جری لوییس نابغه تازه درگذشته سینمای کمدی، با کدام یکی از فیلم هایش همه را از خنده روده بر کرد؟ ما ۸ تا از آنها را برای تان سوا کردیم.
طبیعتا کار خیلی سختی است که بشود از بین این همه اثر درجه یک در کارنامه جری لوییس ۱۰ فیلم برترش را انتخاب کرد. یکی از دلایل دشواری کار این است که جری لوییس در سه حوزه کمدی، کمدی موزیکال و نقش های جدی، آثار بسیار درخشانی از خود به یادگار گذاشته و مقایسه کارهایش در این سه شیوه متفاوت شاید کار چندان درست و ساده ای نباشد.
این است که بهتر است تمرکز کنیم روی کمدی هایش. در فهرست هایی که سایت ها و نشریات معتبر از بهترین کمدی های او تهیه کرده اند، درباره چند فیلم اختلاف نظر وجود دارد اما اگر بخواهیم به نوعی معدل تمام فهرست ها را در نظر بگیریم، احتمالا به همین فهرستی که پیش روی شماست خواهیم رسید.
نکته جالبی که از مطالعه این فهرست ها دستگیرمان می شود این است که کسی در صدرنشینی فیلم اول آن هیچ تردیدی ندارد و همگان آن را بهترین نقش آفرینی کل عمر جری لوییس می دانند.
تغییرات اصلی از میانه لیست شروع می شود که گاهی نام فیلم های عجیب و چرندی چون «جزیره وحشی ها» هم در این سیاهه ها آمده اما فهرست ما را با اطمینان خاطر مرور کنید، چون چکیده چند سایت معتبر است و نظرات منتقدان پشتوانه آن است. خانم ها! آقایان! این شما و این برترین های سلطان کمدی، جری لوییس.
اطلاعات فوری
* کی و کجا به دنیا آمد؟ در نیوجرسی در سال ۱۹۲۶
* کی و کجا از دنیا رفت؟ همین یک هفته قبل ۲۹ مرداد ۹۶
* از کی بازیگر شد؟ سال ۱۹۴۲ در شانزده سالگی با بازی در یک تئاتر کمدی
* اولین فیلمی که بازی کرد: دوست من ایرما به فنا می رود، در سال ۱۹۴۹
* مهم ترین فیلم های کارنامه اش: دوست من ایرما به فنا می رود، آشپز خنگ، بچه رو بخوابون بچه، کشتی را ترک نکن، پادوی هتل، شیفته زن ها، پروفسور دیوانه، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه، فریب خورده، بوئینگ بوئینگ، به طور کامل، روزی که دلقک گریست، سلطان کمدی و ...
۱) پروفسور دیوانه (۱۹۶۳)
داستان: یک پروفسور مشنگ اما نابغه برای بهبود روابط اجتماعی خود دارویی می خورد که به طور موقت او را به مردی خوش تیپ، بدجنس و شیطان تبدیل می کند.
کامنت: این چهارمین تلاش جری لوییس در مقام نویسنده و کارگردان فیلم است؛ تلاشی که کاملا به نتیجه رسیده و باید گفت «پروفسور دیوانه» از نظر هنری و تکنیک کارگردانی بهترین فیلم اوست؛ فیلمی که برگرفته از داستان ترسناک «دکتر جکیل و آقای هاید» بود و در آن جری لوییس کاراکتر دو قطبی پروفسور را به بهترین نحو ممکن اجرا و لحظات به یادماندنی بسیاری چون سکانس باشگاه ورزشی و آن رقص ابلهانه را در ذهن تماشاگر ثبت کرد.
دیالوگ شاخص:
مربی باشگاه: صدمه دیدی؟
پروفسور: اگه بتونی بگی یه نفر که زخم معده داره و یه تراشه چوب رفته تو انگشتش و ناخن پاش هم در اثر رعد و برق منهدم شده، صدمه ندیده، خب آره، می تونی بگی که من هم صدمه ندیدم.
۲) شیفته (۱۹۶۱)
داستان: هربرت چلفتی که نامزدش به هوای مرد دیگری ترکش کرده بسیار افسرده می شود و به دنبال کار می گردد. او نهایتا شغلی در خانه ای می یابد که زنان بسیاری در آن مستقر هستند.
کامنت: یک کمدی بسیار خنده دار در فضایی لوکس، حتی جری لوییس هم در هیجانی ترین سکانس ها در برابر صورت خشک و بی روح «بادی لستر» (در نقش ویلارد) امکان داشت شکست بخورد اما مدام از خودش واکنش های بداهه خلق کرد. کارگردانی هوشمندانه او سبب شد در بسیاری از لحظات فیلم بتواند داستان چند لایه و پیچیده هربرت را به درستی تعریف کند.
دیالوگ شاخص:
هربرت: ه، مثل هربرت!
۳) پسر گیشاهه (۱۹۵۸)
داستان: «گیلبرت وولی» که یک جادوگر درجه دو است برای سفری تفریحی به شرق آسیا سفر می کند و در ژاپن با یک بچه یتیم آشنا می شود و سرنوشت شان به هم گره می خورد.
کامنت: فیلمی که نویسنده و کارگردانش استاد قدیمی لوییس، «فراک تشلین» بوده، یکی از بهترین همکاری های تاریخ سینمای کمدی را رقم زده است. یک جادوگر بی عرضه و ناشی در کنار یک بچه یتیم. صحنه گرمابه در این فیلم بدون شک یکی از شلوغ ترین و پر بزن و بکوب ترین سکانس های کمدی تاریخ سینماست.
دیالوگ شاخص:
گیلرت: خدایا! وحشتناکه! سربازا اصلا نمی تونن واسه زن ها جذاب باشن... دستکم نه با این آشغالایی که ارتش به جای غذا به خوردشون می ده.
۴) پادوی هتل (۱۹۶۰)
داستان: «استنلی» پادوی یک هتل لوکس در ساحل میامی است. او به جای این که مستخدمی خونگرم و خوش خدمت باشد، آدمی است ناشی و بی عرضه که مدام بابت اشتباهات وحشتناکش به دردسر می افتد.
کامنت: این فیلم را فیلم صامت جری لوییس لقب داده اند، نه از این بابت که واقعا صامت است بلکه او تمام شوخی های دوران سینمای صامت را در این اثر بازسازی کرده است. لوییس خودش فیلمنامه «پادوی هتل» را نوشت، آن هم زمانی که در همان هتل اقامت داشت و شب ها در سالن آن کنسرت اجرا می کرد. کارگردانی آن را هم خودش بر عهده گرفت. کل مرحله نگارش و ساخت فیلم تنها سه هفته طول کشید!
دیالوگ شاخص:
ندارد اما صحنه نشستن اش پشت میزی با چند تلفن را مرور کنید و بدون شنیدن حتی یک دیالوگ روده بر شوید!
۵) پیک (۱۹۶۱)
داستان: یک کمپانی فیلمسازی می خواهد بداند که چرا پول هایش مدام خرج می شود و «صورتی» را به عنوان جاسوس استخدام می کند. صورتی برای مردی به نام «اسنیک»کار می کند و کارش مرتب کردن و رساندن نامه های اوست و از این طریق به اطلاعات زیادی دسترسی دارد اما صورتی در این مسیر به هر کاری دست می زند، فاجعه بار است.
کامنت: «صورتی اس. تشمن» به استخدام استودیوی فیلمسازان «پاراموچول» در آمده تا جاسوسی کند. یک آدم کم حرف و کله پوک که در یک موقعیت خطیر و دشوار قرار می گیرد. داستانش شاید آشنا به نظر بیاید اما بازی جری لوییس در آن شباهتی به «پادوی هتل» ندارد. فیلم در حقیقت مضحکه پشت پرده استودیوی پارامونت است.
دیالوگ شاخص:
باز هم ندارد! در عوض صحنه نشستن اش پشت میز مدیریت را ببینید و اداهای ریسه آورش را در جلسه ای خیالی در برابر کارمندانی خیالی!
۶) پول و دیگر هیچ (۱۹۶۲)
داستان: «لستر» که یک تعمیرکار ناشی تلویزیون است و هیچ استعدادی در امور فنی ندارد، برای کمک به یکی از دوستانش درگیر ماجرایی مرموز می شود درباره میراث گمشده یک خانواده متمول.
کامنت: «فرانک تشلین» برای ششمین بار به کمک جری لوییس آمد تا یکی از بهترین فیلم های کارنامه اش ساخته شود. لوییس قصد داشت خودش فیلم را بسازد اما در آخرین لحظات از این کار منصرف شد. یک تعمیرکار خوش قلب دست و پا چلفتی که باید تبدیل شود به یک کارآگاه خصوصی باهوش و مخفیانه دنبال گنج از دست رفته رفیقش باشد. فیلمی پر از شوخی های جذاب و درجه یک.
دیالوگ شاخص:
لستر (در حال تعمیر تلویزیون): کار نکرد نه؟... خب پس... بنابراین... اینو از اینجا در میاریم.
۷) کی به فروشگاه اهمیت می ده؟ (۱۹۶۳)
داستان: «نرمن فایفر» یک شاگرد مغازه است که در دپارتمانی از یک فروشگاه بزرگ مشغول کار است اما بسیار خنگ و بی عرضه است و هر کاری که به او بسپاری به یک تراژدی بزرگ تبدیل می شود. دردسرهای مداومی که درست می کند امان همه را بریده است.
کامنت: پادوی مغازه ای که دل در گرو عشق مالک فروشگاه (جیل سنت جان) دارد. او برای آن که ارزش و اهمیت خود را اثبات کند می کوشد تر و فرز باشد و وظایف زیادی را بر عهده بگیرد از جمله رنگ کردن میله پرچم، به گردش بردن سگ مالک فروشگاه و پانتومیم بازی کردن برای «لروی اندرسون». باز هم تشلین کارگردان فیلم است. یک سکانس درخشان کارتونی هم در این فیلم وجود دارد که ماجرای نرمن با جاروی برقی را به تصویر می کشد؛ جارویی که ناگهان انگار وحشی و دیوانه می شود.
دیالوگ شاخص:
آقای کوییمبی: خب! تو این جا کارهای خوبی خواهی کرد اما اول باید بتونی که معنی کار در این فروشگاه عظیم رو لمس کنی.
نرمن فایفر: آه! اتفاقا با این کار مشکلی ندارم. لامسه من خیلی قویه... انگشتام خیلی حساسند.
۸) جواهرات خانوادگی (۱۹۶۵)
داستان: «دونا پیتون» یک دختربچه ده ساله است که صاحب میراثی سی میلیون دلاری از سوی پدر کارخانه دارش شده است. او حالا باید یکی از شش عمویش را طبق وصیتنامه به عنوان قیم و پدر جدید خود انتخاب کند.
کامنت: یکی از بهترین کمدی های نیم قرن اخیر که از همکاری یک کودک و یک شخصیت بزرگسال شکل گرفته است. جری لوییس در این فیلم در هفت نقش مختلف ظاهر شده است که با یکدیگر تفاوت های ظاهری و رفتاری بسیاری دارند. لوییس در زمان ایفای نقش در این فیلم چهل ساله بود اما شخصیت هایی بسیار پیرتر از خود را با انعطافی مثال زدنی بازی کرد.
دیالوگ شاخص:
ندارد! اما هر لحظه و هر صحنه اش برای تان خاطره ساز خواهد بود.
جری لوییس در سال ۱۹۶۰ و در حالی که ۳۴ سال داشت اولین فیلمش با نام «عیالوار» را جلوی دوربین برد و یک سال بعد از آن یعنی در سال ۱۹۶۱ این کار را با ساخت دو فیلم دیگر ادامه داد.
پروفسور دیوانه یکی از بهترین فیلم های جری لوییس است؛ فیلمی که خودش کارگردانی آن را بر عهده داشت و در آن ایفاگر دو نقش متفاوت بود. این چهارمین فیلم جری لوییس در مقام کارگردان بود.
آن سوی نابغه
در بیشتر کمدی های جری لوییس هدف اصلی، خنداندن است و بس. او این هنر را داشت و البته بعدها در همکاری خود با مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو در «سلطان کمدی» نشان داد که چه استعدادهای شگرف دیگری داشته و رو نکرده است.
علی مسعودی نیا
- 17
- 1