پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۴۲ - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۷۷۴۳
رادیو و تلویزیون

گفت‌وگو با جوان تیراندازی که در برنامه عصر جدید کشف شد و قرار است به تیم ‌ملی بپیوندد

جوان تیرانداز در مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

تیراندازی در حد تیم ملی! این استعدادی بود که در برنامه عصر جدید کشف شد و حالا با وجود راه نیافتن به مرحله نیمه‌نهایی این برنامه تلویزیونی، توسط فدراسیون تیراندازی زیر نظر گرفته شده تا در آینده یکی از ملی‌پوشان پرامید ایران باشد. محمدمهدی حیدریان حضور نسبتا پرحاشیه‌ای در دور دوم برنامه عصر جدید داشت؛ برنامه‌ای که اتفاقا با حضور افتخاری برخی ملی‌پوشان تیراندازی همراه بود. مخالفت یکی از این ملی‌پوشان با این شرکت‌کننده و موافقت نجمه خدمتی، چهره مطرح تیراندازی بانوان فضای چالشی را رقم زد که در نهایت به حذف این جوان ٢١ساله ختم شد.

 

دیروز رئیس فدراسیون تیراندازی خبر داد طبق وعده‌ای که در همان برنامه داده بود، از این جوان کرمانی تست گرفته و او هم با عملکرد موفق خود نظر مربیان تیم ‌ملی را به خود جلب کرده است. با محمدمهدی حیدریان که امیدوار است به‌زودی راهی تیم ‌ملی تیراندازی شود، همکلام شدیم. در ادامه مشروح گفت‌وگوی «شهروند» با این جوان تیرانداز را می‌خوانید:  

 

دوشنبه‌شب همه نظاره‌گر کار تو در برنامه عصر جدید بودند. خودت بیشتر توضیح بده.

درباره برنامه که با توجه به قوانین زیاد نمی‌توانم توضیح بدهم. بهتر است بعد از برنامه را بگویم که مسئولان فدراسیون تیراندازی به من لطف داشتند و همان شب ساعت یک بامداد مرا به مهمانسرای فدراسیون بردند. شب را آن‌جا بودم و صبح هم وقتی بیدار شدم تمام سالن‌ها و محوطه فدراسیون تیراندازی را گشتیم. ملی‌پوشان هم درحال تمرین بودند و از من استقبال کردند. حس خوبی بود چون مربیان تیم ‌ملی خیلی مرا تحویل گرفتند. حتی آنها هنوز برنامه دوم را ندیده بودند، چون تازه دوشنبه‌شب پخش شد و فقط از روی آن برنامه اول مرا می‌شناختند.

 

گویا آن روز تست هم دادی و موفق هم بودی؟

اولین‌بار بود که من چنین سالنی را می‌دیدم و دست به چنین تفنگ‌های پیشرفته‌ای می‌زدم. خدا را شکر همه چیز خوب بود. مربی تیم‌ ملی بالای سرم ایستاده بود و در هر سه بخش تفنگ، تپانچه و اهداف پروازی تیراندازی کردم. آن‌طور که گفتند من در بخش تپانچه بهتر بودم؛ با این‌که برای اولین‌بار تپانچه را دستم گرفته بودم.

 

در آخر قرار شد به عضویت تیم ‌ملی دربیایی؟

فعلا که گفتند قرار است تیم‌ ملی به خارج از کشور برود و ما هم به کرمان برگشتیم. مسئولان قول دادند اول از همه در شهر «رابر» که محل زندگی ماست، یک سالن تیراندازی راه‌اندازی کنند. از طرفی قرار شد هر زمان ملی‌پوشان از مسابقات خارجی برگشتند، دوباره به تهران بروم تا درباره نحوه حضورم در تمرینات صحبت کنیم. هر چه خدا بخواهد، همان می‌شود.

 

خودت فکر می‌کنی توانایی حضور در تیم ‌ملی و کسب مدال در آینده را داشته باشی؟

من برای اولین‌بار بود که چنین سلاح‌هایی دستم می‌گرفتم. نمی‌توانم اظهار نظر کنم که حتما می‌توانم در تیم ‌ملی باشم و موفق شوم. به‌هرحال تلاشم را می‌کنم.

 

درحال حاضر، در شهر خودت مشغول کاری هستی؟

من که هیچ شغلی در شهر خودم ندارم، بلکه این اتفاق مسیر زندگی‌ام را عوض کند.

 

وقتی به فدراسیون رفتی، جواد فروغی، آن ملی‌پوشی که در برنامه عصر جدید از تو انتقاد کرد را هم دیدی؟

بله، او را دیدم. لحظه‌ای احوالپرسی کردیم و زود رفت و مشغول تمرین شد. به‌هرحال هر فردی یک نظری دارد و او نظر خودش را در این برنامه داد. من از کسی ناراحت نمی‌شوم و باز هم آقای فروغی را ببینم، خیلی خوب با او برخورد می‌کنم.

 

 برخی معتقدند نظر این ملی‌پوش تیراندازی هم روی حذف تو تاثیرگذار بود.

من هم فکر می‌کنم نظرش روی تصمیم‌گیری داوران تأثیر گذاشت. ملی‌پوشان تیراندازی آن شب به‌مناسبت حضور من دعوت شده بودند و خانم خدمتی هم به من لطف داشت و از من تعریف کرد، اما آقای فروغی ترجیح داد طور دیگری حرف بزند. واقعا خودم فکر نمی‌کردم حذف شوم و برخی اتفاقات دست به دست هم داد تا من کنار بروم.

 

چه اتفاقاتی؟

قبل از مسابقه می‌خواستند از تفنگ من فیلم بگیرند و آن را با خودشان بردند. متاسفانه در همان فاصله درجه تفنگ به هم خورده بود. چند بار تیر زدم و به هدف نخورد، اما وقتی پدرم مرا صدا زد و گفت درجه تفنگ را تنظیم کن، دیدید که با اولین تیر توانستم آن ساچمه را بزنم. من در تمرینات بارها این اهداف را زده بودم و این‌بار هم اگر تفنگم تنظیم بود، اولین‌بار می‌زدم.

 

جواد فروغی هم به پایین‌بودن قیمت تفنگی که همراهت بود، کنایه زد!

من دوست ندارم مثل آن آقا صراحتا انتقاد کنم. هر کسی به اندازه بودجه خودش می‌تواند تفنگ بخرد. من که نمی‌توانم آن تفنگی که در اردوی تیم‌ ملی دارند را بخرم. به‌هرحال من انتظار داشتم یک ملی‌پوش تیراندازی دست مرا بگیرد و کمکم کند تا این‌که این‌طور روی نظر داوران اثر منفی بگذارد.

 

جالب این‌که فروغی خودش هم تیراندازی کرد و نتوانست در دو تلاش اول ساچمه را بزند!

وقتی خواست تیراندازی کند، پیشنهاد دادم با دو انگشت ماشه را فشار دهد، اما این کار را نکرد. یکسری بخش‌ها از برنامه‌ای که پخش شد، حذف شده بود. او ابتدا نزدیک هدف رفت که تماشاگران اعتراض کردند و عقب‌تر آمد. وقتی بار اول تیرش به هدف نخورد، خواست نشسته تیر بزند که باز هم صدای تماشاگران درآمد و مجبور شد بلند شود، چون آنها می‌خواستند شرایطش با من برابر باشد.

 

 

  • 13
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش