جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۵۱ - ۲۷ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۷۳۵۴
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به دو فیلم مادر و دانکرک

دارن آرونوفسکی و جنیفر لارنس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

اغراق نیست اگر آرونوفسکی را ازجمله معماران سینمای هزاره سوم بدانیم. او ازجمله فیلمسازانی در دهه ۹۰ بود که داشته‌های روایی و تصویری جدیدی برای سینما به ارمغان آورد. دهه ۹۰ زمان عمومی‌شدن زیبایی‌شناسی ویدئو موزیک‌ها بود.

ریتم‌های سریع، استفاده از پرش‌ها در تدوین، دوربین‌های روی دست و استفاده از جلوه‌های رنگی متنوع از جمله اِلمان‌هایی بود که سینما از تلویزیون، شبکهMTV و ویدئو موزیک‌ها وام گرفت. فراگیری ویدئو موزیک‌ها باعث شد مخاطبان از متن‌‌های تصویری، انتظار تاثیرگذاری شدید در کم‌ترین زمان ممکن را داشته باشد.

در نتیجه عمومی‌شدن این زیبایی‌شناسی ذهن‌ها از پس خوانش پرش‌ها در یک روایت بر می‌آمدند، اما دیگر حوصله‌ای برای روایت‌های کلاسیک باقی نمانده بود. در کنار فن‌آوری‌های تازه، اجازه روی دست آمدن دوربین‌ها را می‌داد. پدیده استدی‌کم به فیلمبرداران اجازه می‌داد نماهای دوربین روی دست را با لرزش‌های کمتر و نرمی بیشتر ثبت کنند. این اختراع که در سال ۱۹۷۸ ثبت شده بود و در سال ۱۹۸۸ جایزه ویژه امی به مخترعان آن رسیده بود، در دهه ۹۰ به کالای اساسی در صنعت سینما تبدیل شد.

حال ابزار لازم برای تصویرسازی‌های پُرحرکت و پرش در دسترس اهالی سینما قرار گرفته بود. یکی از اولین تجربه‌ها در این زمینه بی‌شک فیلم «قاتلین بالفطره» (۱۹۹۴) به کارگردانی الیور استون بوده است. فیلم در آن زمان چنان مخاطبان خود را هیجان‌زده کرد که چند نفری به تقلید از زوج بانک‌زن و بزهکار فیلم، اسلحه به دست گرفتند و خبرساز شدند. «قاتلین بالفطره» اقتباسی دهه نودی شده از فیلم «‌بانی و کلاید» به کارگردانی آرتور پن بود. به عبارت بهتر، استون، نه از فیلم آرتور پن که دو شخصیت واقعی تاریخ آمریکا که پیش‌تر داستان‌شان در فیلم «بانی و کلاید» هم  روایت شده بود برای روایت خود احضار کرده بود. تفاوت‌های شکلی و ۱۸۰ درجه‌ای این دو فیلم می‌تواند نمایانگر سینمای داستان‌پرداز نیمه دوم قرن بیستم با سینمای تصویرساز هزاره سوم باشد.

آرونوفسکی به میان می‌آید

در سال ۱۹۹۸ دارن آرونوفسکی ۲۹ ساله که تحصیلات خود را در هاروارد به سرانجام رسانده بود، نخستین فیلم خود، «پی» را جلوی دوربین برد. فیلم به جشنواره مستقل‌سازان آمریکایی راه پیدا کرد و در فستیوال «ساندنس» به نمایش در آمد. داستان درباره یک نابغه ریاضی است که در نظریه اعداد کار می‌کند و اعتقاد دارد که جهان از عدد ساخته شده است.

او برای به‌دست آوردن قابلیت پیش‌بینی بازار بورس از یک ابرکامپیوتر استفاده می‌کند که معادلاتی را که براساس چند میلیارد متغیر درست کرده است، حل کند. فیلم که با بودجه ۶۰ هزار دلاری جلوی دوربین رفته بود، در اکران عمومی سه میلیون و ۲۲۱ هزار دلار فروش کرد تا آرونوفسکی جوان، کار خود را با موفقیت آغاز کند.

دو سال بعد او مهم‌ترین فیلم کارنامه سینمایی‌اش را جلوی دوربین برد. «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» در آغاز هزاره سوم و در سال ۲۰۰۰ به‌عنوان فیلم افتتاحیه در جشنواره کن به نمایش در آمد. در کن، جایزه‌ای نصیب فیلم نشد و در اسکار هم تنها یک نامزدی نصیب بازیگر زن فیلم شد که آن‌هم در نهایت ختم به جایزه نشد.

بااین‌حال «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» تا امروز می‌تواند مهم‌ترین و معروف‌ترین فیلم آرونوفسکی قلمداد شود. روایت آرونوفسکی از آدم‌های به ته رسیده با آن مونتاژ پُر پرش و ریتم‌های سریع با همراهی موسیقی به امضای آرونوفسکی تبدیل شد. همراهی او با کلینت منسل به‌عنوان آهنگساز از فیلم «پی» آغاز شد و در فیلم «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» به اوج خود رسید و در لحظاتی چفت‌شدن صدا و تصویر، نشان از زیبایی‌شناسی وام گرفته‌شده از موزیک‌ویدئو‌ها را داشت. این همکاری تا پیش از فیلم «مادر!» ادامه پیدا کرد و موسیقی همه فیلم‌های آرونوفسکی را تا پیش از «مادر!»، اثر کلینت منسل بوده است.

تجربه سینمای وحشت

«مادر!» نخستین تجربه آرونوفسکی در سینمای وحشت به‌حساب می‌آید. فیلم با حرف‌وحدیث‌های زیادی روی پرده رفت. عمده منتقدان در دو سوی موافق و مخالف قرار گرفتند و خبری از نظر‌های خاکستری نبود. حال که فیلم با کیفیت مناسب در دسترس مخاطب ایرانی قرار گرفته، می‌توان دید که آرونوفسکی فیلمی ساده و مخاطب‌پسند جلوی دوربین نبرده است. فیلم هرچند به وضوح در زیرمجموعه سینمای وحشت قرار می‌گیرد، اما مؤلفه‌های سینمای وحشت به شکلی متفاوت در این فیلم مورد استفاده قرار می‌‌گیرند.

مدتی است که سینمای چند ژانری و به‌طور کل، سینمایی که قواعد ژانر را به بازی می‌گیرد در آمریکا نمود زیادی دارد. برادران کوئن می‌توانند هم‌زمان فیلمی در ژانر‌های تاریخی، موزیکال و کمدی بسازند. آن‌ها در فیلم آخرشان «سلام سزار» آنچنان‌که براساس داستان، دوربین‌شان از استودیویی به استودیوی دیگر می‌رود، انواع ژانر‌ها را نیز تصویر می‌کنند؛ مثلا در یک استودیو، فیلم موزیکال می‌سازند و فیلم کوئن‌ها هم موزیکال می‌شود. (بیشتر بخوانید:معرفی انواع ژانر فیلم )

 

در استودیوی بعدی فیلمی ملودرام جلوی دوربین رفته و زبان و بیان فیلم کوئن‌ها هم آن‌گونه می‌شود. در سوی دیگر، تارانتینو مدام در حال اختراع قواعد جدید برای ژانر‌های موردعلاقه‌اش است؛ مثلا او صحرای برفی برای وسترن‌هایش خلق کرد و برهوت سفید را به جهان سینمای وسترن پیوند زد. وسترن برفی در سینما بی‌سابقه نبوده، اما ردیابی آن فیلم‌ها، کار یک ژانرباز حرفه‌ای مثل تارانتینو می‌توانسته باشد. حال در فیلم «مادر!» آرونوفسکی هم از یک‌سو انواع سینمای وحشت را در کنار هم قرار می‌دهد و در مواردی سعی می‌کند امضای خاص خود را پای ژانر بگذارد. یکی از کلاسیک‌‌‌ترین ایده‌های سینمای وحشت، نمای از پشت سر است.

این نما در ژانر وحشت باعث می‌شود مخاطب مدام احساس ‌کند که کسی شخصیت فیلم را به نظاره نشسته یا که هر لحظه ممکن است چیزی یا آدمی دیگر وارد کادر شود. آرونوفسکی در «مادر!» از این نما خیلی استفاده کرده، اما از جایی دیگر احساس می‌کنیم در این‌جا قرار نیست چیزی از بیرون به درون کادر بجهد. فیلم ممکن است در لحظاتی برای بعضی یادآور «بچه رزمری» پولانسکی باشد و برای مخاطبان دیگری، اشاره به «بازی‌های مسخره» هانکه داشته باشد.

لحظه هجوم غریبه‌ها به خانه برای فیلم‌باز‌ها از یک‌سو می‌تواند یادآور لحظه هجوم گدایان میهمان در «ویریدیانا» بونوئل باشد و در خوانشی دیگر می‌توان آن را روایت آرونوفسکی از ایده زامبی‌ها در سینمای وحشت دانست. «مادر!» نمی‌تواند فیلم محبوبی برای عموم مخاطبان سینمای وحشت باشد چراکه از یک‌سو قواعد ژانر را رعایت نمی‌کند و از سوی دیگر خالقش، متنی تصویری را به میان آورده که روی به‌سوی متن‌های دیگر دارد.

از همه این‌ها که بگذریم «مادر!» فیلمی درباره تفاوت‌های جهان زنانه و مردانه است. آرونوفسکی شخصیت مردش را نویسنده می‌گیرد و این نویسنده‌بودن می‌شود معادل زایمان سطحی، اما در سوی دیگر، شخصیت زن با بازی جنیفر لارنس است. این‌جا زن برابر است با مادر بودن و در جهان آرونوفسکی، این امر معنای عمیق‌بودن را می‌دهد و در اعماق است که کابوس‌ها شکل می‌گیرد. شاید فیلم «مادر!» را بتوان کابوس‌های یک زن دانست؛ زنی که به هنگام مادر شدن، عمیق شده است.

باربد اعلایی

asemandaily.ir
  • 14
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش