اگر فکر می کنید که بهترین فیلم های انیمیشن ساخته شده در سال های اخیر را دیده اید شاید اشتباه کرده باشید و برخی از آن ها در رادار شما قرار نگرفته باشند مگر اینکه یک سینمادوست واقعی و پیگیر باشید. انیمیشن از دیرباز یکی از فرم های اصلی سرگرمی در حوزه تصاویر متحرک بوده است اما بجز استودیو دیزنی و گیبلی، استودیوهای دیگری نیز در این عرصه فعال هستند که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
در دهه ۱۹۷۰، انیمیشن برای فیلم های زیادی به کار گرفته می شد، اما بسیاری از انیمیشن های آن دوران و دهه های بعد، تنها جایگاه یک فیلم کالت را بدست آوردند که طرفداران خاصی داشت. چیزهایی را که نمی شد در لایو اکشن انجام داد، سال های قبل از اختراع تصویرسازی کامپیوتری در قالب انیمیشن و کارتون انجام می دادند. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با فیلم های انیمیشن و کارتون هایی آشنا کنیم که به احتمال فراوان ندیده اید اما باید در اولین فرصت به تماشای آن ها بنشینید.
۱۰- سه قلوهای بِلِویل (۲۰۰۳)
از آنجایی که سالانه فیلم های انیمیشن بسیاری توسط کمپانی دیزنی در ایالات متحده تولید می شود، این موضوع بر دیده شدن فیلم های انیمیشنی که در خارج از این کشور ساخته می شوند تاثیر منفی گذاشته و چنین انیمیشن هایی معمولاً از رادار سینمادوستان دور می مانند. هنرمندان و کارگردانان زیادی در سراسر جهان، رسانه انیمیشن را برای به تصویر کشیدن ایده های خود انتخاب کرده اند که هر یک سبک منحصربفرد و خاص خود را دارد. انیمیشن «سه قلوهای بلویل» (The Triplets of Belleville) که ساخت سیلون شومه فرانسوی است به لطف تصویرسازی خارق العاده و سبک روایی زیبایش یکی از منحصربفردترین انیمیشن های چند دهه اخیر است که تفاوت های بسیاری با انیمیشن های پیش از خود دارد.
داستان این فیلم از طریق دیالوگ شخصیت ها بیان نمی شود، دیالوگ هایی که به ندرت در فیلم وجود دارد، بلکه داستان فیلم از طریق پانتومیم و رقص روایت می شود. موسیقی کمک بسیاری به پویایی و روانی داستان این انیمیشن می کند، انیمیشنی که در مورد یک پیرزن به نام مادام سوزا است که به شهر بلویل سفر می کند تا نوه اش، چمپیون، را نجات دهد. نوه او پس از تصمیماتی نادرست در عرصه قمار، به دام گروه مافیای فرانسه افتاده و سوزا باید او را نجات دهد. در این عملیات، سگ چمپیون و سه قلوهای خواننده ای که آن ها را در شهر ملاقات کرده نیز با او همراه هستند. موسیقی و سبک خاص این اثر هنری باعث جلب توجه مخاطب و قرار دادن آن در متن داستان تبدیل می شود و بدین ترتیب می توان گفت «سه قلوهای بلویل» یکی از بهترین فیلم های انیمیشن اوایل دهه ۲۰۰۰ است.
۹- وقتی که باد می وزد (۱۹۸۶)
انیمیشن «وقتی که باد می وزد» (When the Wind Blows) یک فیلم بریتانیایی است که بر اساس رمانی گرافیکی به همین نام ساخته شده و اگر چه داستانی بسیار جذاب و گیرا دارد اما سبک خاص آن باعث شده که از دیگر فیلم های این ژانر متمایز باشد. شخصیت های داستان به شکل سنتی انیمیشن سلولوئیدی ساخته شده و محیط اطراف آن ها از اشیاء واقعی که به استفاده از تکنیک استاپ موشن انیمه سازی شده اند تشکیل شده است. این سبک از انیمیشن باعث خلق تجسمی خاص از جهان می شود که به سرعت یک دوگانگی واضح بین مردم روی پرده و جایی که در آن زندگی می کنند ایجاد می نماید. این انیمیشن داستان یک زوج پیر به نام جیمز و هیلدا بلاگز را روایت می کند که در ترس ناشی از در گرفتن یک جنگ هسته ای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و متحدان آن ها زندگی می کنند.
در شرایطی که جنگ در آستانه وقوع است، این زوج زندگی در دوران جنگ جهانی دوم را به یاد می آورند؛ دورانی که آن ها به سختی توانسته بودند از آن جان سالم به در ببرند. متاسفانه داستان فیلم برخلاف تاریخ واقعی پایان خوشی نداشته و در نهایت یک جنگ هسته ای بزرگ در جهان داستان رخ می دهد. این زوج همان رویکردهای بهداشتی که از طرف دولت به آن ها توصیه شده را رعایت می کنند اما هر دو در اثر مسمومیت با تشعشعات هسته ای بیمار می شوند. علیرغم وضع نامناسبشان، آقا و خانم بلاگز سبک زندگی جسورانه و بی اعتنامآبانه بریتانیایی که در طول دوران جنگ جهانی دوم و با شعار مشهور «آرام باش و بگذر» (Keep calm and carry on) توسط بریتانیایی ها در پیش گرفته شده بود را ادامه می دهند، طوری که تنها انگلیسی ها از پس آن برمی آیند.
۸- مدفن کرم های شب تاب (۱۹۸۸)
اگر در دوران کودکی انیمه «مدفن کرم های شب تاب» (Grave of the Fireflies) را به این باور که داستانی شاد و هیجان انگیز دارد تماشا کرده باشید مطمئناً با تجربه خوشایندی مواجه نشده اید. تماشای این انیمه توسط کودکان به هیچ عنوان توصیه نمی شود و تنها برای بزرگسالان ساخته شده است، آن هم در صورتی که دستمال کاغذی به مقدار کافی کنار دست خود داشته باشند زیرا بسیاری بوده اند که هنگام تماشای این انیمه بی محابا گریسته اند.
بله این انیمه داستانی غم انگیز دارد. اگر چه این انیمه اشک شما را در می آورد اما همزمان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین داستان هایی است که تاکنون درباره جنگ جهانی دوم و عواقب آن ساخته شده است. این تاثیرگذاری و اهمیت بدین دلیل نیست که «مدفن کرم های شب تاب» در مورد این جنگ خاص ساخته شده یا در مورد سربازانی است که برای کشورشان جنگیده اند.
این انیمه در مورد کودکانی است که در خانه رها شده اند و مبارزه آن ها برای بقا در بدترین جنگی که در تاریخ بشریت رخ داده است. داستان «مدفن کرم های شب تاب» در شهر کوبه، ژاپن و در ۱۷ مارس ۱۹۴۵، در حالی که شهر زیر بمباران قرار دارد روایت می شود. یک خواهر و برادر به نام های سیتا و ستسوکو، هنگام بمباران این شهر و تبدیل شدنش به تلی از خاکستر در شهر هستند اما موفق به فرار شده و زنده می مانند. داستان انیمه در مورد آن هاست که در قالب فلش بک روایت می شود. به خاطر ساختار روایی داستان و چگونگی تمرکز آن بر روی دو انسان بسیار آسب پذیری که تحت تاثیر منفی جنگ قرار گرفته اند، «مدفن کرم های شب تاب» یکی از بزرگ ترین فیلم های ضد جنگ تاریخ سینما شناخته شده است. همانطور که از استودیو جیبلی انتظار می رود، ساختار انیمیشن سازی این فیلم بسیار جذاب و زیبا است.
۷- جادوگران (۱۹۷۷)
اگر دوست دارید بدانید که زندگی میلیون ها سال پس از یک جنگ هسته ای چگونه خواهد بود شاید بهتر است سری به انیمیشن «جادوگران» (Wizards) ساخته رالف باکشی بزنید. فیلم با یک روایت آغاز می شود که در آن از یک نبرد آخرالزمانی بعد از جنگی هسته ای سخن می گوید و گونه های قدیمی الف ها، کوتوله ها و پریان برای تصاحب زمین باز می گردند. در این دنیای آینده، انسان ها به شکلی پایه ای تر از حیات تغییر شکل داده که آن ها را بیشتر به اورک ها، دیوها و اجنه نزدیک ساخته تا انسان های امروزی. این نسل از انسان ها در واقع موجودات شرور و شیطان صفت ساکن زمین هستند که توسط یک جادوگر به نام بلک وولف رهبری می شوند در حالی که برادرش، آواتار، رهبری مردمان خوب جهان را بر عهده دارد.
بلک وولف از سلاح های قدیمی تکنولوژیکی که در ابتدا باعث نابودی جهان شده اند استفاده می کند تا جایی که حتی از نمادشناسی نازیسم برای پیشبرد برنامه های پروپاگاندایی خود استفاده می کند. در طرف دیگر، آواتار از جادو برای اهداف خوب و سود رساندن به تمام شکل های زندگی به منظور تشکیل گروهی مبارز برای مبارزه با ماهیت شیطانی نیروهای تاریک برادرش سود می برد. البته که انیمیشن «جادوگران» داستان خیر در برابر شر است اما این داستان کلیشه ای را به شکلی خلاقانه و هیجان انگیز روایت می کند. باکشی در طول سال ها پس از ساخت این انیمیشن گفته که «جادوگران» را به عنوان تمثیلی از شکل گیری اسرائیل بعد از حادثه هولوکاست و تهدید همیشگی بازگشت فاشیسم ساخته است.
۶- واترشیپ داون (۱۹۷۸)
داستان انیمیشن «واترشیپ داون» (Watership Down) اخیراً در قالب یک انیمیشن دیگر از سرویس نتفلیکس بازگویی شد اما در این عنوان می خواهیم از نسخه انیمیشنی این داستان در سال ۱۹۷۸ سخن بگوییم. این انیمیشن نیز یکی دیگر از آن کارتون هایی است که والدین فرزندانشان را جلوی آن می نشانند به این فکر که داستانی خوش در مورد خرگوش های دوست داشتنی خواهد بود اما مانند «مدفن کرم های شب تاب»، در این مورد نیز مرتکب اشتباهی بسیار سخت و دردناک می شوند. «واترشیپ داون» شاید بامزه و دوست داشتنی به نظر برسد اما داستانی تاریک دارد، ماهیت دنیایی که این خرگوش ها در آن زندگی می کنند بیرحم و ستمگر است و در آن میزانی از خون و خونریزی خرگوش ها وجود دارد که هیچ کودکی تاب تماشا و کنار آمدن با آن را ندارد.
به همین دلیل بهتر است بزرگسالان این انیمیشن را پس از به خواب رفتن فرزندانشان تماشا کنند. داستان این فیلم کارتونی در مورد خرگوشی به نام فیور است رویایی یک اتفاق آخرالزمانی که محل زندگی اش را نابود کرده او را آزار می دهد. او و خواهرش، هیزل، سعی می کنند خرگوش های پیر گروه را متقاعد کنند که برای جلوگیری از این حادثه دست به کار شوند اما آن ها به هشدارهای او می خندند تا اینکه در نهایت محل زندگی آن ها نابود شده و تنها ۸ خرگوش زنده می مانند. ادامه داستان به ماجرای رفتن آن ها به مکانی امن، پیوستنشان به یک گروه نظامی از خرگوش ها، و ادامه مبارزه آن ها برای زنده ماندن می پردازد. این کارتون بریتانیایی کاملاً به رمانی که از روی آن ساخته شده وفادار بوده و مانند کتاب پر از کشتارهای خونین، خرگوش های نظامی و تم های بزرگسالانه است که بدون شکل برای کودکان ساخته نشده است.
وقتی که از انیمیشن حرف می زنیم نام والت دیزنی به میان می آید زیرا او را سردمدار صنعت بزرگ و موثر انیمیشن ایالات متحده می دانند. .وقتی که والت دیزنی در سال ۱۹۳۷ کارتون «سفید برفی» (Snow White) را ساخت شاید نمی دانست که با این اثر دنیای فیلمسازی را برای همیشه تغییر می دهد. اثری که روزگاری «حماقت دیزنی» نامیده می شد به یک برنده بزرگ در باکس آفیس تبدیل شده و انیمیشن را به سطح یک هنر کامل و جدی ارتقا داد.
اما فراتر از دنیاهایی که والت دیزنی و استودیوهایش ساخته اند، دنیاهای جذاب دیگری نیز وجود دارند که با شناخته شدن انیمه های ژاپنی ساخت استودیو جیبلی بیش از پیش جذابیت یافته و اکنون با انیمیشن هایی روبرو هستیم که بیشتر مناسب بزرگسالان هستند تا کودکان. بدین ترتیب دیگر نمی توان گفت که انیمیشن یا انیمه محصولاتی صرفاً مناسب کودکان است زیرا دهه هاست که بسیاری از جدی ترین و عمیق ترین پیام ها و موضوعات در قالب این محمل سینمایی به تصویر کشیده می شوند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی دیگر از انیمیشن هایی که بهتر است در اولین فرصت به تماشای آن ها بنشینید آشنا کنیم.
۵- آبی کامل (۱۹۹۷)
انیمه «آبی کامل» (Perfect Blue) یک تریلر روانشناسانه از ساتوشی کان معروف است. این انیمه در مورد شخصیتی به نام میما است، یک ستاره پاپ که برای تبدیل شدن به یک بازیگر مشهور تصویر دخترانه و معصوم خود را از دست می دهد اما در این فرآیند قربانی تعقیب شدن خشونت بار توسط یکی از طرفدارانش می شود. آثار ساتوشی کان اغلب حول خط مبهم بین واقعیت و رویا می چرخد و «آبی کامل» نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. در حالی که تماس میما با دنیای واقعی کاهش پیدا می کند، کان زندگی حرفه ای این شخصیت را با زندگی که او در تلویزیون داشته ترکیب کرده و از طریق وارد کردن مخاطبان در داستان، آن ها را نیز مانند شخصیت اصلی ماجرا دچار پریشانی می کند.
«آبی کامل» یک فیلم پیچیده و خشن است که در ان به نیمه تاریک زندگی یک سلبریتی پرداخته می شود اما به شکل غریبی همچنان جذاب و اغوا کننده است. حتی اگر به فیلم های تریلر علاقه ندارید نیز تماشای «آبی کامل» بدون شک خالی از لطف نیست تا با سبک متفاوت و خلاقانه کان آشنا شوید. اگر دانشجوی رشته انیمیشن یا سینما هستید، تماشای این انیمه اکیداً به شما توصیه می شود.
۴- پرواز اژدهایان (۱۹۸۲)
مگر اینکه به انیمیشن معتاد باشید وگرنه احتمال زیادی دارد که انیمیشن «پرواز اژدهایان» (Flight of Dragons) ساخته آرتور رانکین جونیرو و جولز باس را ندیده باشید. این فیلم هیچگاه در سینماها به نمایش درنیامد اما در بخش سینمای خانگی با استقبال مخاطبان همراه شد. انیمیشن مذکور تا حدودی بر اساس دو اثر جداگانه ساخته شده است، رمانی نوشته پیتر دیکینسون به همان نام و و رمان «اژدها و جورج» نوشته گوردون آر دیکینسون. داستان این انیمیشن در یک دنیای فانتزی رخ می دهد که در گذشته وجود داشته اما به دلیل دخالت های تکنولوژی های مدرن، دیگر دنیای جادویی اینچنینی وجود ندارد.
تنها راه حفظ جادو ئر جهان گرفتن کمک از فردی متعلق به قرن بیستم میلادی است، دقیقاً همان کاری که کارولینوس، جادوگر سبز، قصد انجام آن را دارد. او پیتر را می یابد، نویسنده و طراح بازی که در زمان به عقب برده شده تا به عصر جادو و فانتزی برسد. به دلیل برخی شیطنت های جادویی، در نهایت مغز او در کالبد یک اژدها وارد می شود. این اتفاق به ماجراجویی های قهرمانانه ای بدل می شود که پیتر (اکنون اژدها) و متحدانش را در مقابل قدرت اومادون، جادوگر شیطان صفت، قرار می دهد. این فیلم ماهیت واقعی خیر و شر را مورد بررسی قرار می دهد و همزمان تهدیدی که تکنولوژی برای رویاپردازی و فانتزی دارد را نیز به تصویر می کشد. این داستان بی پایان پایان تجسم را به دلیل دست درازی های تکنولوژی مورد تاکید قرار می دهد.
۳- پاپ آمریکایی (۱۹۸۱)
سبک انیمیشن سازی منحصربفرد رالف باکشی که به شدت روی تکنیک روتوسکوپینگ تمرکز دارد، چیزی که در اثر کلاسیک او در سال ۱۹۸۱، «پاپ آمریکایی» (American Pop) در کامل ترین شکل ممکن خود قرار دارد. همه فیلم در مورد موسیقی است و در مورد تجربه آمریکایی ها درباره موسیقی، چیزی که بسیاری براحتی می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. این انیمیشن داستان یک خانواده یهودی مهاجر از روسیه را روایت می کند که در اواخر قرن نوزدهم به ایالات متحده مهاجرت کرده تا از دست اذیت و آزارهای نیروهای قزاق امپراطوری روسیه رهایی پیدا کنند. مادر خانواده و پسرش، زالمی، موفق به فرار می شوند در حالی که پدر خانواده که خاخام است هنگام دعا کردن در کنیسه کشته می شود.
زالمی خیلی زود برای کار در یک نمایش کمدی استخدام می شود که او را با اجراهای موسیقایی آشنا می سازد و در ادامه به ورود او به عرصه خوانندگی منجر می شود. او در جریان جنگ جهانی دوم در سراسر جهان برنامه اجرا می کند اما مجروح شده و بخش زیادی از قدرت صدایش را از دست می دهد. پسرش، بنی، بزرگ شده و نوازنده پیانو می شود و بدین ترتیب عشق به موسیقی در این خانواده ادامه می یابد. در نهایت بنی در آلمان و در حال مبارزه با نازی ها کشته می شود اما پسرش برای پیدا کردن علاقه خود به دنیای راک اند رول کشیده می شود. در پایان فیلم، تلاش های این خانواده در طی نسل ها کامل می شود. تصویرسازی فیلم و ترکیب موسیقی با آن باعث روایت داستانی جذاب به شیوه ای می شود که هیچ انیمیشنی تاکنون در انجام آن تا این حد موفق نبوده است.
۲- والس با بشیر (۲۰۰۸)
«والس با بشیر» (Waltz With Bashir) انیمیشنی ساخته یک کارگران اسرائیلی به نام آری فولمن است که تفاوت قابل توجهی با دیگر فیلم های این فهرست دارد زیرا این فیلم بیشتر یک مستند است تا یک فیلم سنتی. این انیمیشن تلاش های آری فولمن را برای جستجوی خاطرات از دست رفته اش که در طی جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۸۲ به عنوان یک سرباز اسرائیلی تجربه کرده روایت می کند. از بسیاری جهات، این فیلم یک مستند جنگی است اما همزمان داستانی جذاب و تاثیرگذار را به شیوه ای کاملاً غیرمعمول روایت می کند. این انیمیشن بسیار واقع گرایانه و گرافیکی بوده که به تصویرسازی یک داستان به شکلی که بیشه شبیه یک کتاب کمیک بوکی و نه یک انیمیشن است کمک می کند.
«والس با بشیر» دارای کنتراست های تاریک بوده و بسیار شبیه روتواسکوپینگ است اما به شکلی کاملاً خلاقانه و تازه پیاده سازی شده است. در این انیمیشن از برش های ادوبی فلَش همراه با انیمیشن سلولوئیدی کلاسیک استفاده شده است. در این فرآیند از بیش از ۲٫۳۰۰ نقاشی اصلی استفاده شده و هر یک از آن ها به صدها بخش تقسیم شده که نسبت به دیگر تکه ها به حرکت درآمده و نوعی توهم حرکت را ایجاد می کند. جدای از تکنیک های نوین و پیشگامانه انیمه سازی، داستان «والس با بشیر» ترس های این درگیری نظامی، استرس پس از حادثه و احساس گناه از انجام یک کار وحشتناک را به تصویر می کشد. فیلم در نهایت با نشان دادن تصاویری واقعی از کشتار صبرا و شتیلا، انیمیشن را در لایو اکشن فرو ترکیب می سازد.
۱- آخرین تک شاخ (۱۹۸۲)
آخرین فیلم این فهرست انیمیشن دیگری است که توسط رانکین و باس ساخته شده و اگر چه ظاهراً بیشتر انیمیشنی کودکانه به نظر می رسد اما تم های به کار رفته در آن بیشتر مناسب بزرگسالان یا جوانان است تا کودکان و نوجوانان. این فیلم از آن دسته انیمیشن هایی است که می توانست بسیار بیشتر دیده شود اما در سایه دیگر فیلم های انیمیشن پرطرفدار دهه ۱۹۸۰ قرار گرفت. «آخرین تک شاخ» (The Last Unicorn) داستان هیجان انگیز و پویای جادو و رازآلودگی مرتبط با یک تک شاخ را به عنوان شخصیت اصلی و قهرمان داستان روایت می کند. بعد از این که می فهمد او آخرین تک شاخ است، این شخصیت از جنگل مسحور کننده محل زندگی اش خارج شده و به جستجو در مورد اتفاقی که برای هم جنس های او رخ داده می پردازد.
او در این مسیر دوستان و دشمنان متعددی پیدا می کند، اما مردمانی که با دنیای جادویی آشنایی ندارند او را یک مادیان ساده سفید می بینند. ماجراجویی های این تک شاخ بسیار هیجان انگیز و فریبنده بوده و به زیبایی انیمه سازی شده است اما جنبه های دیگری نیز در فیلم وجود دارد که باعث می شود در صدر این فهرست برای تماشا قرار داشته باشد. در این فیلم از قدرت صداپیشگی آلن آرکین، جف بریجز، میا فارو و کریستوفر لی استفاده شده که برای جذب مخاطبان بسیاری به این فیلم ناسب است هر چند آهنگ متن فیلم نیز می تواند به تنهایی دلیل دیگری برای تماشای «آخرین تک شاخ» باشد. «آخرین تک شاخ» یک فیلم بسیار زیبا از هر لحاظی است: داستانی فوق العاده، عناصر بصری جذاب و یک آهنگ متن بسیار استادانه.
- 18
- 2