جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۷:۳۳ - ۰۶ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۱۲۲۸
موسیقی

حمید حامی:

برخی خواننده ها دلقک مردم هستند

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,حمید حامی

گفتگو با حمید حامی، خواننده ای که بعد از پنج سال دوری از بازار موسیقی می خواهد دوباره به روزهای اوجش بازگردد.

حامی هم یکی از خواننده های دهه هشتادی است که بعد از یک دوره درخشان، چند سالی در محاق به سر می برد. البته دوری حامی از فضای موسیقی به دلیل بیماری بود و مشکلاتش تا حدی پیش رفت که خودش از آن روزها به عنوان «آخر سیاهی» یاد می کند. حامی از سال ۷۷ به همراه حمید غلامعلی فعالیت موسیقایی اش را شروع کرد و جزء شاگردان ممتاز بابک بیات به حساب می آید. او بعد از یک دوره پنج ساله حالا در چهل و یک سالگی دوباره به صحنه برگشته و قرار است امسال دو آلبوم موسیقی منتشر کند و خودی نشان بدهد.

با کنسرت اخیرت شروع کنیم.

- بیست و چهارم و بیست و پنجم اردیبهشت اجرا داشتم. شب اول به نسبت شب دوم کیفیت کارم خوب نبود ولی باز نسبت به قبل خوب بودم. در یک سال گذشته یکی دو اجرا را خیلی دوست داشتم.

شب یلدای پارسال و شب دوم اجراهای اخیرم خیلی خوب بود. بعد از یک سال و نیم که با موزیسین هایم کلنجار می روم، به یک تبانی رسیده ام و تیمم را عوض نمی کنم. اگر سالن مان بزرگ تر باشد، دستم بازتر است تا تعداد نوازنده ها را بیشتر کنم ولی بیس نوازنده ها همین ها باقی خواهند ماند، مگر خودشان نخواهند.

روی استیج اعلام کردی که این اجرا، آخرین کارت در تالار وحدت است. مشکلی پیش آمده؟

- به تهیه کننده بنده اعلام شد که از این به بعد نمی توانم در تالار وحدت اجرا داشته باشم. فکر می کنم که این قانون برای تمام بچه های موسیقی پاپ است ولی من چون خواننده پاپ کلاسیک هستم و اصولا آثارم فاخر و کلاسیک است و کار اکتیو آنچنانی ندارم، انتظار داشتم با بقیه خواننده های پاپ فرق داشته باشم.

پرونده موسیقی من هم در وزارت ارشاد، پرونده درجه یک هست و از گذشته هم همین طور بود که خواننده هایی که پرونده درجه یک داشتند، می توانستند در تالار وحدت روی استیج بروند. با این حال آقای صفی پور، مدیر تالار رودکی به من گفتند هنوز مشخص نیست و فکر می کنم حرف ایشان سندیت بیشتری داشته باشد تا اعلام غیر رسمی و فکر می کنم هنوز می توانیم در تالار وحدت روی صحنه برویم.

۱۷ سال پیش در بیست و چهار سالگی اولین آلبومت را منتشر کردی و به مرور جایگاهت را پیدا کردی.

- بله، سال ۷۷ یک آلبوم به نام «قبیله عشق» به همراه حمید غلامعلی داشتم. آلبوم اولم به اسم «حامی» به همراه آقای چراغعلی بود که قرار بود به اسم «کیمیاگر» منتشر شود ولی برای دیده شدن اسمم و جنبه های تبلیغاتی کار، اسم آلبوم را «حامی» گذاشتیم ولی به خاطر ضعف تهیه کننده و پخش کننده، خیلی دیده نشد و به عامه مردم معرفی نشدم. بعد از این دو آلبوم بود که «دو نیمه رویا» منتشر شد و مردم با من آشنا شدند، برای همین خیلی ها فکر می کنند اولین آلبوم من همین آلبوم است.

بعد از این که یک مدت روی بورس بودی، یکباره از فضای موسیقی دور شدی، در این سال ها کجا بودی؟

- این سوال خیلی دست خورده است که در این پنج سال کجا بودی.

بله، قبلا توضیح داده ای ولی می خواهم از این سوال به سوال های دیگری برسم؛ مثلا جایی گفته بودی که قبل از اجرا تمرین نداشتی و دچار اسپاسم عضلانی شدی.

- بله، فشارهای عصبی، استراحت های نامناسب و شب بیداری، نبود تمرین قبل از اجرا و فریادهای غیر استاندارد باعث شد صدایم را از دست بدهم. یک متن قدیمی از آقای شجریان می خواندم که در مورد سبک زندگی استاندارد و آرامشش توضیح داده بود ولی من آن موقع اطلاعات دقیقی در مورد بهداشت صوتی نداشتم و آسیب شدیدی دیدم.

هنوزم که هنوز است، فشارهای عصبی ام کم نشده، چون در شهری زندگی می کنیم که با فشارهای عصبی و اجتماعی زیادی مواجه هستیم، مخصوصا هنرمندها که سنگ های بزرگ تری می خورند. البته الان آرامشم بیشتر است، صدایم به کیفیت شش سال پیش نرسیده ولی نسبت به پارسال به مراتب بهتر شده ام.

سال اولی نبوده که روی صحنه می رفتی، چطور ممکن است بدون آواز بخوانی و آسیب ببینی؟

- فقط این نبود. عوامل دیگری مثل کم خوابی و استرس هم در ماجرا دخیل بود. همه اینها باعث می شود که خواننده بی حوصله بشود. تمرین و ورزش هم حوصله می خواهد که وقتی حوصله اش نباشد، افت می کنی. این اتفاق برای من افتاد و هر روز افت بیشتری کردم.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,حمید حامی

چطور شد که بعد از چند سال به این نتیجه رسیدی که می توانی برگردی و دوباره به جایگاه مورد نظرت برسی؟

- مجموعه اتفاق ها باعث شد تا برگردم. من خیلی سرخورده بودم. فشارهای مالی و عصبی زیادی را تحمل کردم. از خواننده ای که زمانی یکی از نقاط قوت موسیقی پاپ به حساب می آمد و صدایش توی مشتش بود تا کسی که گوشه گیر است و حتی در خانه هم جرأت خواندن ندارد، خیلی فاصله است.

سال آخر خیلی سخت بود و مجموعه این اتفاق ها باعث شد با قرص زندگی کنم. ولی بکباره تصمیم گرفتم که روی پای خودم بایستم. وقتی اراده کردم، همه چیز دست به دست هم داد تا شرایطم مهیا شود. یک زمانی باورم نمی شد دوباره روی استیج بروم و وقتی به صحنه فکر می کردم، حالم بد می شد.

شش، هفت ماه ورزش کردم و در خانه و ماشین تمرین آواز می کردم. من هیچ وقت استاد نداشتم، به جز چند ماه اخیر که از مهدی محمدی به عنوان همصدا کمک می گیرم و ازش یاد می گیرم. این مدت به خانواده و مادرم نزدیک تر شدم و از همه مهم تر دوباره خدا را پیدا کردم.

جایی گفته بودی که ۹۰ درصد موسیقی استعداد است و تنها ۱۰ درصدش به تلاش و ممارست مربوط است.

- دیالوگ من نیست. فکر می کنم چارلی چاپلین این جمله را گفته ولی من هم به آن معتقدم. البته الان خوانندگی فقط صدا نیست و می تواند ۹۰ درصد تلاش باشد و ۱۰ درصد استعداد. اما زمانی که خواننده ها بر اساس توانایی های شان طبقه بندی می شدند، جمله چاپلین صدق می کند. الان به خاطر فضای مجازی، تاثیر سیاست در هنر و پررنگ تر شدن مسائل مالی، نسبت بین استعداد و تلاش خیلی تغییر کرده است.

کلا دل خوشی از شرایط و فضای موجود در موسیقی نداری؟

- نباید هم داشته باشم. وقتی نابکارها موفق می شوند و به هنرمندهای متفکر انگ حسادت می زنند، چرا نباید ناراحت باشم؟ من در این سال ها تلاش کردم در مورد قضایای مافیا روشنگری کنم و مردم را آگاه کنم. به ظاهر شاید خیلی موفق نبوده ام ولی می شنوم و می بینم که صحبت هایم تاثیر هم داشته است.

نقدی که به تو وارد می کنند این است که خودت را با جامعه امروز همسو نکردی و مسیری را که شروع کرده ای، ادامه می دهی. خیلی از خوانندگان قدیمی مثل محمد اصفهانی تا حدی ژانر موسیقی شان را تغییر داده اند تا مخاطب را از دست ندهند؛ تو چرا این کار را نکردی؟

- من اگر بخواهم راه رفتن کبک را یاد بگیرم، راه رفتن خودم را هم فراموش می کنم. در موسیقی پاپ ایران که اصلا سبکی وجود ندارد ولی خیلی از خواننده ها بودند که فرم موسیقایی شان را عوض کردند و به موزیک روز دنیا نزدیک شدند ولی فراموش کردند که خودشان چه بوده اند. من این کار را نکردم و از شخصیت خودم بعید می دانم که تا وقتی زنده ام این کار را بکنم. ممکن است به موسیقی های دیگر مثل راک گرزیزی بزنم ولی باز هم از قالب خودم خراج نمی شوم.

من معتقدم اگر خواننده ای به سبک کاری اش ایمان داشته باشد، موفقیت هر قدر هم دیر ولی به دست می آید. در ضمن به نظرم هر هنرمندی این حق را دارد که سبک کارش را انتخاب کند. نمی شود به یک نقاش رئال بگوییم که حتما باید کاریکاتور بکشی تا مردم بخندند. حالا اگر خواننده ها این کار را کرده اند و برای خندیدن مردم، خودنمایی، شهرت و پول در آوردن، شخصیت خودشان را زیر سوال برده اند و به خواندن آثاری که در شأن شان نبوده است، تن داده اند، باید تحقیق کرد و دید چه کاستی های اخلاقی، شخصیتی و روانی کدرون شان وجود دارد.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,حمید حامی

برای منی که این قدر تلاش می کنم و بازخورد و بازتاب کارهایم این قدری که انتظار دارم نیست هم حتما چنین معضلاتی وجود دارد ولی با توجه به شناختی که از بازار و فرهنگ موسیقایی مردم و صبر و تحمل خودم دارم، مطمئنا چنین اتفاقی برای من نمی افتد و روی فرمی که دارم پافشاری می کنم.

پس معتقدی که مردم بالاخره به این سمت بر می گردند.

- بله، همان طور که حال مردم نسبت به چند سال پیش عوض شده. مردم خودشان خجالت می کشند که کار سخیف گوش بدهند. موسیقی هایی که الان منتشر می شوند و خواننده هایی که دلقک و عامل تفریح مردم هستند، جایی در خلوت و آرامش مردم ندارند. لحظه های تفریح و خوش گذرانی می گذرند. موسیقی هایی هم که در لحظه های خوش گذرانی گوش می دهیم، حباب های روی آب هستند و می گذرند. من نمی خواهم این اتفاق برایم بیفتد.

این طور حس کردم که در اجرای شب اول تالار وحدت، هم خوانی مردم با تو کم بود.

- کم بود؟ من کاملا مخالفم با این حرف. اصلا باورنکردنی است. این قدر آهنگ های «هیت» من زیاد است و مردم می خوانند که برای هر کنسرت در انتخاب آهنگ به مشکل می خورم.

در قیاس با آهنگ های «دلم گرفت» و «لیلای من کو؟» که همه یکصدا می خواندند، این اتفاق در دیگر قطعات نمی افتاد.

- آهنگ «احساس» جدید بود و خودم هم بد خواندمش. اگر این یک آهنگ را کنار بگذاریم، باقی آهنگ ها را از صفر تا صد مردم می خوانند. البته «شوق تنهایی» هم آهنگ جدیدی است و مردم خیلی همراهی نمی کنند. البته «حرف های عاشقانه» هم جزء کارهایی است که مردم دیگر نمی خوانند. دیگر کدام آهنگ ها را نمی خوانند؟ ما برای «دلم گرفت»، «غزل» و «لیلای من کو؟» طوری طراحی کردیم که انتهای قطعته ۱۶ میزان آزاد باشد تا مردم بخوانند. اشکالی ندارد، شاید خصوصیت یک خواننده است که با او کم همخوانی کنند ولی برای من این اتفاق کم افتاده است.

من می خواستم از این سوال به اینجا برسم که شعرهایی که انتخاب می کنی، سخت هستند و مردم حفظ نمی شوند.

- بله. با این موضوع موافقم. من اعتقادی ندارم که قطعه ترجیع بند داشته باشد. این باهوشی آقای بیات بود که برای کارهای شان حتما ترجیح بند انتخاب می کردند ولی برای من اتفاق خوبی است که قطعات ترجیع بند ندارند ولی به هر حال می شناسندشان. مثل قطعه «خداحافظ». البته الان فکر می کنم موقعش رسیده است که چند قطعه با ترجیع بند تولید کنم تا در ذهن مردم بماند. البته این مسئله باعث می شود از کیفیت کارم کم بشود.

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,حمید حامی

اولین اجرایی هم که بعد از چند سال در تالار وحدت داشتی، ظرف مدت یک ساعت، سولد آوت شد.

- خدا را شکر شش اجرای آخرم خوب بوده و بلیت اجراهایم همیشه فروش رفته و با سالن خالی طرف نبودیم. البته این را هم بگویم که یک ساعت ما حقیقی بود و به صورت سازمانی فروخته نشد. چون چند وقت پیش شنیدم که خواننده ای در عرض نیم ساعت یک یا دو سانس کامل را فروخته است.

من از مدیر برنامه هایش اطلاع موثق دارم که اینها با شرکت های مواد غذایی قرارداد دارند و تمام بلیت ها به صورت مستقیم به کارمندان و مهمانان این شرکت ها فروخته می شود. بعد هم به صورت صوری بلیت ها را روی سایت می گذارند و اعلام می کنند در عرض نیم ساعت فروخته شده است. متاسفانه مردم ساده دل و حتی اطرافیان خودم باورشان می شود در صورتی که ترافیک سایت عملا توانایی انتقال این حجم از داده و تراکنش مالی را ندارد.

آلبوم جدید چه خبر؟

- یک تهیه کننده قول سرمایه گذاری روی آلبوم جدیدم را داده بود ولی به دلیل خلف وعده ایشان پنج ماه از وقتم را از دست دادم. به این نتیجه رسیده ام که ایشان برای آلبومم سرمایه گذاری نمی کنند و مثل روال گذشته خودم آلبومم را ضبط می کنم. قرار بود دو آلبوم منتشر کنم که اولی یک مقدار الکترونیک است و دومی آکوستیک است و بیشتر شبیه موسیقی دهه ۵۰ شده. امیدوارم امسال هر دو آلبوم منتشر شود.

حامی از وسواس های کاری اش می گوید / موزیسین ها به دنبال پول و تفریح اند

شخصیت خاص حامی باعث می شود بر همه کارها نظارت و مدیریت کند و در همه امور خودش تصمیم گیرنده باشد. این شخصیت ضمن این که مزایایی دارد، باعث شده کاستی هایی هم وجود داشته باشد و همین اتفاق، نارضایتی های همیشگی حامی را به دنبال دارد.

از سیاست های دوگانه وزارت ارشاد در رابطه با پخش موسیقی از ماهواره و سایت های موسیقی آن ور آبی هم خیلی شاکی هستی.

- ارشاد مثل نیروی انتظامی یک عامل اجرایی است. به نظرم سیاست گذار کلی ماجرا شخص وزیر ارشاد نیست. امروزه از هنرمندان استفاده ابزاری می شود. موسیقی، فرزند ناخلف هنر ایران است و غالبا سوپاپ اطمینان است. درست است که من دوست ندارم یکی از ابزارها باشم ولی برایم هم خوشایند نیست که تعداد خاصی از افراد بتوانند از خط قرمز قوانین عبور کنند. خوشبختانه الان مردم هم فهمیده اند که فلانی که فلانجا خوانده است، وابستگی هایی غیر از وابستگی های هنری دارد.

خیلی دوست داری که همه کارها را خودت انجام بدهی و حتی یک جا گفته ای که موزیسین های علمی نداریم، برای همین خودم کار می کنم.

- من به خاطر وسواسی بودن و کمالگرایی دوست دارم که به همه کارها نظارت داشته باشم؛ مثلا مدت ها بود که عکس روی بلیت کنسرتم ربطی به پوستر کنسرتم نداشت و فشار آوردم تا این اتفاق درست شود. باید در مورد انتخاب نوازنده ها، ترتیب قطعات، چیدمان صحنه و ... دخالت و مدیریت کنم. وقتی یک آدم کاربلد کنارم باشد و همه کارها را انجام بدهد، اگر بعد از مدتی از او جدا شوم، خودم تهی می شوم.

دخالت و مدیریت در این حوزه هایی که گفتی قابل قبول است ولی این که می گویی بعد از بابک بیات موزیسین علمی نداریم، ادعای بزرگی است.

- نه، من این را نگفتم. پرسیدند چرا خودت آهنگ می سازی؟ جواب دادم چون آهنگ هایی که می شنوم در حد آقای بیات نیست، پس بهتر است خودم آهنگ بسازم و به آن مرز آمادگی برسم. چند بار هم گفته ام که من ۱۰ سال بیشتر تجربه آهنگسازی ندارم ولی ترجیحم این است تا جایی که ممکن است آهنگ های خودم را بخوانم چون به خودم و شخصیتم نزدیک تر است.

در ضمن سر موزیسین ها این قدر شلوغ هست، این قدر درگیر مسائل مالی و تفریح شان هستند که موسیقی برای شان اولویت چندم است؛ مثلا یک دوست موزیسینی هست که الان بیشتر از یک سال است که ازش خواسته ام چند آهنگ را برایم تنظیم کند، چون کیفیت دارد، پایش مانده ام ولی الان به این نتیجه رسیده ام که نمی شود با آدم بدقول کار کرد و صرفنظر کردم.

هفته نامه همشهری جوان

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش