گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور برخی فعالان سیاسی را به واکنش واداشته است. از نظر آنها چنان که باید و شاید به مشکلات پرداخته نشد. برخی دیگر به مجری این برنامه اشاره داشته و نوع گفتوگوی او را خارج از رویه چنین برنامههایی دانستهاند. گویا اعتراضها موجب شده حسن روحانی نه در برابر یک مجری تلویزیونی بلکه در مقابل خبرنگاران به سوالات پاسخ دهد. محمدصادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاحطلب، معتقد است در پس آرامش روحانی کوهی از مشکلات وجود دارد. در این رابطه «آرمان» با محمدصادق جوادی حصار گفتوگو کرده که میخوانید.
به نظر میرسد، بین آنچه رئیسجمهور از مشکلات کشور با مردم در میان میگذارد و آنچه مردم از مشکلات میفهمند تفاوت وجود دارد. علت چیست؟ چرا مصاحبه اخیر رئیسجمهور چندان مورد پسند قرار نگرفت؟
احتمال دارد که مشاوران، همراهان و اشخاصی که در طول این سالها پیرامون ایشان قرارداشتهاند، در مورد اعتراضات اخیر کوچکنمایی کرده باشند که چندان توجهی به اتفاقات اخیر در شهرهای کوچک و بزرگ صورت نگرفت.
اینکه مسائل اخیر تمام شده و شاید ۱۰ سال بعد دوباره مطرح شود، تحلیل جامعی نیست.آقای رئیسجمهور نیازمند استفاده از گفتمان جدیدی است. اینکه در مصاحبه اخیر خود اعلام کردند «دولت وعده میدهد که سال آینده بخش مسکن را در اقتصاد فعال کرده و بافتهای فرسوده را در معرض بازسازی قرار خواهد داد» و دائما اعلام کنند «بهرغم اینکه مسکن مهر پروژه معقولی نبوده، اما دولت موظف به تحویل تعهدات گذشته است» و یا اینکه وعده داده شود که میزان ایجاد اشتغال سال آینده باجهش روبهرو خواهد شد، سخنانی نیست که مورد پسند و توجه مردم باشد.
ارز ظرف چند هفته گذشته حدود ۱۰درصد افزایشیافته و علت این افزایش سوال بزرگ مردم ایران در روزهای اخیر از رئیسجمهور است اما جواب قانع کنندهای به این سوالات از سوی دولتمردان داده نمیشود. جز اینکه درآمد ارزی فعلی از نیاز به آن بیشتر است. اینکه دلیل افزایش قیمت دلار را تعطیلات پایان سال میلادی و یا مسافرت مردم به ترکیه و کشورهای اروپایی اعلام کنیم، مورد پسند مردم نیست.
تقریبا تمامی افرادی که اخبار مربوط به ارز را دنبال میکنند، با این دلایل آشنا هستند. مردم علت اصلی را مطالبه میکنند. اگر ذخایر ارزی به میزان استاندارد است، علت افزایش قیمت دلار را باید با مردم به صورت شفاف در میان گذاشت تا مردم بدانند کاهش ارزش پول ایران در برابر دلار چه دلیلی دارد. آیا افزایش قیمت دلار بر معاملات ما با کشوریهای حوزه یورو اثر میگذارد؟ آیا هنوز نتوانستهایم دلارهای ناشی از فروش نفت را وارد بازار داخلی کنیم؟ اگر به صورت شفاف این موارد را در اختیار مردم قرار دهیم، آنها نیز با واقعیتها آشنا میشوند.
نوع برخورد آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای روحانی بعد از انتخابات ریاستجمهوری در هر مصاحبهای قصد دارد به مردم ایران این مفهوم را برساند که او در مقابل مشکلات آرام است و نسبت به آینده اطمینان دارد. مردم هم خیالشان راحت باشد که آینده ایران مطلوب است. بهرغم تلاش دولت برای ایجاد تحول در حوزههای مختلف، مردم تحولات عمیق در جامعه را که از سوی دولت برنامهریزی شده باشد، به صورت شفاف مشاهده نمیکنند. مردم به این علت به روحانی رأی دادند که او را تحولگرا در عرصههای مختلف میدانستند و از نظر آنها ایجاد تحول لازمه جامعه ایران است اما بعد از انتخابات پیگیری آن شعارهای اصلاحطلبانه را مشاهده نمیکنند.
آیا فعالان سیاسی از برخی رفتارها احساس نگرانی میکنند؟
اصولا اعتراضات در اواخر دولتها به وجود میآید ولی اعتراضات اخیر در ابتدای کار دولت دوازدهم اتفاق افتاد. اینکه عدهای تصورشان این است که هر ۱۰ سال یکبار عدهای اعتراض میکنند و برای سالیان آینده جامعه از حرکتهای هیجانی تخلیه میشود، تحلیل درستی نیست. دورهها و شدت اعتراضات میتواند در تغییر باشد. بیتوجهی به مردم آنها را عصبانی میکند. اینکه آقای رئیسجمهور اعلام میکند که دولت تعهدی در برابر صندوقهای مالی و اعتباری ورشکسته نداشته که قانونا راست هم میگوید، برای مخاطبان خوشایند نبود.
هر چند دولت تمام تلاش خود را برای حل موضوع به کار برد. اگر دولت به وضعیت این صندوقها رسیدگی نمیکرد شرایط کشور بحرانی میشد و در شهرهای کوچک و بزرگ هر روز شاهد اعتراض به این موسسهها میبودیم.قوهقضائیه، مجلس و دولت باید دست به دست هم داده و این مشکل را حل کنند. اینکه بخشی از مشکل این موسسات حل شده و درآینده مشکل سایر سپردهگذاران حل میشود، جواب خوبی نیست.
با این حال باید به یادداشت که سرنوشت مردم به هیچرئیسجمهوری گره نخورده است. زمانی که بین مردم و اصلاحطلبان با دولت فاصله وجود داشته باشد، ناامیدی از آینده زیاد میشود. باید دانست که بخشی از اختیارات در دست رئیس قوه مجریه است و مردم با این موضوع آشنا هستند. اگر رئیسجمهور نتواند رضایت مردم را جلب کند، در ادامه راه با مشکلات متعددی روبهرو خواهد شد.
در این صورت دلواپسان پیروز انتخابات ۱۴۰۰ خواهند بود؟
نه، اینطور نیست. شکست دولت به معنی بازگشت دلواپسان به قدرت نیست. مردم ایران از قدرت تحلیلی بسیار خوبی در مقایسه با بسیاری از ملل دنیا برخوردارند و میدانند که برخی امور برعهده مجموعه نظام سیاسی ایران است، نه این یا آن دولت. سرنوشت یک کشور چنان اهمیتی دارد که نمیتوان آن را به رفتار مثبت یا منفی رئیسجمهور گره زد.
امید ملت ایران به کل نظام سیاسی است، نه بخشی از آن. با این حال دلواپسانی که امتحان خود را پس دادهاند نمیتوانند فکر کنند که اگر رئیسجمهور موفق نشود، حتما آنها برنده خواهند بود. از همه اینها گذشته آقای روحانی باید تلاش خود را برای تحقق وعدهها بهکار گیرد و اصلاحطلبان هم باید از نقاط قوت دولت حمایت کرده و با رصد عملکرد دولت نسبت به نقاط ضعف واکنشی نقادانه داشته باشند.
ارزیابی شما از مصاحبه اخیر رئیسجمهور چیست؟
مصاحبه اخیر رئیسجمهور از منظر نگاه به آینده و توصیف وضعیت فعلی، مطلوب بود اما امید بیپشتوانه خوشایند نیست و چه بسا از آن توهین به شعور مردم برداشت شود. نباید به سادگی وعدههای دولت برای آینده مطلوب را پذیرفت زیرا چهارسال گذشته روحانی قادر بود مطلوبتر عمل کند. البته دولت روحانی خدمات فراوانی به مردم ارائه داد. اگر روحانی نبود و دولت به همان ترتیب دولتهای نهم و دهم کار را ادامه میداد جامعه ایران به وضعیت خطرناکی میرسید اما به لطف تدابیر دولت یازدهم و دوازدهم کشور از خطر رها شد. البته رئیسجمهور برای آینده ایران برنامهها و طرحهای امیدبخشی دارد اما مصاحبه اخیر ایشان نتوانست این برنامهها را با مردم در میان بگذارد.
دولت همچنان از ضعف بالایی در ارتباط با مردم برخوردار است. واقعیت آن است که رئیسجمهور نگران وضعیت موجود است. مشاورانی که به ایشان مشورت میدهند که رئیسجمهور نگرانی خود را منعکس نکند،درصدد نمایش چهره دیگری از روحانی هستند. رئیسجمهوری که با متن جامعه در ارتباط است، باید نگرانی خود را اظهار کند. روحانی باید اعلام کند که نگران از دست رفتن اعتماد مردم به دولت است. مردم باید احساس کنند که رئیسجمهور به فکر آنهاست. رئیسجمهور نتوانسته نگرانی خود را با مردم درمیان بگذارد.
آقای روحانی در این سالها وعده تحقق مطالبات مردم را داده است. جریانی که این موانع را در مقابل تحقق وعدهها ایجاد کرده هنوز هم در حال مانعتراشی است. البته روحانی هوشمندانه در فصلهای ۱۴ و ۱۸ بودجه توپ را داخل زمین مجلس انداخته است، تا مجلس در مقابل بودجه این نهادها و اشتغال یکی را انتخاب کند. پس اگر مجلس بریز و بپاش کند دولت دیگر پاسخگوی ایجاد اشتغال نیست. مردم هم بهخوبی با نوع نگاه دولت آشنا هستند.
آنها هماهنگی همه قوا و نهادهای کشور را برای عبور از بحرانها میخواهند. کشور از نظر روانی در وضعیت خوبی نیست و اعتماد مردم مخدوش شده است. امید باید به جامعه بازگردد. آنچه در این سالها مخدوش شد، امید مردم بود. عدهای دست به اقداماتی میزدهاند که امید را از مردم بگیرند. مشکلات متعدد در نهایت به امید مردم ضربه زد و اگر امید به جامعه بازنگردد، مردم به زبان پرخاش مطالبات خود را مطرح میکنند. در این صورت کشور در شرایطی قرار میگیرد که هر میزان امتیاز داده شود کمتر نتیجه حاصل میشود.
چندی است مطرح شده که اصلاحطلبان خود را از دولت جدا کنند تا اشتباهات دولت به پای جریان اصلاحات نوشته نشود. مگر میشود جریان سیاسی از دولت حمایت کند اما اشتباهات دولت به پای آن جریان نوشته نشود؟
ما باید حسابمان را از حساب دولت روحانی جدا کنیم. اصلاحطلبان حامی دولت روحانی هستند نه شریک آن. حامی یک دولت تا زمانی که رئیس دولت به منویات مردم توجه کند از او حمایت خواهد کرد. اما اگر دولت به وعدههای خود عمل نکند، حمایت خود را از دولت برخواهد داشت. اصلاحطلبان از ابتدا اعلام کردند که به دولت روحانی چک سفید امضا نمیدهند. سفره اصلاحطلبان از دولت روحانی جداست.
نباید چنان در دولت روحانی هضم شویم که مشکلات و ناکارآمدی دولت به پای جریان اصلاحات گذاشته شود. ما از خوبیهای دولت روحانی حمایت خواهیم کرد اما نسبت به برخی اقدامات در دولت و برخی تصمیمات انتقاد داریم. کما اینکه سخنان اخیر آقای روحانی با مردم به دل نشست. جداسازی حساب اصلاحات از حساب دولت روحانی امری عقلانی و سیاسی است.
گفته میشود که رئیس دولت اصلاحات باید به رئیسجمهور در مواردی تذکر بدهد. آیا این کار منطقی است؟
حتی اگر چنین نظری نظر فعالان در انجمن مدرسین دانشگاهها باشد، از نظر من درخواستی منطقی نیست. به عبارت دیگر درست نیست که رئیسجمهور اسبق به صورت مستقیم در چنین حوزهای دخالت کند. پیام اصلاحطلبی باید به جامعه داده شود و دیگر نباید مداخلهای درکار دولت صورت گیرد.
شاید به هر علتی دولت تصمیم گرفته باشد به توصیههای اصلاحطلبان توجه نکند، در این صورت تبعات آن را هم باید تحمل کند. اینکه عدهای خواهان چنین اقدامی از سوی رئیس دولت اصلاحات هستند، به مصلحت نیست. به نظر من دفاع از آرمانهای اصلاحطلبی و اعلام برنامههای جریان اصلاحات اقدام مثبتی است و دولت هم میتواند نسبت خود را با این مناسبات تعریف کند.
شکاف بین دولت و حامیانش بر آینده اصلاحات چه اثری خواهد گذاشت؟
خواست اعتراضات اخیر با مطالبات اصلاحطلبانه فاصله داشت. رفع برخی موانع ایجاد شده خواستی اصلاحطلبانه است. افرادی که اخیرا به خیابانها آمدند مطالبات متفاوتی از مطالبات جریان اصلاحات داشتند. عدم توجه به مطالبات اصلاحطلبی توسط معترضان اخیر نمیتواند عمومیت داشته باشد. معترضان در چارچوب قانون میتوانند اعتراض کنند البته نه با رفتارها و شعارهای ساختارشکنانه. اصلاحطلبان با شعارهای ساختارشکنانه همراهی نخواهند کرد.
جنس سخن آنها با اصلاحطلبان فرق داشت. اینکه عدهای شعارهایی بدهند به معنی آن نیست که کل جامعه با آنها همراه است. اصلاحطلبان اعتقاد ندارند که برای اعلام اعتراض باید به روشهای اخیر متوسل شد. اصلاحطلبان مسیر اعتراضات اخیر را قبول نداشتند. مانند زمانی که برخی از طرفداران جریان اصلاحات شعارهایی میدادند، اما بسیاری از اصلاحطلبان با آنها همراه نبودند.
تعدادی در هر جامعهای معترض هستند و حق اعتراض در چارچوب قانون هم باید داشته باشند. امروز همه معترف هستند که اصلاحطلبان در اعتراضات اخیر نقشی نداشتهاند. اصلاحطلبان جمعیت کثیری از جامعه ایران را تشکیل میدهند و بسیاری که با اعتراضات اخیر همراهی نکردند، از اصلاحطلبان بودند.
احسان اسقایی
- 11
- 1