نمایش «هفت روز از تیر شصت» به کارگردانی کامران شهلایی و محمد لارتی در تالار سایه تئاترشهر، سعی بر آن دارد روایتی میانه از واقعه هفتمتیر را در یک نمایش مستند تاریخی به نمایش بگذارد. به همین بهانه با دو کارگردان این اثر که یکی نویسنده آن نیز هست، گفتوگو کردیم.
چطور واقعهای تاریخی سوژه شما برای ساخت تئاتری مستند شد؟
کامران شهلایی: من در نوشتن بسیار تجربهگرا هستم. نمایشنامههایی که نوشتم در ژانرهای بسیار متنوعی هستند؛ از نمایشنامه «یا قصه بگو یا بمیر» که کاری آرکائیک با نگاهی تازه به ماجرای شهرزاد بود، بگیر تا نمایشنامه «رازهای یک سفر» که نمایشنامهای محیطی بود.
تجربه فضاها و راههای تازه برای روایت همیشه برایم هیجانانگیز بوده. نمایش مستند را من با نمایش «از این ماز عبورم دهید» نوشته و کار رضا صابری در سال ٨٨ شناختم و خب وقایع تاریخی چهار، پنج سال ابتدای انقلاب اسلامی همیشه برایم بسیار جذاب بوده و هست. روزهای ابتدایی تیرماه سال ٦٠ روزهایی بسیار تعیینکننده در تاریخ معاصر ما است. از سیویکم خرداد تا روز هفتم تیر اتفاقاتی افتاده که شاید تأثیر زیادی در سرنوشت انقلاب ما داشته. حادثه هفتمتیر که محوریت نمایش ما بر پایه روایت آن بنا شده بزرگترین حادثه تروریستی در تاریخ ماست و برای من عجیب است که این همه سال هنرمندان ما با بیتفاوتی از کنار این اتفاق رد شدهاند. نه این اتفاق که بسیاری از اتفاقات بزرگ تاریخ معاصر ما چه قبل و چه بعد از انقلاب، از طریق هنر ما روایت جذاب و متفاوتی تابهحال از آنها نشده و این خیلی عجیب است.
محمد لارتی: همانگونه که مطلع هستید، وقایع تاریخی و اتفاقات مربوط به گذشته بهترین آموزش و تأثیر را برای نسل جدید داشته و بهترین راهکار برای جلوگیریکردن از اشتباهات عدیدهای است که ملتها و مردم هر کشور پس از شنیدن یا دیدن این روایت علاوه بر آشناشدن با واقعیت تاریخی کشور خود به نوعی اشتباهات و محاسن مردمان آن دوره را میفهمند و میدانند که چرا و چگونه وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی امروز کشور در این جایگاه قرار گرفته است. دهه ٦٠ کشور ما دهه پرالتهاب و پرحادثهای بوده. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این دهه، پر از اتفاقهای مهمی است که برای تولید و ساخت آثار هنری پر از جذابیت داستانی و بصری است که امکان تولیدات هنری با این سوژهها را ایجاد میکنند.
و حالا چرا واقعه هفتمتیر را برای اجرا بر صحنه برگزیدید؟ این واقعه چه ویژگیای داشت که اجرای آن بر صحنه را ضروری دانستید؟
شهلایی: همانطور که گفتم، این حادثه اتفاقی بسیار بزرگ و تأثیرگذار است و اگر این اتفاق در غرب افتاده بود قطعا بعد از ٣٦ سال فیلمها و سریالها و کتابهای زیادی درباره آن ساخته و منتشر شده بود. همچنین عامل اصلی آن محمدرضا کلاهی تا به امروز دستگیر نشده و فراری است و با اینکه قراین حاکی از انجام این کار به وسیله گروهک منافقین است تابهحال نه این گروه و نه هیچ گروه و دستهای به صورت رسمی مسئولیت این عمل را نپذیرفته. در کنار همه اینها بعد از ورود به تحقیقات و مصاحبهها تازه متوجه شدم چقدر خانوادههای قربانیان این حادثه از بیتوجهی هنر ما نسبت به این مسئله دلتنگ هستند.
لارتی: واقعه هفتمتیر از رویدادهای بسیار مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. ویژگی اصلی این واقعه برمیگردد به تأثیری که این رویداد روی زندگی ما حتی پس از ٣٤ سال گذاشته. ما خیلی از اتفاقات امروز را وامدار این واقعه تلخ میدانیم. حضور منافقین و کشتوکشتار مردم بیگناه و مسئولان و نخبگان سیاسی کشور در آن زمان و هزاران مشکل دیگر نیز به آن واقعه تاریخی برمیگردد.
شما اصولا در آفرینش یک اثر هنری چقدر شرایط روز جامعه را مدنظر قرار میدهید؟
شهلایی: اگر آفریننده اثر هنری به مسائل روز آگاهی نداشته باشد، نمیتواند درست کار کند. من در نگارش نمایشنامههایم بیش از هر چیز به همین مسئله توجه دارم و آنچه به ذهنم میرسد، برآمده از وضعیت روز است. وقتی در نوشتن یک متن به مسائل روز توجه شود، هم باعث همذاتپنداری مخاطب میشود هم گفتهها برایش قابلفهمتر هستند.
لارتی: هر هنرمندی حتما شرایط روز را مدنظر میگیرد. اگر اینطور نباشد، نمیتوان اثر مناسب تولید کرد. مخاطب خوراکی میخواهد که ارتباط کافی با آن برقرار کند. بازخوردی که ما از مخاطب گرفتیم، فهمیدیم که او توانسته با اثر ارتباط برقرار کند. متأسفانه منابع بسیار کمی درباره موضوعات تاریخ معاصر ما وجود دارد و با اینکه جذابیتها زیاد است، خیلی کم به آن پرداخته شده است.
با توجه به اینکه شما بر مستندبودن تئاتر خود تأکید داشتهاید، آیا برای دراماتیککردن واقعه هفتم تير نیز تلاش کردید؟ دراینباره توضیح دهید.
شهلایی: قطعا دراماتیککردن متن دغدغه اصلی هر نویسنده است. ولی بهخاطر تصمیم من بر وفاداری به مستندبودن کامل این کار قضیه کمی سخت شده بود. اولا حجم اطلاعات و وقایع و خاطرات زیاد بود و از طرف دیگر برای ما ارائه روایتی جذاب که مخاطب را تا پایان همراه خود نگه دارد، بسیار مهم بود. رسیدن به این پلات روایتی کولاژگونه زمان زیادی از من گرفت و البته چون تحقیقات ما هنوز هم ادامه دارد و بعضی از تماشاچیان ما از فعالان سیاسی آن دوران هستند و اطلاعات شفاهی تازهای به ما میدهند حتی در میانه اجرا هم متن دستخوش تغییراتی میشود و البته برای بازیگران این مسئله کمی دشوار است.
لارتی: داستان نمایش ما کاملا دراماتیک است چراکه ما داستان زندگی آدمهایی را روایت میکنیم که روزی در این کشور زندگی میکردند، زن و بچه داشتند، عاشق میشدند و زندگیشان پر بوده از اتفاقات جذاب و شنیدنی. اینها نخبگان کشور بودند. داستان نمایش ما سعی دارد تا با تصویری مستند و مستدل زندگی این آدمها را بدون کموکاست با بهترین و جذابترین شکل برای مخاطب ارائه کند.
کارگردانی دونفره برای شما چطور رخ داد؟ چه شد تصمیم گرفتید این متن را دونفره اجرا کنید؟
شهلایی: من و آقای محمد لارتی دو سال است تصمیم گرفتهایم با هم کار کنیم و چون هر دوی ما اهل تعامل و گفتوگو هستیم، تابهحال از این همکاری بسیار راضی هستم.
لارتی: اصولا تئاتر هنر گروهی است و تمامی اجزای آن به واسطه مشارکت تعدادی هنرمند تهیه و عرضه میشود.
در زمینه کارگردانی من و آقای شهلایی، اين سومین تجربه اینگونه کارگردانی بود که با توجه به نتیجه مثبت کارها تاکنون کاملا رضایتبخش است. از طرفی کارگردانی مشترک با نویسنده کار محاسن زیادی دارد که باعث افزایش سرعت تولید و همچنین کیفیت کار میشود.
آقای شهلایی، درباره منابع تاریخیای که برای نوشتن نمایشنامه محل رجوعتان بود، توضیح میدهید؟
شهلایی: منابع من برای نوشتن بسیار محدود بود. متأسفانه روی جزئیات تاریخ معاصر و انقلاب بسیار کم کار شده و فقر منابع، وقتی قصد دارید چنین کاری را بنویسید تازه روشن میشود. از هر جایی که میشد کمک گرفت من استفاده کردم. با خیلی از خانوادههای شهدا مصاحبه کردم. همچنین با کسانی که در آن دوران عضو حزب بودند. البته از زحمات دوستانی مثل سیدمهدی دزفولی که قبلا روی موضوع حزب جمهوری اسلامی کار کرده بودند و سخاوتمندانه داشتههای خود را در اختیار ما گذاشتند، ممنونم.
لارتی: منابع برای تولید این کار زیاد است ولی در دسترس نیست. اینکه پس از گذشت بیش از ٣٠ سال سراغ بازماندگان و خانوادههای شهدای این واقعه میروی در ابتدا با نوعی بدبینی و عدم همکاری روبهرو میشوی. آنها از بیتوجهی و فراموشکاری مسئولان نسبت به عزیزانشان خیلی دلگیر بودند. خلاصه اینکه برقراری ارتباط با این خانوادهها واقعا کار سختی بود.
اساسا درام در یک موقعیت متضاد اتفاق میافتد. تضادی که نمایش شما برای افشای آن تلاش دارد، چیست؟
لارتی: تضاد در درام ما به شکل تقابل بین نیروی شر یعنی منافقین است با انسانهای بیگناهی که در حال خدمت به مردم کشته میشوند. تضاد بین بیرحمی و مهربانی بین صداقت و دروغ و از همه مهمتر تضاد بین خرد و بیخردی و در پایان عنصر اصلی که جامعه ما هماکنون هم با آن دستبهگریبان است؛ یعنی نفاق.
روایات تاریخی اغلب تلاش بر ساختن خیر و شر مطلق دارند درحالیکه بهنظر میرسد نمایش شما بهعنوان روایتی تاریخی جایی در میانه خیر و شر ایستاده، در یک تعادل و انصاف. چطور به این تعادل دست یافتید؟
شهلایی: این مسئله یکی از دغدغههای اصلی من بود که تا آنجایی که میسر است روایت منصفانهای داشته باشم و اگر این امکان در روایت اتفاقی ممکن نیست در کار گنجانده نشود.
هر کار تاریخی پر از اسامی افراد و رویدادهایی هست که نقل آنها مانند راهرفتن روی لبه تیغ است. امیدوارم تا حد ممکن این اتفاق افتاده باشد.
لارتی: ما در بین خیر و شر نایستادهایم. ما توصیف میکنیم که خیر و شر چیست. ذهن منصف و تحلیلگر مخاطب همه اینها را پیدا خواهد کرد و به نتیجه خواهد رسید. آنچه ما به او میدهیم فقط کدهایی است برای جستوجو بیشتر برای دستیابی به حقیقت زیرا اعتقاد دارم همه انسانها فقط زمانی موضوعات مهمی از این دست را میپذیرند که خودشان شخصا به شناخت واقعی دست پیدا کنند. ارائه نسخه فایده ندارد.
فکر میکنید چرا پیش از این کمتر تئاتر مستند تاریخی روی صحنه آمده است؟
شهلایی: شاید بخشی از این کمکاری به علت سیاستگذاریها باشد. تولید آثار هنری نیازمند پشتیبانی مالی و معنوی است و خوشبختانه ما در تولید این نمایش از حمایت بنیاد شهید و معاونت هنری وزارت ارشاد، اداره کل هنرهای نمایشی و مدیریت مجموعه تئاترشهر برخوردار هستیم. سختی چنین آثاری این است که نمیتوانیم خیالپردازی کنیم. باید واقعیتها را بهدرستی و با جذابیت کافی نوعی بیان کنیم که مخاطب به آن جذب شود. وقتی به سمت این مسائل میرویم ناخودآگاه جذاب میشود.
مخاطبان امروزی با نمایشهایی با موضوعات اینچنینی، در چه زاویهای ارتباط برقرار میکنند؟
لارتی: موضوع آنقدر ناب است که وقتي مخاطب برای اولین بار آن را میشنود، به اندازه کافی جذب میشود و در مقایسه با سایر آثار روز برای او جالب است و کنجکاو میشود.
- 9
- 2