دیالوگ های ماندگار لیلا حاتمی
لیلا حاتمی در ایران، در پیشه ی بازیگری فعالیت دارد. این بازیگر دارای افتخاراتی همچون دو جایزهٔ جشنواره فیلم فجر و یک جایزهٔ جشنوارهٔ بین المللی فیلم برلین می باشد. وی از طرف دولت فرانسه در سال ۱۳۹۱ توانست نشان لژیون دونور را از آن خود کند.
* دیالوگ لیلا حاتمی در دلشدگان:
کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود، صداها آهنگ بود و حرف ها ترانه...
* دیالوگهای لیلا حاتمی در رگ خواب:
این آدم غریبه کامرانه؟ من عاشق این بودم؟ همه زندگیم بسته بود به یه نگاهش، به کلامش، به لبخندش...باورم نمیشه این موجود حقیر رقت انگیز...کاش خبردار نمی شدم...کاش هیچ وقت نمی فهمیدم.
* دیالوگهای لیلا حاتمی در یه کاری واسه من بکن! و نماش:
لیلا حاتمی:یه کاری واسه من بکن! علی مصفا:چی مثلا؟!! لیلا حاتمی:هر چی! نمیخوام از داره به یه حرف محبت آمیز دیالوگ قایق های من.
* دیالوگهای لیلا حاتمی در لیلا:
ته دلم به خودم می گم رضا اگه دوستم داشته باشه، یه زن دیگه براش مهم نیست...فقط بهش یه بچه میده. فرقی نکرده چیزی...عشقمون سرجاشه...
* دیالوگهای لیلا حاتمی در ارتفاع پست:
تو از قاسم چی میدونی؟ فک کردی قاتله؟ دزده؟ آدمکشه؟ اونم برای این مملکت زحمت کشیده. تو که خوزستانی نیستی. جنگ که تموم شد برگشتی سر خونه زندگیت. ولی اون موقع تازه اول بدبختی ما بود. نه کار بود، نه آب، نه برق...
ننه چرا از دامادت حرف نمیزنی؟ چرا نمیگی یه تنه خرج همه مونه می داد؟ مالک خوشحالی؟ شما که قاسمو نمی شناسید. نمی دونید چندتا شغل عوض کرد. یه امپول نمی تونست بزنه برا این بچه. تو فکر می کنی قاسم برای عیاشی و خوشگذرونی می خواد بره اونور؟ نه اون موقعی که همه وقت خوشگذرونیشون بود، قاسم لب جاده آب میفروخت...
* دیالوگهای لیلا حاتمی در حکم:
ای توف به می گیرمت! کیو میگیری؟ چیو میگیری؟ اگه بخوام شوهر کنم، من می گیرمت...
تو که عقلت سرجاش نیست... اما من میزنم جایی که مغزته... جایی که باهاش فکر می کن
* دیالوگهای لیلا حاتمی در سالاد فصل:
لیلا : چته؟! دایناسور شدی در میشکونی! عادل: تو چته؟! رفتی بالای شهر واسه خودت تاپاله تایتانیک پیدا کردی!/ لیلا:نترس… پیدا کنم اولش می آم به تو می گم!/ عادل:واسه چی به من می گی؟! برای این که دل منو بسوزونی؟!/ لیلا:واسه این که بهت بفهمونم اگه زنجیرم پاره کنی ازت نمی ترسم!/ عادل:کینگ کونگم مگه من ازم بترسی!/ لیلا:تو کینگ کونگی؟! تو ژست کینگ کونگا رو می گیری در می شکونی./ عادل:اگه من این کارا رو نکنم که تو با این بابای پیزوریت و اون ننه دست و پا چلفتیت یه شبه توی این شهر شلوغ نفله می شید! اگه در می شکنم و سر می زنم بخاطر خودته خره!/ لیلا:به خاطره منه، من نمی خوام. مگه نمی گی به خاطره منه، من نمی خوام./ عادل:نمی خوای؟!/ لیلا:نه نمی خوام!/ عادل:گاوی دیگه… گاووو… نمی خوای بفهمی یه دختر تنها توی این باغ وحش اگه یکی نباشه سین جینش کنه، یه شبه خرابه./ لیلا:من آقابالاسر نمی خوام...من لقمه دهن تو نیستم. از لقمه دهن تو خیلی گنده ترم. خیلی.عادل:اتفاقا اندازه دهن خودمی من درسته قورتت می دم.
* دیالوگهای لیلا حاتمی در پرسه در مه:
شبی که برای اولین بار تورا دیدم، روبه روی آیینه ایستادم و فکر کردم که ما کاملاً شبیه هم هستیم.
طرز نگاه هامون
یا دودو زدن چشمامون
یا پلک زدنامون وقتی نفس میکشیم
یا وقتی در عین تردید اعتماد به نفس و موقع حرف زدن بیا دیگران بازی میکنیم...
ماخیلی شبیه هم هستیم،
فک میکنم خیلی راحت میتونستم خودمو به تو تبدبل کنم...
حالا که بعد از مدتها فکر میکنم
به نظرم میاد که چقد ملال انگیزه و چقد دلم برای اون ملال تنگ شده...شاید هیچ وقت اون برای من واقعی نبوداما رنجی که از هم می بردیم و به همون اندازه عشقی که بهم داشتیم
سکوت کردن، در انزوا به سر بردن
و دوباره سکوت کردن.........
گردآوری: بخش هنر و سینما سرپوش
- 17
- 1