شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳
۲۰:۳۷ - ۲۱ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۴۳۷
تئاتر شهر

 عوامل نمایش «بهمن کوچیک»، کاری از گروه تئاتر بیدل:

رسیدن از فرم به محتوا در هنر بداهه

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر بهمن کوچیک

وقتی در اطلاعات یک نمایش، مقابل واژه نویسنده نوشته می‌شود «گروهی و بر اساس بداهه پردازی» دیدن آن اجرا مخاطب را قلقلک می‌دهد تا این بداهه را در هنری مثل تئاتر تماشا کند. «بهمن کوچیک» به کارگردانی مهران نائل نمایشی است که در توضیحات آن آمده است بداهه‌پردازی. در پردیس تئاتر شهرزاد جمعیت منتظر شروع نمایش بهمن کوچیک، که فروردین و اردیبهشت‌ماه ۹۵ هم به اجرا رسیده بود، هستند. تابلوهایی با طرح‌های مردان و زنان و کودکانی آمیخته به‌هم و مملو از درد و رنج و خستگی و گاهی امید، در دو طرف ورودی سالن آویخته شده است. بهمن کوچیک روشن می‌شود و طنز تلخش گاهی گلو را می‌زند.

 

در خلاصه نمایش آمده است: «سیگار، برگ خردکرده توتون است که در کاغذ نازکی پیچیده می‌شود. برای کشیدن، یک طرف آن را آتش می‌زنند و از طرف دیگر -که معمولاً فیلتر دارد- هوا را به درون ریه‌ها می‌کشند که به آن«پُک زدن» می‌گویند. نیکوتین موجود در دود توتون باعث خوشحالی می‌شود. سیگارها اسم‌های مختلفی دارند. یکی‌شان «بهمن» است. وقتی مدل کوچکش باشد به آن «بهمن کوچیک» می‌گویند. سیگار برای سلامتی خیلی بد است و خیلی هم ضرر دارد. سیگار اعتیادآور است و عامل اصلی سرطان هم شناخته شده است. این چیز خطرناک اگر نام یک آدم باشد، دیگر خیلی بدتر است.» شوخی بداهه‌ای با اعتیاد که این سال‌ها موضوعی انسانی و جهانی است. «بهمن کوچیک» هرشب ساعت ۲۱:۱۵، تا هفتم مردادماه به صحنه می‌رود. در ادامه گفت‌وگوی بداهه «ایران» را با برخی از اعضای گروه بیدل، می‌خوانید:

 

از اجرای پیشین «بهمن کوچیک» حدود ۱۵ ماه می‌گذرد، خودتان خواستید در این فاصله کوتاه کار را دوباره اجرا کنید؟

مهران نائل/ بازیگر و کارگردان: بله، اوایل سال گذشته نخستین اجرای عمومی ما بود، البته این کار پایان‌نامه دانشگاهی من در رشته کارگردانی است که آقای فرهاد مهندس‌پور استاد راهنمای من بود و با همین گروه کار را اجرا کرده بودیم که همه از فارغ‌التحصیلان بازیگری دانشگاه هنرهای زیبا هستند. تصمیم بازاجرا را خودم گرفتم و کارهای لازم را انجام دادم، از طرفی همه بچه‌های گروه کار را دوست دارند و منتظر بودند که دوباره آن را به صحنه ببرند.

 

به بازی شما در این ۱۵ ماه چیزی اضافه شده یا از آن چیزی کم شده است؟

مهدی شاهپیری/ بازیگر: با توجه به طنز روز و اتفاقاتی مثل انتخابات جملات و کلماتی عوض شده است ولی کلیت تغییری نکرده است. هر گروهی وقتی بازاجرا می‌رود سعی می‌کند کار را پالایش و تمیز کند.

 

کار به صورت گروهی نوشته شده است، منظور کل گروه است؟

نائل: بله، گروه ما با یک خط ایده شروع کرد، اتود زد و به این اجرای نهایی رسید.

 

منظورتان از بداهه‌پردازی همین است؟

نائل: بله، یعنی ما یک متن نوشته شده نداریم، در مورد یک ایده حرف زدیم و یک خط کلی را پیدا کردیم. از روی آن خط کلی اپیزودهای مختلف را ساختیم و در بداهه پردازی، با جرح و تعدیل به این نمایش به شکلی ثابت رسیدیم.

 

یعنی فرداشب هم دقیقاً با همین اجرا و همین میزانسن‌ها مواجه می‌شویم؟

نائل: ۹۹.۵ درصد بله. ما نقطه‌ضعف‌ها و نقطه‌قوت‌های سالن را می‌شناسیم و میزانسن‌ها بر اساس دید بهتر تماشاگر طراحی و چیده شده‌اند، برای همین نمی‌توان تغییری در آنها ایجاد کرد. اما خب گاهی تغییراتی ناخواسته ایجاد می‌شود،  مثلاً یک شب نوازنده ما خنده‌اش گرفت و من به‌عنوان کارگردان به او نگاه کردم و یک فاصله‌گذاری ایجاد شد که برای مخاطب هم جذاب بود. یا با اینکه نمایش ما، نوشته‌ای ندارد اما دیالوگ‌ها همین است و ممکن است گاهی کلمه‌ای جابه‌جا شود. موضوعی که من هر شب در مورد آن حرف می‌زنم ثابت است و نریشن‌ها همین هستند و تنها برخی کلمات تغییر می‌کنند.

 

بقیه نوشته‌ها هم از ابتدا تنها یک ایده بوده است و بعد قوام یافته و به نمایشنامه یا داستان بلند و کوتاه تبدیل شده است، خب کار شما نیز همین است و با توجه به اینکه همه چیز در نمایش شما ثابت است آیا در کار شما بداهه‌پردازی معنا پیدا می‌کند؟

نائل: ما با یک خرد جمعی این نمایشنامه را به وجود آوردیم در حالی که بیشتر کارها تک‌نفره نوشته و خلق می‌شوند. همه بازیگران گروه به طور یکسان در شکل گرفتن این نمایش، به‌عنوان نویسنده، سهم دارند و درواقع چهاربازیگر مؤلف در این کار حضور دارند.

 

شاهپیری: آن جنبه‌ای متفاوت است، ما نمی‌دانیم که شکسپیر چگونه متونش را می‌نوشته، شاید او هم با کمک بازیگران یک پرده را تکمیل می‌کرده است. اما بیشتر کارها یک نویسنده مشخص دارد که گروه فکر آن یک نفر را اجرا می‌کند، اما در تئاتر بداهه یک فکر جمعی حکمفرماست. درواقع ما از فرم به محتوا می‌رسیم و هنگام بازی کردن به متن می‌رسیم. بیشتر کارها از محتوا به فرم می‌رسند و میزانسن‌ها طراحی می‌شوند ولی ما از پایه به صحنه رسیدیم نه اینکه صحنه مرحله آخر کار ما باشد.

 

آقای بحرانی! با توجه به سابقه صداپیشگی در کلاه‌قرمزی و جناب‌خان، تجربه کار بداهه بسیار دارید، فرق بداهه «بهمن کوچیک» با آن کارها چیست؟

محمد بحرانی/ بازیگر: گروه ما سابقه این نوع کارکردن را در دانشگاه با هم داشته‌است؛ برای گذران زندگی کاری را که براساس موضوع سفارش می‌دادند قبول می‌کردیم و برای اجرایش محدودیت مالی و دکور و... داشتیم و بداهه اجرا می‌رفتیم. با گذشت زمان فهمیدیم که این نوع کار فقط جواب می‌دهد. از اطلاعات شیوه کارگاهی که در دانشگاه تجربه آن را داشتیم استفاده می‌کردیم و سه، چهار روزه خودمان را آماده می‌کردیم. این شیوه کنار کارهای مهمی که در دانشگاه انجام می‌دادیم به یک سبک تبدیل شد و دیدیم کارهای ساده چقدر با اقبال رو‌به‌رو می‌شوند.

 

این شیوه در کلاه قرمزی هم به همین سبک است. یعنی در آنجا هم، نه می‌شود گفت متن هست و نه می‌شود گفت متن نیست. آنجا چارچوب و خلاصه‌ای کمدی هست که همه گروه به آن فکر می‌کنند.در موقع اجرای این نمایش به حدی رسیده بودیم که حتی ثانیه‌ای دیالوگ‌ها هم مشخص بود، اما وقتی به این روش جلو رفتیم، احساس کهنگی کردیم و خواستیم یک درصدی از بداهه‌پردازی در کاری که به طور کل بداهه شکل گرفته، باقی بماند تا کار همچنان زنده و جوان باشد. الان این حجم از دیالوگی که شما می‌شنوید، ممکن است در یک اجرا ۶-۷ بداهه داشته باشد و بقیه بداهه‌های قبلی است که امتحانشان را پس داده‌اند.

 

آیا موسیقی هم به صورت بداهه بوده است یا آقای نائل برای موسیقی چارچوب مشخصی داشت؟

آرش والی/ آهنگساز: از آنجایی که اجرای قبلی موسیقی دیگری داشت، آقای نائل مصر بود کارها در همان فرم باشد و با نظر مستقیم خودش تغییراتی جزئی در کار ایجاد شد و یکی، دو قطعه هم به کار اضافه شد که کار خود من است؛ قطعه «بهمن کوچیک» که در گام Re مینور و قطعه‌ای غمگین است و قطعه ریمیکس آهنگ «Bang Bang» که باز کار خودم است. بقیه نظر خود آقای نائل بود و خوشحالم تا حدودی کار آنگونه که می‌خواستم درآمده است.

 

از چه زمانی به گروه اضافه شدید؟

والی: یک ماه پیش بود، آهنگساز قبلی را نمی‌شناسم، ولی خوشبختانه زود با کار ارتباط گرفتم.

 

آقای شاهپیری شما به‌عنوان یکی از مؤلفان این نمایش، که موضوع اصلی‌اش در مورد مواد مخدر است، چه شاخصه‌هایی برایتان مهم بوده است؟ اصلاً چرا مواد مخدر؟

شاهپیری: در مورد این موضوع کارهای بسیاری انجام شده است، چه در سینما، چه تئاتر. نخستین شاخصه‌ای که مد نظر همه ما بود زاویه‌ای خلاقانه بود که شعارزده نباشد، جنبه نصیحت و حرف‌های درشت نداشته باشد و مثل سریال‌ها و برنامه‌های رادیویی نباشد، درواقع تصویر برایمان اهمیت بالایی داشت. زاویه‌ای که تا به حال کسی از آن به اعتیاد نپرداخته باشد و نگاه ما به مثلاً قلیان و حشیش برای مخاطب نو باشد. البته نمی‌خواستیم آنقدر هم فلسفی باشد که کسی متوجه حرف ما نشود، بلکه می‌خواستیم برای عموم جامعه قابل فهم باشد. ما معتقدیم تئاتری که کار می‌کنیم اول برای سرگرمی تماشاچی است و اگر حرفی هم برای گفتن دارد باید در دل آن سرگرمی نهفته باشد تا بهتر اثر کند، شما اگر رهنمون‌های فلسفی را به‌طورمستقیم به خورد مخاطب دهید، مخاطب آن را پس می‌زند. مشکل خیلی از کارهای ما در ایران همین است که سرگرمی را حذف می‌کنند و پیام را در صورت مخاطب می‌زنند.

 

نائل: ما یک موضوع بسیار وحشتناک و دردناک را که موضوع روز سراسر دنیاست، از زاویه کمدی نگاه کردیم و شاید این مهم‌ترین ویژگی نمایش ماست.

 

می‌شود گفت کار شما جزو نخستین کارهای بداهه است؟

نائل: بعید می‌دانم چنین چیزی باشد، مگر هنر نمایشی از ابتدای تاریخ چه بوده است؟ همین بازی‌هایی بوده که بازیگران می‌کردند و یک نمایش را شکل می‌دادند. این کار با عنوان سنت تئاتری وجود دارد، آن زمانی که تئاتر به چنین شکل حرفه‌ای وجود نداشت، مردم با بداهه‌پردازی‌ها خودشان را سرگرم می‌کردند و نمایش اجرا می‌کردند.

 حتی بازی‌های کودکانه به همین منوال است، بچه‌ها جمع می‌شوند و نقش‌های دکتر و مادر و پدر و باغبان را تقسیم می‌کنند و به شکل بداهه داستانشان را پیش می‌برند و یک نمایش را می‌آفرینند. ما در این نمایش مبدع هیچ چیزی نیستیم.

 

بازی‌ها سخت و پرتحرک است، روند تمرین و تولید شخصیت‌های مختلف به چه صورت بود؟

شاهپیری: برای این اجرا یک ماه تمرین کردیم. برای تقویت نفس و انرژی، با نرمش و تمرین بدنی و بیان مداوم جلو رفتیم تا به نفس ایده‌آل برسیم. این نمایش یکی از نفسگیرترین اجراهایی است که داشته‌ام.

 

 شما از کارتان یک سری محصولاتی مثل ماگ، تی‌شرت و قاب موبایل، تولید کرده‌اید که به فروش می‌رسند؛ این کار جالبی است که در هالیوود شکل گرفته. در ایران هم برای انیمیشن و فیلم این اتفاق افتاده بود اما انگار در تئاتر نخستین بار است!

نائل: من کسی را ندیده‌ام که چنین کاری کند ولی دوست داشتم این طرح را تا جای ممکن در حد توان خودم حرفه‌ای ببینم، ظرفیت این سالن ۱۱۰ نفر است و ما تا ۱۳۰ نفر خارج از ظرفیت تماشاگر داریم، از ابتدا می‌دانستم نمایش تماشاگر خودش را دارد، اما با این حال دوست داشتم طرح از این بزرگ‌تر باشد و تئاتری باشد که تماشاگر را به شیوه متفاوت جذب کند. با نمونه‌هایی هم که در فیلم و سریال دیده بودم، که البته روز به روز در حال تغییر و رشد و تولید ایده‌های نو است. من سعی کردم هرچیزی را به بهترین شکل انجام دهم، در این زمینه هم فکر کردم چون این طرح کامل است و هرچه کامل‌تر شود در تبلیغات آن هم تلاش کردم.

 

موفقیت‌آمیز بوده است؟

نائل: ما همه محصولات را به بهترین شکل و با طراحی خیلی خوب خانوم سارا طبیب‌زاده، ارائه کرده‌ایم که مورد استقبال قرار گرفته است و مردم دوست دارند.

 

به نظرتان این کار در تئاتر سنت می‌شود؟

نائل: فکر می‌کنم به خیلی چیزها بستگی دارد. ما باری از اجرای قبلی که مورد استقبال قرار گرفته بود را همراه داریم و یک سری آدم‌ها قبلاً در مورد کار ما حرف زده بودند و خیلی افسوس دیدنش را می‌خوردند. بروشور ما را مردم می‌بردند و عکسش را در فضای مجازی می‌گذاشتند. برای همین فکر کردم مردم این طرح را دوست دارند و فکر کردم مردم دوست دارند از این کار یک یادگاری داشته باشند و من یک یادگاری بهتر در اختیارشان گذاشتم و نیت اصلی‌ام از این کار مادی نبود، بلکه انجام تبلیغات درست و کامل بود، چون آنها آنقدر ارزان است که تنها می‌تواند هزینه اولیه نمایش را جبران کند.

 

حتی استفاده نشانگر کتابی هم دارد!

نائل: بله، دقیقاً برای همین کار ساخته شده است. حتی به شوخی به بعضی‌ها می‌گفتم این برگه برایتان شانس می‌آورد.

 

گفتید خیلی‌ها که کار را ندیده بودند مشتاق بازاجرا بودند، چه تفاوتی میان این دو اجرا وجود دارد؟

نائل: مطمئناً بیش از همه دفعه‌های قبل تمرین کرده‌ایم و نسبت به این نمایش حساس‌تر شده‌ایم. هرچه زمان بیشتر می‌گذرد حساسیت ما بیشتر می‌شود. شاکله اصلی نمایش همان است اما بعضی شوخی‌ها که در این ۱۵ماه در جامعه رواج یافته و در ذهن آدم‌ها جا افتاده است به کار اضافه شده. بعضی از لحظات حساس و سکوت‌ها و جاهایی که در اجراهای قبلی جزو نقاط منفی کار بودند را پیدا کردیم، روی آنها بحث کردیم و سعی کردیم تغییر دهیم و بهبود بخشیم.

 

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش