امروزه جریان تروریسم به بحرانی بینالمللی تبدیل شده که امنیت را در سراسر پهنه گیتی به مخاطره انداخته است. خاورمیانه گرچه بهعنوان کانون زیست تروریستها شناخته میشود، اما در سالهای اخیر صدای بروز فاجعهای که آنها میسازند در آمریکا، آسیا، اروپا و حتی آفریقا نیز به گوش میرسد.
نهادهای جهانی از این منظر تلاش میکنند تا با تبیین هنجارهای حقوقی یا تعریف نهادها و کمیتههایی زمینه را برای تقابل با این پدیده فراهم کنند. اهرمها و هنجارهایی که از منظر برخی از تحلیلگران بینالملل بیش از آن که براساس قواعد حقوقی تعریف شود درگیر بازیهای سیاسی میان قدرتهاست. در همین راستا حسین سیفزاده، پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه آسمان آبی به بررسی و واکاوی یکی از آخرین تلاشهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم پرداخته است.
این عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات خاورمیانه در واشنگتن در بررسی کنوانسیون مبارزه با تامین مالی گروههای تروریستی، به اهداف و انگیزههای سیاسی پشت پرده چنین اسنادی اشاره کرده است. سیفزاده معتقد است تلاشهایی از این دست در ساختار قدرت سیاسی در عرصه بینالملل معنا مییابند و عموما کمترین تاثیر را در مبارزه با افراطگرایی و تروریسم از یک نظر و تلاش برای مسدودسازی شاهراههای اقتصادی که برای این گروهها نیازی حیاتی است از منظر دیگر دارد.
نهاد سازمان ملل، در راستای حراست از نظم آنارشیک تعریف شده است
با عنایت به اینکه نظم فضای زیستمانی سیاست بینالملل آنارشیک (قدرتـمبنای خودـبنیاد) است و بهیمن درک لیبرالی این نظم، نسق امروزینش (نظام بینالمللی) سلسلهمراتبی بهنفع هژمونی آمریکای فوققدرت دارد، باید پرسید کنوانسیونهای مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در همگرایی کشورهایی که بلندپروازیهای سیاسی آنارشیستی دارند میتوانند چه نقشی داشته باشند؟
مسئله این است در اتخاذ بلندپروازیهای سیاسی و شکلدادن به ایدئولوژی سیاسی در این فضای زیستمانی باید درباره این واقعیت آگاهی مدبرانه داشت: نهاد سازمان ملل و ساختار قدرت متمرکز در شورای امنیت، درمقابل ساختار تجملی مجمع عمومی، برای حفاظت از این نظم آنارشیک و نسق سلسلهمراتبی حاکم بر آن شکل گرفته است، نه برای بازخواستپذیرکردن قدرتهایی که بهاقتضای این آگاهی جایگاه هژمونیک یا برتر یافتهاند.
کنوانسیون زمینهساز تقابل شمال و جنوب
با این توضیحات نظری، برخلاف آرمانگراییهای حقوقی یا اخلاقی، به نظر میرسد کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم، بیش از آنکه زمینه همگرایی کشورها را فراهم کند، ابزاری است برای تعمیق این ساختار قدرت، نه براندازی آن.
درمورد کنوانسیون حمایت مالی از تروریسم آگاهی ایران از مدرنیسم و لیبرالیسم و نه ظرفیتهای بالقوه این دو نگاه (فلسفی، ایدئولوژیک، علمی و استراتژیک) و در فضای زیستمانی ایران (آداب اخلاقی و نه اخلاق آدابی) فضا برای تقابل سیاسی میان کشورهای درحالگذار (جنوب)، مانند ایران، و کشورهای توسعهیافته (شمال)، چون آمریکا، فراهم شده است.
چنانچه افت ارزش پول ملی، بهعنوان یک شاخص، نشان میدهد، درنتیجه غلبه این نگاه سطحی و پاپیولیستی، از سویی کشورهای پیشاگذاری چون عربستان و همچنین رژیم تلآویو احساس خطر امنیتی کردهاند، و البته نه در سطح حیاتی؛ از سوی دیگر، غلبه این نگاه زمینه را برای ماهیگیری کشورهای مدرنیست نظامی، مانند روسیه، و مدرنیست اقتصادیـتکنولوژیکی، مانند چین، از آب گلآلود میان ایران و آمریکا فراهم کرده است.
تحولات دوماهه اخیر منطقه، بهخصوص پس از سفر ترامپ به عربستان، جملگی از خطری در کمین برای ایران نشان دارد که ممکن است مدلی روزآمد از پیروزیهای تاکتیکی، اما شخمزدگی استراتژیک، بهشکل ویتنام دهه ۱۹۷۰ شود. از منظر نظری باید گفت آنگونه که سیاست معتدل دولت یازدهم نشان داد، در ساختار سیاست خارجی، جمهوری اسلامی به تغییر رویکرد کلی (سیاست خارجی داخلی ادامه سیاست خارجی است) به رویکرد استراتژیک (سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است) نیازمند است.
مدخلی برای کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم
بهرغم نگاه تخصصی این دانشپژوه در مباحث نظری روابط بــیــنالــملــل ســیاســی، سند روزآمدشده سازمان ملل در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۱۷ حاوی این پیام است که کنوانسیون مقابله با حمایت مالی از تروریسم، گرچه از لحاظ حقوقی موردقبول (Acceptance) چند کشور قرار گرفته، مفاد آن، هنوز تایید (Approval) نشده است؛ نه از عضویت (Accession) کشورها و نظام جایگزینی (Succession) آنان خبری است، نه از تصویب (Ratification) قــــانـــونی آن در کشـــورها.
نگاهی گذرا به این سند نشان میدهد از میان مجموع ۱۸۸ کشور حاضر در جلسه ۹ دسامبر ۱۹۹۹، فقط ۱۳۲ کشور طرح را امضا کردهاند؛ از میان ۱۳۲ کشور امضاکننده هم کمتر کشوری است که اصول آن را پذیرفته باشد؛ از همین تعداد نیز محدود کشورهایی کنوانسیون را پذیرفتهاند و کمتر کشوری حاضر است مفاد آن را در مجالس خود به تصویب قانونی برساند.
جالبتر این است که از میان مجموع ۱۸۸ کشور، حدود ۶۰ کشور ملاحظات نظری و مواضع خاصی (Declarations and Reservations) درباره مصوبه دارند و تعداد بسیاری از کشورها یادداشتهایی درباره این کنوانسیون ارائه کردهاند؛ علاوهبراین، چندین کشور اروپایی، همراه با کانادا و آمریکا و ژاپن، ایراداتی (Objections) را مطرح کردهاند. با این توضیحات مشخص میشود حتی از منظر حقوقی هنوز به نتیجهبخشبودن این کنوانسیون امید چندانی نیست و برجستهتر از همه این است که نام ایران در هیچیک از این موارد و الحاقی این سند مشاهده نمیشود.
واشکافی تبارشناختی کنوانسیون در جهتگیریهای کشورها
با تاکید بر اینکه مشاهدات پیشگفته این دانـشپــــژوهِ نظریات روابط بینالملل و سیاسی بههیچ وجه نمیتواند جایگزینی برای نظر حقوقدانان برجسته بینالملل باشد، سعی میشود از منظر ســــیاسی، تبــــارشناختی تاثیر کنوانسیون بر آینده روابط کشورها بررسی شود.
تروریستخواندن گروههای موردحمایت ایران ازسوی آمریکا و همسویی تقریبا اکثریت کشورهای عربی مبتنی بر نگاه سیاسی است، نه حقوقی، در جهان حکایت میکند. واشکافی تبارشناختی این دو نگاه نشان از آن دارد که لباس حقوق سازمان ملل صرفا پوششی است برای وجاهتبخشی قانونی به نظمونسق سیاست در عرصه بینالمللی، در نظم آنارشیک وستفالیایی موجود و حقانیتزدایی از مخالفان آن. در چنین فضایی است که آمریکا توانسته است بر صدر نسق خودساخته سلسلهمراتبی موجود بنشیند که رهبری هژمونیک آن را حتی رقیبانش، ازجمله روسیه و چین، به رسمیت میشناسند. صدور قطعنامههای متعدد علیه ایران، بدون وتوی این دو قدرت طرفدار تغییر جایگاه نسقی خود در نظم آنارشیک موجود، حاکی از تقدم منطقی ساختار سیاسی بر حقوقی است.
از منظر معرفتی، بهجز کشورهای غیرعلاقهمند بسیار، میتوان چهار دسته از کشورها را در تعریف تروریسم از هم بازشناخت:
۱. کشورهای طرفدار نظم آنارشیک و نسق سلسلهمراتبی موجود بهرهبری آمریکا؛ در این طیف هم قدرتهای بزرگ اروپا قرار دارند، هم ژاپن و کانادا، و هم بازیگران منطقهای رژیم تلآویو و هم عربستان و بیشتر کشورهای خلیجفارس و دنیای صامت جنوب. این گروه از کشورها تروریسم را به گروههای ضدنظمونسق موجود اطلاق میکنند.
۲. کشورهای طرفدار نظم موجود، ولی خواهان تغییر جایگاه خود در نسق سلسلهمراتبی موجود به تحریک سیاسی روسیه و بازی سیاسیـاقتصادی چین. این گروه، بنا به اقتضای شرایط، موضعگیری خود دربرابر تروریسم را تغییر میدهند و متلون میکنند.
۳. کشورهای طرفدار تغییر نظمونسق موجود، با نگاه رمانتیک (ونزوئلا) یا جزمیت ضدمدرن و ایدئولوژیک (کرهشمالی)، و دوگانه رمانتیکـایدئولوژیک (کوبا). این دوسه گروه رمانتیک، ایدئولوژیک یا التقاطی، بهاقتضای نگاه ضدنظمونسق موجود، گروههای متهمشده همراه خود را نهضتهای رهاییبخش میدانند و گروههای ضدخود را تروریستهای غربساخته معرفی میکنند.
۴. کشورهای درگیر در بحرانهای تروریستی، و بیتوجه به هر یک از دو رویکرد ایدئولوژیک یا استراتژیک (نیجریهـسومالی).
رویکرد متلوّن روسیه و چین درمورد تعریف کیستی تروریست
درحالیکه شاهد موضعگیری منفعل کشورهایی چون نیجریه و سومالی هستیم که خود قربانی اقدامات تروریستی هستند، رویکرد متلوّن روسیه و چین درمورد تعریف کیستی تروریستها فرصتطلبانه و استراتژیک و بههزینه کشورهای رمانتیکـایدئولوژیکـالتقاطی است. بهیمن این مواضع دوگانه، این دو کشور هم از احساسات رمانتیک کشورهایی مانند ونزوئلا و جزمیتهای ایدئولوژیک کوبا و کرهشمالی بهره میبرند، هم در زمره کشورهای حامی تروریسم درنیامدهاند، و هم بهاقتضای مدیریت امنیتی و اقتدارگرایانه، کمتر قربانی اقدامات تروریستی بودهاند. ۲۰ آبان۱۳۹۶، «ترامپ و پوتین درباره مبارزه با داعش در سوریه توافق کردند»؛ چین نیز با استقبال مجلل خود از ترامپ، به سیاستهای ضدایران ترامپ روی خوش نشان داد. این همرأیی روسیه و چین با ترامپ یادآور همراهی این دو کشور با آمریکای اوباما در تایید تحریمهای همهجانبه علیه ایران است.
درسهایی برای ایران
با مشاهده دادههای سیاسی و نظری و تاریخی گفتهشده، نمیتوان به تصویب این کنوانسیونها در همگرایی کشورها علیه بلیه تروریسم دل بست. با عنایت به حضورنداشتن ایران در همه موارد معطوف به صدور کنوانسیون امید میرود ایران عزم خود را بر اهتمام به رویکردی استراتژیک راسخ کند.
- 10
- 4