که دوست دارم مردم بهش فکر کنند این است که از خودشان بپرسند چرا در گذشته حال‌شان خوب بود و امروز نه. از خودمان باید بپرسیم چه کارهایی باید انجام دهیم تا حال امروزمان بهتر شود. این بهترین کاری است که برای امروزمان می‌توانیم انجام دهیم تا این پرداخت به نوستالژی در حد یک سرگرمی باقی نماند. اگر مردم به این مسائل فکر کنند من مزد خود را گرفته‌ام و به هدفم رسیده‌ام». 

سفر شیرین در زمان

علی میری تنها کسی نیست که طرح‌های نوستالژیک اش با استقبال مواجه شده است؛ چند سال قبل سعید مرادی در صفحه «همشهری سلام» خراسان برای ستون «خاطره‌بازی» که به قلم سید مصطفی صابری نوشته می‌شد، طرح‌های شیرین و خاطره‌انگیزی می کشید که برخی جزئیات رئال و جالب کارهای میری را نداشت اما شخصیت‌هایش بامزه بودند. پای طرح‌های شیرین مرادی توسط مخاطبان به فضای مجازی به‌خصوص شبکه اجتماعی فیس‌بوک و پیام رسان وایبر که آن‌روزها روی بورس بودند کشیده شد. تعدادی از طرح‌های برگزیده «مرادی» را در ادامه می‌بینید.  

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

  • 23
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
یاد اون دوران بخیر
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش