جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۵۸ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۴۰۰۲
رادیو و تلویزیون

جواد خیابانی در «دورهمی»/ از تخمه فروختن در ورزشگاه تا کتک خوردن در استرالیا

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,جواد خیابانی
جواد خیابانی در برنامه «دورهمی» از اشتباهاتش روی آنتن زنده هنگام گزارش دفاع کرد.

به گزارش خبرآنلاین، شامگاه جمعه ۲۵ فروردین ماه جواد خیابانی گزارشگر فوتبال، مهمان برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری بود.

 

در ابتدای برنامه جواد خیابانی به خاطره‌ای از خواب ماندنش برای گزارش یک بازی اشاره کرد و توضیح داد: «ماجرا از آن قرار بود که من برای گزارش آن بازی باید از یک استودیو به استودیویی دیگر می‌رفتم و چون خسته بودم و تا زمان شروع بازی که باید گزارش می‌کردم هم وقت باقی بود، خواستم چند دقیقه‌ای در ماشین استراحت کنم و بعد وارد استودیو شوم. اما نمی‌دانم چطور شد که خوابم برد و ۱۱ دقیقه از بازی در سکوت مطلق و تنها با صدای تشویق تماشاگران به روی آنتن رفت.»

 

خیابانی در پاسخ به سوال مدیری درباره لاغر شدنش گفت: «من اخیرا دو عمل جراحی داشتم، یک عمل جراحی برای اینکه وزنم را کم کنم تا بتوانم برای عمل بعدی که مربوط به ستون فقراتم بود آماده شوم.»

 

او در ادامه از گزاشگران محبوب‌اش یاد کرد و افزود: «جا دارد اینجا از اولین گزارشگر سازمان صدا و سیما استاد عطاالله بهمنش یاد کنم، همچنین از حبیب‌الله روشن زاده که من با اینکه زمانی که این دوستان گزارش می‌کردند سنم کم بود و گزارش‌هایشان را نشنیدم اما بعدها نوارهای گزارش‌های این دوستان را شنیدم.»

 

این گزارشگر در ادامه به خاطره‌ای از بازی تیم‌های ایران و استرالیا اشاره کرد و درباره ماجرای کتک خوردنش بعد از گزارش آن بازی توضیح داد: «همان موقع که بازی تمام شد من از طریق تلویزیون گفتم می‌خواهیم ما هم در شادی بچه‌ها شرکت کنیم و به زمین بازی می‌رویم. وقتی به زمین رفتم استرالیایی‌ها که واقعا ما را اذیت کردند به من که پرچم ایران را در دست داشتم گفتند پرچم را بینداز و من مقاومت کردم و گفتم من ایرانی هستم و به طرفداری از تیم‌ام که برنده شده می‌خواهم پرچم را در دستم داشته باشم. آنها هم من را کتک زدند، من خودم افتادم اما نگذاشتم پرچم کشورم به زمین بیفتد.»

 

خیابانی در بخش دیگری از صحبت‌هایش در پاسخ به سوال مدیری درباره شروع فعالیت‌اش به عنوان گزارشگر گفت: «من قبل از سال ۵۷ استادیوم زیاد می‌رفتم. آن موقع شاید ۹-۱۰ ساله بودم. بعد از انقلاب و زمانی که سنم بالاتر رفت همزمان هم درس می‌خواندم و هم باید خرج تحصیلم را در می‌آوردم، به همین خاطر باز هم به استادیوم می‌رفتم و تخمه، بستنی ساندویچ و پرچم می‌فروختم. همان موقع که گزارشگرها را می‌دیدم دوست داشتم روزی جای آنها باشم. اصلا آرزویم بود بتوانم یک روزی به تلویزیون راه پیدا کنم و حالا خوشحالم که توانستم به آن حس و حال و عشق برسم.»

 

او ادامه داد: «من ۱۰ سال با آن آرزو زندگی کردم و حدود سال ۷۰ بود که صدا و سیما اعلام کرد کسانی که به گزارشگری علاقه دارند بیایند و تست بدهند. من در آن تست شرکت کردم و پذیرفته شدم.»

 

خیابانی در پاسخ به سوال دیگر مدیری درباره اینکه هیچ وقت رویای فوتبالیست شدن را داشته یا نه نیز توضیح داد: «من فوتبالسیت هم بودم و در سالهای دهه شصت بازی می‌کردم. اما بعد به دلیل اینکه درس می‌خواندم و البته مشکلات فیزیکی که برایم پیش آمد دیگر ادامه ندادم و از آنجاییکه نتوانستم فوتبالیست شوم گزارشگر شدم.»

 

خیابانی در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره اشتباهاتی که روی آنتن از طرف او اتفاق می‌افتد گفت: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد... من ۲۵ سال است که دارم گزارش می‌کنم و در طول این سالها نهایتا ۲۰ اشتباه داشته‌ام. اما از آنجاییکه مردم ما خیلی محبت دارند از اشتباهات من جوک ساختند و به همین دلیل به قول معروف این سوتی‌ها بیشتر به چشم می‌آید. البته اگر مردم از همین اشتباهات من می‌خندند هم اشکالی ندارد و خوشحالم که مردم خوشحال می‌شوند.»

 

خیابانی در ادامه درباره سوتی‌هایش که به جملات قصار تبدیل شده است نیز افزود: «من حاضرم اگر ناشری پیدا شود کتاب اشتباهاتم که احتمالا ادامه هم دارند را منتشر کنم و خودم هم به این فکر افتادم و حتی اسم کتاب را هم انتخاب کردم، جواب‌های جواد به اشتباهات خود.»

 

این گزارشگر فوتبال با اشاره به اینکه دو فرزند دارد و دوست داشتن را به عشق ترجیح می‌دهد بیان کرد: « به نظرم دوست داشتن برتر از عشق است و عشق به نظرم من تنها میان مادر یا پدر و فرزند وجود دارد.»

 

خیابانی در پایان بعد از لحظاتی احساساتی شدن گفت: «رفاه حق همه مردم ماست چون روی خزانه‌ای از ثروت نشسته‌اند. من آرزو دارم فقر در این کشور ریشه‌کن شود.»

 

 

  • 9
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش