پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۱۲ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۷۰۹۳
رادیو و تلویزیون

«ابوالحسن تهامی» دوبلوری که تنها پس از ۳ سال مدیر دوبلاژ شد

ابوالحسن تهامی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
ابوالحسن تهامی دوبلوری است که توانست تنها بعد از سه سال کار کردن مدیریت دوبلاژ را برعهده بگیرد، او می‌گوید دوبله برای سینمای ایران گویش سینمایی به وجود آورده و باعث شده که فیلم‌ها به خوبی فهمیده و درک شوند و اگر این رشته بخواهد پیشرفت کند باید فیلم‌های خارجی در سینماها به نمایش دربیاید.

به گزارش ایسنا، در آستانه روز سینما قرار است به همت خانه سینما و به بهانه‌ی جشن خانه سینما برای سال‌های حضور و فعالیت ابوالحسن تهامی، پیشکسوت عرصه دوبله و سینما بزرگداشتی برگزار شود؛ همین موضوع بهانه‌ای شد تا قراری با این هنرمند بگذاریم و پای صحبت‌ها و خاطرات او بنشینیم.

 

قرارمان در منزل ابوالحسن تهامی در صبح تابستانی مرداد ماه در یکی از برج ‌های ونک برقرار شد؛ در این قرار  از موضوعات مختلفی صحبت شد؛ این هنرمند از دوران تحصیل و شرایط خانوادگی‌اش سخن گفت تا فعالیتش در فضای مجازی و بازی در تئاترهای لاله‌زار و تئاتر «دهقان».

 

او که فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرده است، معتقد است برای کسی که روی صحنه بوده و هنرپیشگی کرده، تبدیل شدن به یک دوبلور موفق آن هم در جوانی کار سختی نبوده و فقط باید تکنیک به جا صحبت کردن روی تصویر را یاد بگیرد.

 

البته که او ذاتا به دلیل داشتن صدایی خاص استعداد عجیبی در این هنر از خود نشان داده است به طوری که بعد از حدود سه سال حضور و فعالیت در این عرصه توانست مدیریت دوبلاژ فیلم‌های سینمایی را برعهده بگیرد.

 

ابوالحسن تهامی که سالهاست پشت میکرفون استودیوهای مختلفی بوده و به جای چهره‌های شاخصی در سینمای دنیا صحبت کرده است به ایسنا می‌گوید: جای فیلم دوبله شده در سینما است و نه در نمایش خانگی یا فضای مجازی و تا زمانی که این امکان به وجود نیاید، هنر دوبله نمی‌تواند پیشرفت کند و خودش را نشان دهد زیرا فقط عده محدودی آن را می‌بینند و اگر در سینما باشد این امکان بوجود می‌آید که بشود بر روی آن بحث کرد، خوبی و بدی‌های آن را برشمرد و مانند یک پدیده هنری درباره جنبه‌های مختلف آن صحبت کرد.

 

در ادامه شرح کامل گفت‌وگوی ایسنا را با ابوالحسن تهامی می‌خوانید:

 

- آقای تهامی  در بیوگرافی‌هایی که از شما نوشته شده، کمتر به خاطراتی از کودکی تان، محل تولد و خانواده‌تان اشاره‌ای شده است، قطعا برای همه ما جذاب خواهد بود که از سالهای زندگی شما پیش از حضورتان در هنر دوبله هم بدانیم.

من در یک خانواده فرهنگی و در یکی از محلات شرق تهران به نام «آب‌منگل» به دنیا آمدم. ما خانواده فقیری بودیم و تنها ثروتی که در آن زمان داشتیم، کتاب بود. انواع و اقسام کتاب‌های قدیمی از «امیرارسلان نامدار» تا «شیرویه دلاور» به اضافه شاهنامه، گلستان سعدی، حافظ و شاعران بزرگ دیگر در کتابخانه ما بود.

 

دوران دبستان را از سال ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰ در مدرسه «ترقی» در شرق تهران گذراندم و بعد از آن مقطع دبیرستان را تا سال ۱۳۳۶ در مدرسه «دارالفنون» بودم. سپس در دانشسرای عالی به تحصیل زبان انگلیسی پرداختم و این رشته را در کشورهای دیگر و ایران ادامه دادم که البته به نظرم هنوز تکمیل نشده است، زیرا می‌گویند که برای آموختن یک زبان، یک عمر زمان نیاز است.

 

من در سال ۱۳۳۳ وارد کار تئاتر ذوقی شدم. به صورت هنرآموز به گروه‌های نمایشی پیوستم و هر چند وقت به همراه دیگر هنرآموزان آن گروه‌ها در یکی از تماشاخانه‌ها در نمایشی ایفای نقش می‌کردم به خصوص صبح‌های جمعه‌ در تماشاخانه‌های مرکز شهر و نزدیک خیابان لاله‌زار، پادگان‌ها، دبیرستان‌ها و هر جای دیگر که سالن نمایش داشت، تئاتر اجرا می‌کردیم.

 

در سال ۱۳۳۶ به طور رسمی وارد تئاتر دهقان (تهران) شدم. در آنجا یک کلاس تئاتر ترتیب داده بودند که صاحب و مدیر آن تماشاخانه که خود دانش‌آموخته تئاتر در فرانسه و انگلستان بود و دکترای تئاتر داشت به ما کلیات تئاتر و تاریخ تئاتر را آموزش ‌داد؛ اینکه چگونه باید روی صحنه راه برویم، صحبت کنیم و به طور کلی هنرپیشه باشیم. هنرآموزان ضمن این آموزش‌ها به روی صحنه هم می‌رفتند و نقش‌هایی به عهده می گرفتند.

 

سپس در اول مردادماه سال ۱۳۳۷ وارد دوبله شدم و کارم را در استودیوی «آژیرفیلم» شروع کردم. دکتر شاهرخ رفیع، ژوزف واعظی و ساموئل خاچیکیان از صاحبان این استودیو بودند. من و آقای جلیلوند با هم و در یک روز به آنجا رفتیم و برای چند ماهی در آنجا کار کردیم. بعد از آن در بیشتر استودیوهای تهران با کسانی که از پیشکسوتان دوبله بودند، همکار شدیم.

 

- شما از آن مقطع به بعد تئاتر را رها کردید؟

نه، در واقع تا دو سال بعد از ورودم به دوبله نیز تئاتر را ادامه دادم اما بعد از آن محوریت اصلی کارم به سمت دوبله رفت.

 

- شما برخلاف هم‌نسلانتان کار دوبله را از آقای کسمایی یاد نگرفتید و از شما به عنوان یک دوبلور «خودآموخته» یاد می‌شود. خودتان به این واژه "خودآموخته" اعتقاد دارید؟

بله، من و آقای جلیلوند به همین شکل وارد دوبله شدیم و استاد مشخصی نداشتیم. در حقیقت کسانی بودند که ما کار را از آن‌ها یاد می‌گرفتیم. اما دوبله به ویژه برای کسی که پیش‌تر هنرپیشه بوده و روی صحنه کار کرده، چندان کار مشکلی نیست. فقط باید تکنیک به جا صحبت کردن روی تصویر را یاد بگیرد و چون من و آقای جلیلوند در آن هنگام ۲۰ سالمان بیشتر نبود و در آغاز جوانی بودیم این کار را به راحتی یاد گرفتیم.

 

ما بیشتر ریزه کاری‌ها را با تماشای کارهای دوبله شده قبلی آموخته بودیم و البته کسانی هم که مدیر دوبلاژ ما بودند ما را راهنمایی می‌کردند. "هوشنگ مرادی" اولین مدیر دوبلاژی بود که با او کار کردم، او به اتفاق حسین مدنی که نویسنده نامداری هم بود و در کار طنز شهرت داشت مطالب جدیدی را به من آموختند. من سپس با پرویز بهرام، کنعان کیانی، عطاالله کاملی و محمدعلی زرندی هم کار کردم.

 

در آغاز دهه ۴۰ وقتی با عطاالله کاملی و محمدعلی زرندی کار می‌کردیم، میزان تسلط ما به تکامل رسید و وارد پله‌های بالاتر کار دوبله شدیم. بنابر این من از  سال ۱۳۳۹ خودم مدیر دوبلاژ شدم. البته هنوز در حال آموختن بودم و هستم. چندی از کارهای آن دوران را ثبت کرده‌ام و دستمزدهایی را که پرداخت کرده بودم در صفحه اینستاگرام خودم منتشر کردم تا بقیه هم بدانند.

 

-یکی از فیلم‌هایی که در آن زمان مطرح شد «خداحافظ چارلی» بود که شما آن را دوبله کردید. از آن مقطع طلایی دوبله به ما بگویید زیرا که از آن زمان به بعد به نظر می‌رسد شرایط دوبله با توجه به اینکه اکران فیلم خارجی هم در سینماها محدودتر شد به سمت دیگری رفت.

در آن زمان اکران سینماهای ایران در اختیار فیلم‌های خارجی بود و فیلم‌ها از هندی و عربی و هنگ کنگی گرفته تا آمریکایی و اروپایی به ایران می‌آمد و دوبله می‌شد. دوبله برای سینمای ایران گویش سینمایی به وجود آورد. دوبله باعث ‌شد که فیلمها به خوبی فهمیده و درک شوند و به صورت الگوهایی برای هنرآموزان سناریو نویسی، فیلمبرداری و بازیگری و کارگردانی درآیند. دوبله به رونق فیلم‌های فارسی نیز یاری رساند و خوش صداهای دوبله به جای خوش چهره‌های سینما سخن گفتند. در دوران بعد از انقلاب، همان طور که می‌دانیم،  وضع به آن روال باقی نماند و اولویت، به حق، به فیلم فارسی داده شد و خوشبختانه فیلم فارسی به راه تکامل رفت.

 

-شما مدتی در «مجله فیلم» نقد دوبله می‌نوشتید. چون شما در این حوزه تسلط پیدا کرده و صاحب نظر شده بودید از شما خواستند که نقد بنویسید یا اینکه خودتان هم به فعالیت مطبوعاتی علاقه داشتید؟

هر دو وجود داشت، یعنی هم از من خواسته شد که این کار را انجام دهم و هم خودم علاقه‌مند به انجام آن بودم. اما پیشنهاد ابتدایی از طرف هوشنگ گلمکانی صورت گرفت که در «مجله فیلم» نقد دوبله بنویسم. اولین بار هوشنگ گلمکانی درباره دوبله‌ای که روی یک فیلم به اسم «این گروه خشن» انجام داده بودم نقدی نوشت و بعد از من خواست که راجع به آن  توضیحاتی اضافه کنم. بعد از انتشار این متن و مشاهده استقبال مخاطبین آقای گلمکانی از من خواستند تا در یکی از صفحات مجله نقد دوبله بنویسم. در ابتدا این کار مورد توجه قرار گرفت اما برخی از دوستان و همکارانم آن را برنتافتند زیرا همه دوست داریم فقط از ما تعریف کنند و وقتی به نقد می‌رسیم تا ابد با کسی که خرده‌یی به ما گرفته است، دشمن می‌شویم.

 

-آنونس فیلم‌ها از کارهای موثر شما در عرصه سینما بوده است و به نظر می‌رسد که اکنون آنونس روی فیلم‌ها به مانند گذشته نیست. این کار از چه مقطعی برای شما جدی شد؟

من از سال ۱۳۳۷ که وارد سینما شدم شروع به آنونس گویی کردم و این کار هم با علاقه خودم آغاز شد و به دلیل آشنایی که با زبان انگلیسی داشتم آنونس فیلم‌های خارجی را بسیار نگاه می‌کردم، حفظ می‌کردم و حتی برای خودم تکرارشان می‌کردم. البته پیش از حضور من آنونس‌گویی در سینمای ایران وجود داشت. به طور مثال فیلمی بود به نام «دختری از شیراز» ساخته ساموئل خاچیکیان که برای اولین بار در میان فیلم‌های ایرانی آنونس داشت.

 

در سال‌های دوم و سوم فعالیتم در تئاتر هم کارهای میکروفنی زیادی انجام می‌دادم. مثلا اعلام می‌کردم چه کسانی در نمایش حضور دارند، چه کسی آن را نوشته و کارگردان کیست؟! بنابراین در خودم این استعداد را می‌دیدم که آنونس‌گو بشوم. بعد از ورودم به دوبله فیلمی ایتالیایی را به اسم «بیابان بزرگ !!» دوبله کردم که نقش اول آن را بر عهده داشتم و آنونس آن را نیز خودم گفتم. اولین آنونس فیلم ایرانی که گفتم برای فیلم سینمایی «در جست‌وجوی داماد» بود که در خود فیلم به جای آقای سوریک خاچیکیان صحبت کرده بودم. آنونس فیلم «شعله ور» حمید نعمت الله هم جدیدترین و آخرین آنونسی است که همین چند روز قبل آن را گفتم.

 

-امروزه به نظر می رسد آنونس گویی تغییر کرده است و مانند گذشته تهیه‌کنندگان و سازندگان فیلم دنبال آن نیستند. به نظر شما علت آن چیست به خصوص که آنونس‌گویی در فیلم‌فارسی و حتی فیلم‌های اکشن گذشته برای بسیاری از مردم خاطره‌انگیز است.

در گذشته فیلم‌ها داستان محور بودند به همین دلیل جذابیت زیادی داشتند و آنونس‌ها هم محوریت‌شان نریشن بود. اما الان از این محوریت خارج شده و نقش صددرصدی ندارند و می‌گذارند تا دیالوگ‌های فیلم اثر را معرفی کنند و نریتور فقط نقش معرفی عوامل را دارد.

 

-آیا فیلم یا آنونسی هست که برایتان به شیوه خاصی خاطره‌انگیز شده باشد؟

بله، خیلی از آن‌ها برایم خاطره‌انگیز شدند اما چون زیاد هستند نمی‌توانم تک به تک نام ببرم.

 

-شما در دانشگاه ادبیات انگلیسی خواندید، این موضوع چه مقدار به شما در کار دوبله کمک کرد؟

در مدیریت دوبلاژ کمک زیادی به من کرد زیرا وقتی یک فیلم تراژیک بود علت آن را بهتر درک می‌کردم و حتی اگر مضمونی کمدی داشت، اصلی را که باعث خنده مخاطب می‌شد را درک می‌کردم و سپس آن را به فارسی منتقل می‌کردم. بسیاری از پیشکسوتان من مثل آقای علی کسمایی، عطالله کاملی، محمدعلی زرندی و سعید شرافت نیز زبان‌دان بودند و با همین تسلط فیلم‌ها را می‌فهمیدند و می‌فهماندند.

 

-چرا تاکنون کتاب خاطرات زندگی‌تان را ننوشتید؟ زیرا فضاهای اینترنتی هر کدام روایاتی را دارند که ممکن است درست هم نباشند.

یک بار با برادرم محمد تهامی‌نژاد شروع به ضبط این خاطرات کردیم تا بعدها آن را پیاده کنیم اما آن فایل ضبط شده که حدود ۳ تا ۴ ساعت بود، متأسفانه گم شدند.

 

- می‌گویند ما یک مقطع طلایی دوبله داریم. آیا شما هم به این امر اعتقاد دارید و چرا این دوران ادامه پیدا نکرد؟

در آن دوران فیلم‌ها داستان‌محور بودند، الان تروکاژ محور هستند. در آن روزگار فیلم‌هایی را می‌دیدید که بازیگران بزرگی در آن نقش‌آفرینی می‌کردند و شما این فرصت را داشتید که بعد از دیدن فیلم آن را از جوانب مختلف بررسی کنید. اما الان شاید پیش بیاید که بلافاصله بعد از آنکه فیلمی را می‌بینید داستان آن را فراموش کنید. در واقع به دلیل داستان و بازی‌های درخشان در فیلمهای قدیمی، دوبله هم جا داشت که خود را نشان دهد. پس دوبله نمی‌تواند به تنهایی روی پای خود بایستد و باید بر روی اثری سوار شود. بنابراین اگر فیلم درخشان باشد دوبله هم می‌تواند بدرخشد.

 

- شما اشاره کردید که در فضای مجازی نیز فعالیت دارید، میزان تأثیر این فضا بر روی رفتارهای مردم را چقدر می‌دانید؟

فضای مجازی تأثیر دوگانه‌ای می‌تواند بر روی مردم داشته باشد زیرا دسترسی به آن آسان است و همیشه افرادی وجود دارند که به طور مثال اشعار یا سخنرانی هایی را از خودشان می‌سازند و می‌نویسند و به اسم افراد مشهور دیگری منتشر می‌کنند و از این طریق اطلاعات غلط به مردم منتقل می‌شود که البته در همه جای دنیا این اتفاق در حال وقوع است. بنابر این لازم است که مردم نسبت به این اتفاقات هوشیار باشند اما می‌تواند جنبه ارشادی هم داشته باشد.

 

-در طول دوران کاریتان تا کنون با کدام یک از بازیگران خارجی توانستید ارتباط بیشتری بگیرید و به صورت احساسی با آن نقش درگیر شوید؟ از بین بازیگران ایرانی چطور؟

"کری گرانت" و "رکس هریستون" از جمله بازیگرانی بودند که دوبله آثار آنها را بسیار دوست داشتم و ارتباط زیادی با آنها برقرار کردم. اما چون به جای بازیگران ایرانی زیادی صحبت نکردم از بین آن‌ها کسی به نظرم نمی‌رسد.

 

-خودتان علاقه‌مند بودید که در سینمای خارجی کار کنید یا آنکه فضای حضور در سینمای فارسی وجود نداشت؟

در زمانی که من کارم را شروع کردم چندین صدای زیبا بودند که در حوزه دوبله فیلم فارسی گُل کرده بودند و نقش‌های اول را بازی می‌کردند و من هم از ابتدای حضورم در دوبله وارد آن فضا نشده بودم. در یک مقطعی هم صاحب استودیو و سینما شده بودم و حتی دبیر انجمن گویندگان بودم، بنابراین کمی با آن فضا فاصله داشتم.

 

- نسل جدید بیشتر مایل به دیدن فیلم‌های سینمایی به زبان اصلی آن هستند، به نظر شما علت این اتفاق چیست؟

دوبله با این وضعی که در حال پیشرفت است اگر فیلم‌ها در سینما نیاید و به همین وضع عرضه شود مثلا در شبکه خانگی یا فضای مجازی، نمی‌تواند پیشرفت کند و چندان خودش را نشان دهد زیرا فقط عده محدودی آن را می‌بینند و اگر در سینما باشد این امکان بوجود می‌آید که بشود بر روی آن بحث کرد، خوبی و بدی‌های آن را برشمرد و مانند یک پدیده درباره آن صحبت کرد.

 

 با توجه به علاقه‌ای که نسل جدید به دانستن زبان‌های خارجی دارد، روزگاری می‌رسد که مردم ترجیح می‌دهند فیلم را به زبان خارجی با زیر نویس فارسی ببیند و اما هنوز هم کسانی هستند که صداهای ما رادوست دارند و دنبال آن می‌روند.

 

-  در چند سال اخیر پیشنهادی برای دوبله فیلم هم داشتید و آیا در این مدت تدریس هم کرده‌اید؟

بله پیشنهاداتی داشتم اما دیگر فرصت و انرژی دوبله فیلم را ندارم. یک مقطعی در موسسه «کارنامه» تدریس هم داشتم اما به دلیل بسته بودن فضای دوبله خجالت می کشیدم که به آنها بگویم چگونه دوبله کنید یا خوب صحبت کنید درصورتی که بعد از آن جایی نیست که آنها بتوانند مطالبی که آموخته‌اند را تجربه کنند و بابت این اتفاق متاسفم. از طرفی هم عده‌ای زندگیشان را برای دوبله گذاشته‌اند و اگر بنا باشد سالی صد نفر وارد این کار شوند، آنها از بین می‌روند. جوانها هم باید جایی برای مطرح کردن داشته باشند، یعنی هم این طرف حق دارد و هم آن یکی و متاسفانه اوضاع و احوال طوری نیست که جوابگوی هر دو طرف باشد.

 

دوبله باید در سینما بیاید که برگردان مالی داشته باشد و به تازگی شروع کردند تا مجددا در سینماها فیلم خارجی اکران کنند. باید فیلم، سینما و دوبله کننده خوب وجود داشته باشد و نباید فرض را بر این بگذارند که با حداقل قیمت، فیلمی را دوبله کنند زیرا در این صورت مورد پسند تماشاگر قرار نمی‌گیرد.

 

- خانه سینما قرار است برای شما بزرگداشتی برگزار کند و از شما برای سالها فعالیت‌تان در عرصه هنر تقدیر شود. اگر قرار باشد تندیسی که خانه سینما به شما می‌دهد را به صورت نمادین به کسی دیگر تقدیم کنید، آن فرد چه کسی خواهد بود؟

آن را بر اساس ارزش معنوی‌اش به انجمن گویندگان فیلم اهدا خواهم کرد.

 

- آقای تهامی اگر قرار باشد در پایان مصاحبه، روز سینما را با صدای دلنشینتان به مخاطبان و هنردوستان تبریک بگویید، چه خواهید گفت؟

روز سینما برای تمام سینماگران و کسانی که سینما دوست هستند، خجسته باد!

 

یگانه قاسمی

 

  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش