در دومین روز از سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر،نمایش های «زندگی در تئاتر»،«چکامه هایی که حباب می شوند»،«سو آرم»،«ازخط زرد فاصله بگیرید»،«خانه برناردا آلبا»،«استیو جابز»،«شازده کوچولو»،«وقتی خروس غلط می خواند»،«گم و گور»،«دل آرام ناآرام»،«سقوط اضطراری» و چند نمایش دیگر بر صحنه اجرا شدند.یکی از مهم ترین نمایش های روز دوم جشنواره «از خط زرد فاصله بگیرید» بود که نیم نگاهی به آن داشته ایم:
الهه مجلسی به عنوان نویسنده و رضا رشادت در مقام کارگردان در نمایش «از خط زرد فاصله بگیرید» به معضل خودکشی در مترو پرداختهاند؛معضلی که گریبانگیر تقریبا همه کشورهای جهان است.«از خط زرد فاصله بگیرید» متعلق به حوزه «تئاتر مستند» است.خط زرد به عنوان یک نشانه هشدار بین المللی در تمام ایستگاه های مترو،مسافران را از نزدیک شدن به ریل قطار باز می دارد.خط زرد در نمایش «از خط زرد فاصله بگیرید» فقط یک نشانه هشدار نیست بلکه به نمادی تبدیل شده برای طرح معضل خودکشی و سایر آسیب های اجتماعی که در نهایت به خودکشی منجر میشود.
الهه مجلسی توجه مخاطب را از کلانشهر تهران بر ایستگاه مترو،از ایستگاه مترو بر خط زرد و از خط زرد بر ریل قطار متمرکز و دایره دید تماشاگر را آگاهانه محدود كرده است.مکان، کلیدیترین و هویت مند ترین رکن نمایش «از خط زرد فاصله بگیرید» است.روایت تلخ سرنوشت تمام آدم های نمایش در نهایت به مترو و خط زرد گره میخورد.خط زرد در طول نمایش به تدریج علاوه بر حفظ مفهوم آگاهی بخش و هشداردهنده خود تبدیل به یک نقطه انتخاب و تصمیمگیری بین مرگ و زندگی می شود؛مرزی که برای اقدام به خودکشی باید از آن عبور کرد.
نمایشنامه نویس از قابلیت های دراماتیک و نمایشی این خط مرزی به خوبی بهره جسته است.او کاراکترها را تا پشت این خط میبرد تا آن ها زندگی دردبار خود و دیگران را برای تماشاگران روایت کنند.گفتار کاراکترها ترکیبی هدفمندانه از قطعه ادبی،رپرتاژ و داستان مینیمال است.جنس این روایت ها متفاوت است اما همگی در چارچوب تئاتر مستند باقی و از قصه پردازی های رایج دور می مانند.توصیف ها کافی و تاثیرگذار و اشاره ها،نشانه ها و نمادهای نمایش برای تماشاگر قابل درک هستند.
نمایش شروع بسیار درگیرکننده ای دارد؛تماشاگران صدای دختری را می شنوند که به جای درخواست از تماشاگران برای خاموش کردن موبایل های شان،از آن ها می خواهد تا تلفن های همراه شان را روشن کرده و از او فیلم بگیرند!با روشن شدن صحنه مردی را می بینیم که کف صحنه خوابیده است.او رضا سیفی،راهبر قطار و اولین راوی نمایش است که به خاطر مشاهده مکرر خودکشی مسافران دچار خودگناهکار پنداری شده است.رضا می گوید که در خودکشی هیچ کس نقشی نداشته و مقصر نبوده است اما مردم به وی به چشم یک قاتل نگاه می کنند.
نقش راهبر هر چند جای مانور زیادی برای هنرپیشه دارد اما تمام و کمال نوشته،بازی و هدایت نشده است.حرکات راهبر طراحی درستی ندارد مثلا وقتی روی خودش آب می ریزد،اغراق بر واقعیت غلبه کرده و باورپذیری نقش مخدوش میشود آن هم در نمایشی که قاعدتا باید به اصول تئاتر مستند وفادار باشد و از اغراق بگریزد.بقیه کاراکترها نیز باهمین مشکل اغراق دست و پنجه نرم می کنند و در لحظاتی از نمایش از نمونه های واقعی خود دور می شوند.مسیر حرکت و محل ایست بازیگران عمدتا غلط است.
دویدن ها و جا بهجا شدن سریع هنرپیشه ها نیز بیش از حد تکراری حتی قابل حذف است.اگر چه بیوگرافی و خاستگاه اجتماعی آدم های نمایش تفاوت آشکاری با هم دارند اما روایت های چندگانه «از خط زرد فاصله بگیرید» از لحاظ زیر ساخت دراماتیک بی ارتباط با هم نیستند و کلیت اجرا دچار تشتت مضمونی نمی شود.سرانجام مشترک همه شخصیت ها،خودکشی است.نمایشنامه نویس از طنز به عنوان عاملی برای تعدیل فضای غمبار نمایش و هر چه واقعی تر و باورپذیرتر به نظر رسیدن کاراکترها بهره جسته است و در همين راستا مسیر را به درستی طی كرده است.تعادل بین وجهه نمایشی و وجهه ژورنالیستی اجرا به خوبی برقرار شده است.
کارگردان تلاش زیادی را صرف ارائه یک تئاتر مستند با اجرایی متوازن و منسجم کرده است.فضای مترو با هم آمیزی درست و نسبتا دقیق دیالوگ ها،مونولوگ ها،نور،صدا و...بدون نیاز به دکور و با خطوط رنگی راهنمای مترو که بر کف صحنه نقش بسته و السیدی هایی که در عمق صحنه کار گذاشته شده اند،به خوبی در صحنه بازنمایی می شود.بخش مهمی از فضای نمایش نیز با کلام هنرپیشگان و صداهای زمینه و محیطی در ذهن مجسم می شود.
ارائه اطلاعات مفید و مستند به تماشاگران از طریق پخش فیلم مصاحبه با رواندرمانگر از امتیازات بارز نمایش است.بازنمایی صحنه خودکشی در رسانه ها می تواند تردید افراد متمایل به خودکشی را به یقین تبدیل نماید اما رضا رشادت از نمایش مستقیم خودکشی طفره رفته است و همین نکته بر ارزش کارش افزوده است.نگاه نمایشنامه نویس و کارگردان به آدم ها چه آن ها که به علت خودکشی جان می سپارند، چه آن ها که پس از اقدام به خودکشی،زنده میمانند،غمخوارانه،همدلی برانگیز و از همه مهم تر تاثیرگذار است.
تحلیلی که نمایشنامه نویس از ابعاد مختلف خودکشی ارائه می دهد،قابل تامل است.هم از متن هم از اجرا به راحتی می توان به پشتوانه پژوهشی نمایشنامه پی برد.خطاهای علمی نمایش قابل اغماض است.شیوه طرح موضوع و گسترش آن،شخصیت پردازی و طراحی میزانسن و صحنه در جهت نزدیک شدن به واقعیتی است که مد نظر نمایشنامهنویس و کارگردان بوده است.نمایش مخاطبش را آزاد میگذارد تا درباره سیاهچالی به نام مترو که آدم ها را به کام مرگ می کشد و در مورد آدم هایی که با انداختن خود به زیر ریل های قطار به استقبال مرگ می روند،قضاوت کند.«از خط زرد فاصله بگیرید» با مونولوگ دختری در آستانه خودکشی به پایان می رسد:«سلام.من دختری هستم که شال زرد روی سرشه و روی خط زرد وایساده».
شال زرد همان «روبان زرد» است که نشانه بینالمللی پیشگیری از خودکشی است.بعد از منولوگ دختر،نور می رود و تنها چیزی که بر جا می ماند،تصاویر بارش برف است،برفی که می تواند حرارت و طغیان آدم های به ته خط رسیده را فرو نشاند یا برعکس نشانه ای باشد از فضا و محیطی سرد و یخ زده که به انجماد آدم ها می انجامد.«از خط زرد فاصله بگیرید» در نهایت موفق می شود تماشاگران را نسبت به آدمهایی که می خواهند از خط زرد زندگی بگذرند،حساس کند،بر چهره شان اشک بنشاند و زاویه ای پنهان از کلانشهر تهران را در معرض دید قرار دهد.
شهرام خرازی ها
- 13
- 4