معمولاً نمیتوان براحتی همه آنها را در یک مجلس کنار هم دید. پیچیدگیهای دنیای امروز از یک سو و مشغلههای فراوان کاری، فرصتها را تبدیل به گوهری کرده که با مشقت بسیار بهدست میآید، اما اگر فرصتی دست دهد تا بتوان هنرمندان گرانقدری را دور هم جمع کرد و از حضورشان بهره برد، غنیمتی پیش رو خواهد بود که طعم شیرین آن تا مدتها در یادها خواهد ماند.
بزرگانی نظیر فرهاد فخرالدینی، شهرام ناظری، بیژن، اردشیر، هانا کامکار، نجمه تجدد، کیخسرو پورناظری، جواد مجابی، سید محمد بهشتی، محمود دعایی، میلاد کیایی، جمشید عندلیبی، بهروز بقایی، بابک چمن آرا، صدیق تعریف، سیامک گلشیری، رضا مهدوی، نگار اعزازی، عسل ملکزاده، داریوش پیرنیاکان، محمدعلی سلطانی و...از جمله کسانی بودند که صبح دیروز برای تماشای مستند « دف به روایت بیژن کامکار» به کارگردانی مهدی طالبانی به روزنامه ایران آمدند.
میزگرد نقد و بررسی این مستند به همراه گفتوگو در مورد تاریخچه ساز دف از دیگر برنامههای این نشست بود که در آمفی تئاتر مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران برگزار شد. به گزارش ایران؛ مهدی طالبانی کارگردان این مجموعه و نوازنده سازهای کوبهای، بهعنوان نخستین سخنران این مراسم گفت:موسیقی همیشه دغدغه ذهنی من بوده بنابراین زمانی که خواستم درزمینه سازهای کوبهای فیلم بسازم با استاد بیژن کامکار صحبت کردم و ایشان هم با بزرگواری تمام قبول کردند در این طرح شرکت داشته باشند.
وی استاد بیژن کامکار را بهترین و درستترین منبع در معرفی ساز دف و تنها استاد بزرگ و مطرح درعرصه دف نوازی وموسیقی کردی عنوان کرد.
دف؛ ساز اصیل ایرانی
بیژن کامکار در ادامه این مراسم درباره شناسنامه ساز دف گفت: در تصورعام هرسازی که بهصورت گرد بوده و روی آن پوستی کشیده شده است دف نامیده میشود در صورتی که تصور اشتباهی است. دف با مشخصاتی که درفیلم عنوان شد فقط در خانقاه دراویش قادری بوده و درهیچ جای دیگر آن را ندیدهام و خدا را شاکریم که توانستیم دف را به ثبت جهانی برسانیم.
این نوازنده مطرح، دف را سازاصیل ایرانی معرفی کرد و ادامه داد: در زمان حمله اعراب به ایران و آمدن دین جدید اسلام چون موسیقی حرام بود بسیاری از سازها ازایران خارج شدند؛ بهعنوان مثال چنگ به روسیه، عود به میان اعراب و رباب در مراسم آیینی پاکستان و افغانستان و هندوستان استفاده میشدند اما دف در خانقاههای دراویش قادری بستنشینی کرد و ۱۳۰۰سال در این مراسم حفظ شد.
جالب است بدانید بعد از حاکمیت اسلام درایران باردیگر دف به موسیقی بازمیگردد. وی افزود:کسانی که با موسیقی آشنا هستند میدانند اوایل انقلاب طوماری بلند بالا بوسیله کسی که نمیدانست موسیقی ایرانی چیست نوشته شده بود و در آن اشاره شده بود چه موسیقی ای حرام است و یکی از آن موارد تنبک بود.
به همین علت تنبک تا سالهای ۶۶-۶۵ حرام بود و این اتفاق فرصت وعرصه بیشتری برای مطرح شدن دف بود.البته در سالهای ۵۴-۵۳ دف درموسیقی ایرانی وجود داشت اما در جمهوری اسلامی وسعت بیشتری پیدا کرد و حتی امروزه درموسیقی پاپ، راک و جازنیزاز این ساز استفاده میشود.
داستان سالهای دور
شهرام ناظری خواننده موسیقی ایرانی هم در این نشست گفت: آشنایی من با خانواده کامکارها به پیش از انقلاب برمی گردد. به خاطر دارم آن دوران به همراه پشنگ کامکار و ناصرفرهنگ فر در هفته به مدت دو- سه شب در منزل پرویز مشکاتیان جمع میشدیم و این دورهمیها به صورت دائمی بود. همچنین زمانی که پیش از انقلاب با بیژن کامکار دور هم جمع میشدیم، این ساز طبیعتاً جزئی از وجود ما بود.
حتی گاهی در محافل خصوصی درکنار بسیاری ازدوستان همچون محمدرضا لطفی یا پرویزمشکاتیان که سازمینواختند من نیز دف نواختهام ویا آن را آموزش دادهام و در حقیقت از کودکی جزئی از وجود ما بوده است و ما با این ساز بزرگ شدهایم. ناظری در ادامه گفت: پیش ازانقلاب وقتی که از رادیو بیرون آمدیم وگروه چاووش تشکیل شد ارتباط و حس دوستی، برادری و عشق با خانواده کامکارها ادامه داشت.
آنچه به نظر من امروزه از بین رفته - البته نه فقط بین من و خانواده کامکار- چون ما آن زمان همه عاشق یکدیگر بودیم؛ اما متأسفانه سختگیریها و تنگناهایی که عدهای در سالهای اخیر برای موسیقی به وجود آوردند، سبب دوری ماهنرمندان و کمرنگ شدن عشق نسبت به همدیگر شد و میان اهالی موسیقی فاصله انداخت.
حتی این دوریها آرام آرام به گونهای شد که گاهی اوقات با بغض وناراحتی با یکدیگر سخن بگوییم و یا از همدیگر یاد کنیم. به عقیده من اگر امروز موسیقی روح خود را از دست داده به این سبب است که آن عشقی که پیش ازاین در قلبهای ما بوده دیگر نمیجوشد. وی ادامه داد: بیژن کامکار نخستین کسی است که ساز دف را به موسیقی و ارکستر معرفی کرده و این ساز با نام او بهعنوان یک اسطوره دف حک شده است.
من اکثریت آثاری را که اجرا کردهام همراه با دف بوده و این فرهنگ من و عشق به منطقهای بوده است که درآنجا بزرگ شدهام؛ عشق و نگاهی که کردها نسبت به موسیقی دارند و طبیعی است که به سوی دف بروند و از این ساز استفاده کنند.
وی به جو حاکم بر موسیقی اشاره واظهارکرد: غصه میخورم برای جوانانی که اصالت و عشق دارند اما هیچ امکانی برای آنها وجود ندارد به هر حال آن دوره جوانان بااستعداد درمرکز حفظ و اشاعه موسیقی جذب میشدند اما خوشبختانه طبیعتاً با همه این مشکلات میبینیم که با تلاش موسیقیدانان این چراغ کم سو همچنان روشن بوده و امیدوارم اسطورههای موسیقی هچون بیژن کامکار همیشه سلامت باشند.
ادیبها، هنرمندان و موسیقیدانان ما در این سالها سوختهاند و از جان و زندگی خود گذشتهاند و مخالف جریان آب شنا کردهاند و این اتفاقات طاقتفرسا است.
دف بهعنوان موجود زنده
محمد علی سلطانی، پژوهشگر سخنران بعدی این نشست بود که در ادامه گفت: در منطقه کردستان، بهواسطه اسناد و شواهد باقی مانده قبل از طریقت قادریه، طریقت خلوتیه و قلندریه داشتهایم که هر دو وابسته به آیین حقیقت بودهاند. در این بین دف یکی ازآلات موسیقی مقدس در آیین حقیقت محسوب میشود، در کتاب مقدس «سرانجام» از انواع آلات موسیقی نام برده شده که یکی از آنها دف است.
وی ادامه داد: جالب است که بدانید در منطقه کردستان به دف بهعنوان یک موجود زنده و کسی که در راه خدا گام برمیدارد نگاه میکنند از همین رو زمانی که یک دف زن، پوست دف را از شدت ضربه پاره میکند میگویند دف شهید شد و آن را در مقام شهادت قرار میدهند.
سلطانی همچنین گفت: سازندگان دف افراد مقدسی هستند که در عرفان کردستان ناشناخته ماندهاند و متأسفانه هیچ تحقیق و پژوهشی درباره آنها انجام نشده است. یکی از کارهایی که استاد کامکار انجام داد این بود که دف را از خانقاه قادریه به جامعه آورد و همانگونه که در دوران حقیقت یک ساز عمومی و همگانی و آشکار بود در کنار سایر سازهای برادرش قرار داد. از همین رو برای او آرزوی سربلندی و شادکامی دارم.
کردها، حافظان فرهنگ
محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی هم با اشاره به ثبت ملی دف گفت: با ثبت ملی جامعه را نسبت به وجود یک ثروت هوشیار میکنیم. قبل از ثبت ملی این ارزش وجود دارد اما همگان از موجودیت آن مطلع نیستند اما وقتی چیزی ثبت ملی میشود با فضایی تبلیغاتی که ایجاد میشود همه نسبت به حفظ آن احساس وظیفه میکنند. وی افزود: کردها همیشه مأموریت حفاظت داشتند از صورت فیزیکی و حفاظت از مرزهای کشور گرفته تا میراث فرهنگی غیر ملموس، مأموریت کردها همیشه حفاظت بوده است.
از این جهت باید از آنها تشکر کرد. دف هم توسط کردها ایجاد نشده است بلکه توسط کردها حفظ شده است.کردها به تعبیری ذخیرگاه ژنتیک فرهنگی ایران هستند. این روزها آقازادگی فحش رکیکی شده است اما به بهانه این جمع و به شهادت اهل هنر من میخواهم از آقازادگی دفاع کنم.
آقازاده مرحوم حسن کامکار خاندان کامکار است. آقازاده استاد شجریان همایون است و آقازاده شهرام ناظری، حافظ و همین جمع نشان میدهد که آقازادگی ارزشمند است البته به شرط اینکه آقا باشند. آقا، آقازاده تربیت میکند. اگر کسی آقازاده است یعنی آقاست اما اگر کسی آقازاده نیست و آبروی آقازدگی را میبرد نشان میدهد که معلوم نیست آقایش هم خیلی آقا باشد. نسبتی بین آقا و آقازاده است که باید محفوظ بماند.مهمترین مرکز تولید آقا، آقازادگی است.
ظرافتهای آقای فیلمساز
صدیق تعریف خواننده موسیقی ایرانی، آخرین سخنران این نشست بود. وی درباره سازنده این مستند گفت: آقای مهدی طالبانی جوان با استعدادی است وآشنایی ما به ۳۰سال گذشته برمیگردد. باید گفت از نادر دفعاتی است کسی در مورد موسیقی، فیلم میسازد که خودش یک موزیسین است و بخوبی بر موسیقی اشراف دارد. به نظر من بهترین فیلمی است که در این حوزه ساخته شده و از هر نظر خوش ساخت است.
تعریف در پایان گفت: به آقای بیژن کامکار نیز تبریک میگویم که ساعت بسیار خوش و زیبایی را برای ما خلق کرد و روایت ایشان از ساز دف همچنان ماندگار خواهد بود.
دانشگاه کامکارها فرهاد فخرالدینی
خانواده کامکار را از پیش از انقلاب میشناسم و با پدر و خانواده ایشان آشنا هستم. این خانواده در سایه حسن کامکار مثل یک دانشگاه عمل کرد و این پدر فرزندانی را تربیت کرد که شاید در هیچ یک از دانشگاههای ما شبیه به آن تحقق پیدا نمیکند. روح این پدر شاد که چنین فرزندانی را تربیت کرد. با وجود تمام مشغولیتها امروز آمدم ارادتم را نسبت به بیژن عزیز و خانواده کامکار اعلام کنم و بگویم که چقدر برایم عزیز هستند.
پایان تحریم یک ساز جواد مجابی
مستند دف بیاغراق یکی از فیلمهای درجه یک هنری به شمار میآید. این فیلم در عین پرداخت هنرمندانه به موسیقی از ساختارخوبی هم برخوردار است. از سوی دیگر آقای بیژن کامکارهم اطلاعات بسیارخوبی در این مستند درباره ساز دف و تاریخچه آن به مخاطبان ارائه میدهد. دف از جمله سازهایی است که در فضای فرهنگی ایران، متداول بوده و به واسطه ناملایمات زمانه در کردستان پناه میگیرد.
دف سازی ایرانی است که در کنار تنبور و سایر سازها پیشینهای کهن دارد، تا جایی که من میدانم نخستین مرتبهای که از ساز دف سخن گفته شده یکی از سرودههای رودکی است. رودکی در شماتت یکی از شاعران میگوید: «آن خر پدرت به دشت خاشاک زدی/ مامات دف دورویه چالاک زدی/ آن بر سر گورها تبارک خواندی /وین بر در خانهها تبوراک زدی» در مصرع آخر کلمه«تبوراک» لغت دیگری ازهمان دف است.
درباره ماجرای تحریف موسیقی هم میتوان قدری فکر کرد؛ تحریم موسیقی از گذشته وجود داشته اما مردم تن به آن نمیدهند. دف را میتوان تنها سازی دانست که به نوعی تحریم از آن برداشته شده است، شاید به همین دلیل است که توانسته در خانقاهها و تکایا مورد استفاده قرار بگیرد. خیلی خوشحالم برای دف که از ایران فرهنگی آمده و در کردستان پناه گرفته و دوباره به همت یکی از فرزندان خوب کردستان به ایران بازگشته است.
بازگشت دف به موسیقی کیخسرو پورناظری
سابقه دوستی من و بیژن کامکار به سالهای نوجوانی بازمی گردد؛ در دوران دانشگاه هم همکلاسی بودیم.دوستیمان بعدها نیز نه تنها در قالب همکاریهای مشترک، بلکه حتی به شکل خانوادگی هم ادامه پیدا کرد. درباره دف، نکات فنی و تاریخی لازم از سوی دوستان گفته شد.
خوشحالم که بگویم از خطه کردستان دو ساز ایرانی به موسیقیمان بازگشته است؛ نخستین ساز مورد نظر «دف» است که بازگشت دوباره آن بواسطه همت آقای کامکار و دومین سازهم «تنبور» است. امیدوارم این راه در مورد سازهای دیگر هم به وسیله جوانان و با همراهی استادان ادامه پیدا کند و شاهد موفقیتهای روزافزون برای همه هنرمندان کشور باشیم.
مؤثر در جذب مردم به موسیقی داوود آزاد
اینکه درباره یک ساز، فیلمی ساخته شده اتفاق بسیار خجستهای است چراکه حداقل من تا به امروز ندیدهام که فیلمی درباره سازها ساخته شده باشد. گفتنیها درباره دف گفته شده و گمان میکنم تنها بتوانم به یک نکته اشاره کنم که دف نقش مهمی در جذب مردم به سوی فراگیری موسیقی دارد.آنچنان که به گمانم شلوغترین کلاسهای موسیقی امروز به آموزش دف اختصاص دارد.
تا آنجایی که من دیدهام امروز در اغلب خانوادهها حداقل یک نفر دف میزند و با آن آشناست. حتی در جشن و پایکوبیها هم به این ساز توجه بسیاری نشان داده میشود. در زمانهای که دنیا با افسردگی و رخوت روبهرو شده حضور این ساز در زندگی مردم میتواند اتفاق خوبی به شمار آید. در این بین نقش استاد بیژن کامکار از اهمیت بسیاری برخوردار است، او اقدام بسیار درخشنده و ارزندهای برای بازگرداندن دوباره ساز دف به زندگی مردم انجام داده که قابل قدردانی است.
ریشه در فرهنگ میلاد کیایی
سال ۱۳۴۲ با بیژن و بویژه برادر بزرگتر او هوشنگ که از کردستان به تهران آمده بودند آشنا شدم. سابقه بیش از نیم قرن آشنایی با خانواده کامکارها مایه افتخار است. این خانواده هنرمند از قدیم همنشین فرهنگ و هنر بوده و ریشه در فرهنگ دارند. بار دیگر به همتشان تبریک میگویم و پیشانیشان را میبوسم.
روایت تلاشها برای محدودسازی موسیقی محمود دعایی
بر حَسَب مطرح شدن بحث تحریم و موضعگیری مذهبی نسبت به سازهای موسیقی در این مراسم بر خود واجب میدانم در این خصوص توضیحات و به تعبیری دفاعیه داشته باشم.
زمانی که انقلاب پیروز شد همه این دغدغه را داشتیم و نگران بودیم که برخوردهای سلیقهای و دیدگاه روحانیت و مرجعیت با موسیقی چه خواهد کرد اما در عمل شاهد بودیم که روش امیدوارکنندهای در پیش گرفته شد و ما شاهد بودیم که برنامه گلهای جاویدان در ماههای اول انقلاب در تلویزیون ادامه داشت اما با گذشت زمان نشانههای نگرانیهایی که انتظار میرفت ظهور کرد و عناصر دگم و دگراندیش در مبانی فقهی و مذهبی فضایی را ایجاد میکردند که تغییراتی را به وجود آورند؛ استفتائاتی را مطرح میکردند و سؤالات را به گونهای طرح میکردند که جواب به دلخواه آنها منفی باشد و جامعه را در فضایی ملتهب قرار دهد.
امام در پاسخ به حرکت و موج ایجاد شده دستور دادند که در حضور ایشان انواع و اقسام سازها نواخته شود و ایشان گوش کنند و تقریر کنند آن هم در حسینیه جماران! ما حتی شاهد بودیم که در حضور ایشان سرود «ای شهید مطهر» با انواع سازها نواخته شد و حتی همخوانی هم شد. بنابراین آنچه در اذهان بهعنوان تحریم مطرح میشود را نباید به انقلاب و امام عزیز نسبت داد.
تصویر گویای دف
اردشیر کامکار
به مهدی طالبانی برای ساخت این مستند تبریک میگویم. ساختن یک کار مستند درباره موضوع سفارشی کار دشواری است اما «دف به روایت بیژن کامکار»، هم به لحاظ سینمایی جذابیت داشت و هم از جنبه موسیقایی و معرفی این ساز به مخاطب موفق بود.
ثبت «دف» به نام بیژن کامکار
عبدالحسین مختاباد
به عقیده من رابطه مذهب و موسیقی رابطهای شنیدنی است. حتی در غرب هم گروهی از مسیحیت موسیقی را حرام میدانستند و بشدت با آن برخورد کردند. از سوی دیگر در تاریخ موسیقی میبینیم که چطور درخشانترین دوره موسیقی غرب در زمانی بوده که کلیسا بانیاش بوده است.
در هر صورت با وجود حرام اعلام شدن موسیقی در برخی مقاطع در جهان، این هنر بویژه در نقاط دور از دسترس حکومتها به حیات خود ادامه داده است. در کشور ما هم شرایط به همین منوال بوده، آنچنان که میبینیم هنرمندان چگونه در مواقعی که موسیقی با منع روبهرو بوده به کارخود ادامه داده و حتی شاهکارهای بزرگی هم خلق کردهاند. این نشاندهنده این است که جامعه و هنرمندان تسلیم نشده و به کار خود ادامه دادهاند.
دف بهعنوان یک ساز پناهگاهی بهتر از کردستان به خود ندیده است. ساز دف به اسم استاد کامکار ثبت شده، درست همانگونه که نی به اسم استاد کسایی وسنتور هم به نام استاد پایور ثبت شده این ساز هم با نام استاد کامکار گره خورده است.
شبیه به نوای مؤذنزاده اردبیلی
نجمه تجدد
دف، تنبور، رباب، نی و... سازهایی هستند که وقتی صدایشان را میشنویم قلبمان جا کن میشود؛ حس عجیبی که فرازی است به ملکوت. شبیه به همان حسی که ما ایرانیها باشنیدن اذان مؤذنزاده اردبیلی تجربه کردهایم. مطرح کردن این ساز و آوردن آن به عرصه موسیقی کاری بسیار سخت و سنگینی بود. دستان بیژن کامکار بعد از کنسرتها و ضبط برنامهها همیشه تاول زده بود و باید با آب نمک ماساژ میدادیم تا التیام پیدا کند.از ارج گذاشتن به این تلاش سپاسگزارم.
تلفیق خوبی از هنر و آموزش
جعفر صانعی مقدم
«دف به روایت بیژن کامکار» فیلمی خوب در حوزه موسیقی است. اثری که ضمن روایت درست از تاریخچه ساز دف، مضمونی هنری و فرهنگی دارد و در عین حال فیلمی اطلاع رسان و آموزشی هم هست. در حالی که در مستندسازی در اغلب موارد به هر سمت از این موارد که متمایل میشویم بخش دیگر لنگ میزند. این فیلم تلفیق خوبی از تمام این موارد بود.
ندا سیجانی
- 16
- 1