شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳
۰۸:۴۴ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۱۴۳
تئاتر شهر

انتقام‌جویی و اختگی

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نمایش محفل بی‌عاری

در طول تاریخ، قدرتمندان برای رسیدن به جایگاه موردنظر خود، گاهی دست به اقدامات غیرانسانی می‌زدند. یکی از این اقدامات که در تاریخ ایران به ثبت رسیده است، اخته‌کردن برخی از افراد به بهانه‌های مختلف بوده که بی‌شک آسیب‌های روحی و جسمی زیادی به فرد وارد می‌شده است.  نمایش «محفل بی‌عاری»، به کارگردانی سیاوش بهادری‌راد، این معضل را سوژه کار خود قرار داده است و به همین بهانه با کارگردان این نمایش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

 

 

 در مورد ایده نمایش «محفل بی‌عاری» توضیح دهید که از کجا شکل گرفت؟

 

چند دلیل اصلی برای پرداختن به چنین موضوعی و شکل‌گیری نمایش «محفل بی‌عاری» وجود داشت. یکی از دلایلي که بیشتر مربوط به فرم است، این بود که می‌خواستیم به خودمان ثابت و تجربه کنیم که حتما لازم نیست برای ایجاد فضای تجربی و نو و مدرن به سمت داستان‌های غیرایرانی و بی‌هویت جغرافیایی برویم.

 

ما می‌توانیم داستان‌های ایرانی را در فضای مدرن روایت کنیم. البته یک‌سری تجربیات در مورد داستان‌های تاریخی خودمان به این صورت بوده است، اما هم بسیار کم بوده و هم خیلی از آنها درگیر المان یا خرده‌کاری‌های کلیشه بوده، قطعا نمونه‌های موفق هم وجود داشته است. این نکات از دلایلی بود که ما می‌خواستیم با داشتن دست‌مایه تاریخی و ایرانی به سمت فضای تئاتر جدید برویم و تئاتر تجربی را بتوانیم در این مسیر اعمال کنیم. شیرازه اصلی داستان هم موضوع بسیار جذابی بود؛ یعنی موضوع اخته‌هایی که هیچ‌وقت دیده نشدند و زندگی کابوس‌واری داشتند. خواجه‌هایی که در زندگی‌شان طعم اینکه یک‌لحظه حق‌ دارند و می‌توانند راحت نفس بکشند را نچشیدند.

 

خواجه خسرو زند، آخرین بازمانده سلسله زندیه؛ یعنی فرزند لطفعلی‌خان زند که قرار بوده بعد از پدرش شاه شود، اما بعد از کشمکش‌های آغا محمدخان برای تشکیل سلسله قاجار و برخورد وحشیانه‌ای که با این خانواده می‌کند، کسانی را که اخته می‌کنند در سلسله قاجار نگهداری و به‌نوعی از آن خاندان انتقام‌جویی می‌کنند. ماجرا این است که موضوع شاهی که اخته شده و شاید از بالاترین رتبه اجتماعی به نازل‌ترین رتبه افول می‌کند و حتی جنس تنزل از جنسی است که در حرم‌سرای دشمن خانوادگی بساط عیش و عشرت را فراهم می‌کند. این عمل نوعی زورگویی و پایمالی حق خواجه‌ها بوده و این سرکوب حق انسانی و اجتماعی برایم سوژه جالب‌توجهی بود و فکر کردم می‌توانیم روی آن کار کنیم. جدا از این سوژه و فضا که جذاب بود، بردن آن به فضای تئاتر تجربی بود که مخاطبان انتظار دارند المانی قاجاری در لباس و فضا و... ببینند.

 

ما می‌خواستیم ببینیم که چطور می‌توانیم بدون هیچ‌کدام از این عوامل به این سوژه برسیم که سوژه‌ای جهانی است. سوژه انسانی است که پایمال ‌شده و از عرش به فرش رسیده. می‌خواستیم بدانیم چطور می‌توان به این موقعیت رسید که بدون هرگونه کلیشه‌ای در ذهن او نقش ببندیم.

 

 فکر می‌کنید خواجه‌کردن افراد در طول تاریخ چه تأثیرات و چه دلایلی داشته؟ آیا می‌توانیم این اقدام را نوعی نسل‌کشی به‌حساب آوریم؟

 

 به نظرم این کار برایشان فایده‌های زیادی داشته است. یکی از جنبه‌هایش می‌تواند نوعی انتقام و نسل‌کشی باشد که از ادامه نسل یک فرد جلوگیری می‌کردند. این اقدام جنبه‌هایی از حقارت را هم دربر داشته است. حتی در بعضی موارد جنبه‌های کارآمدتری هم داشته. گاهی جوانانی که صدای زیبایی داشتند را اخته می‌کردند که تغییر صدا ندهند یا ظاهر زیبایی داشتند و... اخته می‌شدند و قطعا با میل فرد نبوده، اخته‌ها راضی به اختگی نبودند. تأثیرات اخته‌شدن تخریب‌کننده بود و طبیعت آن فرد به‌هم می‌ریخته و دچار مشکلات روحی و بی‌هویتی می‌شده که مطمئنا اين وضعیت تا پایان عمر اخته با او همراه بوده است. او مجبور به زندگی در شرایط تاریکی بوده که برایش ایجاد کرده‌اند.

 

 آیا امروز هم چنين اقداماتی در نقاط مختلف جهان پیرامون مسئله اختگی انجام می‌شود؟

نمی‌دانم هنوز کسانی هستند که چنین کاری می‌کنند یا نه. فکر می‌کنم شاید در شرایط خیلی قبیله‌ای و بومی و نقاطی که فرهنگ پیشرفت‌کرده‌ای ندارند، این معضل هنوز وجود داشته باشد، اما برای اینکه بدانیم صددرصد این کار را هنوز انجام می‌دهند یا نه، باید تحقیقات گسترده‌ای انجام شود و فکر نمی‌کنم تحقیق سختی باشد و می‌توان به پاسخ رسید.

 

 در مورد گریم، لباس و صحنه نمایش «محفل بی‌عاری» و ایده شکل‌گیری آن توضیح دهید؟

 

تنها چیزهایی که در صحنه و فضای خالی بلک‌باکس دیده می‌شود، یک سازه است که سریر پادشاهی دفرمه‌شده‌ای است که شاید شبیه هر چیزی هست، به‌جز سریر شاهی که می‌تواند نماد قدرت پادشاه و نویدبخش خوشی برای او باشد. این سریر در صحنه بیشتر خشن است و نماد اتفاقاتی می‌تواند باشد که بر اخته‌ها تحمیل ‌شده است.

 

 در مورد لباس بازيگران چه ذهنيتي داشتيد؟

لباس‌های بازیگران هم پوشش ساده‌ای است که می‌تواند تنه بزند به هر پیشخدمتی در هر عصری که شاید به خاطر برش و دوخت و... می‌توانیم بگوییم امکان دارد برای هر دوره‌ای باشد، اما المانی در آن به کار نبرده‌ایم که مرتبط با دوره خاصی باشد. ظاهر بازیگران و بحث گریم بازیگران همگی کچل هستند که به خاطر ماهیت اختگی و سیستم فیزیکی به این صورت بوده‌اند.

 

به دلیل ماجرای آخر دوره زندیه که در کرمان آغا محمدخان چشم‌ها را درمی‌آورد، همه بازیگران با لنز چشم‌های یخ‌زده‌ای دارند و گریمي که صورت آنها را هرچه سردتر می‌کند براساس شخصیتشان. خالی‌بودن فضا و المان‌های ظریف و یونیفورم خدمتکاری و مدل گریم، کمک می‌کند تماشاگر داستانی را که می‌شنود در ذهن خودش شکل دهد و تصور کند و با پاس‌کاری دیالوگ بین هفت بازیگر نمایش «محفل بی‌عاری» تلاش کردیم نوعی هولوگرام در ذهن تماشاگر ایجاد شود.

 

 فکر می‌کنید معضل اختگی و خواجه‌شدن افراد که سوژه نمایش «محفل بی‌عاری» است، با امروز اجتماع ما چه ارتباطی دارد؟

این مسئله در آن دوران اتفاق افتاده است و در حقیقت انسانی را با چنین شرایطی مطرح می‌کند که بُعد انسانی این اتفاق برایمان مهم است. ما مي‌خواستیم او را ببینیم که به‌عنوان یک انسان در چنین شرایطی قرار گرفته و حالا دیگر نمی‌تواند کاری کند و فقط باید مصیبت‌هایی را که برایش رخ‌ داده بیان کند و شرح دهد. هر انسانی در هر شرایط، عصر و مکانی می‌فهمد این فاجعه غمی دارد که قهرمان داستان در آن غوطه می‌خورد و یک انسان در این فضا و بحران عمیق گیر افتاده است و برای اینکه این بحران برای همه قابل‌درک باشد، ما هم به این صورت آن را در این عصر بیان کرده‌ایم و فکر می‌کنم چنین معضلی، هم در گذشته و هم امروز برای انسان‌ها قابل ‌درک و فهم است و مي‌توانيم در موردش صحبت کنیم.

 

 

sharghdaily.ir
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش