شهرداد روحانی از آن شخصیتهای کاریزماتیک موسیقی ایران است که ورای تخصصش، مردم او را بهخاطر انرژی بالا و مثبتش، همینطور لبخند دوستداشتنیاش در زمان اجرا و البته همچنان همان خاطره قدیمی و خوش نوازندگی ویلن همراه با ارکستر یانی در آکروپلیس یونان دوست دارند.
خوشبختانه از زمانی که او رهبری ثابت ارکستر سمفونیک تهران را برعهده گرفته، نهتنها انبوهی از مشکلات ارکستر مرتفع شده که سفرهای بینالمللی و شهرستانهایش هم آغاز شده و تقریبا در تمامی ماههای سال روی صحنه بوده است. به اینها همکاریهای بینالمللی با ارکسترهای مختلف را هم باید اضافه کرد. امروز، چهارشنبه ٢٩ آذر، او برای اولینبار در تالار وزارت کشور تهران برای سههزار نفر روی صحنه میرود که در نوع خود اتفاق بزرگی است.
در مورد برنامه اخیر ارکستر سمفونیک تهران بفرماييد.
این اجرا موقعيتي است كه اركستر سمفونيك در برابر سه هزار نفر معرفي ميشود، در نتيجه قطعاتي انتخاب كردم كه دوباره بتواند يك عده جديد را جذب كند. قطعهاي از كوركوفيف، آهنگساز روس، است به نام «پيتر و گرگ» كه داستاني را روايت ميكند و راوي دارد. از خانم الهام جعفرزاده كه دوبلور و هنرپيشه تئاتر هستند دعوت كرديم نقش راوي را برعهده داشته باشند كه بيانشان خيلي نافذ و صدايشان خيلي براي اين اجرا مناسب است و درعينحال كه موسيقي اجرا ميشود داستاني تعريف ميشود و مردم با سازهاي مختلف آشنا ميشوند. درعينحال كه برنامه سرگرمكننده است آموزشي هم هست.
فرقش با برنامهاي كه در تالار وحدت بود چيست؟
دو قطعه است و همان برنامهاي است كه چند ماه قبل در تالار وحدت انجام داديم، اما با حضور سه هزار نفر. این اجرا فرصت خوبي است كه سازهاي اركستر و اركستر سمفونيك و قطعات معرفي شوند. قطعه ديگري از آهنگساز فرانسوي به نام سن سانز است كه كارناوال حيوانات است و آن هم سازها را بهنوعي تنظيم كرده كه خواسته به شخصيتهاي حيوانات مختلف ربط دهد و مردم و جوانان با صداي سازها و موسيقي آشنا شوند كه برايشان موسيقي تفصيلي است.
چهار نوازنده هارپ جوان را معرفي خواهم كرد. چند قطعه از موسيقي فيلم را اجرا خواهيم كرد. قطعهاي از آهنگساز بسيار خوب فيلم به نام ويكتور يانگ به نام «هشتاد روز دور دنيا» كه هم فيلم و هم موسيقياش جايزه اسكار برده. موسيقي ديگر از ماركس داينر به نام «تارا» است كه جايزه اسكار برده و ميخواهيم مردم با موسيقي فيلم هم آشنا شوند. اگر به برنامههاي اركستر سمفونيكهاي مختلف در اين فصل دقت كنيد ميبينيد در همهجاي دنيا درعينحال كه موسيقي كلاسيك را معرفي ميكنند، موسيقي فيلم هم اجرا ميكنند و من تصميم گرفتم ما هم اين كار را انجام دهيم تا مردم با يك نوع موسيقي ديگر آشنا شوند. همه اينها در حالي انجام ميشود كه خوانندهاي ندارد و بااينحال بهخوبي استقبال ميشود.
با توجه به اینکه موسیقی کلاسیک، موسیقی غالبی که در کشور ما شنیده و اجرا میشود نیست، شما در فعالیتهای کنسرتهای ارکستر به نکات آموزشی هم توجه دارید؟
ببینید، بهجز آن اتفاقاتي كه در داخل كشور برای ارکستر افتاده؛ از نظم آن تا گرفتن نوازندگان جدید و...؛ يكي، دو ماه قبل برنامهاي را به جامعهمان معرفي كردم كه مردم با صداي سازها و ساختار اركستر سمفونيك آشنا شوند و اگر يادتان باشد براي اولينبار ١١ صبح در يك روز كاري بود و خودم هم انتظار نداشتم كه پنجبار برنامه را تمديد كنيم. پدر و مادرها با فرزندانشان در سنين مختلف ميآمدند و همين باعث شد بعدا تعدادي از نوازندگان اركستر سمفونيك كه در آموزشگاههاي موسيقي تهران تدريس ميكنند گفتند بعد از اين برنامه شاگردان خواستار سازهايي هستند که تابهحال نشنيدهايم؛ مثل ساز فاگوت يا آلتو. معمولا همه ويلن مينوازند يا ساز هارپ. اين امر نشان ميدهد روي جامعه اثرگذار بوديم.
اين كارهاست كه باعث ميشود مردم با موسيقي كلاسيك آشنا شوند و سازها را بشناسند. يكي از اهداف اركستر سمفونيك هم اين است كه مردم را با موسيقي كلاسيك آشنا كند، حتي آهنگسازان ايراني را كه در زمينه موسيقي كلاسيك كار مينويسند. موسيقياي است كه مختص يك جامعه نيست. بتهوون فقط به آلمان تعلق ندارد يا موتزارت به تمام دنيا تعلق دارد. سعدی و حافظ جهاني هستند، چون اشعارشان جهانشمول است. موسيقي كلاسيك هم اين خاصيت را دارد. در نتيجه ميتوانيم از طريق موسيقي كلاسيك حرفها و خواستههايمان را به تمام جهان منتقل كنيم، ولي در درجه اول برنامهريزي كه براي اركستر سمفونيك كرديم؛ برای اينكه مردم را با ساختار اركستر سمفونيك و اين نوع موسيقي آشنا كنيم. هفت، هشت ماه قبل براي اولينبار در آبادان بوديم و اين كار راحتي نيست كه چهار هزار نفر در ورزشگاه به اركستر سمفونيك گوش دادند؛ موسيقي كلاسيك، موسيقي آهنگسازان ايراني و موسيقي فيلم. از همه مهمتر اينكه يك موسيقي بيكلام بود.
آن هم در ایران که مردم بیشترین ارتباط را با کلام برقرار میکنند.
در همهجاي دنيا مردم عادت دارند موسيقي را با خواننده گوش كنند و بهتر ارتباط برقرار ميكنند. رهبر اركستر پشتش به مردم است و موزيسينها هم سرشان روي سازشان است و ارتباط چشمي كمتر است، اما با خواننده زودتر و بهتر ارتباط برقرار ميكنند. از زماني كه مسئوليت اركستر را برعهده گرفتم، يكي از اهدافم اين بود كه اركستر سمفونيك را به شهرهاي ديگر ببريم. به همين منظور چندين اركستر استاني در آبادان، عسلويه، اهواز، بوشهر و شيراز در باغ عفيفآباد در فضاي باز با دو هزار و ٥٠٠ نفر، البرز، كرج داشتيم. قرار است به استانهاي ديگر هم برويم. در سفرهاي خارجي هم در نظر داريم اركستر را به خارج از ايران معرفي كنيم. اين كارها هنوز هم انجام ميشود.
يكي از اتفاقات نادر كه قبلا نيفتاده بود، اين بود كه اركستر كلاسيك در شهرستانها موسيقي كلاسيك اجرا كند. كار ديگرمان اين است كه از استادان غيرايراني و كساني كه كارشان اين است كه با نوازندگان كشورهاي مختلف كار ميكنند مثلا نوازنده فرنچول آقاي لوكا بلوچي كه نوازنده بسيار معروفي هستند، دعوت كرديم و براي نوازندگان اركستر سمفونيك مستركلاس داشتند يا آقاي ديروزا كه نوازنده ابوا هستند و حدود ١٠ سال نوازنده برلين فيلارمونيك بودند. ايشان با نوازندگان ابواي ما كار كردند؛
همينطور نوازندگان سازهاي زهي. براي پيشبرد سطح كيفي نوازندگان اين برنامهها ادامه خواهد داشت. همينطور كه استادان ايراني نوازنده تربيت ميكنند و جا دارد اينجا از آنها تشكر كنم، ولي خيلي خوب است كه نوازندهها با روشهاي مختلف هم آشنا شوند به همين خاطر هر ماه از اين معلمها دعوت ميكنيم به مدت دو روز با نوازندههای اركستر كار ميكنند و قطعاتي براي تمرين ميدهند و همين تعاملات باعث پيشرفت شخصي نوازندهها ميشود.
این وضعیت ارکستر، وضعیت ایدهآل شماست؟
ايدهآل من اين است كه جامعهام را با موسيقي خوب و باكيفيت آشنا كنم كه زمانبر است و بايد پلهپله جلو رفت. وقتي به يكسالونيم قبل برميگردم، ميبينم هدف و برنامهريزي من درست بوده چون باعث شده نهتنها شنونده را از دست ندهيم، بلكه به شنوندگانمان اضافه شده به طوري كه الان جرئت كرده و در سالن سههزارنفري برنامه اجرا ميكنيم كه اتفاق بزرگي است. سابقه نداشته اركستر سمفونيك بتواند در چنين سالن بزرگي بليتفروشي كند. كار ما غير از اينكه هنر است و خيلي باارزش است، اما نميتوانيم كتمان كنيم با مسئله مادي كار ارتباط مستقيم داريم. نميتوانيم بگوييم برنامه ما اگر خالي باشد و كسي استقبال كند، كيفيت كارمان خوب است. چرا نبايد به مردم هم كيفيت داد و هم اينكه درآمد داشته باشيم؟ بايد فرمولي صادقانه پيدا كرد كه در درجهاول كيفيت كار و بعد نحوه اجراي برنامه و انتخاب رپرتوار است كه همه اينها باعث موفقشدن كار ميشود.
- 15
- 5