سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۱۳ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۱۵۳۵
تئاتر شهر

گفت‌وگو با گروه بازیگران نمایش «ماشینری»

کارگران روی صحنه‌اند

نمایش ماشینری,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

مسائل مربوط به طبقه کارگر در فضای عمومی جامعه همواره مورد توجه افکار عمومی قرار می‌گیرد زیرا جدا از بازتاب های رسانه ای، همه ما به نوعی با آنها ارتباط داریم؛ یا در خانواده و اطرافیان یا در جامعه و مهم تر از آن، همه ما به صورت مستقیم محصولاتی را استفاده می کنیم که کارگران در تولید آن نقش داشته‌اند. نمایش «ماشینری» در مورد کارگران است و قصه کارخانه ای را روایت می کند که کارگران آن با تغییر شرایط و اوضاع کاری‌شان، دست به عکس العمل می زنند و شرایط عوض می‌شود. نمایش «ماشینری» که به کارگردانی و نویسندگی هادی حوری تا ۲۴ اسفند، ساعت ۲۰ در خانه نمایش به روی صحنه می رود، با همراهی گروه بازیگران جوان آن توانسته است از زاویه و نگاهی تازه به مسائل کارگران نگاه کند. آنچه در ادامه می خوانید ماحصل گفت‌و‌گو با گروه بازیگران این نمایش است:

 

شروع مسیر رسیدن به فضایی که در نمایش می بینیم چه طور بود و در ادامه برای رسیدن به این تصویر، از چه مسیری عبور کردید؟

مهلا قدوسی: ما برای شناخت دنیای متن، از دنیای کارگرها شروع کردیم. پیرامون فضای کارگری، معضلات و مشکلات آنها صحبت کرده و بعد وارد شناخت کاراکترها شدیم. سپس به جهان جدیدتری ورود کردیم که به طور کلی سازنده کارگر است و آن جهان ماشینی و ماشینیسم بود. بعد از فهمیدن و درک این فضا که متن مبتنی بر آن روایت می شود، به طور جدی تر وارد مرحله میزانسن، چیدمان و... شدیم.

 

محمدمهدی کیان: کار کردن با کارگردانی که نویسنده اثر نیز محسوب می‌شود، نیاز به شناخت کافی از افکار و اندیشه‌هایش دارد که این شناخت را به واسطه تجربه بازی در کارهای قبلی آقای حوری تا حدود زیادی به دست آوردم. برای رسیدن به اجرا، تمرینات با روال معمول و حرفه‌ای شروع شده که همان تمرینات مربوط به خوانش و فهم و درک متن نمایش و شیوه انتقال مفهوم است. در ادامه تمرینات بازیگری و تولید موسیقی و شکل‌گیری قسمت موزیکال نمایش دنبال شد و در نهایت با طراحی صحنه، دکور، لباس، تنظیم نور و تست گریم در مرحله اجرا به پایان رسید.

 

نقش هایی که بازی می کنید بیشتر تیپ هستند، برای ساخت و رسیدن به این تیپ ها چه کارهایی انجام دادید؟

سعید جاودان: در مورد نقش افلیج، من از طریق سایت‌ها، مطالب و فیلم هایی را دیدم و سعی کردم به نقش یک فرد دچار سکته مغزی از نوع همی‌پلژی (نیمی از بدن بی‌حس) نزدیک شوم که البته نباید هم خیلی حرفه‌ای باشد چون این شخص کارگری است که خود را به فلجی زده. در کل من علاقه مند به سبک مِتّد هستم و اگر امکانش بود تمام مدت زندگی روزانه‌ام را دوست داشتم تا پایان اجرا روی ویلچر باشم اما واقعا شرایط برای این سبک از بازیگری امکان‌پذیر نیست ولی به همین اندازه هم به نظرم همه نقش ها لزوما تیپ نبودند.

 

ریحانه جعفری: اگر برای کاراکتر یا شخصیت دراماتیک، چند بُعدِ جسمانی، روانی، اجتماعی و جهان بینی درنظر بگیریم، با توجه به تیپ بودن نقش های این نمایش، شاید بتوان از بُعد روانی و عمیق شدن در جنبه های جسمانی آدم های «ماشینری» صرف‌نظر کرد، اما می‌توان گفت که بُعد اجتماعی در ساختار این اثر، خود به‌عنوان یک شخصیت معرفی می شود. این جایگاه شغلی و پایگاه اجتماعی آدم های نمایش است که مهم به شمار می‌رود و ارتباطی نزدیک با جهان بینی و محیط سیاسی-اجتماعی آنها دارد.

 

آنها برای امرار معاش، ادامه زندگانی و رد شدن از موانعی که یک دفتر مرکزی در راس همه امور، بر سر راه شان میگ ذارد، دست به تصمیماتی می زنند که در عین ساده‌لوحانه بودن، بسیار هوشمندانه و تراژیک است. همچنین هر تیپی به نوبه خود از ویژگی های ثابت، مشخص و شناخته شده ای برخوردار است. من به عنوان یکی از بازیگرهای «ماشینری»، با تلفیقی از این مسیرها به نقش خود رسیدم.

 

محمدمهدی کیان: مطالعه متن و کشف جوهره نقش و ابلاغ این جوهر به تماشاگر، قدم‌های اولیه و اصلی شکلگیری نقش است و در عین حال زندگی در طبقه متوسط جامعه، همیشه تجربه‌ای است اجتناب‌ناپذیر در برخورد با قشر کارگر و کارمند که تا حدود زیادی نزدیک شدن به نقش را میسر میکند. ما در این اثر، گونه نمایشی «ابزورد» را تجربه می کنیم؛ هدف در آن بیان بی‌معنایی و تصادف‌های مضحک زندگی است که با روش‌های غیرواقع‌گرا و شیوه‌های نامتعارف نشان داده می‌شود. در آن الزامی برای ارائه تیپ یا کاراکتر نیست و اجباری هم از طرف نویسنده و کارگردان برای ارائه تیپ یا کاراکتر به بازیگران نبوده است.

 

فرزاد دشتی: بنده نقش «مسلم» رو بازی می‌کنم که کارگر کارخانه بوده و با همسرش، «منصوره» مشغول به کار است. نقش بنده تیپ نیست چون این کار «ابزورد» است و از تیپ فاصله دارد. در ایجاد نقش بسیار از کمک و مشورت آقای حوری استفاده کردم و امیدوارم نقش خوب شده باشد.

 

نمایش «ماشینری» در مورد عده ای کارگر است، از جامعه کارگری چه شناختی دارید؟ آیا برای پیدا کردن و مطالعه نقش به سراغ نمونه‌های مستندی رفتید؟ فضای کار چقدر باعث شد به این طبقه بیشتر دقت کنید؟

فرزاد دشتی: پدر من کارگر کارخانه روغن نباتی بود. فکر می کنم مشخص است که چقدر با این فضا آشنا هستم. او حالا در میان ما نیست اما در تمام این سال ها همواره با مسائلی که او و همکارانش درگیر بودند، آشنا بودم.

 

ریحانه جعفری: با توجه اینکه ما در جهانی با تسلط نظام اقتصادی سرمایه داری، زندگی می کنیم؛ هر کسی شاید به اندازه نیاز، تجربه و اقتضای شرایطش با مفاهیم سود، دستمزد، مالکیت خصوصی بر زمین ها و کارخانه‌ها و طبقه کارگری آشنا باشد. فضای کمدی-تراژیکِ «ماشینری» باعث شد من از نزدیک مسائل دردناک و هشدارهای این جهان را لمس کنم و چنان تحت تاثیر قرار گرفتم که شاید از این به بعد نتوانم به راحتی از کنار این مسائل عبور کنم.

 

سعید جاودان: فکر می کنم بیشتر افرادی که در این نمایش ایفای نقش می کنند از طبقات بالای جامعه نباشند و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم. زندگی کارگری را از نزدیک مشاهده کردم و در این فضا بوده ام...

 

مهلا قدوسی: فکر نمی‌کنم در اوضاع کنونی، کسی با معضلات و مشکلات جامعه کارگری ناآشنا باشد. به نظرمن کارگران قشری هستند که توسط دنیای سرمایه داری تعریف می شود و تمام زندگی آنها تشکیل شده از الزامات و بایدهایی است که توسط دیگران به انها ابلاغ می شود. کارگران برای از بین نرفتن لقمه ای که سر سفره های‌شان می برند، این دستورات را انجام می‌دهند و دقیقا نمایش ما به همین مسئله می‌پردازد؛ آدم هایی که در آخر مجبور به تغییر هویت واقعی خودشان می شوند و شخصیت واقعی‌شان را انکار می‌کنند.

 

محمدمهدی کیان: در ابتدای شروع این کار، جمله عامیانه و کنایه‌آمیزی گفته شد که برای من کلید فهم این نمایش بود: «اگر همه کارمندان دنیا را جمع کنند و به سطل زباله بیندازند، اتفاقی نمی‌افتد». در طول تمرینات به فیلم «عصر جدید» چارلی چاپلین خیلی فکر می کردم، به خصوص صحنه ای که او به شدت مشغول کار است و حواس پرتی اش منجر به افتادنش بین چرخ‌دنده ها می شود. در نهایت وقتی از دستگاه بیرون می آید تبدیل می شود به موجودی ماشینی!

 

نمایش «ماشینری» درفضایی کمدی، مسائلش را مطرح می کند، فکر نمی کنید این برخورد طنزآمیز بر جدی گرفتن مسئله توسط مخاطب تاثیر می گذارد؟

فرزاد دشتی: دقیقا مسئله همین‌جاست؛ شاید این مسائل تلخ در بُعد کمدی مطرح شده باشد اما هدف این بوده که از تلخی این مسائل، لبخند به لب مخاطب بنشیند. به قول معروف «خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است» و صددرصد باعث می شود مخاطب به فکر فرو برود.

 

ریحانه جعفری: نگاه طنازانه این نمایش هم لبخند بر لب‌های مخاطب می نشاند و هم غمگینش می کند! فکر می کنم شاید پرداخت کمدی نمایش، تحملِ غم و رنج این فضا را برای مخاطب آسان تر کند و به مراتب بهتر از هر فرم دیگری بتواند محتوای حرفش را گفته و پیامش را برساند.

 

مهلا قدوسی: مسئله جهان کارگری و واقعیت های آن به حدی تلخ و گزنده است که به نظرم بهترین زبان برای گفتن دغدغه های آن، کمدی است. این طنازی درعین محافظت مخاطب از تلخی گزنده روایت، او را به فکر مجبور می کند.

 

سعید جاودان: خنده باعث صمیمی تر شدن فضای نمایش و ارتباط بیشتر مخاطب با نمایش می شود. با این روش، خنده ای که تماشاچی دارد، خنده تلخی است و معنا بر ناخودآگاه مخاطب تاثیر می گذارد.

 

فکر می کنید نمایشی با این موضوع چقدر با زمانه ما همخوانی دارد و به شناخت مسائل اجتماعی و روزمره کمک می کند؟

ریحانه جعفری: همواره ماهیت اصلی تئاتر، روحیه نقادانه آن بوده است که همین موضوع به مذاق برخی خوش نمی آید. رسالت هنر و به ویژه مدیومِ تئاتر همین است که آسیب های روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بیان کرده و به مسائل انسان شناسی و جامعه شناختی بپردازد. بررسی مسائل روزمره انسانِ کارگر در جامعه کنونی، امری مهم است که در «ماشینری» به صورت یک هدف دقیق به آن نگاه شده است.

 

مهلا قدوسی: اینکه ما دغدغه های یک قشر را روی صحنه بیاوریم، خیلی به آگاه‌سازی مردم کمک می کند و در این شکل تبدیل به زبانی می شویم برای گفتن مشکلات و معضلات قشر کارگر.

 

فرزاد دشتی: چنین موضوعات نمایشی قطعا و قطعا مورد احتیاج جامعه امروزی است. اتفاقا بسیار کم می بینیم که معضلات مردمی سوژه تئاتر شود.

 

سعید جاودان: متاسفانه باید بگویم که فکر نمی کنم کمک چندانی کند، زیرا آنان که باید ببینند و کاری برای مردم انجام دهند، مخاطب تئاتر نیستند و دیگر اینکه مشکلات حاضر چنان اساسی اند که به این راحتی حل نمی شود ولی ما به عنوان هنرمند باید همان تاثیر کم را هم بگذاریم.

 

احمد عظیمی

 

hamdelidaily.ir
  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش