جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۷:۲۹ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۲۱۰۶
فستیوال ها و جشنواره های هنری

گزارشی ازجشنواره جهانی کن

حاشیه‌های هفتادسالگی کن 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,جشنواره جهانی کن
روایتی از لحظات به یادماندنی ٧٠ سال جشنواره کن

به گزارش شهروند، جشنواره کن هفتادمین سالش را با معرفی برگزیدگان سینمای ٢٠١٧ به پایان رساند. کافه‌دارها هر روز بساطشان را روی سنگفرش پهن می‌کردند و بالکن‌های مشرف به جشنواره در تصرف چشم‌هایی بود که به فرش قرمز دوخته شده بود.  مشتاقان فیلم از شهرها و کشورهای دور و نزدیک خود را به امواج مدیترانه می‌رساندند تا شاهد برگزاری جشنواره‌ای باشند که هفتاد بار تجربه برگزاری دارد.

 

صدای ایرانی

مسئولان اجرایی امور خبرنگاران نام ایران را می‌شناسند. خانم میا‌نسال کارت را پیدا می‌کند و توضیح می‌دهد بعد از کدام سالن باید به کدام سالن و طبقه رفت، چطور از صندوق مخصوصی که شماره‌اش روی کارت آمده برنامه‌ها و بروشورهای روزانه را برداریم و نشست‌های خبری هر فیلم را چطور دنبال کنیم. کارت‌های رنگارنگ جشنواره امسال مسأله‌ساز شده. در صف تماشای فیلم رومن پولانسکی پیرمرد ٧٠ ساله‌ای با کارت زرد کنار ایستاده تا اول کارت‌آبی‌ها وارد سالن شوند و نوبت به او برسد.

 

کنی‌ها ایران را می‌شناسند چون کیارستمی را می‌شناسند که امسال با نبودنش باز هم در جشنواره حضور داشت. در یکی از شب‌های کن آخرین ساخته‌اش ٢٤ فریم به یادش به نمایش در‌می‌آید و دبیر جشنواره تأکید می‌کند که فیلمساز ما بخشی از تاریخ هنر است. در بخش فیلم‌ کوتاه و سینه‌فوندانسیون و نوعی نگاه هم کارگردانان جوان ایرانی حضور دارند و جایزه می‌گیرند.  ایرانی‌ها هم به نمایش این فیلم می‌آیند و در صف انتظار گاهی صدایشان شنیده می‌شود که «نهار خوردی؟ فیلم علیرضا رو دیدی؟» سیف‌اله صمدیان هم به سنت هر ساله آمده، در بالکن سالن روزنامه‌نگاران نشسته و گپ می‌زند.

 

کنی‌ها ایران را می‌شناسند چون نخل طلا را پیش از این به عباس کیارستمی داده‌اند و «فروشنده» اصغر فرهادی، ‌سال گذشته دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد (شهاب حسینی) را از اینجا به ایران برده (امسال «خواکین فنیکس» بازیگر آمریکایی جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت).  همین جشنواره هفتادم هم با حضور فرهادی کلید خورده است.

 

یکی از خبرنگاران به یاد دارد که ‌سال گذشته به جای موسیقی‌های همیشگی صدای دل‌شده‌ محمدرضا شجریان بر فرش قرمز فیلم گذشته طنین‌انداز شد.

 

در آیین اختتامیه برای معرفی بهترین فیلم جشنواره ژولیت بینوش روی سن می‌آید و از هنر سینما می‌گوید و عشق و روشنایی. او روشنایی را به زبان‌های مختلف دنیا نام می‌برد:   لومیر در زبان فرانسه، لایت در انگلیسی و...  و به ایران می‌رسد؛  «نور به زبان ایرانی است».

 

بلیت لطفا!

در طول ١٠ روز برگزاری جشنواره جمعیتی کاغذ به دست منتظر پشت میله‌ها می‌ایستند به امید این‌که بتوانند بلیت فیلم مورد علاقه خود را ببینند. فیلم‌های پولانسکی، فاتح آکین، میشاییل‌هانکه و فرانسوا اوزون بیشترین متقاضی را دارد.  «بلیت، خواهش می‌کنم» میان این عشق‌سینماها زن و مردهای سالخورده هم هستند. بعد از اکران ویژه خبرنگاران، نشست مطبوعاتی برگزار می‌شود.  همه چیز سر ساعت از پیش تعیین شده انجام می‌شود.  بعد از نشست دوربین‌ها منتظر عوامل فیلم هستند و کاغذ‌ها و عکس‌ها منتظر امضا.  

 

بیرون از کاخ جشنواره روبه روی فرش قرمز جمعیتی که توانسته‌اند بلیت بگیرند، از پشت میله‌ها و بالای نردبان‌ها می‌ایستند تا لبخند هنرپیشه‌ها را ببینند.  لبخندی که نمی‌دانند تا کجا بازی است و تا کجا واقعیت. خیل جمعیتی که اقبال تهیه بلیت نداشته‌اند در پیاده‌رو و کوچه روبه‌رو غرق تماشایند.

 

اگر ٧٨‌سال پیش که جنگ جهانی برگزاری جشنواره را در ‌سال اول تعطیل کرد، اراده‌ای برای ادامه کار پیدا نمی‌شد، شاید شهر بندری کن هم به فراموشی سپرده می‌شد؛ اما شهردار وقت کن اصرار داشت و جشنواره بعد از ١٠‌سال از سر گرفته شد. بحث‌ها بر سر برگزاری همزمان با جشنواره ونیز کم نبود و سرانجام قرعه به نام بهار خورد و مرغان دریایی دیدند که در ١٠ روز جشنواره چه غوغایی در خشکی است.  قایق‌های تفریحی لنگر می‌اندازند و کافه‌ها از جمعیت لبریز می‌شود.  

 

اتاق‌های هتل‌های بزرگ و کوچک از قبل رزرو شده‌اند و بلیت‌های قطار تمام. کافه سارا که در یکی از کوچه‌های منطقه قدیمی سوکه است هم در این روزها شلوغ است. «همه اینها به خاطر جشنواره است.»

 

در یکشنبه بازار، مارتین نقاش کنار تابلوهای نقاشی‌اش نشسته و نمایی از بندر می‌کشد. پیکاسو هم روزهایی در این شهر زندگی کرده و در حوالی کلیسای قرن شانزدهمی نتردام قدم زده است.  نسخه کوچکی از جمعه بازار پروانه. میان خنزرپنزرهای پیرمردی در حاشیه بلوار یک فرش پا خورده نمایان است. ٢٧٠ یورو.  پیرمرد سعی می‌کند توضیح دهد که این فرش نقش بلوچی دارد و از جنوب ایران می‌آید. توضیح دادن برایش آسان نیست به گفتن «بلوچی» بسنده می‌کند.  

 

جنگ، ترس، فیلم

جشنواره کن با تدابیر امنیتی بسیار برگزار می‌شود. پیش از هر بار ورود به کاخ جشنواره کیف و وسایل چک می‌شود. جایی برای قهوه‌خوردن خبرنگاران در نظر گرفته شده اما اگر برای هر وعده غذا از محوطه جشنواره خارج شدید باز مراسم کنترل کیف و وسایل تکرار می‌شود.  

 

فیلم فاتح آکین، فیلمساز ترک ساکن آلمان نمایش داده می‌شود و بعد در نشست خبری فیلم، کارگردان از درد مهاجرت و جنگ می‌گوید و درد از دست دادن. کاتیا شخصیت اول فیلم «محوشدگی» همسر و فرزندش را در عملیات تروریستی در آلمان از دست داده است. همه تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند.  دایان کروگر در مصاحبه با بولتن‌های جشنواره از تلاشش برای درک دردهای مادر از دست‌داده می‌گوید.  او موهایش را برای این نقش کوتاه کرده است و می‌گوید نشستن در این نقش کار ساده‌ای نبود.  کار سختی که جایزه بهترین بازیگر را برای او آورد. در آیین اختتامیه وقتی نام کروگر را می‌خوانند پای میکروفن می‌ایستد و در نکوهش تروریسم حرف می‌زند و از فاتح به‌عنوان «برادر» و کارگردانی که به موفقیت او کمک کرده، تشکر می‌کند.  

 

کروگر می‌گوید: این اتفاق در هر جایی و برای هر کسی ممکن است كه رخ بدهد.

هفتاد سالگی برای برگزارکنندگان امسال اتفاق ویژه‌ای است از این رو روز سه‌شنبه تعدادی از برندگان قبلی و چهره‌های سرشناس سینمایی را به جشن دعوت می‌کنند؛جرج میلر، پدرو آلمادوار که رئیس هیأت ‌داوران جشنواره هفتادم است، نیکول کیدمن، گوستاو گاوراس، نیکلاس ویندینگ رفن، آدرین برودی، ویل اسمیت، گاسپار نویی، ژولیت بینوش، اوما تورمن، آلخاندرو گونزالس ایناریتو، رومن پولانسکی، ماریون کوتیار، مونیکا بلوچی، الیور استون، التون جان، بری جنکینز، کاترین دونوو، گی یرمو دل تورو، آلفونسو کوارون، میشائیل‌هانکه، کریس کلمبوس، سلما‌هایک، سوفیا کوپولا، بنیسیو دل تورو، کن لوچ، برادران داردن، لیو اولمان، جین کمپیون، آنیس واردا، ایزابل آجانی، مارن آده، فاتح آکین، کالین فارل، برنیس بژو، کریستوف والتس، ال فانینگ، تیلدا سوئینتن، مس میگلسن، گائل گارسیا برنال، دایان کروگر، ژان-پی‌یر لئو، کلود للوش، جسیکا چاستین، ماتیو گارونه و...  پایانی خوش تا امروز جشنواره. همین نام فیلم جدید میشائیل‌هانکه است که برای سومین‌بار به کن آمده.  هانکه پیش از این برای فیلم «عشق» برنده جایزه «نخل طلایی» شد.

 

روز آخر جشنواره صندوق‌های پستی خبرنگاران بسته شده. غلغله خیابان اما همچنان ادامه دارد تا ساعت ٨ که برگزیدگان معرفی شده‌اند و مجریان برنامه میهمانان را به سمت درهای خروجی هدایت می‌کنند. بیرون کاخ دیگر کسی منتظر بلیت نیست.  نسیم مدیترانه مثل همه بهارها به ساحل می‌وزد و بادبان‌ها را تکان می‌دهد.  همه‌جا دریاها شبیه هم هستند.  شاید ما هم که امسال نخستين جشنواره جهانی فیلم فجر را برگزار کرده‌ایم، می‌توانستیم نام جشنواره را به یکی از شهرهای ساحلی جنوب یا شمالمان گره بزنیم. 

 

برندگان

 نخل طلای بهترین فیلم کن ۲۰۱۷ به فیلم «مربع» ساخته «رابین اوستلوند» کارگردان سوئدی رسید.

 جایزه بزرگ هیأت داوران را «رابین کامپیلو» کارگردان فرانسوی برای فیلم «۱۲۰ تپش در دقیقه» از آن خود کرد.

 «سوفیا کاپولا» برای ساخت فیلم «فریب خورده» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت.

 جایزه بهترین بازیگر زن کن ۲۰۱۷ به «دایان کروگر» رسید برای بازی در فیلم «محوشدگی» ساخته «فاتح آکین». «خواکین فنیکس»، بازیگر آمریکایی برای بازی در فیلم «تو واقعا این‌جا نبودی» به کارگردانی «لین رامسی» بهترین بازیگر مرد جشنواره شناخته شد.

 

 جایزه بهترین فیلمنامه به صورت مشترک به «یورگن لانتیموس» برای فیلم «کشتن آهوی مقدس» و «لین رامسی» برای فیلم «تو واقعا این‌جا نبودی» رسید.

 

 دوربین طلای بهترین فیلم اول را کارگردان فرانسوی «لئونور سرالی»  به خاطر فیلم «زن جوان» گرفت.  

 در جشنواره امسال جایزه‌ ویژه‌ای برای جشن هفتاد سالگی در نظر گرفتند که به نیکول کیدمن تقدیم شد. کیدمن که در کن ٢٠١٧ در سه فیلم حضور داشت در روز اختتامیه در شهر کن نبود، از طریق ویدیو کنفرانس از هیأت ژوری تشکر کرد.

 

 

  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش