چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۲:۱۵ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۴۵۸
موسیقی

در گفتگو با کورس سرهنگ‌زاده

داریوش رفیعی، خواننده‌ایی که بوکسور بود

کورس سرهنگ زاده,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

«نیابی ای کاش نصیب از گردون که شد ناکامی نصیبم گلنار» شاید زمانی که این شعر را آواز می‌کرد، نمی‌دانست سرنوشتش را پیش‌بینی می‌کند. در اوج محبوبیت چه می‌دانست سی‌ودومین بهار زندگی را هم نمی‌بیند. جوان رفت، گرد پیری هنوز روی موهایش جا خوش نکرده بود؛ شاید اولین ستاره‌ای باشد که زود خاموش شد، قبل از جیمی هندریکس، جنیس جاپلین و جیم موریسون، قبل از ایمی واینهاوس و دیگر اعضای «کلوب ۲۷».

 

او خاطره‌ای دور است، خیلی دور، به سن پدربزرگ‌ها هم شاید قد ندهد، شاید هیچ‌کس به خاطر نیاورد جوانی ترکه‌ای با چشمانی غم‌زده که آوازه‌اش در سراسر ایران پیچید اما اجل مهلتش نداد بچشد طعم شهرت و محبوبیت را. وقتی نفس می‌کشید هم خاص بود و رها. صحبت از داریوش رفیعی است، خواننده‌ای که کم ندارد آثار ماندگار.

 

بس که بازخوانی شده‌اند قطعات محبوبش، نام خاطره‌سازی‌هایش با نام خوانندگان دیگری گره خورده است. «گلنار» که بارها و بارها بازخوانی شد، از کورس سرهنگ‌زاده گرفته تا سالار عقیلی و علی زندوکیلی، تنها چند نمونه از آوازخوانانی هستند که یکی از ماندگارترین قطعات موسیقی ایرانی را بازخوانی کرده‌اند؛ اثری که در دهه ۳۰ با صدای داریوش رفیعی روی صفحات گرامافون خانه‌های اعیانی، کافه‌ها و صفحه‌فروشی‌ها شنیده می‌شد.

 

کورس سرهنگ‌زاده در این میان قصه متفاوتی دارد. او «به سوی تو» را هم خواند، «باد صبا» و «زهره» را هم بازخوانی کرد. سرهنگ‌زاده «داریوش» را دوست داشت اما نه تنها صدایش را. داریوش رفیعی به خانه پدری سرهنگ‌زاده‌ها رفت و آمد زیادی داشت: «داریوش با ما نسبت سببی داشت و البته دوست صمیمی پدرم بود.

 

کودکی خود را به خاطر می‌آورم و حضور پررنگ داریوش را در خانه‌مان. در تمام آن روزها، یک روز را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. داریوش به من گفت «کورس جان! شنیده‌ام صدای خوبی داری. می‌خواهم صدایت را بشنوم.» وقتی برایش خواندم، گفت «باید دقیقا در سبک من بخوانی.» خیلی‌ها می‌گفتند و می‌گویند که صدای من بسیار شبیه به داریوش است.»

 

گویا می‌دانست دنیا به او وفایی ندارد زمانی که دختری از دیدارش به وجد آمد، اتومبیلش را به او داد رفت. پیاده، حتی به پشت سرش نیز نگاه نکرد. کورس سرهنگ زاده از عرض زندگی داریوش رفیعی می‌گوید، ستاره‌ای که شاید ستاره‌ای دنباله‌دار بود. به یک باره آسمان موسیقی ایران را روشن کرد اما خیلی زود در دل تاریکی فرو رفت: «امروز دقیقا ۵۹ سال است که داریوش از دنیا رفته است. اگر جوان‌مرگ نمی‌شد هم بعید می‌دانم حالا زنده بود.

 

داریوش رفیعی نمی‌توانست ۹۰ سال عمر کند چرا که همیشه می‌گفت طول زندگی اهمیتی ندارد بلکه عرض زندگی مهم است. پدرم نقل می‌کرد که داریوش دو وجب با دستش به من نشان می‌داد و می‌گفت «طول زندگی را رها کنید، زندگی عرض دارد.» وقتی بعد از ۶ دهه هنوز هم از او یاد می‌کنیم، نامش را بر زبان می‌آوریم و آثارش را گوش می‌دهیم، یعنی داریوش به هدفش رسید، کوتاه زندگی کرده اما خوب. یک روز در تجریش، کلید اتومبیلش را به دختری داد که از دوستدارانش بود. داریوش عاشق‌پیشه بود، دلی بزرگ داشت اما اجل مهلتش نداد از زندگی لذت چندانی ببرد.»

 

داریوش رفیعی در اوج دوران محبوبیتش در دام اعتیاد افتاد، اولین هنرمندی نبود که دغل دوستان، دورش را گرفتند و از راه به درش کردند، آخرین‌شان هم نیست اما شاید همان نارفیقان نیز نمی‌خواستند روزی فرا برسد که وقتی می‌خواهد برای ساعتی از غم دنیا بگریزد، کزاز را همراه با سرنگ به داخل رگ‌هایش بفرستد. در همان روزها نیز هنوز همان داریوش رفیعی بود، همان داریوشِ مهربان. «برادر کوچک او به خانه آمد و داشت از پله‌ها بالا می‌آمد که به اطاقش برود، ناگهان دیدیم که داریوش به شدت عصبانی شد و بعد از اینکه سیلی محکمی به گوش برادرش زد، فریاد کشید: اگر من معتاد شده‌ام و به این روز افتاده‌ام، مثلا هنرمندم، تو فلان فلان شده دیگر چرا معتاد شده‌ای؟»

 

اسماعیل نواب‌صفا، شاعر و ترانه‌سرای معاصر در کتاب «قصه شمع» این چنین می‌نویسد. داریوشی که تاب نیاورد فروپاشی شخصیتش را. تحمل نکرد ستاره‌ای را که سوخته و سوزانده‌اند، ستاره‌ای که روزی ورزش می‌کرد و در رینگ بوکس جولان می‌داد، نمی‌توانست خمیدگی‌اش را طاقت بیاورد. کورس سرهنگ‌زاده از نقاطی در زندگی داریوش رفیعی می‌گوید که کمتر کسی می‌داند: «شاید کمتر کسی بداند داریوش رفیعی بوکسور بود و قبل از ورود به عرصه موسیقی، ورزش را به صورت جدی دنبال می‌کرد اما متاسفانه بعدها اتفاقاتی رخ داد که باعث شد دیگر نشانی از داریوشِ جوان و با طراوت نباشد.»

 

امروز ۵۹ سال است که داریوش رفیعی، چشم‌هایش را برای همیشه در بیمارستان هزار تختخوابی تهران بسته و در قبرستان ظهیرالدوله آرام گرفته، اما هنوز مردم سرزمینش می‌خوانند و می‌شنوند «گلنار» را، «به سوی تو» را و «زهره» را.

 

مهدی فیضی‌صفت

 

 

hamdelidaily.ir
  • 21
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش