یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۰۸:۵۳ - ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۱۷۲
موسیقی

سهراب پورناظری: ما کار میراث فرهنگی را کردیم!

پورناظری وهمایون شجریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

به گزارش هفته نامه همشهری جوان، سهراب پورناظری آدم عجیبی است. برای رسیدن به آرمان هایش دست به هر کاری می زند. اجرای پروژه «سی» و پرداختن به شاهنامه فردوسی هم یکی از آرزوهایش بود که برای رسیدن به آن در کنار دوستانش یک سال زمان، انرژی و پول صرف کرد تا این شب ها مردم به تماشای کارشان بنشینند و با شاهکار فردوسی دمخور شوند.

 

سهراب پورناظری با این که این همه سال، با تلاشی پیگیر به جایگاه مطلوبی رسیده ولی همچنان مرام و مسلک مردم داری و خضوع و خشوعش را حفظ کرده و اهل ادا و اطوارهای هنری نیست. در یکی از شب های خنک تابستانی پیش از شروع اجرا با سهراب پورناظری، یکی از بانیان اصلی شکل گیری پروژه «سی» در مورد اهمیت شاهنامه و جزئیات راه اندازی یک اثر چند رسانه ای صحبت کردیم.

 

موضوع پرونده ما اهمیت و جایگاه شاهنامه است؛ این اثر با وجود اهمیت زیادی که دارد ولی چندان به آن پرداخته نمی شود. شاهنامه فردوسی برای تان چه اهمیتی داشت که تا این اندازه وقت و انرژی برای این کار صرف کردید؟

شاهنامه از جمله آثاری است که تا کسی سراغش نرود و با آن آشنایی پیدا نکند، نمی تواند اهمیت آن را درک کند.من هم تا زمانی که به طور کامل روی آن وقت نگذاشته و آن را نخوانده بودم، میزان اهمیتش را درک نمی کردم.

 

«شاهنامه» بدون شک شناسنامه ما ایرانی هاست و هر کسی آن را بخواند، متوجه این موضوع می شود. همیشه و همه جا حرف از تمدن و فرهنگ غنی ایرانی است اما زمانی که بخواهیم در مورد جزئیات فرهنگ غنی و این تاریخ چند هزار ساله توضیح بدهیم.

 

این شاهنامه است که به کمک ما می آید؛ این که روابط بین آدم ها در جنگ، دوستی، عشق و دیگر مسائل انسانی چگونه بوده است. اهمیت این اثر به اندازه ای است که می توان با جرأت گفت تا زمانی که مطالعه دقیقی روی آن صورت نگیرد، نمی توان درباره هویت این سرزمین و ملت چیزی دانست. به طور قطع شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولوی و ... در ادبیات و فرهنگ ما بسیار مهم هستند ولی شاهنامه به خاطر دارا بودن فرم داستانی، دارای بعد هویتی است که متاسفانه بنا به هر دلیلی مورد غفلت واقع شده است.

 

شما از کودکی با شعر دمخور بودید و همیشه سراغ حافظ و سعدی و مولوی و ... می رفتید. قرابت تان با شاهنامه چطور شکل گرفت؟

برای یک آهنگساز، شعر شاهنامه شعر ایده آلی نیست و بستر لازم برای آهنگسازی را ندارد ولی من همیشه دغدغه شناخت بیشتر از این اثر را داشتم تا سرانجام دوره ای با آقای «امیرحسین ماحوری» که درماتور پروژه هم هستند، شروع به شاهنامه خوانی کردم و به این فکر افتادم که اگر قرار است برای بازسازی هویت ایرانی فعالیتی انجام شود، این بستر لازم است. ایده را با «همایون» عزیز در میان گذاشتم و ایشان مثل همیشه که به من لطف دارند، اعتماد کردند و همراه پروژه شدند و همین همراهی برای پروژه اتفاق بزرگی بود.

 

یک سال برای تحقیق و شناخت جانمایه شاهنامه زمان گذاشتیم. بعد از آن فکر کردیم که چطور می توان این پروژه را روی صحنه برد و ماه ها طی شد تا به یک فرم مشخص رسیدیم، چون اگر بخواهیم خود شاهنامه را به موسیقی تبدیل کنیم، هیچ وقت، نتیجه ای را که الان داریم می بینیم، از آن نمی گیریم. شاهنامه یک روایت داستانی است و بیشتر برای کارهای نمایشی و نقالی مناسب است و بستر لازم برای آهنگسازی را ندارد.

 

از همان ابتدا قرار بود فرم اجرایی داشته باشید یا آقای نعمت الله این پیشنهاد را داد؟

من به این فکر می کردم که یک روایت داشته باشیم و آقای نعمت الله گفتند این روایت را اجرایی کنیم. ابتدا به سینما فکر می کردیم اما در نهایت به این فرم رسیدیم.

 

این کار پروژه سنگین و تجربه نشده ای بود و برای سهراب پورناظری و همایون شجریان ریسک بزرگی محسوب می شد که همه وقت و انرژی خود را روی آن متمرکز کنند، نگران این نبودید که کار خوب پیش نرود؟

سیر کاری ما همیشه همین بوده است؛ یعنی در هر بستری که قدم گذاشته ایم، این گونه بوده که اگر کار آن طور که نمی خواستیم، پیش نمی رفت، اتفاق بدی می افتاد اما جذابیت ماجرا پا گذاشتن به همین ناشناخته ها و فضاهای تجربه نشده بوده و هست.

 

چقدر به ایده آل تان نزدیک شدید؟

من بین ۷۰ تا ۸۰ درصد در این مرحله از کار راضی ام.

 

استقبال عجیبی از هم کار شده پیش بینی چنین استقبالی را می کردید؟

برنامه من همین بود ولی این که این اتفاق بیفتد یا خیر برایم مجهول بود اما کلیت پروژه بر همین اساس برنامه ریزی شده بود.

 

چرا با وجود تنوع داستانی در شاهنامه سراغ داستان زال و رودابه رفتید؟

به دلیل این که باید سراغ بخش هایی می رفتیم که نویسنده بستر مناسب را در آن پیدا کند. ماندگارترین عشق شاهنامه هم عشق بین زال و رودابه است. خانم ثمینی هم کلا عاشقانه نویس هستند و دوست داشتند در این بستر بنویسند و این موضوع انتخاب ایشان بود که در نهایت داستان رستم و سهراب را هم به آن اضافه کردند.

 

در نشست خبری نوید داده بودید که افرادی که دور از استیج هستند بهتر می توانند با کار ارتباط برقرار کنند اما عملا جایگاه های میانی هم خیلی از استیج دور هستند و تماشای بازی بازیگران سخت شده است.

کلیت قضیه این گونه است که شما در این گونه شرایط، هر قدر عقب تر نشسته باشید تصویر جذاب تر و با کیفیت تری از استیج مشاهده می کنید و هر قدر که نزدیک تر می شوید از این کیفیت کاسته می شود. چنین اجراهایی در سراسر دنیا رواج دارد ولی متاسفانه ما چندان به این روش عادت نداریم.

 

بسیاری از خواننده های جهانی مثل «سلین دیون» کنسرت های خود را در استادیوم برگزار می کنند که فاصله زیادی بین خواننده و تماشاچی ها وجود دارد. اگر قرار بود این پروژه در تالار وحدت اجرا شود، با این حجم از جمعیت، می بایست یک سال این کار روی صحنه می رفت!

 

پورناظری وهمایون شجریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

سازی که روی صحنه می زنید، حیرت انگیز است و حتی مخاطب گاهی حس می کند این صدا زنده نیست و نمی شود با این قدرت روی صحنه کار کرد. با توجه به سرد بودن هوا نگران ایراد پیدا کردن ساز و ... نبودید؟

نه، دست هایم گاهی از شدت سرما بی حس و سرد می شوند اما برای ساز مشکلی پیش نمی آید.

 

این موضوع واقعیت دارد که از خردسالی تنبور می زدید؟

بله، کار خیلی سختی نیست. مثل بچه ای که از خردسالی در منزل انگلیسی صحبت می کند.

 

بچه در این سن تازه راه رفتن را یاد می گیرد.

بله ولی برای من کار خیلی عجیبی نیست. در عکس هایی که از کودکی خودم دارم مشغول ساز زدنم و متاسفانه فیلمی از آن دوران وجود ندارد که حداقل برای خودم خاطره ای باشد. پدرم زندگی ما را طوری طراحی کرد که با ساز بزرگ شدیم. از این جهت خیلی عجیب هم نیست؛ مثل شکارچی ای که تیر و کمانش را از بچگی به دست می گیرد و شکار را شروع می کند.

 

ولی مسیری که انتخاب کردید با مسیر افرادی که در این دست خانواده ها رشد کرده اند، متفاوت است. خلاقیت ها و تفاوت هایی که در آثار خودتان به کار می برید از فضای مرسوم موسیقی ایرانی کمی دور شده. خانواده و دیگران با این روند کاری مشکلی نداشتند؟

به نظرم طی کردن این مسیر، اقتضای زمانه است. در همان متنی که در صفحه خودم و در شروع این کار منتشر کردم اشاره کردم که ما مجبور به انتخاب این مسیر بودیم. انتخاب دیگری نداشتیم وگرنه انتخاب های دیگر می توانستند راحت تر و دم دستی تر باشند.

 

یعنی از این مسیر راضی نیستید؟

راضی ام، چرا نباید راضی باشم؟ ولی هنر زمانی برای من مفهوم دارد که در جامعه حضور داشته باشد. روی مردم تاثیر بگذارد و مردم را با فرهنگی که همه سرباز آن هستیم آشنا کند وگرنه برای شخص من تولید یک امر صرفا با ابعاد هنری و بدون تاثیر مفهومی روی مردم و بدون ارتباط برقرار کردن با مردم، جذابیتی ندارد.

 

تلفیق را بهترین روش برای ارتباط با مخاطب می دانید؟

در صورت نیاز، تلفیق می تواند بهترین روش باشد و بالعکس. گاهی هم نیاز به تلفیق نیست. زیاد در کارها و برنامه هایم باید ندارم. زیبایی هر اثر برای من مهم ترین بُعد و لازمه تولید آن است. زیبایی گاهی در تلفیق است و گاهی در یک اثر مستقل.

 

کمی راجع به شکل گیری آهنگ ها صحبت کنیم؛ این که مثلا آهنگ هایی همچون رگ خواب چگونه شکل می گیرد؟

موزیک فیلم ها ماجرای متفاوتی دارد. قطعات فیلم معمولا بر اساس فیلمنامه و سکانس های خاصی از فیلم شکل می گیرند اما چندان به آهنگسازی کار فکر نمی کنم، چون من معمولا با شعر زندگی می کنم و خیلی وقت ها شعری را در ذهن دارم و دارم تا این که در یک لحظه اتفاقی در من شکل می گیرد. در آن لحظه ممکن است در خلوت خودم باشم یا حتی سر کلاس، موقع ورزش و هر جای دیگری. اصلا مشخص نمی کند و از قبل پیش بینی شده نیست.

 

یعنی ناخودآگاه ساز دست می گیرید و شروع به نواختن می کنید؟

نه، ساز هم دست نمی گیرم. ابتدا ملودی اثر به ذهنم می آید و آن را ضبط می کنم. بعد نت ها یکی یکی می آیند و در نهایت اثر شکل می گیرد. مثل یک احساس می ماند. شما برای گریه و خنده دکمه ای نمی زنید و ناخودآگاه خودش می آید. آثاری که این گونه شکل می گیرند، همان آثاری هستند که ماندگار می شوند و ارزش هنری دارند.

 

تعدادی از قطعات این کار از قبل ساخته شده و تعدادی هم جدید هستند. دسته بندی و انتخاب قطعات چگونه انجام شده است؟

به این کار باید مثل موسیقی فیلم نگاه کرد. هر موسیقی که به صحنه مربوط بوده و قابلیت لازم را داشته استفاده شده است؛ یعنی این گونه نبوده که بگوییم چون موضوع شاهنامه است، همه قطعات باید مربوط به شاهنامه باشند، داستان نمایش از شاهنامه اقتباس شده و ما برای این نمایش، موسیقی ساخته و انتخاب کرده ایم.

 

لزومی برای استفاده از قطعه ای مثل «آهای خبردار» که جزء قطعات هیت آلبوم رگ خواب است، در این نمایش بود؟ به نظر می آمد می شد این قطعه را حذف کرد و به نمایش لطمه ای وارد نمی شد. استفاده از این قطعات برای آشنایی و همذات پنداری مخاطب بود؟

هدف من ارتباط برقرار کردن مخاطب با جانمایه کار بود و برای این هدف از هر ابزاری که لازم بود استفاده کردم. شاید برای شخص من این کلاژ مناسب نباشد اما من مجموعه را در نظر می گیرم. این که چطور مجموعه به موفقیت می رسد.

 

پورناظری وهمایون شجریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

هزینه های زیادی هم برای این پروژه صرف شده است. می توانی بگویی برای این کار حدودا چقدر هزینه شده است؟

به طور دقیق مبلغ هزینه ها محاسبه نشده ولی می توان گفت حدود ۶ تا ۷ میلیارد تومان هزینه صرف پروژه شده است که بخش های کوچکی از آن را اسپانسر تقبل کرده است.

 

کارهایی مثل ویدئومپینگ را ما در ایران کمتر داشته ایم. با توجه به درگیری سال گذشته گروه، مباحث اجرایی این پروژه ها چگونه به کار اضافه شد؟

ایده تهمورس جان این بود که به جای سینما از مپینگ استفاده کنیم اما به این شکل که ما همزمان نور پشت صحنه و مپینگ را با هم داشته باشیم. کار سختی بود. در نهایت برنامه ریزی های زیادی انجام شد که در عین حال که نوازنده و موزیسین ها روی صحنه هستند، بشود از پس زمینه هم استفاده کرد.

 

چنین کاری در دنیا رایج است؟

مپینگ معمولی رایج است اما نه به این شکل که در داخل اجرا باشد.

 

امیر جدیدی برای بازی در نقش زال معرفی شده بود، چرا بازیگر این نقش تغییر کرد؟

امیر متاسفانه درگیر تولید یک فیلم دیگر بود و نشد که به ما اضافه شود. امیر دوست خوب ماست و همیشه در کنار ما بوده و هست.

 

پروژه آن قدر جذاب هست که بهرام رادان را هم برای اولین بار به صحنه کشاندید. هدایت چنین تیمی که افراد سرشناسی در آن فعالیت می کنند، کار سختی است. گویا برخی از درگیری های شما مربوط به این موضوع بوده است.

نه. اتفاقا خیلی تیم خوب و همراهی داریم. درگیری های ما مربوط به مسائل حاشیه ای همچون ترافیک، مجوز، مکان اجرا و فراهم کردن تکنولوژی و ... بود. اصل کار خیلی خوب پیش رفت و مشکلی در این زمینه نداشتیم.

 

قرار است که پروژه هایی از این دست در شهرهای دیگر کشور هم اجرا شود؟

الان نمی توانم تضمینی در این مورد بدهم ولی تلاش خود را می کنیم که برای شهرستان ها هم کار را اجرا کنیم.

 

مثلا در تخت جمشید...

آرزوی من این است که پروژه را در تخت جمشید اجرا کنیم.

 

کار تا کی ادامه دارد؟

احتمالا تا اواخر شهریور.

 

با توجه به هزینه های انجام شده و تکنولوژی فراهم شده، قرار نیست پروژه هایی شبیه به «سی» در این مکان اجرا شوند؟

ما هزینه زیادی صرف ساخت جایگاه تماشاچیان کردیم و هدف فقط راحتی مردم بوده است و اگر نقصی بوده از همین جا از آنها عذرخواهی می کنم.

 

جالب است که کار در چنین محوطه ای اجرا شده است. معمولا این گونه مسائل را سخت قبول می کنند.

این کار میراث فرهنگی و دولت است که زحمت آن را ما کشیدیم. این که برای آدم هایی که توانایی مرتبط کردن هنر با این مکان ها را دارند، چنین شرایطی را فراهم کنند، نه این که سخت ترین بخش پروژه بر عهده خودمان باشد.

 

امکانش نیست که این استیج ثابت بماند تا پروژه هایی شبیه به «سی» در آن اجرا شود؟

اگر بخواهند می توانند این کار را بکنند.

 

حاشیه هایی از زندگی شخصی و هنری سهراب پورناظری

حافظ همبازی ام بود

در بخش هایی از مصاحبه نقبی زدیم به زندگی شخصی و سوال هایی را خارج از محدوده پروژه «سی» مطرح کردیم.

 

چرا سهراب پورناظری در حوزه کاری به خانواده شجریان نزدیک تر است تا خانواده ناظری؟

من که شخصا خیلی به استاد ناظری ارادت دارم و با پسر ایشان هم که دوست و همبازی بوده ام ولی خب شکل کار، شکل دیگری است. ما خیلی برای این مسائل تلاش نمی کنیم و معمولا چنین مسائلی خودش پیش می آید. اگر فاصله ای در این مسیر پیش آمده عمدی نبوده است.

 

پورناظری وهمایون شجریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

یعنی تفکر موسیقایی متفاوتی دارید؟

خیلی مواقع به لحاظ جانمایه تفاوت چندانی نداریم و اتفاقا خیلی هم نزدیک هستیم.

 

ناظری ها هم همزمان با شما پروژه «آواز پارسی» را در رابطه با شاهنامه کار می کنند.

برای من هم خیلی جالب بود و واقعا خوشحال شدم از این که دوتا گروه مطرح در کشور مشغول فعالیت روی شاهنامه هستند.

 

معمولا آهنگسازها همیشه زیر سایه خواننده ها مانده اند و همیشه دغدغه مالی و آوازه شهرت را داشته اند. شما هم از همان ابتدا سراغ خواننده های بزرگ نرفتید و این مسیر را کم کم طی کردید. این میل به دیده شدن بود یا هدف شما ایجاد طرحی نو در این زمینه بود؟

حقیقت امر این است که چندان در این زمینه برنامه ریزی نکردم و با طبیعت خودم پیش رفتم. طبیعت من هم این است که در کارهایم می بینید. میل به دیده شدن در همه آدم ها وجود دارد و من هم به اندازه خودم درگیر این مورد بوده ام ولی هیچ وقت پروژه ای را صرفا به خاطر دیده شدن کار نکرده ام.

 

مخصوصا هر چه بزرگ تر شده ام، این موضوع خیلی کمرنگ شده است. به طور مثال برای پروژه «سی» به هیچ چیزی مثل پول و شهرت و ... فکر نکردم و انگار فقط نذری کرده بودم که قصد ادای آن را داشتم. حالا مسائلی که گفتم خدا را شکر همیشه همراهش بوده است. برنامه ریزی برای این کار نکردم.

 

آدم آرمانگرایی هستید، همه این سختی ها را هم برای رسیدن به همین آرمان ها قبول کرده اید؟

بله، دنبال عشق و علاقه ام بوده ام.

 

زیاد خیال پردازی و رویاپردازی می کنید. می توانید در مورد پروژه بعدی که در ذهن دارید صحبت کنید؟

دوست دارم این پروژه تبدیل به یک سریال یا فیلم سینمایی شود و مردم به جای حریم سلطان داستان های شاهنامه را از تلویزیون ببینند.

 

اهل تفریح هم هستید؟ کلا اوقات فراغت تان را چه کار می کنید؟

حقیقتش اوقات فراغتی ندارم. خیلی دوست دارم سفر بروم و فوتبال بازی کنم.

 

پس چندان اهل فیلم و سریال نیستید؟

نه متاسفانه. وقت نمی کنم. تعریف سریال ها را زیاد می شنوم و دوست دارم یک دوره ای بنشینم و سریال ها را تماشا کنم.

 

مهدی پاکدل گفته بود که سریال «بازی تاج و تخت» را از شاهنامه اقتباس کرده اند.

بله، من هم شنیده ام. فضای خیلی نزدیکی دارد و این که می شود الگوهای خیلی خوبی را از شاهنامه گرفت.

 

 

سهراب پورناظری از اهمیت موسیقی فیلم و اختلاف نظرش با صدا و سیما می گوید

در خطریم

 

پورناظری وهمایون شجریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

در یکی دیگر از بخش های گفتگو به ترکیب خوب سهراب پورناظری و همایون شجریان برای ساخت موسیقی فیلم پرداختیم. بعد هم از گلایه های سهراب در مورد نگاه تلویزیون به موسیقی و هنر گفتیم.

 

یک دوره طولانی است که ارتباط خوبی بین اهالی موسیقی و سینما شکل نمی گیرد. شاید فیلم های علی حاتمی جزء آخرین ها بودند. اول این که چطور می شود این دو قشر به هم نزدیک شوند و این موضوع در رابطه با تیم شما و حمید نعمت الله چگونه شکل گرفت؟

ما با آقای نعمت الله رابطه صمیمی و دوستانه ای داریم و از نظر ما سینمای ایشان به لحاظ نگاه و تکنیک در سطح بالایی قرار دارد و شخص ایشان دارای هنر و استعداد ویژه ای هستند. من افتخار دوستی صمیمی با ایشان را دارم و خدا را شکر که کارهایی که با ایشان انجام دادیم، مورد پسند قرار گرفته است.

 

قبلا گفته بودید موسیقی هم مثل گریم بخشی از فیلم است، اما گاهی پیش آمده که موسیقی شما پا را فراتر از فیلم گذاشته است.

در صورت نیاز ممکن است این اتفاق بیفتد. گاهی پیش می آید که پتانسیل این موضوع وجود دارد و جرأت و جسارت کارگردان این شرایط را فراهم می کند که موسیقی نگاهی فراتر از فیلم داشته باشد.

 

یعنی موافق این هستید که موسیقی به عنوان یک اثر مستقل از فیلم مطرح شود؟

موسیقی باید جزیی از فیلم و داستان باشد ولی گاهی بستری مثل آنچه برای قطعه «آهای خبردار» به وجود آمد، فراهم می شود که خب چرا نباید از این شرایط استفاده کرد؟

 

چرا باید آلبوم موسیقی «رگ خواب» قبل از اکران فیلم منتشر شود؟

به دلیل این بود که موسیقی فیلم لو رفت و به خاطر مسائل تجاری مجبور شدیم آلبوم را زودتر منتشر کنیم.

 

با این که شخصیت آرام و مثبتی دارید، گاهی تشرهای تند و تیزی هم می زنید؛ مثلا در جشنواره فجر و ماجراهایی که با تلویزیون داشتید.

در هر موقعیتی به اقتضای موقعیت واکنش نشان می دهم. نمی توانم نسبت به اتفاقاتی که در اطرافم در حال رخ دادن است، بی تفاوت باشم. وقتی که در صحنه یا قاب خاصی قرار می گیرم که می بایست حرفی زده شود که بقیه از آن عبور می کنند، عمل مقتضی را انجام می دهم و حرفم را می زنم. در موسیقی هم سعی من همیشه بر این بوده است که این صحبت ها را نه از روی خشم که از روی احساس نیاز و احساس خطری که وجود دارد، بکنم.

 

 

  • 13
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش