به گزارش باشگاه خبرنگاران، مدیری در خصوص کادوهای روز پدر گفت و سپس اولین بخش نمایشی با حضور بازیگران سیامک انصاری، سروش جمشیدی و مه لقا باقری به اجرا درآمد.
نعمتی در پاسخ به سوال «میگن شماها بچه پولدارید، درسته؟» گفت: فکر میکنم خیلی اشتباه میکنند، چون بچه پولدار نبودیم و بچه پولدار هم نشدیم. روزهای اولی که شروع به کار کردیم، یکی از بچه ها پراید داشت. تصمیم گرفتیم ماشین را بفروشیم و هزینه استودیو بدهیم و او این کار کرد.
وی ادامه داد: روزهای اول بیشتر کار ما تجربی بود و تجربه و صدای نو کشف می کردیم. تا اینکه یک روز جشنواره هنرهای تجسمی گروه ما را دعوت کرد تا در روز اختتامیه اجرا داشته باشیم. ما که هیچ وقت صبح بیدار نمی شدیم، بلند شدیم و سه چهار تا آهنگ آماده کردیم و برای جشنواره فرستادیم. از آن زمان کارمان را جدی تر پی گرفتیم.
وی در خصوص گروه پالت اظهار داشت: ما چند نفریم که هر کدام یک سلیقه و اخلاق داریم. حتی اختلاف سلیقه باعث می شود، زمانی که از تور کنسرت برمی گردیم، بگوییم دیگر با هم کار نمی کنیم. چرا که مدام با هم هستیم اما بعد از دو، سه روز دلمان برای هم تنگ می شود.
نعمتی در خصوص مستقل کار کردن گروه عنوان کرد: با صحبت هایی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدیم هر کدام با سلیقه خودش کار تولید کند. من آلبوم می دهم، بقیه هم همین طور.
مدیری در ادامه گفتگو از نعمتی خواست درباره سیبیلش صحبت کند (خنده). نعمتی گفت : سیبیل من از زمانی آمد و نرفت. دوران دانشجویی بود اما الان که عکس بچگی خودم را نگاه می کنم، جای سیبیلم بود (خنده).
وی در ادامه در خصوص علاقه به نقاشی تصریح کرد: من علاقه زیادی به نقاشی دارم. واقعیت این است که من نمیخواستم خواننده شوم. از بچگی می خواندم و هیچ وقت آن را جدی نگرفتم، اما بعد از اینکه کنسرت گذاشتم، خوانندگی را ادامه دادم.
وی افزود: پدرم تعریف می کند، من تا سه سالگی حرف نمی زدم و آنها نگران من بودند. در نهایت تخم کفتر می خورم و شروع به آواز خواندن می کنم.
در بخش دیگری مدیری از شاهنامه خوانی پدر نعمتی صحبت کرد و در ادامه صدای ضبط شده پدر این خواننده که در حال شاهنامه خوانی بود پخش شد. نعمتی نسبت به این اتفاق ابراز خوشحالی کرد.
نعمتی در ادامه در خصوص ترس خود نسبت به مرغ و خروس گفت: من از قدیم از مرغ و خروس میترسم. چند وقت پیش رفته بودم شمال، برای خرید به شهر رفتم. خواستم از سوپر مارکت بیام بیرون، دیدم سی تا خروس در مدل های مختلف من را با عصبانیت نگاه می کنند. بعد از اینکه مردم آنها را متفرق کردند، من سوار ماشین شدم. (خنده)
نعمتی در خصوص کیفیت موسیقی گذشته اظهار داشت: درگذشته هر آهنگی ساخته شده هنوزم تازه است و دوست دارید٬ گوش کنید. چرا این سالها، ما یک آهنگ ماندگار نمی سازیم؟! حتی آهنگ پنج سال پیش برای من کهنه است.
نعمتی در پایان ضمن آرزوی خوب برای همه مردم، ساز دیوان خود را به موزه دورهمی تقدیم کرد.
همچنین مدیری در پایان عروسکی که مادر نعمتی برای او ساخته بود را به این خواننده هدیه داد و نعمتی برای دومین بار سورپرایز شد.
- 16
- 2