پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
۱۰:۱۲ - ۰۸ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۱۹۳۵
رادیو و تلویزیون

فردوس خودشیفته و ستایش عجول!

سریال ستایش,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
بررسی روان شناسانه شخصیت‌های اصلی سریال «ستایش» و دیالوگ پرحاشیه اش: «همه زن‌ها، وقتی بهشون یه گردن بند طلا یا انگشتر زمرد هدیه بدی، عاشقت میشن!»

یکی از سکانس‌های پرحاشیه سریال «ستایش» در چند شب اخیر، به قسمتی برمی‌گردد که خانم همسایه برای توجیه خواستگاری‌اش از ستایش برای برادر ۷۵ ساله‌اش می‌گوید: «همه زن‌ها، وقتی براشون یه گردن بند طلا بخری یا انگشتر زمرد بهشون هدیه بدی، عاشقت میشن!» توجیهی که از منظر روان شناسی قابل بررسی است. در ضمن و به طور کلی در سری سوم سریال «ستایش» که از شبکه ۳ در حال پخش است، شاهد این اتفاق هستیم که شخصیت‌های اصلی داستان تا حد زیادی در ارتباطات خود با دیگران، دچار تحول شده‌اند و تحلیل شخصیتی کاراکترهای این سریال، می‌تواند نتایج آموزنده‌ای را در روابط بین فردی‌مان داشته باشد. در ادامه مطلب نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.

فردوس، خودشیفته اما دشمن ناامیدی

پدربزرگ قصه که فردوس است، شخصیتی خودشیفته دارد و تمام مسائل اطراف را فقط و فقط با عینک خود ارزیابی و قضاوت می‌کند. همان طور که در سکانس به سکانس این سریال می‌بینید، او فردی است که کسی را جز خودش قبول ندارد و همین مسئله اطرافیان او را به او سرد و بی‌توجه کرده است.  باید توجه داشت که همین مشکل شخصیتی او در تربیت فرزندش «صابر» هم اثر منفی گذاشته و پسرش را فردی بی‌دست و پا و بی‌اراده بار آورده که فرصت تجربه کردن نداشته و قدرت تصمیم گیری و حل مسئله در او رشد نکرده است.

بنابراین تسلیم همسرش می‌شود و نقشه از چنگ در آوردن اموال پدرش را اجرا می‌کند. برگردیم به شخصیت فردوس که البته خوبی‌هایی هم دارد، از جمله عقلانی بودن در تصمیم گیری‌ها و پشتکاری که پس از صفر شدن زندگی‌اش دوباره از نو شروع می‌کند و در غصه آن چه از دست رفته، نمی‌ماند. همان طور که می‌بینید، فردوس با امید و پشتکار دوباره وارد فضای کار می‌شود و حتی نوه‌اش «محمد» را که نابلدی را بهانه قبول نکردن  مسئولیت می‌کند، تشویق به تجربه کردن و آموختن می‌کند و به کنایه می‌گوید: «پس لیسانس تو تقلبی است». بعدش هم به او یادآوری می‌کند که آمادگی لازم برای شروع کار را دارد و نوه‌اش را به خود باوری سوق می‌دهد. این دقیقا همان چیزی است که جوانان جویای کار برای  قبول مسئولیت به آن نیاز دارند.

محمد، شخصیتی وابسته و تابع نظر پدربزرگ

محمد در سریال ستایش، فردی وابسته است که در آرزوی کسب محبت پدرانه و جبران آن در این سال‌های از دست رفته که مادرش او را از این فرصت محروم کرده با وجود زمختی پدربزرگش باز کنار او می‌ماند و تابع نظر اوست و به قول خودش دوست دارد که بزرگ‌تری بالای سرش باشد و به او بگوید که چه کاری درست و چه کاری غلط است. او نیاز به سرپرستی از جنس پدرانه در دوران کودکی و نوجوانی‌اش را حالا در سن جوانی جست‌وجو می‌کند. این نیاز به حدی در او دیده می‌شود که حتی توجهش به مادرش به خاطر محروم کردن فرزندان از حق قانونی‌شان(دیدن پدربزرگ)، کم شده و مدام در کنار پدربزرگی که بعد از سال ها پیدایش کرده است، زندگی می‌کند. نکته مهم در این شخصیت، محروم نکردن فرزندان از دیدن پدربزرگ‌ها به خصوص برای پسرهایی است که پدرشان از دنیا رفته است.

ستایش، شخصیتی عجول و احساسی

درباره شخصیت «ستایش» که در اوایل جوانی در تصمیمی عجولانه و کاملا احساسی بعد از بیوه شدن با دو فرزند، خود و خانواده‌اش را آواره شهرهای دیگر کرده تا مبادا فرزندان را به پدربزرگ‌شان بسپارد، نکات قابل تامل زیادی وجود دارد. او حالا که نیاز فرزندان به پدر را می‌بیند، هرچند آن‌ها را از آب و گل درآورده اما انعطاف بیشتری به خرج می‌دهد و برای پیوستن به خانواده بزرگ فردوس، قدم‌هایی هم برمی‌دارد از جمله دعوت عجولانه فردوس به زندگی در خانه‌اش که غرور فردوس را جریحه‌دار می‌کند و در برابر دعوت او، واکنش منفی نشان می‌دهد.

اما فردوس بعد از چند قسمت، تصمیم دیگری می‌گیرد و او هم که پس از فوت همسرش تنهایی را چشیده، در منزل عروس دوباره حس تکیه گاه بودن را تجربه می‌کند و غرور و اقتدار مردانه‌اش را بازیافته می‌بیند و بعد از حدود ۲۰ سال، بالاخره ستایش را عروس خودش خطاب می‌کند. به طور کلی به نظر می‌رسد که پس از سال‌ها، شخصیت‌های اصلی داستان بالاخره با نرمش و جبران اشتباهات گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که زندگی مسالمت آمیزتری را در عین تامین نیازهای دو طرف تجربه کنند.

واکاوی سکانس پرحاشیه درباره عشق زنان به پول!

ستایش که در همه این سال‌ها تنهایی را تجربه کرده، حالا در همسایگی خود با دیدن پسر خانم مظفری و مقدمه چینی‌های او در خصوص خواستگاری، دوباره حال و هوای زندگی عاشقانه‌اش با طاهر در ذهنش زنده شده است. البته ستایش به اشتباه برخوردهای خانم مظفری را به هوای حس متقابل در پسر همسایه می‌پندارد اما پیشنهاد ازدواج ستایش ۴۰ ساله با برادر ۷۵ ساله خانم مظفری که دارای تمکن مالی است و برای او انگشتر و گردنبند آن‌چنانی هم خریده، بیشتر او را آزار می‌دهد تا خوشحال کند. دلیلش هم این است که بر خلاف تصور خانم مظفری که خانم‌ها فقط به دنبال پول در ازدواج هستند، آن‌ها بیشتر به دنبال تامین نیازهای عاطفی هستند تا تامین مالی.

البته متاسفانه در جامعه امروز، گاهی شاهد چنین ازدواج‌هایی از روی چرتکه هستیم اما نسبت دادن این ماجرا به همه دختران، قطعا اشتباه است.

سریال ستایش,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
سریال ستایش,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

صدیقه معدنی

khorasannews.com
  • 22
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش