این روزها بیشترمان خواسته یا ناخواسته در قرنطینه خانگی بهسر میبریم و با انبوهی از اخبار محاصره شدهایم. این وسط شاید به نظر برسد معرفی کمدیهایی که منتقدان رولینگاستون از میان فیلمهای قرن بیستویکم برگزیدهاند چندان متناسب با حال و روزمان نباشد. شاید ترجیح بدهیم از آن فیلمهای آخرالزمانی ببینیم شاید بفهمیم آخر ماجرا کار به کجا میرسد، اما توصیه شده با روحیه خوب، سیستمهای ایمنی بدنمان را قوی کنیم. در نتیجه احتمالاً دیدن کمدی کمک میکند این روزها را بگذرانیم.
کمدیهای قرن بیست و یکم از تنوع زیادی برخوردارند. خیلی از آنها البته بیشتر شوخیهای کلامی دارند که باید حتماً با زیرنویس دیده شوند. بعضیهایشان مناسب فرهنگ ما نیستند. از میان فهرست رولینگاستون آن فیلمهایی را انتخاب کردیم که بهلحاظ سینمایی هم حرفی برای گفتن دارند نه اینکه صرفاً خندهدا رباشند. بعضی از این فیلمها در نگاه اول کمدی به نظر نمیرسند، چون در خود کمدیها هم دستهبندیهای مختلفی داریم. کمدیهای اسلپاستیک، کمدیهای سیاه، بعضی از آنها در حقیقت فیلمهای جدی و سیاه، اما کنایهآمیزی هستند که طبق طبقهبندی ژانری در دسته کمدی قرار گرفتهاند. قرار نیست با همه این فیلمها قهقهه بزنید، اما بعضی از آنها حالخوبکن هستند و برخی دیگر هم خنده به لبتان میآورد.
۱. برادرخواندهها
کارگردان: آدام مککی
بازیگران: ویل فرل، جان سی رایلی
امتیاز متاکریتیک: ۵۴ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۰۸
آن زمان هنوز آدام مککی فیلمهای تند و تیز با چاشنی سیاست و اقتصاد مثل "رکود بزرگ" (Big Short) یا "معاون رئیس جمهور" را نساخته بود و کارگردان مشهوری نبود. تهیهکننده این فیلم کمدی هم جاد آپاتو است و گویا پشت بسیاری از کمدیهای مهم دو دهه اخیر نام او قرار دارد. فیلم داستان برانن (با بازی فرل) و دیل (با بازی رایلی) است. دو آدم بزرگسال که بعد از آن که والدینشان با هم ازدواج میکنند، مجبور میشوند برای مدتی کنار هم و در یک آپارتمان زندگی کنند، کاری که هیچکدام دل خوشی از آن ندارند، اما کمکم با شرایط کنار میآیند. اولین دعوا هم سر درام دیل به راه میافتد که به برانن تأکید کرده بود به آن دست نزند. این فیلم که با بودجه ۶۵ میلیون دلاری تولید شد، ۱۲۸.۵ میلیون دلار فروش کرد. منتقدان نظرات متفاوتی نسبت به فیلم داشتند. برای آنهایی که از زوج رایلی و فرل خوششان میآید، کمدی لذتبخشی خواهد بود، اما اگر بعد از مدتی شوخیهای مدل کلاسیک این دو بازیگر برایتان خستهکننده شد آنوقت دیگر بعید است خیلی به فیلم بخندید. با اینحال کمدی استاندارد و از همه مهمتر بالغانهای است.
۲. ساقدوشها
کارگردان: پل فیگ
بازیگران: کریستین ویگ، مایا رادولف
امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۱۱
فیلمی که یکی از بزرگترین کمدیسازهای قرن حاضر یعنی جاد آپاتو به عنوان تهیهکننده در آن حضور دارد. محور فیلمنامه کاراکتر آنی (با بازی درخشان و بانمک کریستین ویگ) است که بعد از آنکه از او خواسته شده ساقدوش صمیمیترین دوستش باشد، با یکسری بدبیاری مواجه میشود. بازیگران فیلم کریستین ویگ و آنا مومولو، فیلمنامه را بر اساس نقشی نوشتهاند که کریستین ویگ چند سال پیشتر از آن در فیلم "باردار" جاد آپاتو بازی کرده بود. فیلم با بودجه محدود ۳۲.۵ میلیون دلاری تولید شد، اما فروش فوقالعادهای داشت. فیلمی درباره اینکه چطور ساقدوشها برای نزدیکی به عروس به هم حسادت میکنند و چطور فاصله مالی آنها اختلافات زیادی ایجاد میکند.
یک کمدی که بازوی محرکش زنان هستند و کمتر در سینما چنین اتفاقی میافتد. راجر ایبرت گفته بود که فیلم ثابت میکند زنان هم در کمدی میتوانند مانند مردان از خودشان آسیبپذیری و غیرقابل پیشبینی بودن ارائه دهند. منتقدان زن، آن را به چشم یک فیلم فمینیستی هم دیدهاند، اما واقعیت اینجاست که "ساقدوشهام فیلمی بهشدت مفرح و خوش رنگ و لعاب با بازیهای فوقالعاده بهخصوص از طرف کریستین ویگ است و از آن پایانهای گرم دلنشین هم دارد.
۳. تونی اردمان
کارگردان: مارن آده
بازیگران: ساندرا هولر، پیتر سیمونیچک
امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۱۶
کمتر پیش میآید یک فیلم کمدی به اندازه "تونی اردمان" در فصل جوایز مورد توجه قرار بگیرد و منتقدان تا این حد تحسینش کنند تا جایی که نامزد جایزه اسکار شود و وقتی اسکار را نگرفت همه از این ماجرا تعجب کنند. مارن آده، کارگردان آلمانی از فرمول کنار هم قرار دادن دو آدم نامتجانس برای خنده گرفتن استفاده کرده است و نکته جذابش اینجاست که این دو نفر، پدر و دختر هستند. دختر زنی مقرراتی که همه زندگیاش در کارش خلاصه میشود. برای خودش تا دلتان بخواهد قاعده و قانون دارد و پدر مردی الکیخوش و دائم دنبال شوخیهای دیوانهوار که گاهی برای خیلیها آزاردهنده هم میشود، اما مرد از آن لذت میبرد. پدر و دختر مجبور میشوند چند روزی را با هم سر کنند. چند روزی که به زن بیشتر سخت میگذرد، چون پدر حتی جلوی کارفرماهای او دست از شوخیهایش برنمیدارد. دو بازیگر اصلی فیلم بازیهای درخشانی از خودشان به نمایش میگذارند.
۴. شان مردگان
کارگردان: ادگار رایت
بازیگران: سایمون پیگ، نیک فارست
امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۰۴
کمدیای در ژانر وحشت و پر از زامبی که البته واقعاً بامزه از کار درآمده است. ادگار رایت، فیلمنامه را به همراه بازیگر نقش اول فیلم یعنی سایمون پگ نوشته است. شان در لندن یک زندگی کسلکننده بهعنوان فروشنده لوازم الکترونیک دارد. او یک شکستخورده تمامعیار است. نامزدش رهایش کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که شان دوستش ندارد. یک روز صبح که از خواب بیدار میشود، میبیند که آخرالزمان شده و شهر پر از زامبی است. شان تبدیل به یک قهرمان میشود و همراه دوستش اد میخواهد نامزد و مادرش را از دست زامبیها نجات دهد.
فیلم در حقیقت الهام گرفته از یک سریال تلویزیونی است. اسم "مردگان" در عنوان فیلم، ادای دینی به فیلم مشهور "مردگان" ژرژ رومرو، کارگردان بزرگ ژانر وحشت است. منتقدان میگویند که این فیلم به خوبی تعادل را میان سکانسهای ترسناک و شوخیهای کنایهآمیز حفظ میکند. یک فیلم زامبی پر از خون و خونریزی که شوخطبعی هوشمندانهای دارد.
۵. در بروژ
کارگردان: مارتین مکدونا
بازیگران: برندون گلیسون، کالین فارل
امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۰۸
یک فیلم جنایی که در دسته کمدیهای سیاه قرار میگیرد. فیلمی که مارتین مکدوناف فیلمنامهنویس و کارگردان با آن به شهرت رسید و به نوعی توانست برند خودش را در ساختن فیلمهای سیاه کنایهآمیز ثبت کند. این اولین فیلم مارتین مکدوناست. فارل و گلیسون دو آدمکش هستند که توسط رئیسشان با بازی رالف فاینس استخدام شدهاند تا مردی را در شهر بروژ بلژیک به قتل برسانند. مردی که حتی هویتش را هم نمیدانند.
بروژ شهر آرام و زیبایی است و ذاتش با کاری که آنها میخواهند انجام بدهند، در تناقض است. یکی از آنها پا به سن گذاشتهتر و آرامتر و دنیادیدهتر است و دیگری عصبیتر. همین تضاد بین خصوصیات رفتاری آنها و دیالوگهای تند و تیز مکدونا، لحظات بامزهای را به وجود میآورد. فیلم ارجاعاتی به "حالا نگاه نکن" نیکلاس روگ دارد. نکتهای که در فیلم بهشدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت، دیالوگنویسی هوشمندانه و اجراهای استادانه بازیگران است.
۶. مرگ استالین
کارگردان: آرماندو ایانوچی
بازیگران: استیو بوشمی، جفری تامبور
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۱۷
یک کمدی سیاه طعنهآمیز بریتانیایی که توسط آرماندو ایانوچی نوشته و کارگردانی شده و اقتباسی از یک رمان گرافیکی فرانسوی به همین نام است. فیلم جنگ قدرت بین مقامات شوروی را در سال ۱۹۵۳ بعد از مرگ جوزف استالین به تصویر میکشد. فیلم اولین بار در جشنواره بینالمللی تورنتو به نمایش درآمد. بودجه تولید این فیلم فقط ۱۳ میلیون دلار بود. میتوانید تصور کنید که رقابت میان سران اتحاد جماهیر شوروی بعد از مرگ استالین چقدر میتواند بامزه باشد.
نمایش این فیلم احتمالاً به همین دلیل در روسیه و قزاقستان ممنوع شد. آنها معتقد بودند که بازیگران روشنفکر انگلیسی نسبت به نقشهایی که بازی کردهاند، غیردوستانه عمل کردهاند و فیلم جانبدارانه از کار درآمده. منتقدان ولی از فرم آشوبگرانه فیلم که باعث میشد شوخطبیعی خشن آن به چشم بیاید لذت بردند. کارگردان فیلم در پاسخ به آنهایی که "مرگ استالین" را به لحاظ تاریخی فیلمی غیرصحیح و نادقیق میدانستند، گفت: "من مستند نساختم. این یک فیلم داستانی است، اما داستانی که از حقیقت الهام گرفته است. "
۷. مرد جدی
کارگردان: جوئل واتان کوئن
بازیگران: مایکل استالبرگ، ریچارد کیند
امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۰۹
یک کمدی سیاه دیگر که از نوشتن تا تدوین و کارگردانی و تهیه آن بر عهده برادران کوئن بوده است. لری (با بازی استالبرگ) پدر یک خانواده طبقه متوسط است که در قرن بیستم زندگی میکنند. او پدر سختگیری است، اما خانوادهاش روی روال به زندگیشان ادامه میدهند تا اینکه مشکلات پشت سر هم زندگیاش را تهدید میکند. همسرش رهایش کرده و پسرش دنبال یک گروه موسیقی است و دخترش برخلاف میلش میخواهد عمل زیبایی انجام بدهد. لری فکر میکند که چطور این همه مصیبت در زندگیاش جاری شده؟! فیلم موفق شد شوخطبیعی سیاهش را با تمهای شخصی ترکیب کند و تبدیل به یکی از بالغانهترین فیلمهای برادران کوئن شد.
۸. هتل بزرگ بوداپست
کارگردان: وس اندرسون
بازیگران: رالف فاینس، سرشا رونان
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۱۴
اکثر فیلمهای وس اندرسون مایههای کمدی دارند. بعضی از آنها مثل "خانواده رویال تننبام" کمدیشان سیاهتر و طعنهآمیزتر است و بعضی دیگر مثل همین فیلم "هتل بزرگ بوداپست" فضای فانتزی رنگارنگ شیرینی دارند که میشود برای چند ساعتی در آن غرق شد. داستان فیلم درباره روزگار اوج و شکوه یک هتل است. مردی که راوی است، آن زمان در هتل پادو بوده و زیر نظر آقای گوستاو به عنوان متهم شناسایی میشود. او و پسرک پادو به کمک هم میخواهند خودشان و هتل را از این مهلکه نجات بدهند.
جلوههای بصری فیلم، رنگپردازی و فیلمبرداری و فیلمنامه احساساتی آن باعث شد منتقدان بسیار دوستش داشته باشند. فیلم نامزد چندین جایزه اسکار شد. پیتر تراورس، از رولینگ استون درباره فیلم نوشت: "شبیه یک جعبه اسباببازی خوش آب و رنگ است و آنقدر ظاهر لذیذی دارد که میخواهید پرده را لیس بزنید! شبیه یک کیک شیرین است. "
۹. عشق و دوستی
کارگردان: ویت استیلمن
بازیگران: کیت بکینسیل، خاویر ساموئل
امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۱۶
یک کمدی تاریخی که اقتباسی از رمان "لیدی سوزان" جین آستین ساخته شده است. لیدی سوزان یک زن بیوه شجاع است که برای تأمین آینده خودش و دخترش به دنبال همسرانی مناسب و پولدار هم برای دخترش و هم برای خودش میگردد. برخلاف بقیه رمانهای آستین که برای اقتباس سینمایی کارهای مناسبی هستند، "لیدی سوزان" کتابی بود که کسی سراغ آن نمیرفت. اواخر دهه نود بود که استیلمن این رمان جین آستین را خواند و مجذوب داستان آن شد. منتقدان معتقد بودند این فیلم به عنوان یک درام لباسی،تر و تازه است و روح جدیدی به این ژانر میدهد. آنها معتقد بودند که استیلمن در حد یک جامعهشناس، شخصیتهای فیلمش را معرفی میکند و میپروراند.
۱۰. مدرسه راک
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
بازیگران: جک بلک
امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
محصول: ۲۰۰۳
دووی فین، گیتاریست یک گروه راک است. درست سه هفته پیش از مسابقه راک میان گروهها، او را از گروه بیرون میکنند و شخص دیگری را جایش میآورند. از طرف دیگر او با چند نفر همخانه است که از او میخواهند سریعتر سهم اجارهاش را بدهد یا از خانه برود. این وسط دووی به جای رفیقش یک پیام تلفنی دریافت میکند، از طرف مدرسهای که گفته به معلم نیاز دارند.
حالا دووی که خودش سواد درست و حسابی هم ندارد، به جای معلم به مدرسهای میرود که در آن دانشآموزان مرتب و گلچین شده هستند. طبعاً دووی چیزی ندارد که به بچهها یاد بدهد و خود آنها بیشتر از او از ریاضی و علوم سر در میآورند. دووی فقط موسیقی بلد است و تصمیم میگیرد همان را به بچهها آموزش بدهد. کلاس دووی تبدیل به مدرسه راک میشود. فیلمی که بسیار مدیون بازی جک بلک در نقش دووی است. با ساوندترک پر ضرب و ریتمیک و تدوینی که خودش شبیه یک قطعه موسیقی سرحال، فیلم خوشریتمی میسازد.
- 19
- 3