فیلتر ذهنی یک شیوه تفکر منفی است که می تواند گونه های فراوانی داشته باشد. در صورتی که یک فیلتر ذهنی در شیوه نگرش شما راه پیدا کرد، همانند یک ویروس به سرعت تکثیر پیدا می کند و گسترش می یابد اما مهم است که بدانید فیلتر ذهنی و نگرش منفی، طرز فکری نیست که شما را در مواجهه با رویداد های مختلف زندگی، آماده کند.
افکار منفی از بروز شرایط ناگوار یا ناخوشایند جلوگیری نمی کند بلکه باعث خراب تر شدن وضعیت می شود.منفیگرایی، نتایج نگران کننده ای را به همراه دارد. این فیلتر ذهنی نه تنها در روحیه فرد تاثیر مخرب می گذارد، بلکه می تواند سبب افزایش تمایلات فردی به اعتیاد، آشفتگی، اختلالات ذهنی و حتی ناراحتی های قلبی شود.
ریشه بسیاری از اختلالات ذهنی
یک فیلتر ذهنی گونه ای از تحریف های شناختی است. شیوه بی طرفانه ای که یک طرز فکر متعصبانه و جانبدارانه درباره خودمان و جهان اطرافمان را ارائه می دهد. موضوع اصلی در این باره، حالت های هیجانی و رفتارهای ناخوشایند حاصل از این افکار منفی و باورهای اشتباه است که منجر به ایجاد باورها و رفتارهای نامطلوب در افراد می شود از جمله اضطراب، افسردگی و بسیاری موارد دیگر. تعداد بی شماری از این گونه فیلترهای ذهنی در زندگی روزمره وجود دارند که در این مطلب تنها به ۱۲ نمونه آن ها به طور مستقیم اشاره شده است. این افکار منفی در واقع دلیل اصلی باز ماندن افراد در دستیابی به موفقیت و ریشه بسیاری از اختلالات ذهنی است.
۱- داشتن پیش بینی های منفی:
آینده نگری، آن هم به منفی ترین شکل ممکن که سبب می شود زمان حال و اکنون شما تبدیل به یک زمان پر از تنش و استرس شود، یک فیلتر ذهنی منفی است. با پیش بینی های منفی، سبب از هم پاشیدن زمان حال به خاطر آینده ای که هنوز زمانش نرسیده نشوید و در درون خود یک حفره سمی ایجاد نکنید.
۲- سخت گیری شدید برای انجام هر کاری:
این گونه افراد، طرز تفکری دارند که برای جلوگیری از یک فاجعه یا حادثه ذهنی، شروع به استانداردسازی های سخت و سنگین می کنند و هر عملی را با وسواس بسیار زیاد انجام می دهند. این در حالی است که به طور معمول هیچ مزیت بیش از حدی برای انجام آن کار با آن حجم وسواس وجود ندارد و این وسواس، نه تنها باعث هدر رفت انرژی و زمان می شود بلکه سبب از دست دادن فرصت ها هم می شود.
۳- شخصی سازی هر موضوعی:
داشتن برداشت های شخصی، فیلتر ذهنی است که سبب ایجاد تحریف در افکارمان می شود و ممکن است تصور کنیم، هر فردی صحبتی کرد یا کاری انجام داد منظورش به طور مستقیم ما بوده ایم. این یک تفکر غیر واقعی است و باعث واکنش و موضع گیری غلط می شود. این شیوه نگرش سبب می شود تا به طور مرتب خودمان را بابت اموری که خارج از کنترل ما هستند، سرزنش کنیم. این را به یاد داشته باشید که همیشه نمی توانید همه را راضی نگه دارید.
۴- دست کم گرفتن توانایی ها:
این افراد، توانایی خودشان را در مواجهه با رویداد های منفی زندگی، نادیده می گیرند. این ذهنیت افرادی است که قبلا هیچ گاه دل به آتش حوادث نزده اند و نمی دانند تا چه حد توانایی بالایی دارند. یک مثال قدیمی می گوید، آن مشکلی که تو را نکشد، باعث قوی تر شدن تو می شود.
۵- باور به داشتن حق تقدم برای خود:
افرادی که با فیلتر حق تقدم برای خودشان دنیا را نظاره می کنند، تصور می کنند قوانینی که برای دیگران باید قابل اجرا باشد برای خودشان نیازی به اجرا ندارد. این افراد، خودخواهی عجیبی دارند اما اگر تنها برای چند ثانیه دنیایی را تصور کنید که قدردانی و خدمت رسانی به جای خودخواهی و انتظار داشتن از دیگران قرار بگیرد، به نظرتان دنیای بهتری برای همه نخواهد بود؟
۶-تکرار مکرر یک عمل و انتظار نتیجه متفاوت:
از دیدگاه اینشتین این کار عین دیوانگی است که شخصی هر بار یک کار تکراری را انجام دهد و به انتظار این باشد که نتایج متفاوتی را حاصل کند. مثلا به تعویق انداختن کارها، باعث تمام شدن مهلت انجام آن کار می شود و انتظار نتیجه دیگری متفاوت از آن کاملا غیر منطقی است.
۷-به دنبال سرزنش دیگران بودن:
هرچند سرزنش دیگران تا حد زیادی باعث رضایت خاطر ما می شود اما یک فیلتر ذهنی است که بر عکس برداشت های شخصی که خودمان را به طور مرتب سرزنش می کردیم، این بار دیگران را سرزنش می کنیم و مسئول تمام ناکامی ها و مشکلات مان می دانیم. در نتیجه سهم خودمان را در شکست ها نمی پذیریم و هیچ وقت، شرایط مان اصلاح نخواهد شد.
۸- زیاد نگران بودن:
ذهنیتی که بیشتر همانند نشخوار فکری و نگرانی هاست زیرا بر این باور اشتباه استواریم که با زیاد فکر کردن و نگران بودن می توانیم مشکلی را حل کنیم. نشخوار فکری سبب تخریب توانایی ما برای حل مشکلات می شود و مسیری مستقیم به سمت نگرانی ها و ناخشنودی هاست. در صورتی که مدام از خود سوال کنید و نگرانی بیش از حد درباره هر موضوعی داشته باشید به احتمال قوی دیگر زمانی برای پیدا کردن پاسخ نخواهید داشت.
۹- نا امیدی بعد از شکست:
طبق یک نظر سنجی، تنها ۲۳ درصد افراد عادت به بازیابی خودشان پس از شکست داشته اند و بیشتر افراد در مقابل شکست تسلیم می شوند. اختصاص دادن زمان برای احیا و بازیابی قوای از دست رفته، سبب کاهش احساس اضطراب و افسردگی فرد و در نهایت منجر به افزایش بهره وری او می شود.
۱۰- اصرار بر انجام راهکارهای شکست خورده قبلی:
این روش معمولا به امید دستیابی به نتایج بهتر استفاده میشود. با این حال، باید بدانید چه زمانی همان راهکار و استراتژی قبلی را دنبال کنید و چه زمانی از آن دست بکشید و به دنبال راه تازه ای باشید. ادامه دادن یک روش و رها کردن یک شیوه دیگر است، چیزی شبیه به دیوانگی و نبوغ! بین این دو یک مرز مشخصی وجود دارد. مراقب باشید این مرز را از بین نبرید.
۱۱-فاجعه ساختن از یک اشتباه:
این یک فیلتر ذهنی است که سبب می شود یک اشتباه کوچک در ذهن فرد، تبدیل به یک فاجعه مصیبت بار و بزرگ شود. پیش بینی می کند و بدترین اتفاقات موجود را در ذهنش به تصویر می کشد. به عنوان نمونه، ممکن است از میزان فروشش کم شود و فورا فکر کند رئیسش او را اخراج خواهد کرد، بیخانمان خواهد شد و دیگر درآمدی نخواهد داشت.
۱۲- احساس نداشتن توانایی عوض کردن خود:
این فیلتر ذهنی سبب می شود شخص فکر کند نمی تواند طرز فکر و رفتارش را تغییر دهد. به جای این که خودتان را متقاعد سازید که تغییر طرز فکرتان کار خیلی سختی است، هدف خود را بر کاستن گام به گام افکار منفی خود متمرکز کنید. اولین هدف کاستن ۱۰ درصدی از این افکار است و با ادامه دادن همین ۱۰ درصدها، ناگهان متوجه می شوید پس از طی مدت زمانی کاملا به هدف اصلی خود که تغییر کلی در طرز فکرتان بوده، دست یافته اید.
فرادید
- 15
- 5