چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۲۲ - ۰۴ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۰۸۴۴
تئاتر شهر

بانویی از اسلو به روایت مجید رحیمی جعفری، شهریار صیقلانی و پیام امیرعبدالهیان

عوامل نمایش بانویی از اسلو,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
مجید رحیمی جعفری در نمایش "بانویی از اسلو" سعی کرده است علیرغم کمبود‌ها تا حدودی به ویژگی‌های بصری نوآر نزدیک شود.

به گزارش هنرآنلاین، نمایش "بانویی از اسلو" به کارگردانی مشترک علی اتحاد و مجید رحیمی جعفری در تالار حافظ در حال اجراست. این نمایش که در حقیقت ادای دینی به سینمای نوآر است برداشتی آزاد از "خانه عروسک" هنریک ایبسن است. این اثر نمایشی که بر اساس فضا و مولفه‌های سینمای نوآر و نئونوآر به صحنه آمده است بازی‌ها آن نیز از اغراق بیشتری برخوردار است. نمایش "بانویی از اسلو"  ارجاعاتی به فیلم‌های سینمای نوآر دارد و با بهر‌ه‌مندی از موسیقی راک و ویژگی‌های تصویری توانسته به جذابیت‌های نمایشی خود بیافزاید.

به بهانه اجرای این نمایش گفت‌وگویی با نویسنده، کارگردان و دو تن از بازیگران آن داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانیم:

آقای جعفری، ایده نگارش متن "بانویی از اسلو" که برگرفته از نمایشنامه "خانه عروسک" هنریک ایبسن است از کجا آمد؟

مجید رحیمی جعفری:  متن "بانویی از اسلو" را در سال ۹۴ بر اساس نمایشنامه "خانه عروسک" نوشتم و تا فروردین امسال تغییرات زیادی در آن اعمال کردم. در سال ۹۵ بسیاری از علایقی که به ژانر نوآر دارم را وارد بازنویسی متن کردم. نمایشنامه "خانه عروسک" پر از رمز و راز است و اینطور بود که احساس کردم از خصوصیات رمزآلود و معمایی آن می‌شود استفاده کرد.

علاقه زیادی به سینمای نوآر دارم. یک متن دیگر هم به نام "با اسلحه وایلدر شلیک کن" نوشته بودم که آن متن هم توجه ویژه‌ای به ژانر نوآر داشت. اصلاً قرار نبود متن "بانویی از اسلو" را اجرا کنم و حتی خانم کتایون کیخسروی قبل از این متن به من پیشنهاد کرده بود که متن "التهاب در برلین" را آذر ماه روی صحنه ببرم؛ منتها دوستان گفتند که بهتر است متن "بانویی از اسلو" را کارگردانی کنی و من هم این کار را انجام دادم. کمی تنبل هستم و خیلی سخت می‌توانم  کاری را کارگردانی کنم. چون در تئاتر فشار زیادی روی کارگردان وجود دارد و کارگردان تئاتر به نوعی فشار تهیه‌کنندگی را هم تحمل می‌کند. تحمل این فشار برایم سخت است و معتقدم که کارگردان‌های تئاتر واقعاً کار سختی را انجام می‌دهند و با حداقل‌های ممکن به یک کار ورود می‌کنند. به هر حال با توصیه اطرافیانم از جمله خانم کیخسروی، خانم رعنا آزادی‌ور، سیدکمال انصاری و بقیه دوستان، متن "بانویی از اسلو" را به همراهی آقای علی اتحاد روی صحنه بردم. من و علی اتحاد ۴-۵ سال است که با همدیگر در تئاتر و نمایشگاه‌های تجسمی همکاری می‌کنیم و هر کمکی که لازم باشد برای کار یکدیگر انجام می‌دهیم. به آقای اتحاد پیشنهاد کردم در این نمایش به عنوان کارگردان مشترک در کنار ما حضور داشته باشد که خوشبختانه ایشان پیشنهادم را پذیرفت و به گروه پیوست.

مبنای اصلی بسیاری از کارهای قبلی شما ویدئو آرت بود، چرا در این نمایش از ویدئو آرت استفاده نکردید؟

مجید رحیمی جعفری: تئاتر "بانویی از اسلو" هم قرار بود ویدئو آرت داشته باشد و من از علی اتحاد خواهش کردم این کار را انجام بدهد اما متأسفانه با توجه به فرصت کمی که وجود داشت این امر میسر نشد اما آقای اتحاد در ساوند آرت خیلی به نمایش کمک کرد و طراحی‌های خوبی در بخش صدا انجام داد. تخصص من هنرهای بینارشته‌ای است و علاقه‌ خاصی به وارد کردن رسانه‌های دیگر به حوزه نمایش دارم. در نمایش "بانویی از اسلو" یک سری ضعف‌ها در روزهای اول اجرا وجود داشت که بازیگرها را سر در گم کرده بود. مثلاً وقتی صحنه سالن حافظ تاریک می‌شد، بازیگرها نمی‌دانستند چکار باید انجام دهند. آن‌ها از اجراهای سوم یا چهارم متوجه شدند که چیزی در صحنه کم است. قرار بود در لحظه خاموشی سالن حافظ، ویدئو آرت پخش شود و در تمام صحنه‌های نمایش ادای دینی به سینمای نوآر صورت گیرد. قرار نبود آنقدر ساده از المان‌های مد نظرم بگذرم اما فرصت کم بود و آقای اتحاد هم وقت نکرد این کار را انجام دهد.

ما سالن حافظ را از یک سال قبل رزرو کرده بودیم اما متأسفانه این سالن با ما قرارداد نمی‌بست. فکر نمی‌کردیم اجرای‌مان در این برهه از زمان جدی باشد و تا یک ماه قبل از این‌که به‌ ما خبر دهند، فکر می‌کردیم تاریخی را گفته‌اند و بعد در همین تاریخ گروه دیگری جایگزین ما می‌شود و روی صحنه می‌رود. اما این‌طور نبود و فقط ۲۹ روز به اجرا مانده بود که مدیریت سالن حافظ با من تماس گرفت و گفت بیایید قرارداد ببندید. ما از همان زمان شروع به انتخاب عوامل نمایش کردیم و تمرینات را به صورت فشرده انجام دادیم. بچه‌ها سختی‌های زیادی را تحمل کردند و گاهی روزی ۷-۸ ساعت از وقت‌شان را به ما اختصاص دادند. همه زحمت زیادی کشیدند تا این‌که نمایش برای اجرای عموم آماده شود.

فعالیت بینارشته‌ای شما در این نمایش با حضور آقای شهریار صیقلانی به عنوان خواننده هم تداوم داشته است. چه شد که تصمیم گرفتید ایشان را به عنوان خواننده وارد تئاتر کنید؟

مجید رحیمی جعفری: واقعاً دغدغه فعالیت‌های بینارشته‌ای دارم. در این نمایش اولین چیزی که وارد تئاتر شده، مؤلفه‌های سینما است که یک ویژگی ترارسانه‌ای است. موسیقی هم هنر دیگری است که در این تئاتر به صورت جدی‌تر به آن پرداخته شده. یکی از دل مشغولی‌های همیشه من در زمینه تئاتر این بوده که یک نفر در حمام بخواند. فیلم "به رم با عشق" ساخته وودی آلن را که دیدم، با خودم گفتم روزی باید چنین کاری را در تئاتر انجام دهم که خوشبختانه در این تئاتر با حضور آقای صیقلانی انجام شد. نمایش "با اسلحه وایلدر شلیک کن" را بر اساس سینمای نوآر نوشته بودم و با خودم گفتم که تئاتر "بانویی از اسلو" را در فضای نئو نوآر در فضای نئو نوآر بیاورم. موسیقی سینمای نوآر، جَز و بلوز و موسیقی سینمای نئو نوآر راک است. سعی کردم موسیقی این کار برجسته باشد. همیشه به دوستانم گفته بودم که دوست دارم یک خواننده در تئاترم باشد، منتها نه به صورت تزئینی. در واقع خواننده خودش بازیگر و از بازیگران باشد. به همین خاطر دوستانم چند نفر را به من معرفی کردند و گفتند این‌ها می‌توانند کمک کنند. آقای صیقلانی هم جزء آن خواننده‌هایی بود که وقتی قطعه‌ای از ایشان را شنیدم، کاملاً شوکه شدم و گفتم مگر چنین خواننده‌ای هم در ایران وجود دارد؟! شماره آقای صیقلانی را گرفتم و ایشان را به خوانندگی و بازیگری در تئاتر "بانویی از اسلو" دعوت کردیم. آقای صیقلانی هنوز هیچ اثری را به زبان فارسی منتشر نکرده چون آثار ایشان در پروسه اخذ مجوز است و در آینده قطعاتش منتشر خواهد شد.

آقای صیقلانی با توجه به این‌که پیش از این تجربه تئاتری نداشتید، چطور شد که پیشنهاد آقای جعفری را پذیرفتید و در تئاتر "بانویی از اسلو" به عنوان خواننده و بازیگر حضور پیدا کردید؟

شهریار صیقلانی: تجربه تئاتر نداشتم اما چند بازی بی سر انجام جلوی دوربین انجام داده بودم. در یک سریالی به عنوان بازیگر حضور پیدا کردم که البته آن کار به سرانجام نرسید. دو سال درگیر مقوله بازیگری بودم اما نه بازیگری صحنه. زمانی که آقای اتحاد و آقای جعفری با من تماس گرفتند، به دفتر آکادمی هنر رفتم و متن نمایش "بانویی از اسلو" را خواندم. به نظرم متن جالبی آمد و بعد از آن صحبت‌های ما در مورد موسیقی نمایش "بانویی از اسلو" شکل گرفت و قرار شد سه قطعه برای این نمایش بخوانم. برای بازی کردن سؤال‌های زیادی در ذهن من بود چون نمی‌دانستم روی صحنه چطور باید بازیگری کرد. خوشبختانه دوستان با من تمرینات بیان و بدن انجام دادند تا به نقشم نزدیک‌تر شوم. در زمان انتخاب موسیقی هم یک سری قطعات را با مشورت دوستان انتخاب کردم که مضمون‌شان با کلیت نمایش همخوانی دارد. این قطعات را به صورت اینسترومنتال آماده کردیم تا در حین اجرا روی آن قطعات بخوانم. موسیقی نمایش ما به صورت زنده بر روی صحنه نواخته نمی‌شود و فقط خوانندگی من لایو است. خوانندگی و بازیگری به صورت همزمان، بسیار جذاب و پر از چالش است که من این چالش را دوست دارم. الان بعد از گذشت چند شب از اجرای نمایش "بانویی از اسلو"، احساس بهتری دارم و حس می‌کنم به پختگی رسیده‌ام.   

در طول یک ماه گذشته خوانندگانی چون همایون شجریان، هانا کامکار، حمید صفت و... به عنوان خواننده و بازیگر بر روی صحنه تئاتر هنرنمایی کرده‌اند. این قضیه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

شهریار صیقلانی: به نظرم اگر موسیقی‌ به پیشبرد نمایش کمک کند، استفاده از خواننده یا خواننده- بازیگر اتفاق خوبی است. به هر حال هنر نمایش، موسیقی مخصوص به خودش را می‌طلبد. شاید موسیقی راک و بلوز در نمایش‌های ایرانی کمتر استفاده شود اما معتقدم که اگر این موسیقی‌ها به فضای نمایش وارد شوند، اجرای آن‌ها در فضای تئاتر می‌تواند اتفاق خوبی باشد.

آقای جعفری برای أخذ مجوز خوانندگی آقای صیقلانی در تئاتر "بانویی از اسلو" به مشکل خاصی برخورد نکردید؟

مجید رحیمی جعفری: مرکز هنرهای نمایشی در ابتدا با ما همکاری کرد و زمانی که بازبین‌ها هم کار ما را دیدند، متوجه شدند که آقای صیقلانی یکی از کاراکترهای نمایش است و قرار نیست در این نمایش کنسرتی برگزار کند. بنابراین در ابتدا هیچ مشکلی با حضور آقای صیقلانی نبود اما به یکباره یک سری از سایت‌ها دست به انتشار اخباری زدند که آن اخبار مشکلاتی را برای ما ایجاد کرد و به گروه‌مان ضربه زد. من پس از انتشار آن اخبار با مرکز هنرهای نمایشی خیلی صحبت کردم ولی به مرکز موسیقی ارجاع داده شدم. متوجه نمی‌شدم وقتی یک کاراکتری به صورت دراماتیک در حمام می‌خواند، چرا موسیقی آن صحنه باید از دفتر موسیقی مجوز بگیرد؟ خلاصه آن اتفاقات ما را از کار عقب انداخت و به مدت یک هفته فرصت پخش تبلیغات را از ما گرفت. در نهایت یک روز قبل از شروع اجراها اجازه شفاهی بلیت‌فروشی از سوی آقای امینی به ما داده شد و مجوز کتبی آن هم چند روز دیرتر به دست ما رسید. این اتفاقات بسیار ما را اذیت کرد و روی فروش گیشه نمایش‌مان هم تأثیر گذاشت. فکرش را بکنید پس از لطف آقای امینی که اجازه شفاهی دادند، خود سالن بدون مجوز کتبی کار ما را انجام نداد و از سوی بخش قرارداد بنیاد رودکی جلوی بلیت فروشی ما گرفته شد، در صورتی که شب بعد از آن، ما اجرا داشتیم.

شهریار صیقلانی: در خبرها نام مرا کنار خواننده‌های زیرزمینی رپ و غیرمجاز معرفی کردند، در حالی‌که تاکنون هیچ قطعه بدون مجوزی از من منتشر نشده و من اصلاً هیچ اثر استودیویی را منتشر نکرده‌ام. الان مجوز شعرهای آلبومم را گرفته‌ام و مجوز موسیقی آلبوم را هم به زودی می‌گیرم. هیچ‌وقت با وزارت فرهنگ و ارشاد مشکلی نداشته‌ام و آن اخبار درباره من کذب بود و فقط نمایش ما را چند روز دچار اختلال کرد. تاکنون دو اجرای صحنه‌ای که داشتم نیز با مجوز ارشاد و در جشنواره خلیج فارس برگزار شده است.

مجید رحیمی جعفری: شاید همزمانی حضور چند خواننده بر روی صحنه‌های‌ تئاتر و مشکلاتی که برای تئاتر "لامبورگینی" به وجود آمد، گریبان ما را هم گرفت.

آقای امیرعبدالهیان چه جذابیت‌هایی در متن و به خصوص در نقش شما وجود داشت که پیشنهاد بازی در نمایش "بانویی از اسلو" را پذیرفتید؟

پیام امیرعبدالهیان:  پارسال در زمان نمایش "سه خواهر و دیگران" با علی اتحاد آشنا شدم. علی به آن‌جا آمده بود و تصاویری می‌گرفت. با مجید رحیمی هم تا پیش از این کار نکرده بودم. وقتی این دو کارگردان، پیشنهاد بازی در این نمایش را به من دادند، متن را خواندم و با توجه به فضایی که از اجرا و کار گفتند پیشنهاد همکاری با این نمایش را پذیرفتم و به گروه پیوستم. البته این نمایش سعی دارد در ژانری باشد که به گمانم همه بچه‌ها آن را خیلی دوست دارند. کلاً ژانر نوآر برای هر کسی که تا حدی از ماجراجویی در وجودش باشد، جذاب است چون در این ژانر همه چیز در هاله‌ای از ابهام است و این نمایش را جذاب می‌کند. بنابراین فضای نمایش و تجربه نقش متفاوت باعث شد که من به گروه بازیگران نمایش "بانویی از اسلو" بپیوندم.

کارگردانی مشترک آقای جعفری و آقای اتحاد شما را دچار مشکل نکرد؟

پیام امیرعبدالهیان: خیر. تکلیف کارگردانان از همان ابتدا با هم مشخص بود و می‌دانستند که در کدام بخش‌ها می‌توانند به هم اعتماد کنند. در گروه نیز میان همه بچه‌ها تعامل خوبی برقرار است و تیم بازیگری و تیم پشت صحنه در کمال دوستی کارشان را انجام می‌دهند. خوشبختانه فضای خوبی بر تمرینات نمایش "بانویی از اسلو" حاکم بود.

آقای جعفری چرا در این نمایش مانند دیگر آثار گروه آکادمی هنر از بازیگرهای چهره سینمایی استفاده نکردید؟

مجید رحیمی جعفری: بهترین پاسخ به این سؤال را آقای ابراهیم شیبانی در یادداشت‌شان در روزنامه شرق داده‌اند. ایشان بعد از دیدن نمایش گفتند که فکر می‌کنم خیلی از بازیگرهای توانمند سینما هم نمی‌توانستند این نقش‌ها را به این خوبی ایفا کنند. ژانر نوآر یک اغراق و یک صداسازی خاصی می‌خواهد که شاید بازیگرهای سینما خیلی با آن آشنا نباشند. بنابراین به صداسازی، نوع بازی، حرکت و فیزیک بازیگرها فکر کردم و دیدم که بسیار دشوار است که بخواهم از بازیگرهای چهره سینمایی در این اثر استفاده کنم. حداقل برای سه بازیگر مرد نمایش، انتخاب جایگزین بسیار سخت است. شهریار صیقلانی در موسیقی راک کارش عالی است و بازیگری را هم خوب انجام می‌دهد. حسام منظور را زمانی که به این کار دعوت کردم و در مورد نقشش توضیح دادم، به من گفت که فکر کنم تو مرا به این‌جا آورده‌ای تا کاراکتر "جکی بوی" در فیلم "شهر گناه" (Sin City) را برایت بازی کنم! گفتم دقیقاً همینطور است. چهره حسام این امکان را به من می‌داد و او هم خیلی خوب از پس کارش برآمد. برای بازی در نقش "دکتر رنک" گزینه‌های زیادی به من پیشنهاد شد.

همه به من بازیگرهای مسن معرفی می‌کردند اما من تأکید داشتم که "دکتر رنک" اگر ریش سفید هم دارد، باید یک آدم جذاب باشد. می‌خواستم بازیگر نقش "دکتر رنک"، شبیه آفیسر هارتیگان در فیلم "شهر گناه" باشد که در انتهای نمایش به او ادای احترام هم کردم. خیلی‌ها می‌خواستند نقش "دکتر رنک" را بازی کنند اما من به پیشنهادهایی که می‌شد راضی نمی‌شدم تا این‌که پیام امیرعبدالهیان به من معرفی شد. نمایش "سه خواهر و دیگران" را از پیام دیده بودم و فکر کردم که هم بازی پیام را دوست دارم و هم فیزیکش برای نقش "دکتر رنک" خوب است. خانم نازنین فراهانی از دوستان قدیمی آقای اتحاد بودند که ایشان پیشنهاد حضور خانم فراهانی را مطرح کرد و خانم فراهانی هم نقش "نورا" را دوست داشت و بعد از ۷- ۸ جلسه تمرین آن‌چه که کارگردان‌ها می‌خواستند را توانستند اجرا کنند.

من از بازی خانم فراهانی شوکه شده بودم. او سینمایی‌تر از بقیه دوستان بود و خودش هم از این‌که نتواند نقش "نورا" را به دلیل آن وجه غیررئالش به خوبی بازی کند، می‌ترسید، اما در نهایت خیلی خوب موفق به انجام این کار شد. خانم سوگل قلاتیان هم مثل آقای حسام منظور از هم‌دانشگاهی‌های سابقم بود. با خانم قلاتیان تماس گرفتم و چون وقت زیادی برای تمرینات نداشتیم، از ایشان خواستم همان روز سر تمرین‌ها بیاید که خیلی دوستانه این کار را انجام دادند. واقعاً ممنونم از ایشان چون کمک زیادی به ما کرد. بازی خانم قلاتیان در فیلم "تیک آف" را دیده بودم و کارش را دوست داشتم.

آقای جعفری، شما در نمایش‌های "مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها، "خانه بوشاسب درازدست" و در همین نمایش "بانویی از اسلو" علاقه و دغدغه سینمایی‌تان را نشان داده‌اید، چرا سعی نمی‌کنید فیلمسازی کنید؟

مجید رحیمی جعفری: دغدغه سینمایی دارم و شکی در آن نیست. خاطرم هست آن زمانی که تئاتر می‌خواندم هم، فیلمنامه می‌نوشتم و نوشتن نمایشنامه برایم سخت بود. دکتر سعید اسدی خیلی کمکم کرد که بتوانم نمایشنامه بنویسم. خیلی دغدغه سینمایی داشتم. تله فیلم می‌نوشتم و سال‌ها در ماهنامه "صنعت سینما" منتقد فیلم بودم. هنوز هم دغدغه سینمایی دارم منتها سینمای فعلی ایران طوری است که اگر وارد آن شوم، راضی بر نمی‌گردم. علاقه شدیدی به پست پاپ آرت دارم و کار کردن در این سبک در سینمای ما پذیرفتنی نیست.

سینمای ایران بعد از فیلم‌های "درباره الی" و "جدایی نادر از سیمین" به کارگردانی آقای فرهادی به سمت سینمای اجتماعی رفته و همه یک جور فیلم می‌سازند. سینمای اجتماعی جذاب است اما وقتی هشتاد تا نود درصد تولیدات سینمای کشور از یک ژانر باشد، طبیعتاً آن ژانر خسته‌کننده می‌شود. از وودی آلن می‌پرسند تو خودت را چقدر فیلمسازی بزرگی می‌دانی؟ آلن جواب می‌دهد: من اصلاً فیلمساز نیستم و فقط آن‌چه که دوست دارم را تصور می‌کنم، وگرنه ساخته‌ها و تراوشات ذهن من اسمش فیلم نیست.

می‌پرسند چرا؟ می‌گوید چون هر بار فیلم "آشوب" آکیرا کوروساوا را می‌بینم، می‌گویم اگر کوروساوا فیلمساز است پس من چه هستم؟ این احساس عجزی که وودی آلن در برابر کورساوا دارد را من در مورد سینمای مورد علاقه‌ام دارم. فکر می‌کنم نزدیک شدن به آن سینما در ایران غیرقابل باور است. در سینمای ایران اصلاً مفهوم ژانر وجود ندارد و این باعث می‌شود که خیلی از آدم‌ها از سلایق متفاوت‌شان بزنند و فیلم‌ نسازند و یا فیلمی بسازند که سلیقه آن‌ها نیست و با شکست مواجه می‌شود. این اتفاقات در سینمای ما زیاد افتاده و می‌افتد. فیلم‌های نوآر که در سینمای ایران ساخته شده هم دارای ضعف بسیار هستند. مؤلفه‌های سینمای نوآر پر از ممیزی است و صحنه تئاتر برای اجرای این مؤلفه‌ها مقداری بازتر است. در تئاتر "بانویی از اسلو" علیرغم کمبود‌هایی که در زمینه نور وجود داشت، سعی کردم تا حدودی به ویژگی‌های بصری نوآر نزدیک شوم.

شهریار صیقلانی: مشکلی که آقای جعفری در مورد نور صحنه گفت، در مورد کیفیت صدا هم وجود دارد. اسپیکرها صدای خوبی ندارد و من احساس می‌کنم که صدای سالن کم است و کیفیت چندانی ندارد. این مسئله به کیفیت کار ما ضربه می‌زند.

پیام امیرعبدالهیان: تئاتر ما مستقل است و یک تهیه‌کننده حقیقی خصوصی دارد. متأسفانه الان تئاتر خصوصی مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. مجید که در مورد تئاتر و سینمای مورد علاقه‌ خودش حرف می‌زند، نماینده یک خط فکری است که قطعاً مخاطب خودش را هم دارد و در آینده هم به مخاطبانش اضافه می‌شود. برای این چنین آدم‌هایی که می‌خواهند تجربه نویی داشته باشند، باید بستر فراهم شود تا بتوانند تجربه کنند و بلندپروازتر باشند و در ضمن باید از تهیه کننده‌های بخش خصوصی واقعی حمایت شود.

سالن حافظ در شب‌های اجرای شما دو اجرایی است. این دو اجرایی بودن در زمینه طراحی صحنه تا چه اندازه برایتان محدودیت ایجاد کرد؟ 

مجید رحیمی جعفری: استرس دو اجرایی بودن مرا خیلی اذیت می‌کند. در ابتدا به ما گفتند شما تک اجرایی هستند. ایده طراحی صحنه داشتم و آقای اتحاد در این زمینه پیشنهادی درخشان هم ارائه کرد. او گفت چون در سالن حافظ تماشاگر از بالا به پایین نگاه می‌کند، صحنه را روی ارتفاع ببریم تا نمای لوآنگل سینمای نوآر را تداعی کند. برای این کار به یک شرکت پیشنهاد ساخت دکور را ارائه دادیم و آن شرکت قرار شد برای ما این کار را انجام دهد که ده روز مانده به اجرا به ما گفتند دو اجرایی شده‌اید! این اتفاق باعث فسخ قرارداد ما با آن شرکت شد و یک گروه دیگر دکور ما را ساخت. آقای هومن شیخ بشارتی به عنوان طراح صحنه نمایش حضور داشت و از آن‌جایی که با صحنه سالن حافظ آشنا بود، به ما کمک کرد تا در مدتی کوتاه صحنه آماده اجرا شود. متأسفانه دو اجرایی شدن سالن باعث شد که ما از بسیاری از ایده‌های‌مان بزنیم و بازیگرها، خواننده، طراح‌ها و سایر عوامل دچار مشکلاتی شوند و کارشان سخت‌تر شود.

در صورتی که خواننده از نمایش حذف می‌شد در روند داستان چه اتفاقی می‌افتاد؟

پیام امیرعبدالهیان: ژانر نوآر تحت تأثیر جریان اکسپرسیونیسیتی و تمام جریانی که به یک خشم و عصیان ختم می‌شده، شکل گرفته است و موسیقی کار ما هم متأثر از همین جریان است. من اگر کارگردان این نمایش بودم این موسیقی را حذف نمی‌کردم اما ممکن بود خوانندگی را در قالب دیگری در قصه می‌گذاشتم. اما حذف کردن آن هم درست نیست چون همسو با همان جریان ژانر نوآر است.

مجید رحیمی جعفری: من کمی با موسیقی تزئینی مخالفم. ممکن است یک نفر از موسیقی تزئینی استفاده کند و خوب هم در بیاید اما خودم دوست ندارم چنین کاری را انجام بدهم. در نمایش "بانویی از اسلو" هم جنس موسیقی و هم محتوای قطعات کاملاً مناسب با قصه است. شهریار صیقلانی خودش یک کاراکتر از نمایش را بازی می‌کند و موسیقی نمایش هم در دل خود نمایش قرار دارد و آن را نمی‌شود حذف کرد.

پیام امیرعبدالهیان: الان در دوره‌ای قرار داریم که نه تنها در تیاتر بلکه باید در همه هنرها برای مخاطب تنوع ایجاد کرد. درست نیست که خیلی از کارها شبیه به هم باشند و مخاطب انتخاب‌های متنوعی نداشته باشد. متأسفانه الان تصور بسیاری از افراد جامعه از تئاتر خیلی قدیمی و یا غیر واقعی است. در مورد موسیقی هم چنین وضعیتی وجود دارد و متأسفانه فضا برای فعالیت برخی از انواع موسیقی‌ها وجود ندارد.

مجید رحیمی جعفری: من از ساز و کار موسیقی خبری ندارم اما به چشم خودم می‌بینم که چه موسیقی‌های خوبی حذف می‌‌شوند و چه موسیقی‌های بی ارزشی مجوز می‌گیرند و فعالیت می‌کنند. به نظرم الان مبتذل‌ترین نوع موسیقی روی صحنه‌ها اجرا می‌شود. در موسیقی پاپ ایران ابتذال بیداد می‌کند و آن‌وقت استعدادهای موسیقی رپ از گرفتن مجوز محروم هستند. در مورد راک و متال هم همینطور. این‌که یک نفر از آن‌ور دنیا موسیقی متال کار کند و شیطان‌پرست باشد به معنای این نیست که همه موزیسین‌های این ژانر شیطان‌پرست هستند. بد بودن یک نفر را نمی‌شود به یک جریان نسبت داد.

شهریار صیقلانی: من در نمایش "بانویی از اسلو" ۳ قطعه به زبان انگلیسی می‌خوانم که عده‌ای می‌گویند تو داری فرهنگ غربی را رواج می‌دهی. اما باید توجه کرد که نمایشنامه ما یک نمایشنامه غربی است و با موسیقی ایرانی همخوانی ندارد. اگر بخواهیم در این نمایش از موسیقی ایرانی استفاده کنیم،  اختلافی در میان ژانرها به وجود می‌آید. تخصص من آهنگسازی موسیقی راک است و به هر دو زبان فارسی و انگلیسی هم آهنگ می‌سازم. راک شرقی هم ساخته‌ام و در آن آواز عربی خوانده‌ام. همه قطعات من کاور نیست و در این نمایش بنابر اقتضائات خود نمایش این کار را انجام دادم. وگرنه آلبوم من که چند ماه دیگر به بازار می‌آید، شرایط دیگری دارم و آهنگسازی آن را خودم انجام داده‌ام. الان خیلی از مخاطب‌هایی که به تماشای نمایش می‌آیند، از شنیدن موسیقی من تعجب می‌کنند. خیلی‌ها باورشان نمی‌شود که اجرای من زنده است و فکر می‌کنند قطعات به صورت پلی بک پخش می‌شود. مردم خیلی کمتر با سبک موسیقی راک آشنا هستند اما اگر به مرور قطعات خوبی در این سبک بشوند، طرفدار پر و پا قرص آن می‌شوند. من در این مدت مخاطبان خوبی جذب کرده‌ام و اخیراً یک نفر برای من پیام گذاشته بود که ۴۰۰ کیلومتر مسافت را طی کرده تا بیاید اجرای مرا ببینند. خودش می‌گفت از طرفداران موسیقی  راک است. مخاطبانی که دل‌بسته موسیقی راک می‌شوند حاضر هستند چنین کاری را انجام دهند.

امکان این وجود دارد که پس از اجرای "بانویی از اسلو" همچنان در تئاتر بمانید؟

شهریار صیقلانی: حضور در تئاتر برایم جذاب است ولی نه آنقدر که تبدیل به یک بازیگر تئاتر بشوم. دغدغه اصلی من موسیقی است و موسیقی برایم ارجحیت دارد. اگر از نمایشی چون "بانویی از اسلو" که مورد علاقه‌ام باشد و بتوانم در آن به حس خوبی برسم، پیشنهاد داشته باشم، ممکن است پیشنهاد بازی در آن نمایش را بپذیرم و دوباره بازیگری کنم. بعد از تئاتر "بانویی از اسلو" قرار است به کار خودم بر گردم و آلبومم را تکمیل کنم. آلبومم ۱۶ قطعه دارد که ۸ تای آن‌ها را به زبان فارسی و ۸ تای دیگر را به زبان انگلیسی خوانده‌ام. این آلبوم را با همت گروه "سرب" و با حضور آقای همایون مجدزاده سرپرست گروه "کهت میان" تهیه کرده‌ام و نامش هم "سرب" است که الان در مراحل آخر أخذ مجوز به سر می‌برد و امیدوارم تا زمستان برای انتشار آماده شود.

آقای جعفری تکلیف اجرای نمایش "خانه بوشاسب درازدست" چه شد؟

مجید رحیمی جعفری: فعلاً که آقای پاکدل سر پروژه "سی" و خانم اندیشه فولادوند هم در یکی از شهرستان‌ها سر یک فیلم است. خانم آزادی‌ور در تهران سر فیلمبرداری هستند. اگر بازیگران‌مان کارشان تمام شود، یک جلسه برگزار می‌کنیم و در مورد اجرای آن صحبت خواهیم کرد. باید ببینیم در آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد.

آقای امیرعبدالهیان پس از این نمایش مشغول چه کاری خواهید شد؟

پیام امیرعبدالهیان: فیلم سینمایی "گذر موقت" به کارگردانی افشین هاشمی را در حال اکران دارم. اکران خصوصی این فیلم اخیراً برگزار شد که متأسفانه چون سر اجرا بودم نتوانستم در آن‌جا حاضر شوم. همچنین به تازگی در یک فیلم دیگری با نام "مهرانگیز" به کارگردانی بابک ثقفی بازی کرده‌ام. علاوه‌بر آن قرار است امسال یک نمایش دو نفره را به آلمان ببریم و در آ‌ن‌جا اجرا کنیم که من در سال قبل در همین فستیوال اجرا داشته‌ام، باید ببینیم مذاکرات آتی در این مورد به کجا می‌رسد.

صحبت‌های پایانی؟

مجید رحیمی جعفری: من از گروهم کمال تشکر را دارم. خصوصاً خانم کتایون کیخسروی که از اصحاب رسانه بودند و آمدند در این کار سرمایه‌گذاری کردند و تهیه‌کنندگی مجموعه را به عهده گرفتند. امیدوارم حضور امثال خانم کیخسروی در تئاتر دوام داشته باشد. او هم با سواد و کار بلد است و هم تئاتر و سینما را خیلی خوب می‌شناسد. همچنین از گروه بازیگران و دوستانم که سال‌هاست با من همکاری می‌کنند چون مجید قادری طراح نور، محیا صالحی و نگار فعلی طراحان لباس، سارا بلبلی طراح گریم و دیگر بچه‌های گروه نمایش آکادمی هنر که طی یک ماه گذشته تلاش بسیاری را انجام دادند، صمیمانه متشکرم.

  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش